• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1267
تعداد نظرات : 1077
زمان آخرین مطلب : 5488روز قبل
فلسفه و عرفان

پیامبر فرمود: قومى را دیدم كه لبهاى آنان مانند لبهاى شتر بود و گوشتهاى پهلوهاى خود را با قیچى مقراض مى كنند و در دهان خود مى گذارند و مى خورند.
گفتم : برادر جبرئیل ، اینها چه كسانى هستند؟ جواب داد: كسانى از مردم عیب جویى مى كنند و آنها را با گوشه هاى چشمهایشان و با اشاره سر و ابرو و دستهایشان مسخره مى كنند و غیبت مى نمایند و باز بان به عیب ظاهر و باطن مردم مى پردازند.

 

جمعه 16/12/1387 - 10:13
فلسفه و عرفان

پیامبر فرمود: بر عده اى گذشتم . شكمهایشان به قدرى بزرگ بود كه نمى توانستند از جاى خود برخیزند! از جبرئیل پرسیدم : اینان كیانند؟
گفت : اینها ربا خواران امت تو هستند كه هرگاه عزم بر خواستن مى كنند، شیطان مزاحم آنها مى شود و همواره آنان را مى آزارد. سرنوشت اینان ، همچون سرنوشت آل فرعون است كه شب و روز بر آتش عرضه مى شوند و آتش را بر آنان مى نمایانند و دائما فریادشان بلند است و مى گویند: قیامت كى برپا مى شود
و نیز فرمود: در شب معراج مردانى را دیدم كه شكمهاى آنان مانند خانه هاى بزرگ بود و داخل آنها پر از مار و عقرب بود و از خارج شكمشان ، داخل آنها دیده مى شد!
گفتم : اى جبرئیل ! اینها چه كسانى هستند؟ گفت : یا رسول الله ! اینها رباخواران از امت تو هستند.

 

جمعه 16/12/1387 - 10:13
فلسفه و عرفان

پیامبر فرمود: جمعیتى را دیدم كه آتش از دهان و پشتشان شعله ور بود. پرسیدم : اینان كیستند و كارشان چه بوده است ؟!
جبرئیل عرض كرد: یا رسول الله ! اینها ستمكارانى بودند كه مال و دارایى یتیمان را به هر عنوان مى بردند و آنها را از حقشان محروم و بى نصیب مى كردند.
نیز فرمود: در جهنم قومى را مشاهده كردم كه لبهاى آنان مانند لبهاى شتر بود و جماعتى را بر آنها موكل كرده بودند كه لبهایشان را مى بریدند و سنگهایى از آتش را در دهانشان مى گذاشتند و آن سنگها از زیر آنان بیرون مى آمد.
گفتم : اى جبرئیل ! اینها چه كسانى هستند؟ جواب داد: كسانى كه اموال اطفال یتیم را از روى ظلم و ستم مى خوردند.

 

جمعه 16/12/1387 - 10:13
فلسفه و عرفان

پیامبر فرمود: پس از آن ، بر جمعیتى گذشتم كه سر و صورت هایشان را با سنگ ، شكسته و له مى كردند. از جبرئیل پرسیدم : اینها چه كسانى هستند؟!
عرض كرد: جمعیتى از امت تو هستند كه نماز عشاء را نخواندند و از روى غفلت و اهمیت ندادن به نماز آن را ترك كرده اند.

جمعه 16/12/1387 - 10:12
فلسفه و عرفان

حضرت رسول صلى الله علیه و آله فرمود: شبى كه مرا به معراج بردند، قومى را دیدم كه قلاب هاى آتشین در بینى هاى آن فرو برده و در میان جهنم معلق بودند. از جبرئیل پرسیدم : این ها چه كسانى هستند؟
عرض كرد:رسول علیه السلام فرمود: شبى كه مرا به معراج بردند قومى را دیدم كه قللب هاى آتشین در بینى هاى آن ها فرو برده و در میان جهنم معلق بودند. از جبرئیل پرسیدم : این ها چه كسانى هستند؟
عرض كرد:یا رسول لله ! كسانى هستند كه خداوند متعال مال حلال روزى آنان كرده است ولى ایشان دنبال حرام رفته و حرام مى خوردند.
نیز فرمود: به قومى گذشتم ، دیدم سفره اى جلوى آنها گسترده شده و در آن گوشت هاى پاك و پاكیزه موحد است كه در طرف دیگر آن ، گوشت هاى كثیف و گندیده قرار داشت .
ولى آنها گوشت هاى پاك و پاكیزه را رها كرده و از گوشتهاى گندیده مى خورند. گفتم : اى جبرئیل ! اینها چه كسانى هستند؟
عرض كرد: كسانى هستند كه در دنیا غذاى حلال را رها كرده و حرام مى خورند؟! یا رسول الله ! اینها كه مشاهده مى كنى از امت تو هستند

 

جمعه 16/12/1387 - 10:12
فلسفه و عرفان

از جمله چیزهایى كه عذاب قبر را به وجود مى آورد اعتقاد نداشتن به ولایت امامان است .
شخصى به نام على بن ابى حمزه بطائنى از فرقه واقفیه كه در سابق از نمایندگان حضرت موسى بن جعفر علیه السلام به حساب مى آمد و در زندگانى و حیات آن حضرت مبلغ سى هزار دینار بابت وجوهات از مردم گرفته و پیش خود نگاه داشته بود (چون آن حضرت داخل زندان به شهادت رسید پولها را به فرزندش على بن موسى الرضا تحویل نداد) و گفت : موسى بن جعفر در زندان از دنیا رفته است و كسى را بعد از خودش تعیین نكرده بود كه وجوهات را به او تحویل دهم . این شخصامامت على بن موسى الرضا علیه السلام را انكار كرد و با آن حضرت دشمنى ورزید. پس از مرگش حال او را از امام رضا علیه السلام پرسیدند؟
آن حضرت فرمود: ملائكه در شب اول قبرش در مورد امامان از او پرسیدند: همه را جواب داد تا وقتى نوبت به من رسید، امامت مرا منكر شد، پس ملائكه ضربه اى بر او زدند كه آتش از قبرش زبانه كشید و او را سوزاند

 

جمعه 16/12/1387 - 10:12
فلسفه و عرفان

حضرت صادق فرمود: عده اى به خدمت حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم آمدند و گفتند: یا رسول الله ! سعد بن معاذ رحلت كرده و به شهادت رسیده است .
رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم وقتى خبر شهادت سعد را شنید همراه جماعتى از اصحاب خود، با عجله به طرف منزل سعد حركت كردند و در حالى كه تكیه به در داده و نشسته بود امر كرد تا سعد را غسل دهند، ناگهان دیدند آن حضرت زانوهاى خود را جمع كرد، علتش را پرسیدند؟ فرمود: ده هزار فرشته براى تشییع جنازه او آمده اند، به آن ها جا دادم وقتى غسل به پایان رسید او را حنوط و كفن كرده و به سوى قبرستان بقیع حمل نمودند.
حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم پا برهنه و بدون ردا، جنازه را تشیع مى كرد، گاهى طرف راست و گاهى جانب چپ تابوت را مى گرفت تا آن كه جنازه سعد را كنار قبر بر زمین گذاشتند.
حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم داخل قبر شد و براى سعد، لحد معین كرد و او را در لحد گذاشت . خشتها را یكى یكى پهلوى هم چید و فرمود: سنگ و گل بدهید و با آن ها میان خشت ها را پر كرد.
رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم چون فارغ شد و خاك بر روى سعد ریختند و قبر را پر كردند. فرمود: مى دانم كه حركت و تلاش ما به سوى دیار نیستى و قبر است و نیز مى دانم كه پوسیدگى به این قبر مى رسد، لیكن پروردگار دوست دارد بنده خدا كارى را كه انجام مى دهد، در آن حكم كارى كند.
چون از تسویه قبر فارغ شد و خاك به روى آن ریختند. مادر سعد گفت : گوارا باد بر تو اى سعد در این بهشتى كه داخل مى شوى .
حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: اى مادر سعد! به طور جزم بر خدا حكم نكن ؛ چون الان قبر؛ بدن سعد را چنان فشارى داد.
رسول خدا بعد از دفن سعد مراجعت كرد و مردم نیز مراجعت نمودند و عرض كردند: یا رسول الله ! ما امروز كارهایى را درباره سعد از شما مشاهده كردیم كه تا به حال درباره هیچ كس دیگر ندیده بودیم كه انجام دهید، بدون ردا، و كفش به دنبال جنازه سعد حركت كردید!
فرمود: دیدم هفتاد هزار از فرشتگان آسمان بدون كفش و رداء به تشییع جنازه سعد آمده اند، من هم به آن ها تاءسى نمودم .
عرض كردند: شما گاهى جانب راست و گاهى جانب چپ سریر را مى گرفتید! فرمود: دست راست من در دست جبرئیل بود او از هر جا شروع مى كرد و مى رفت من نیز از همان جا شروع مى كردم و مى رفتم .
عرض كردند: شما دستور دادید كه سعد را غسل دهند و خود بر جنازه اش نماز خواندید و براى او لحد قرار دادید و بعد از آن فرمودید كه قبر، بدن سعد را فشار داد.
فرمود: آرى ، چون سعد با اهل منزلش بداخلاق بود و فشار قبر در اثر خلق بد او بوده است

 

جمعه 16/12/1387 - 10:12
فلسفه و عرفان

در این جا لازم است سعد بن معاذ را بیان كنم كه : او با آن همه ایمان و اعتقاد و با آن همه خدماتى كه به اسلام و مسلمین كرده بود باز قبر او را فشار داد. او در جنگ هاى اسلامى مانند جنگ بدر، احد، خندق و.... شكرت داشت و در جنگ بدر پرچم دار طایفه اى بود.
سعد یكى از اصحاب بزرگ پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم و از اهل مدینه بود. او رئیس انصار و فوق العاده نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم و مسلمین محترم بود به طورى احترام داشت كه وقتى سواره مى آمد. رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم مى فرمود: مسلمین به استقبالش روند و خود پیامبر هم هنگام ورودش تمام قامت در برابر او بر مى خواست . در جنگ خندق از خود گذشتگى هایى نشان داد تا آن كه تیرى به دستش اصابت كرد و دچار خون ریزى شد. در این حالت گفت :
خدایا! اگر از جنگ قریش ، چیزى باقى گذاشته اى مرا زنده بدار؛ چون من بیشتر از هر كس به جنگ با آنان علاقه مند هستم و اگر جنگ به پایان رسیده است همین تیر را وسیله شهادت من قرار ده و مرا نمیران تا. چشمم به خوارى و نابودى یهودیان بنى قریضه روشن گردد.
بعد از آن ، سعد محل زخم خود را محكم بست و از خون ریزى جلوگیرى كرد. لكن دست او تورم نمود. به دستور پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله و سلم در مسجد، خیمه اى برافراشتند و سعد در آن خیمه ، تحت درمان قرار گرفت و خود پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله و سلم پرستارى او را عهده دار شد و این دعا را در حق او مى كرد. خدایا! سعد در راه تو جهاد كرد و پیامبرش را تصدیق نمود، روح او را به خوبى بپذیر
بعد از خاتمه جنگ خندق و محاصره قلعه بنى قریطه و در فشار قرار گرفتن آنان .
حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم حكمیت جنگ با یهودیان را به او واگذار كرد و به آنان فرمود: آیا راضى هستید یكى از قبیله شما را حكم گردانم و به حكم او راضى شوید. گفتند: بلى ، آن مرد كیست ؟
فرمود: سعد بن معاذ است . یهود گفتند: به حكم او راضى شدیم . حضرت دستور داد: او را بر تختخوابى گذاشتند و پیش یهود آوردند. یهودیان بنى قریضه دور بستر او جمع شدند و مى خواستند كه او درباره آن ها نیكى كند. سعد گفت : آیا به حكم من راضى هستید! گفتند: آرى ، والله راضى هستیم . گفت : هر حكمى درباره شما بكنم به آن راضى هستید. گفتند: بلى ، آن گاه متوجه حضرت شد و گفت : شما چه مى فرمایید؟ حضرت فرمود: اى سعد! حكم كن در حق ایشان ، زیرا هر حكمى كه تو در حق ایشان بكنى من راضى هستم .
عرض كرد: یا رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم ! مردان ایشان را بكش ‍ و زنان و اطفال آنان را اسیر كن و اموالشان را در میان مهاجر و انصار قسمت فرما. حضرت فرمود: حكمى كردى كه خدا در بالاى هفت آسمان چنین حكم كرده بود. بعد از آن جاى زخم تیر، طبق خواسته خودش كه از خدا درخواست كرده بود منفجر شد و شروع به خون ریزى نمود تا از دنیا رفت .
صبح آن روزى كه سعد از دنیا رفت . جبرئیل نازل شد و عرض كرد: یا رسول الله ! چه كسى از امت تو از دنیا رفته است ، كه فرشتگان آسمان روح او را به یك دیگر مژده مى دهند؟

 

جمعه 16/12/1387 - 10:11
فلسفه و عرفان

از جمله چیزهایى كه باعث عذاب و فشار قبر مى شود بداخلاقى است ، چه با مردم و چه با خانواده و دوست و رفیق . حتى اگر انسان از دوستان و اولیاء خدا هم بوده است و اخلاقش بد باشد باز قبر به طورى او را فشار مى دهد كه استخوانهاى او درهم شكسته مى شود.

 

جمعه 16/12/1387 - 10:4
فلسفه و عرفان

وارد شده است : مرد فقیرى از دنیا رفت ، اول صبح جنازه او را برداشتند و در اثر زیادى جمعیت ، دفن او تا شب طول كشید. بعد از دفن ، او را به خواب دیدند. به او گفتند: با این همه مقام و احترامى كه از تو به عمل آمد خداوند با تو چه كرد؟ و چه عملى انجام داد؟
در جواب گفت : به حمدالله خدا مرا بخشید و احسان زیادى به من كرد، ولى روزى با حالت روزه به آسیاب دوستم كه مشغول آرد كردن گندم هاى خود بود رفتم ، هنگام افطار بدون اجازه دوستم ، یك دانه گندم برداشتم به دو نیم كردم و باز گندم را میان گندمها انداختم .
دوستم گفت : كه اینها مال من نیست . وقتى از دنیا رفتم ، خداوند به حسابم رسیدگى كرد حتى از آن یك دانه گندم هم ، حساب به عمل آورد و از من مطالبه حق دوستم را نمود و از حسناتم به اندازه قیمت آن دانه گندم برداشته و به رفیقم دادند. از این جا معنى آیه
فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره و من یعمل مثقال ذرة شرا یثره
معلوم مى شود.
خداوند مى فرماید: كسى كه به اندازه ذره اى كار خیر انجام داده باشد آن را مى بیند و كسى كه به اندازه ذره اى شر و كار ناپسند انجام داده باشد آن را مى بیند
پس اى بندگان خدا! مواظب باشید حق الناس را ضایع نكنید، و تا فرصت دارید اگر حق كسى پیش شما است به صاحبش برسانید؛ زیرا در قیامت با دقت به حساب بندگان رسیدگى مى شود.
اگر بنا باشد براى یك درهم ناچیز شش صد نماز قبول شده بردارند! چیزى براى انسان باقى نمى ماند مگر این كه خداوند رحم كند.

 

جمعه 16/12/1387 - 9:47
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته