هیچ متوجه شدین ما وقتی میخوایم آدرسهامون رو برای یه بندهخدایی تو خارج بنویسیم چقدر آدرسهامون باحاله و بامزه فقط یه کم طولانی میشه بعضی وقتها وقتی میخوایم مثلاً منظورمون از "پایینتر از حسینیه ارشاد" و "نرسیده به میدون..." و "جنب سازمان..." و "نبش برج فلان" و "خیابون فلان سابق و بهمان فعلی" و "بعد از تقاطع چی چی" و "نرسیده به فلانجا" و امثالهم رو به این فرنگیها حالی کنیم! این طفلکی اهالی فرنگستون بیچارهها آدرسشون به زور از چهار پنج کلمه تجاوز میکنه و کلی هم حروف الفبا و کد محله و... بیمزه و لوس دارن از بس که زندگیاشون بیروح و بیعاطفهس!
شادي! آيا اگر خيلي قاطعانه به شما بگويم كه شاد بودن و يا نبودن شما تنها در دستان خودتان است، تعجب ميكنيد؟ اما بدانيد كه واقعاً اين طور است. شادي و خوشحالي چيزي است كه هر كس بايد آن را درون خود بجويد و هيچ كس غير از خود انسان نميتواند در اين مورد برايش كاري انجام دهد. شايد اطرافيان، حرفها و شوخيهاي افراد خانواده براي مدت زمان كوتاهي بتواند در شما شادي ايجاد كند اما اين نوع شادي دوام زيادي ندارد و به محض آن كه، فرد مورد نظر در جمع نباشد ديگر بهانهاي براي شاد بودن هم وجود ندارد. شادي در قلب ماست و اگر گاهي اوقات در بيرون هم به دنبالش ميگرديم صرفاً بهانهاي ميخواهيم تا آن شادي دروني را شكوفا كنيم. وقتي كه يك ماجراي عشقي و دلدادگي براي ما به وجود ميآيد تنها براي اين است كه احساسات عشقي درون ما شكوفا شود و معشوق يك بهانة خوب است. اگر بتوانيم سرچشمه شادي را پيدا كنيم و با نگاه كردن به قلب و روحمان بتوانيم منابع عظيم و بيكران شادي را كشف كنيم، ميتوانيم با شناختن بهتر آن وضعيت ايدهآلي را در زندگي فراهم كنيم و در هر موقعيت و با هر سختي آن را حفظ كنيم. در هر صورت اين يك واقعيت انكارناپذير است كه زندگي انسانها با يكديگر تفاوت بسياري زيادي دارد و در مورد همه سختيها و كاستي هايي وجود دارد اما با همة اين اوضاع استاندارد خاصي براي شاد بودن تعيين نشده كه بتوانيم بگوييم اگر به آن نقطه رسيديد يعني كه ديگر براي هميشه شاد و خوشحال خواهيد بود. شادي به طور مطلق حاصل انگيزه دروني است و در زندگي همة ما عناصر شاد كننده و يا غم آفرين به وفور يافت ميشود و اين تنها خودمان هستيم كه ميتوانيم شكارچي غم و يا شادي باشيم. پس با اين حقيقت انكارناپذير كنار آمديم كه در زندگي همه موقعيتهاي تلخ و ناراحت كننده پيدا ميشود اما اين به عهده خود شخص است كه چقدر و چه مدت به آن موقعيت بچسبد. گاهي وقتها يك اتفاق ناراحت كننده زندگي فردي را تا آخر عمرش تحت تأثير قرار ميدهد اما براي شخص ديگري اين اتفاق ناگوار صرفاً حادثه تلخي است كه در مقطعي از زندگياش بروز كرده و حالا بايد آن را فراموش كند. صددرصد به شما بستگي دارد كه كدام يك را انتخاب ميكنيد اگر ذاتاً غصه خوردن را دوست داشته باشيد حتي در خوشترين لحظات هم نگراني يك اتفاق ناراحت كننده همراه شماست و بالاخره بعد از هر خنده، گريهاي است. انسانهاي غصه خور وضعيتهاي شادي آور را موقتي ميدانند و هميشه منتظرند كه يك اتفاق بد حالشان را خراب كند، آنها نميتوانند از زندگي شاد لذت ببرند. اما يك انسان شاد، موقعيتهاي ناراحت كننده را به اميد فردايي روشن و شاد به خوبي تحمل ميكند و كل زندگي را يك داستان شاد و خوشحال كننده ميداند. اين دو ديدگاه مختلف نسبت به زندگي، موقعيت و جايگاه انسان را در زندگي مشخص ميكند. تلاش كنيد كه در اين اقيانوس پر از موج، قايقران قايق شاديها باشيد و در حوادث زندگي غوطه بزنيد و به دنبال جواهر با ارزش شادي باشيد. همة ما قابل تغيير هستيم، پس معطل نكنيد و بهترين گزينه را انتخاب كنيد.
اگر ميخواهيد جذاب باشيد...
همة ما علاقهمنديم يادمان در دلهاي اطرافيان باقي باشد و اين تنها با سلاح خُلق خوش حاصل ميشود. هنگامي كه به خاطرات پررنگمان با آشنايان مراجعه ميكنيم افراد مهربان و خوش اخلاق از ماندگارترين شخصيتها در ذهن و رحمان ميباشند. چنين ماندگاري در قلبها آرزوي همه ماست و اين مهم به دست نميآيد مگر آن كه از رموز آن آگاه باشيم. يكي از مهمترين رازهاي رسيدن به آن جذابيت است و قبل از هر چيز بايد بدانيم كه جذابيت چيزي غير از زيبايي است. شخص ميتواند صورت زيبايي نداشته باشد اما بسيار جذاب باشد و هم چنين ميتواند بسيار زيبا باشد اما اصلاً جذابيت نداشته باشد. جذابيت و گيرايي يك ويژگي كاملاً اكتسابي است و به راحتي ميتوانيم صاحب آن باشيم: 1 - ظاهري آراسته داشته باشيد. تميز و مرتب باشيد، هماهنگي و پاكيزگي شما، ناخودآگاه شما را جذاب ميكند. بعضي از افراد براساس تصوري اشتباه براي جذاب شدن به زحمت زيادي ميافتند و خود را به شكلهاي عجيب و غريبي درست ميكنند. مهمترين مسئله اين است كه مرتب و هماهنگ و در عين حال ساده باشيد. نامرتب بودن حتي حرفهاي قشنگ، مثبت و تأثيرگذار شما را ضايع ميكند. فرزندي كه هميشه پدر و مادر خود را آراسته و با ظاهري مرتب ميبيند، ظاهر آراسته فردِ ناآشنا او را نميفريبد. چون ممكن است جذب ظاهر آراسته كسي شوند كه تأثير منفي او از اثرات مثبتش به مراتب بيشتر باشد. 2 - بيشتر سكوت كنيد: غالباً افراد به اشتباه براي اين كه جذابتر شوند، بيشتر شلوغ ميكنند و به خطا ميروند. سكوت، يك تأثير ذهني و رواني بسيار قوي ميگذارد. در سكوت، فرد پيرامون خود خلاء ايجاد ميكند و هر خلايي، جذب را سبب ميشود. آنها كه بيشتر صحبت ميكنند و كمتر ميشنوند از جذابيت خود ميكاهند، حال آن كه سكوت و گوش دادن بيشتر به واقع شما را عاقلتر و قابل اطمينانتر معرفي ميكند و اين زمينهاي مساعد براي صميميت بيشتر است. سكوتي سرشار از اعتماد به نفس سرچشمه صميميت است. 3 - نرم و ملايم سخن بگوييد: هنگامي كه نرم و ملايم صحبت ميكنيد افراد را جذب خود ميكنيد و به راحتي ميتوانيد بر روي آنها تأثير بگذاريد. آدمهاي خشن و داد و بيدادي افراد مناسبي براي اطمينان كردن، نيستند. 4 - فرد محترمي باشيد: بياحترامي به خود، به ديگران و بياحترامي و بي ادبي در كلام و رفتار همگي از جذابيت شما ميكاهد. شما بايد هم در ظاهر آراسته باشيد و هم در باطن وارسته. افراد مؤدب و متين و محترم بي ترديد جذابند و اين جذابيت از درون موج ميزند. محترم و مؤدب و باشخصيت باشيد، خواهيد ديد خود به خود جذاب ميشويد. 5 - زياد شوخي نكنيد اما بسيار تبسم كنيد: شوخي فراوان از انرژي ذهني و جذابيت شما ميكاهد چرا كه شوخي فراوان به تدريج مرزهاي لازم بين افراد را از بين ميبرد متبسم باشيد كه تبسم به چهره شما جذابيتي عميق و ژرف ميبخشد. در تبسم، سنگيني و متانت و جذابيت است. 6 - قاطعيت يعني جذابيت: كساني كه شخصيت قاطعي دارند و هدفها و ارزشهاي معيني دارند، بياستثنأ ميتوانند افراد جذابي باشند. زيرا شخصيتهايي جذاب و تأثيرگذارند كه بسيار مصمم هستند و اعتماد به نفس دارند. به دنبال اهداف مشخصي بودن و به آنها رسيدن اعتماد به نفس زيادي به ارمغان ميآورد و جذابيت از وجود چنين شخصي موج ميزند. آسان بود، اين طور نيست؟ فكر ميكنم شما هم ميتوانيد يكي از جذابترين و ماندگارترينها باشيد. معطل نشويد دست به كار شويد!
جادوي نفوذ در دلها: تمام افرادي كه ما با آنها در ارتباطيم به دنبال گمشدة خود در اين دنياي بزرگ ميگردند. خود ما نيز به دنبال كسي هستيم كه اگر اوقاتي را با او سپري ميكنيم اين دقايق از بهترينها و به ياد ماندنيترين لحظات زندگي مان باشد و هر چه شناخت ما از خود و سپس از اطرافيان بيشتر باشد ارتباطمان شكل بهتري به خود ميگيرد. اگر بتوانيم در چند برخورد اول مخاطبمان را بشناسيم شايد بتوانيم از تنش و درگيريهاي بعدي جلوگيري كرده باشيم و يا شايد سرعت برقراري ارتباطمان بيشتر باشد. افراد را از نظر روحي ميتوانيم به سه دسته 1 - بصري 2 - سمعي 3 - لمسي تقسيم كنيم و اين از ضروريترين دانستنيها ميباشد. ممكن است كسي هر سه حالت را داشته باشد اما به طور حتم يكي از اين حالتها غالب است. حالا ببينيم كه اين كيفيتها چگونهاند: افراد بصري: اين افراد بيشتر به كيفيتهاي ديداري توجه دارند و تصاوير براي آنها اهميت بيشتري دارد. سريع صحبت ميكنند و... از حركات دست بسيار استفاده ميكنند و هر آنچه را تعريف ميكنند به گونهاي ميگويند كه مخاطب تصوير آن را در ذهن خود ببيند. افراد سمعي:اين افراد بيشتر به شنيدهها توجه دارند. كلام و طنين و آهنگ را به خاطر ميسپارند. هيجان كمتري دارند. آهسته صحبت ميكنند و سعي ميكنند كه بيانشان شيوا و رسا باشد. افراد لمسي: اين افراد بيشتر به كيفيتهاي لمسي توجه دارند و از آنچه لمس كردهاند صحبت ميكنند. خيلي آرامند حتي يك نوع رخوت و سستي را ميتوان در آنها ديد. احساس آنها از ديگران عميقتر است. براي شناخت اين افراد تنها كافيست اين قصه را به دقت بخوانيد: سه دوست با كيفيتهاي حسي متفاوت با هم به باغي ميروند و هنگامي كه برگشتند كافي است كه از هر يك از آنها بپرسيم كه گردش چطور بود؟ نفر اول ميگويد: آنقدر زيبا بود كه حد نداشت. آسمان آبي و درختها سرسبز، آب آنقدر زلال بود كه كنار رودخانه معلوم بود. كاش با خودمان دوربين برده بوديم... آفرين، او يك فرد بصري است. نفر دوم اينگونه تعريف ميكند: آدم واقعاً نياز دارد گاهي از سر و صداي شهر دور باشد و به صداي طبيعت گوش دهد. صداي رودخانه آنقدر لذتبخش بود. باور كن پرندهها قشنگتر ميخواندند... درست حدس زديد، او يك فرد سمعي است. نفر سوم ميگويد: در آن سايه خنك كه روي پوستمان وزش نسيم را كاملاً حس ميكرديم و از همه بهتر وقتي بود كه پاهايمان را در آب خنك فرو ميبرديم... اين كه ديگر از همه راحتتر بود. او يك فرد لمسي است. متوجه شديد كه به راحتي ميتوان اين حالتها را در افراد مختلف تشخيص داد. حال دانستن اين موضوع شما را در ارتباط قويتر و صميميت و تأثير گذاري بيشتر كمك ميكند. با هر تيپي از افراد بايد مثل خودش و براساس كيفيت حسي خودش رفتار كرد. اين به معناي خلاف ميل خود عمل كردن نيست، بلكه براي تأثيرگذاري بيشتر است. اگر لازم است از رئيس خود چيزي بخواهيد، فرزندتان را در مورد موضوعي نصيحت كنيد و يا همسر خود را راهنمايي كنيد با دانستن اين كه با هر كسي با كيفيت حسي متفاوت چگونه رفتار كنيد، بهتر ميتوانيد ارتباط برقرار كنيد و اطلاعات لازم را انتقال دهيد. با بصريها چگونه رفتار كنيم؟ افراد بصري به هر آنچه به چشم آيد بيشتر توجه ميكنند. بصريها عاشق گل اند. دوستدار هديه دادن و هديه گرفتن هستند. به كاغذ كادو و هديه علاقهمندند. به اين كه از ديد ديگران چگونهاند، خيلي اهميت ميدهند. با بصريها بايد پرشورتر و پرهيجانتر بود. بايد خلاصه صحبت كرد. توضيح و تفسير زياد حوصلة آنها را سر ميبرد. از حركات دست و چهره در هنگام صحبت بهره ببريد. براي بصريها كادو ببريد. رفتاري مؤدبانه و محترمانه داشته باشيد به احترام آنها بلند شويد، آنها از آدمهاي شُل و وِل متنفرند و عاشق هيجاناند. با سمعيها چگونه رفتار كنيم؟ سمعيها به شنيدهها توجه دارند. به گفتار مؤدبانه و محترمانه. به اظهار علاقه گفتاري «به دوستت دارم.» به موسيقي و صداي خوش توجه نشان ميدهند. با سمعيها كمي آرامتر از بصريها صحبت كنيد. شمرده و متين باشيد. تشويقتان بيشتر كلامي باشد. يك «آفرين» و «دوستت دارم» براي يك سمعي هزار مرتبه بيشتر از «يك هديه» ميارزد. تند صحبت كردن با آنها بيادبي تلقي ميشود. با لمسيها چگونه رفتار كنيم؟ لمسيها بسيار ملايم اند. آنقدر كه به نظر بعضيها شل و ولند. اما در ملايمت آنها متانت است. لمسيها به آنچه با دست حس ميكنند خيلي ميانه گرمي دارند. لمسيها را بايد در آغوش كشيد. دستانشان را به گرمي فشرد. آنقدر كه با نوازش و در آغوش كشيدن ميتوان محبت را به لمسيها ابراز كرد با «دوستت دارم» و «هديه» اين كار ميسر نيست. با لمسيها ملايم صحبت كنيد. مثل اين كه ديگه بهتر از اين نميشه، همة عزيزانمان را ميتوانيم شاد كنيم. اما مواظب باشيد درست تشخيص دهيد.
تمام افرادي كه ما با آنها در ارتباطيم به دنبال گمشدة خود در اين دنياي بزرگ ميگردند. خود ما نيز به دنبال كسي هستيم كه اگر اوقاتي را با او سپري ميكنيم اين دقايق از بهترينها و به ياد ماندنيترين لحظات زندگي مان باشد و هر چه شناخت ما از خود و سپس از اطرافيان بيشتر باشد ارتباطمان شكل بهتري به خود ميگيرد. اگر بتوانيم در چند برخورد اول مخاطبمان را بشناسيم شايد بتوانيم از تنش و درگيريهاي بعدي جلوگيري كرده باشيم و يا شايد سرعت برقراري ارتباطمان بيشتر باشد. افراد را از نظر روحي ميتوانيم به سه دسته 1 - بصري 2 - سمعي 3 - لمسي تقسيم كنيم و اين از ضروريترين دانستنيها ميباشد. ممكن است كسي هر سه حالت را داشته باشد اما به طور حتم يكي از اين حالتها غالب است. حالا ببينيم كه اين كيفيتها چگونهاند: افراد بصري: اين افراد بيشتر به كيفيتهاي ديداري توجه دارند و تصاوير براي آنها اهميت بيشتري دارد. سريع صحبت ميكنند و... از حركات دست بسيار استفاده ميكنند و هر آنچه را تعريف ميكنند به گونهاي ميگويند كه مخاطب تصوير آن را در ذهن خود ببيند. افراد سمعي:اين افراد بيشتر به شنيدهها توجه دارند. كلام و طنين و آهنگ را به خاطر ميسپارند. هيجان كمتري دارند. آهسته صحبت ميكنند و سعي ميكنند كه بيانشان شيوا و رسا باشد. افراد لمسي: اين افراد بيشتر به كيفيتهاي لمسي توجه دارند و از آنچه لمس كردهاند صحبت ميكنند. خيلي آرامند حتي يك نوع رخوت و سستي را ميتوان در آنها ديد. احساس آنها از ديگران عميقتر است. براي شناخت اين افراد تنها كافيست اين قصه را به دقت بخوانيد: سه دوست با كيفيتهاي حسي متفاوت با هم به باغي ميروند و هنگامي كه برگشتند كافي است كه از هر يك از آنها بپرسيم كه گردش چطور بود؟ نفر اول ميگويد: آنقدر زيبا بود كه حد نداشت. آسمان آبي و درختها سرسبز، آب آنقدر زلال بود كه كنار رودخانه معلوم بود. كاش با خودمان دوربين برده بوديم... آفرين، او يك فرد بصري است. نفر دوم اينگونه تعريف ميكند: آدم واقعاً نياز دارد گاهي از سر و صداي شهر دور باشد و به صداي طبيعت گوش دهد. صداي رودخانه آنقدر لذتبخش بود. باور كن پرندهها قشنگتر ميخواندند... درست حدس زديد، او يك فرد سمعي است. نفر سوم ميگويد: در آن سايه خنك كه روي پوستمان وزش نسيم را كاملاً حس ميكرديم و از همه بهتر وقتي بود كه پاهايمان را در آب خنك فرو ميبرديم... اين كه ديگر از همه راحتتر بود. او يك فرد لمسي است. متوجه شديد كه به راحتي ميتوان اين حالتها را در افراد مختلف تشخيص داد. حال دانستن اين موضوع شما را در ارتباط قويتر و صميميت و تأثير گذاري بيشتر كمك ميكند. با هر تيپي از افراد بايد مثل خودش و براساس كيفيت حسي خودش رفتار كرد. اين به معناي خلاف ميل خود عمل كردن نيست، بلكه براي تأثيرگذاري بيشتر است. اگر لازم است از رئيس خود چيزي بخواهيد، فرزندتان را در مورد موضوعي نصيحت كنيد و يا همسر خود را راهنمايي كنيد با دانستن اين كه با هر كسي با كيفيت حسي متفاوت چگونه رفتار كنيد، بهتر ميتوانيد ارتباط برقرار كنيد و اطلاعات لازم را انتقال دهيد. با بصريها چگونه رفتار كنيم؟ افراد بصري به هر آنچه به چشم آيد بيشتر توجه ميكنند. بصريها عاشق گل اند. دوستدار هديه دادن و هديه گرفتن هستند. به كاغذ كادو و هديه علاقهمندند. به اين كه از ديد ديگران چگونهاند، خيلي اهميت ميدهند. با بصريها بايد پرشورتر و پرهيجانتر بود. بايد خلاصه صحبت كرد. توضيح و تفسير زياد حوصلة آنها را سر ميبرد. از حركات دست و چهره در هنگام صحبت بهره ببريد. براي بصريها كادو ببريد. رفتاري مؤدبانه و محترمانه داشته باشيد به احترام آنها بلند شويد، آنها از آدمهاي شُل و وِل متنفرند و عاشق هيجاناند. با سمعيها چگونه رفتار كنيم؟ سمعيها به شنيدهها توجه دارند. به گفتار مؤدبانه و محترمانه. به اظهار علاقه گفتاري «به دوستت دارم.» به موسيقي و صداي خوش توجه نشان ميدهند. با سمعيها كمي آرامتر از بصريها صحبت كنيد. شمرده و متين باشيد. تشويقتان بيشتر كلامي باشد. يك «آفرين» و «دوستت دارم» براي يك سمعي هزار مرتبه بيشتر از «يك هديه» ميارزد. تند صحبت كردن با آنها بيادبي تلقي ميشود. با لمسيها چگونه رفتار كنيم؟ لمسيها بسيار ملايم اند. آنقدر كه به نظر بعضيها شل و ولند. اما در ملايمت آنها متانت است. لمسيها به آنچه با دست حس ميكنند خيلي ميانه گرمي دارند. لمسيها را بايد در آغوش كشيد. دستانشان را به گرمي فشرد. آنقدر كه با نوازش و در آغوش كشيدن ميتوان محبت را به لمسيها ابراز كرد با «دوستت دارم» و «هديه» اين كار ميسر نيست. با لمسيها ملايم صحبت كنيد. مثل اين كه ديگه بهتر از اين نميشه، همة عزيزانمان را ميتوانيم شاد كنيم. اما مواظب باشيد درست تشخيص دهيد.
منبع:
در جاده موفقيت!
مادام كوري، سلامتياش را از دست داد اما به اهدافش رسيد و خدمت بسيار بزرگي به بشريت كرد. اديسون هرگز از آزمايشها و تحقيقاتش نااميد و خسته نشد و هر روز اميدوارتر از قبل به كارش ادامه ميداد. در زندگي سر تا سر پرفراز و نشيب همة انسانهاي موفق ويژگيهاي مشتركي يافت ميشود. ممكن است كه بسياري از ما اين روحيات و خصوصيات فردي را نداشته باشيم اما دانشمندان ثابت كردهاند كه درخشش و موفقيت افراد در زمينههاي مختلف تنها به 20% استعداد آنها و 80% تلاش و پشتكارشان بستگي دارد. هر كدام از ما ويژگي روحي و اخلاقي را ميتوانيم در خودمان خلق كنيم و يا از بين ببريم. ما نيز ميتوانيم از برترينها باشيم اما بايد بدانيم كه همة موفقها چگونه عمل كردهاند: 1 - بسيار صادق و درست كردار هستند: همة كساني كه موفقيت را لمس كردهاند. همواره اصل درستكاري و صداقت را سرلوحة كارهايشان قرار دادهاند. ممكن است بسياري با فريب و نيرنگ به ظاهر پيروز باشند، اما به راستي اين درستكاران هستند كه تا انتهاي خط، گوي سبقت را از ديگران ميربايند. 2 - محتاط هستند: به خاطر همين ويژگي است كه ميتوانند از همة موانع به راحتي عبور كنند و همه چيز را پشت سر بگذارند. آنها هرگز بيگدار به آب نميزنند. 3 - سخت كوش و پرتلاش هستند: براي اين افراد زحمتكش پول بادآورده مفهومي ندارد. آنها لازمه رسيدن به موفقيت را سختكوشي ميدانند و براي رسيدن به موفقيت از هيچ تلاشي فروگذار نميكنند. 4 - تشنه يادگيري هستند: آنها علاقه بسيار زيادي براي يادگيري در هر زمينهاي دارند. انسانهاي موفق، خودشان را بالا ميكشند و همواره در مسير رشد و بالندگي قدم ميگذارند. آنها از تمام جنبههاي زندگي و به خصوص از اشتباهاتشان درس عبرت ميآموزند و از اين كار ابايي ندارند. 5 - مهربان و صميمي هستند: تا به حال دقت كردهايد كه انسانهاي موفق چقدر مردم دار و اجتماعي و مهربان هستند. همين ويژگيهاي اخلاقي آنهاست كه محبوبيتشان را بيشتر ميكند و به آنها اين توانايي را ميدهد كه سايرين را نيز در راه رسيدن به موفقيت ياري كنند. 6 - وفاي به عهد ميكنند: قول دادن و به آن عمل كردن، اصلي است كه ميليونها انسان را در مسير صحيح قرار داده و آنان را جزء افراد موفق ميشمارد. 7 - در مواجه با مشكلات، به دنبال راه حل هستند: به عقيده آنها مشكلات فرصتي است طلايي و گرانبها براي انجام دادن غير ممكنها. آنها به هيچ وجه از مشكلات نميترسند و شكايتي هم ندارند. انسانهاي موفق، همواره در جست و جوي يافتن راه حل هستند. تنها كافيست كه از همين حالا اين شاخصها را در خودتان تقويت كنيد. سپس متوجه ميشويد كه شما نيز وارد جاده موفقيت شدهايد. همواره تصوير نهايي هدف و آرزويتان را بزرگ و پررنگ براي خودتان ترسيم كنيد. يك مهندس ساختمان، هر روز كه بر سر ساختمان در حال ساخت، حاضر ميشود با در دست داشتن يك نقشه، تصوير نهايي را براي خودش تكميل ميكند. شما نيز چنين عمل كنيد، نقشه به دست پيش رويد و از اراده و قدرت بيكران الهي غافل نباشيد.