دنیای گیاهان و حیوانات
قبل از پرداختن به بحث بیابان زدائی باید اول بیابان را شناخت و خصوصیات آب و هوائی و موقعیت جغرافیائی آن را در سطح کره زمین مشخص کرد و عوامل ایجاد این دگرگونی که معضل بزرگی برای گسترش زمین های کشاورزی و تهدیدی جدی برای روستاها و شهرهای مجاور کویری و صحرائی و بیابانی شده بازشناخت. بنابراین از خصوصیات اصلی آب و هوایی آن که آب و هوای خشک است و می توان گفت عامل اصلی در به وجود آمدن و گسترش این سرزمین می باشد و شروع و سایر عوامل نیز به دنبال خواهد آمد.
خصوصیت اصلی و هوای خشک این است که تبخیر بالقوه یعنی مقدار آبی که اگر در دسترس می باشد به وسیله خورشید سریعا تبخیر می گردد از سطح خاک و از پوشش گیاهی بیشتر از متوسط سالیانه ریزش های جوی است به عبارت دیگر در طی یک سال عادی ظرفیت اتمسفر جهت به دست آوردن آب تبخیرشده از سطح خاک و پس داده گیاهان بیشتر از آبی است که از راه ریزش های جوی به خاک اضافه می شود، در چنین آب و هوائی نقصان آب غلبه داشته و ذخیره دائمی آب های زیر زمینی حفظ و نگاهداری نمی شود.مد این نوع آب و هوا در مقام مقایسه با هر یک از گروه های بزرگ آب و هوائی وسیعترین منطقه از سطح خشکی های کره زمین را در برگرفته و مطابق تقسیم بندی کوپن 26 درصد از نواحی قاره ای اشغال می کند، تغییرات روزانه زیاد و درجه گرما، آسمان های شفاف بدون ابر و رطوبت نسبتا کم موجب می شوند انرژی خورشیدی فراوانی در موقع روز به زمین رسیده و متقابلا حرارت زمینی به هنگام شب به سرعت دفع شود و از این اختلاف فشار بین شب و روز باد به وجود بیاید که این خود عاملی است بسیار بزرگ در تغییرات سطح زمینی و دامنه فعالیت این عامل تغییر دهنده بسیار وسیع است زیرا اثر باد در صحراها از سایر مناطق بیشتر است چون که در بیابان یا صحرا اولا تغییرات سریع دمای هوا موجب تشکیل بادهای قوی دائمی می شود ثانیا نبودن موانع طبیعی و پوشش های گیاهی وزش باد را در صحرا آزادتر و آسانتر می کند و زمانی که به صورت طوفان های شدید درآید تاثیرش چندین برابر می شود و به سبب جابجا کردن مواد، ایجاد خراش و سائیدگی در سنگ ها، پدید آوردن تپه های ماسه ای و تشکیل رسوبات بادی پیوسته سطح زمین را تغییر می دهد.
بیابان های مهم دنیا را می توان به دو دسته تقسیم کرد، اول بیابان هائی که به علت دوری از دریا یا احاطه شدن توسط کوه های مرتفع به رطوبت دسترسی ندارند، مانند بیابان شمال تبت و کشمیر در غرب چین که از دریا دور هستند و صحراهای ایران، ایالات متحده و غرب آرژانتین که به وسیله کوه های مرتفع احاطه شده اند.
دوم بیابان هائی که به علت وزش بادهای خشک، رطوبت اندک خود را از دست می دهند مانند صحراهای شمال افریقا، عربستان، استرالیا و کالاهاری در جنوب افریقا. در بیابان باد تقریبا مظهر هیات و جنبش در قلمرو مرگ و سکون است. مسافرت در بیابان یک مبارزه مداوم علیه بادهای همراه با شن بوده و در لحظات بحرانی یک نزاع فیزیکی دردناک است، شب های بیابان به مراتب آرامترند. بیابان های بزرگ کره زمین در حدود عرض های جغرافیائی 25 درجه شمالی و 25 درجه جنوبی نسبت به خط استوا قرار دارند و از امریکا تا چین گسترده شده اند. خاک بیابان از لحاظ دارا بودن املاح غنی تر از سایر خاک ها است زیرا به علت کمی رطوبت عمل هوازدگی و حل شدن املاح زیاد صورت نمی گیرد اما کمبود رطوبت مانع رویش فراوان گیاهان می شود. در چنین خاک هائی نیتروژن و گیاه خاک کم است ولی در عوض مقدار زیادی کلسیت و نمک طعام وجود دارد زیرا آب کافی برای حل کردن این مواد وجود ندارد. اگر آبیاری در خاک بیابان مناسب باشد، محصول فراوان می توان از این نقاط به دست آورد و در ضمن مانع فرسایش خاک هم شد زیرا پوشش گیاهی سبب می شود که جلو شدت ضربات قطره های باران گرفته شود و خاک شسته نشود و جابجا نگردد.
بیابان زدائی
با گسترش بیابان و حرکت ماسه های روان مزارع، شهرها و روستاهای اطراف بیابان ها در معرض خطر قرار می گیرند. بنابراین برای جلوگیری از گسترش بیابان ها که در حال حاضر انسان بیشتر از سایر عوامل در ایجاد و وسیعتر شدن آن دخالت دارد راه حل هائی و پیشنهاداتی ارائه شده که اگر به کار گرفته شود و دولت ها مستقیما نظارت داشته و مردم این مشکل را جدی بگیرند می توان تا حدی از گسترش بیابان ها از حدود فعلی آنها جلوگیری کرد. شخم نادرست زمین و موافق شیب که باعث فرسایش خاک می شود، چرای بی رویه پوشش گیاهی به وسیله دام ها، کشت بی رویه که خاک ها را فقیر و کم بازده می کند، ساخت کارخانه ها و شهرها در زمین های کشاورزی، قطع درختان و از بین بردن جنگل ها که هم کمبود باران به دنبال دارند و هم خاک را در معرض فرسایش باد قرار می دهد را بایستی جدی گرفت و جلوگیری کرد از طرف دیگر کشت های ردیفی و تپه ای و تناوب کشت. سد کردن مسیر آب های روان در موقع باران با سنگ و چوب و شاخه های درختان و هر وسیله دیگری که مانع جابجائی خاک ها می شوند. کشت گیاهان شوری پسند ماند سالیکورینا که هم استفاده علوفه ای دارد و هم 28 درصد روغن مورد استفاده صنعتی، جایگزین سوخت های فسیلی به جای سوخت شاخ و برگ درختان و بوته کنی، ایجاد بادشکن و پاشیدن مالچ نفتی که از تصفیه نفت به دست می آید و باعث چسبندگی ماسه ها می شود و از حرکت آنها به وسیله باد جلوگیری می کند روش هائی است که می تواند در کنترل بیابان زدائی موثر باشد و شرایط تجدید حیات طبیعی را فراهم آورد.
دوشنبه 21/4/1389 - 7:27
دانستنی های علمی
برخی اوقـات برای شما پیش آمده كه در مـقابل خـواسته دیگران،برخلاف میل باطی جواب مثبت داده و درخواسـت او را قبول كرده اید.ممكن است جواب منفی دادن سخت به نظر برسد ولی ما چند راه مفید را برای رهای شـما از این مـوقیعت خـاطر نشان میكنیم. بیاد داشته باشـید كه اگر بـخواهـیـــد كسی را از سر خود باز كنید ممـكن است مجبور به گفتن "دروغ مصلحتی" شوید. دروغهایی كه ظریف و بدون ضـرر هـستند و صدمه ای را به طرف مقابل وارد نمی كنند. گاهی اوقات نیز باید رودربایستی را كنار گذاشت و با صراحت جواب منفـی داد چون در غیر اینصورت ممكن است از كار خود پشیمان و مدتها به دلیل عواقـب آن دچار مشكل و دردسر شوید. سعی كنید قدرت "نه" گفتن را در خود تقویت نمایـید الـبـتـه طـوری كـه باعث كدورت نشود.
برقراری رابطه دوستی
گاهی شخصی از شما درخواست رابـطه دوستـی مـی كند و مـی خــواهد كه بهترین دوست او باشید ولی شما بدلایل مختلف مایل به این كار نیستید. برای رهای از دست او بگویید:
وقت ندارم. به او بفهمانید كه دوست صمیمی بودن نیازمند داشتن وقت زیاد و از خود گذشتگی است و شما بدلیل ذیق وقت نمی توانید از عهده اش برآیید.
مسئولیتش را نمی توانم بپذیرم. وارد شدن شخصی بعنوان یك "دوست صمیمی" به زندگی باری به مسئولیتهای فراوان شما اضافه می كند و شما آنقدر گرفتار هستید كه نمی توانید آنرا قبول كنید.
تو لایق بهترین ها هستی. به او بگویید كه هر شــخصی لایق داشتن بهترین چیزها در زندگیش است و شما خود در حد و اندازه ای نمی بـیـنـید كـه بتوانـید برای او بهترین باشد.
من شخصی منزوی هستم. انزوا و ترس شـدیـد از حـضور در اجتماع باعث شده كه شما نتوانید با دیگران ارتباط برقرار كنید تا آنجا كه حتـی حـاضر بـه شركت در مراسمات مختلف نیستید و از آن و حشت دارید. شما باید از این مـورد بـه عنـوان آخـرین راه حـل استفاده كنید و قبل از آن مطمئن شوید كه او اطلاعی از قـابلیت های اجتماعی شما ندارد.
مراحل بعدی كار
سخاوتمند باشید. نپذیرفتن دوستی دلیل بر تغییرات كلی رفتار شما با او نمی باشد. با او به مهربانی و گشاده رویی رفتار كنید.
شـخص دیـگری را به او مـعرفی كنید. او مـمكن اسـت به این عـلت شـما را بـرای دوستی انتخاب نموده باشد كه تصور می كرده شما بهترین و آخرین گزینه می باشید. افراد دیگری را برای دوستی به او پیشنهاد دهید.
دم دستش باشید. هر گاه متوجه شدید كه به كمك و یاری شما نیاز دارد دریغ نكرده و داوطلبانه به سراغش رفته و مشكلاتش را حل نمایید.
دوشنبه 21/4/1389 - 7:24
دانستنی های علمی
به طور معمول محصولاتی که برای اصلاح صورت به کار برده می شوند، انواع متعددی دارند و شامل صابون، کف اسپری، خمیرهای کف کننده و خمیرهای اصلاح هستند. هدف از استفاده هر کدام از این محصولات، نرم کردن موها برای اصلاح آسان تر و راحت تر است...
اگر موها ضخیم و خشک هستند، احتیاج به فشار بیشتری برای تراشیدن داشته و در نتیجه تحریک بیشتری ایجاد می کنند. یک ماده اصلاح باید موها را به سرعت نرم کرده و سبب صاف شدن و سیخ شدن آنها شود تا راحت تر تراشیده شوند. کرم یا خمیر اصلاح باید کف زیاد ایجاد کرده و کف زود خشک نشود و موجب تحریک پوست یا مخاط نشود. صابون های اصلاح به علت ایجاد ذرات متراکم در موها کف طولانی مدت تری را دارند اما صابون ها برای تولید کف باید در یک کاسه آب گذاشته شده و با فرچه روی پوست مالیده شوند بنابراین مورد استقبال نیستند. کرم های مولد کف نیز به دلیل لزوم استفاده از فرچه، امروزه کاربرد کمتری دارند. از آنجایی که کرم های بدون فرچه حاوی روغن و آب هستند و یک لایه چربی روی پوست باقی می گذارند و کمتر سبب تحریک پوست می شوند، مناسب پوست های خشک و حساس هستند. این کرم ها شبیه مرطوب کننده عمل کرده و چون فاقد صابون و یا حلال هستند و یا کمترین مقدار را دارند، موجب از بین رفتن چربی پوست نمی شوند. افراد دارای پوست خشک بهتر است به جای محصولات بعد از اصلاح از کرم های نرم کننده یا لوسیون استفاده کنند. افراد با پوست چرب اغلب مصرف کرم های اصلاح کف کننده یا کف های فشاری را ترجیح می دهند. این محصولات حاوی صابون یا سورفاکتانت بوده که چربی پوست را بهتر از کرم های بون فرچه پاک می کنند. اگر پوست چرب باشد، بهتر است بعد از اصلاح، صورت را به طور کامل شست. همچنین استفاده از محصولات بعد از اصلاح به دلیل اثر خشک کنندگی مفید است. به هر حال اگر پوست طبیعی دارید و مانند افراد با پوست چرب نیازمند رعایت مواردی نیستید، می توانید با توجه به سلیقه شخصی محصولی را برگزینید. به طور مثال کرم های بدون فرچه احتیاج به ظرف و فرچه ندارند و حتی نسبت به کف های اسپری خطر خالی شدن را نیز ندارند و برای مسافرت مناسب تر هستند. کرم های فشاری یا اسپری در اساس یک کرم کف کننده در مایعی از پروپلانت و دیگر ترکیبات است و بهترین حسن آن کاربرد آسانش است. چند سالی است که کرم های فشاری گرم نیز به بازار آمده اما مورد استقبال نبوده چون هزینه تقریبا" دو برابر کرم های معمولی داشته و زمان نرم شدن موها را به طور قابل توجهی کاهش نمی دهد. حرارت این کرم ها موجب افزایش جذب آب به وسیله موها شده و نرمی موها را تشدید می کند. آنچه در پایان بسیار مهم می دانم، مساله شایع کمبود زمان کافی برای نرم شدن موهاست. اگر دو دقیقه برای خیس خوردن موها صبر کنید، متوجه خواهید شد که اصلاح راحت و آسان خواهد بود.
پنج شنبه 17/4/1389 - 13:3
ادبی هنری
داستان را در دلتان با صدای بلند و با توجه بخوانید. مطمئنا تا سال ها آن را در خاطر خواهید داشت.داستان درباره یك كوهنورد است كه می خواست از بلندترین كوه ها بالا برود او پس از سال ها آماده سازی، ماجراجویی خود را آغاز كرد ولی از آنجا كه افتخار این كار را فقط برای خود می خواست، تصمیم گرفت تنها از كوه بالا برود.
او سفرش را زمانی آغاز كرد كه هوا رفته رفته رو به تاریكی میرفت ولی قهرمان ما به جای آنكه چادر بزند و شب را زیر چادر به شب برساند، به صعودش ادامه داد تا این كه هوا كاملاٌ تاریك شد.به جز تاریكی هیچ چیز دیده نمیشد سیاهی شب همه جا را پوشانده بود و مرد نمیتوانست چیزی ببیند حتی ماه وستاره ها پشت انبوهی از ابر پنهان شده بودند .پ كوهنورد همانطور كه داشت بالا میرفت، در حالی كه چیزی به فتح قله نمانده بود، ناگهان پایش لیز خورد و با سرعت هر چه تمامتر سقوط كرد..سقوط همچنان ادامه داشت و او در آن لحظات سرشار از هراس، تمامی خاطرات خوب و بد زندگیاش را به یاد میآورد. داشت فكر میكرد چقدر به مرگ نزدیك شده است كه ناگهان احساس كرد طناب به دور كمرش حلقه خورده و وسط زمین و هوا مانده است.حلقه شدن طناب به دور بدنش مانع از سقوط كاملش شده بود. در آن لحظات سنگین سكوت، چارهای نداشت جز اینكه فریاد بزند:“خدایا كمكم كن”. ناگهان صدایی از دل آسمان پاسخ داد از من چه میخواهی ؟ - نجاتم بده. واقعاٌ فكر میكنی میتوانم نجاتت دهم.- البته تو تنها كسی هستی كه میتوانی مرا نجات دهی. پس آن طناب دور كمرت را ببر رای یك لحظه سكوت عمیقی همه جا را فرا گرفت و مرد تصمیم گرفت با تمام توان به طناب بچسبد و آن را رها نكند.روز بعد، گروه نجات آمدند و جسد منجمد شده یك كوهنورد را پیدا كردند كه طنابی به دور كمرش حلقه شده بود در حالیكه تنها یك متر با زمین فاصله داشت!!و شما؟ شما تا چه حد به طناب زندگی خود چسبیده اید؟ آیا تا به حال شده كه طناب را رها كرده باشید؟ هیچگاه به پیامهایی كه از جانب خدا برایتان فرستاده میشود شك نكنید.هیچگاه نگویید كه خداوند فراموشتان كرده یا رهایتان كرده است.هیچگاه تصور نكنید كه او از شما مراقبت نمیكند و به یاد داشته باشید
خدا همواره مراقب شماست.سایت سیمرغ پنج شنبه 17/4/1389 - 12:57
ادبی هنری
شعر "عقاب وزاغ" دکتر پرویز ناتل خانلری به عنوان نمونه ومثال برای نشان دادن ویژگیهای دسته ای از مردم بکار رفته است.در ادبیات این کار را تمثیل میگویند.در مرزبان نامه و کلیله و دمنه از تمثیل استفاده فراوان شده است.مولوی در مثنوی از داستانهای تمثیلی برای توضیح مفاهیم دشوار عرفانی بهرهء بسیار جسته است.سمبل یا نماد در شعرهای سمبلیک در حقیقت همان تمثیل یا قالب است.
قالب شعر زیر مثنوی است. در این شعر عقاب نماد انسانهای آزادمنش از قیود دنیوی است .و زاغ نماد انسانهائی است که نمی توانند دل از دنیا بکنند.
گشت غمناك دل و جان عقاب / چو ازو دور شد ایام شباب
دید كش دور به انجام رسید / آفتابش به لب بام رسید
باید از هستی دل بر گیرد / ره سوی كشور دیگر گیرد
خواست تا چاره ی ناچار كند / دارویی جوید و در كار كند
صبحگاهی ز پی چاره ی كار / گشت برباد سبكسیر سوار
گله كاهنگ چرا داشت به دشت / ناگه از وحشت پر ولوله گشت
وان شبان، بیم زده، دل نگران / شد پی برهی نوزاد دوان
كبك، در دامن خاری آویخت / مار پیچید و به سوراخ گریخت
آهو استاد و نگه كرد و رمید / دشت را خط غباری بكشید
لیك صیاد سر دیگر داشت / صید را فارغ و آزاد گذاشت
چارهی مرگ، نه كاریست حقیر / زنده را فارغ و آزاد گذاشت
صید هر روزه به چنگ آمد زود / مگر آن روز كه صیاد نبود
آشیان داشت بر آن دامن دشت / زاغكی زشت و بد اندام و پلشت
سنگها از كف طفلان خورده / جان ز صد گونه بلا در برده
سالها زیسته افزون ز شمار / شكم آكنده ز گند و مردار
بر سر شاخ ورا دید عقاب / ز آسمان سوی زمین شد به شتاب
گفت كه: ‹‹ای دیده ز ما بس بیداد / با تو امروز مرا كار افتاد
مشكلی دارم اگر بگشایی/ بكنم آن چه تو می فرمایی››
گفت: ‹‹ما بندهی درگاه توییم / تا كه هستیم هوا خواه توییم
بنده آماده بود، فرمان چیست؟ / جان به راه تو سپارم، جان چیست؟
دل، چو در خدمت تو شاد كنم / ننگم آید كه ز جان یاد كنم››
این همه گفت ولی با دل خویش/ گفت و گویی دگر آورد به پیش
كاین ستمكار قوی پنجه، كنون / از نیاز است چنین زار و زبون
لیك ناگه چو غضبناك شود / زو حساب من و جان پاك شود
دوستی را چو نباشد بنیاد / حزم را باید از دست نداد
در دل خویش چو این رای گزید / پر زد و دور ترك جای گزید
زار و افسرده چنین گفت عقاب / كه:‹‹مرا عمر، حبابی است بر آب
راست است این كه مرا تیز پر است / لیك پرواز زمان تیز تر است
من گذشتم به شتاب از در و دشت / به شتاب ایام از من بگذشت
گر چه از عمر، دل سیری نیست / مرگ میآید و تدبیری نیست
من و این شهپر و این شوكت و جاه / عمرم از چیست بدین حد كوتاه؟
تو بدین قامت و بال ناساز / به چه فن یافته ای عمر دراز ؟
پدرم نیز به تو دست نیافت / تا به منزلگه جاوید شتافت
لیك هنگام دم باز پسین / چون تو بر شاخ شدی جایگزین
از سر حسرت با من فرمود / كاین همان زاغ پلید است كه بود
عمر من نیز به یغما رفته است / یك گل از صد گل تو نشكفته است
چیست سرمایه ی این عمر دراز؟ / رازی این جاست، تو بگشا این راز››
زاغ گفت: ‹‹ار تو در این تدبیری / عهد كن تا سخنم بپذیری
عمرتان گر كه پذیرد كم و كاست / دگری را چه گنه؟ كاین ز شماست
ز آسمان هیچ نیایید فرود / آخر از این همه پرواز چه سود؟
پدر من كه پس از سیصد و اند / كان اندرز بد و دانش و پند
بارها گفت كه برچرخ اثیر / بادها راست فراوان تاثیر
بادها كز زبر خاك وزند / تن و جان را نرسانند گزند
هر چه از خاك، شوی بالاتر / باد را بیش گزندست و ضرر
تا بدانجا كه بر اوج افلاك / آیت مرگ بود، پیك هلاك
ما از آن، سال بسی یافته ایم / كز بلندی، رخ برتافته ایم
زاغ را میل كند دل به نشیب / عمر بسیارش ار گشته نصیب
دیگر این خاصیت مردار است / عمر مردار خوران بسیار است
گند و مردار بهین درمان ست / چارهی رنج تو زان آسان ست
خیز و زین بیش، ره چرخ مپوی / طعمه ی خویش بر افلاك مجوی
ناودان، جایگهی سخت نكوست / به از آن كنج حیاط و لب جوست
من كه صد نكته ی نیكو دانم / راه هر برزن و هر كو دانم
خانه، اندر پس باغی دارم / وندر آن گوشه سراغی دارم
خوان گسترده الوانی هست / خوردنی های فراوانی هست›› ****
آن چه ز آن زاغ چنین داد سراغ / گندزاری بود اندر پس باغ
بوی بد، رفته از آن، تا ره دور / معدن پشه، مقام زنبور
نفرتش گشته بلای دل و جان / سوزش و كوری دو دیده از آن
آن دو همراه رسیدند از راه / زاغ بر سفره ی خود كرد نگاه
گفت: ‹‹خوانی كه چنین الوان ست / لایق محضر این مهمان ست
می كنم شكر كه درویش نیم / خجل از ماحضر خویش نیم››
گفت و بشنود و بخورد از آن گند / تا بیاموزد از او مهمان پند
****
عمر در اوج فلك بر ده به سر / دم زده در نفس باد سحر
ابر را دیده به زیر پر خویش / حیوان را همه فرمانبر خویش
بارها آمده شادان ز سفر / به رهش بسته فلك طاق ظفر
سینه ی كبك و تذرو و تیهو / تازه و گرم شده طعمه ی او
اینك افتاده بر این لاشه و گند / باید از زاغ بیاموزد پند
بوی گندش دل و جان تافته بود / حال بیماری دق یافته بود
دلش از نفرت و بیزاری، ریش / گیج شد، بست دمی دیده ی خویش
یادش آمد كه بر آن اوج سپهر / هست پیروزی و زیبایی و مهر
فر و آزادی و فتح و ظفرست / نفس خرم باد سحرست
دیده بگشود به هر سو نگریست / دید گردش اثری زین ها نیست
آن چه بود از همه سو خواری بود / وحشت و نفرت و بیزاری بود
بال بر هم زد و برجست زجا / گفت: كه ‹‹ای یار ببخشای مرا
سال ها باش و بدین عیش بناز / تو و مردار تو و عمر دراز
من نیم در خور این مهمانی / گند و مردار تو را ارزانی
گر در اوج فلكم باید مرد / عمر در گند به سر نتوان برد ››
****
شهپر شاه هوا، اوج گرفت / زاغ را دیده بر او مانده شگفت
سوی بالا شد و بالاتر شد / راست با مهر فلك، همسر شد
لحظه ای بود ودگر هیچ نبود/نقطه ای بود بر این چرخ کبود
سایت سیمرغ پنج شنبه 17/4/1389 - 12:54
کامپیوتر و اینترنت
یك محقق انگلیسی با اشاره به رشد فزاینده دانش رباتیك از بروز پدیدهای جدید به نام ازدواج با رباتها در آینده خبر داد.
به گزارش ایسنا ، دیوید لوی، محقق انگلیسی در رشته هوش مصنوعی در پایان نامه خود با عنوان روابط صمیمانه با همسران مصنوعی نوشته است كه روندهای رو به جلو در زمینه دانش رباتیك روزی به ساخت رباتهایی منتهی خواهد شد كه به زعم برخی، همسران مناسبی برای انسانها خواهند بود!
وی گفت:من پیشبینی میكنم كه تا سال 2050 ایالت ماساچوست آمریكا نخستین ایالتی باشد كه در آن ازدواج با رباتها رسمیت پیدا میكند!
به باور این پژوهشگر، ازدواج با رباتها نخستین گام در جهت پیدایش زناشویی مصنوعی است و این مساله با شبیه شدن روزافزون رباتها به انسانها محقق میشود.
او اظهار كرد: پرسش این نیست كه آیا این پدیدهای اتفاق میافتد یا نه بلكه به عقیده من زودتر از آنچه كه بتوان تصور كرد روزی چنین پیوندی حاصل میشود! وی در عین حال خاطرنشان كرد: رواج ازدواج با رباتها گونهای متفاوت از سوءاستفادههای جنسی و جنایات مرتبط با آن را به وجود میآورد.
منبع: سایت سیمرغ پنج شنبه 17/4/1389 - 12:49
ایرانگردی
فرح دیبا در22 مهر ماه 1317ش در بیمارستان آمریکاییان تهران آغاز شد. پدرش سهراب دیبا ازخانوادههای بزرگ آذربایجان و مادرش فریده قطبی از خاندانهای قدیمی گیلان بود. در 9 سالگی پدر خود را ازدست داد و تحت قیمومت دایی خود محمدعلی قطبی قرار گرفت. وی تحصیلات خود را در مدرسه ژاندارک ادامه داد و پس از اخذ دیپلم به دنبال پسردایی خود رضا قطبی به فرانسه رفت تا در رشته معماری مشغول به تحصیل گردد. در همانجا بود که با شاه آشنا شد و مورد توجه قرار گرفت. جهانگیر تفضلی سرپرست دانشجویان ایران در فرانسه درباره این برخورد میگوید:
پس از آنکه ثریا از شاه جدا شد، شاه درصدد برآمد که دختری ایرانی را به همسری برگزیند. در مدتی که من سرپرستی دانشجویان را در اروپا داشتم هر سفری که شاه به اروپا میآمد در هر کشوری که دانشجویان ایرانی بودند، عدهای از دانشجویان به دیدن شاه میآمدند و به وسیله سرپرست آن کشور آنان را به شاه معرفی میکردم. در همین سفر هنگامی که شاه به پاریس آمد، عدهای از دانشجویان که بیشتر دختران بودند به سفارت آمدند. چند نفراز دانشجویان را که مانند انوشیروان پویان از دانشجویان برجسته بودند، خودم به شاه معرفی کردم، عدهای دور شاه را گرفته بودند... در کنار این جمع فرح دیبا را دیدم که با یکی از دوستان خود که گمان میکنم از ارامنه بود به دیوار تکیه داده بودند و از دور به دایرهای از دانشجویان که دور شاه را گرفته بودند تماشا میکردند. من فرح دیبا را به شاه معرفی کردم، بدون اینکه کوچکترین نظری داشته باشم که مورد پسند شاه واقع شود، چنانکه نشد. من او را از این جهت معرفی کردم که محصل خوبی بود و زبان فرانسوی را خوب میدانست و بسیار خوب حرف میزد. حتی از خود شاه که در سویس هم تحصیل کرده بود، به نظر من بهتر فرانسوی سخن میگفت. زیرا از کودکی در مدرسه ژاندارک تحصیل کرده بود. در این دیدار شاه فقط چند ثانیه با فرح صحبت کرد و تنها از او پرسید: چند سال دارید؟ چند وقت است که در پاریس هستید و در چه رشتهای تحصیل میکنید؟ بعد با فشار دانشجویان، فرح ناگزیر کنار ایستاد و دیگر مورد توجه شاه قرار نگرفت.
اما کمبود مالی و فشار اقتصادی فرح دیبا را وادار نمود تا جهت ادامه تحصیل از مراکز خیریه موجود در فرانسه کمک بگیرد. جهانگیر تفضلی در جای دیگر از خاطرات خود میگوید: روزی دربان هتل ژرژ پنجم که من در یکی از آپارتمانهای آن در آن وقت زندگی میکردم گفت: خانم هِلو میخواهند با شما ملاقات کنند. اتفاقاً من بیمار بودم. پس از چند دقیقه آماده شدم و به سالن پذیرایی آمدم. خانم هِلو که در آن وقت رئیس سازمان همکاریهای فرهنگی فرانسه و ایران بود همراه دختری آمده بود که همین فرح دیبا بود. طبعاً فرانسه صحبت میکردیم، مادام هِلو گفت برای این آمدهایم که شما هزینه تحصیلی یا اقلاً کمک هزینه به این مادمازل که این قدر خوب فرانسه میداند، بدهید. من از سوابق تحصیلی وی از خودش پرسش کردم. پس از چند دقیقه فرح دیبا کارتی به من داد که از ارتشبد هدایت رئیس ستاد ارتش بود. این افسر با من آشنایی آمیخته به دوستی هم داشت و مورد احترام من نیز بود. در این کارت مطالبی ارتشبد نوشته بود که حامل این کارت، دانشجوی برجستهای است و از خانواده محترم دیبا است. پدر وی از افسران بسیار گرامی ارتش بوده است که متأسفانه درگذشته است و شما اگر ممکن است به وی در تحصیل کمک کنید.! من گفتم: با کمال تأسف نمیتوانم چنین کمکی بکنم و اگر راهی پیدا کردم به وسیله مادام هِلو به شما خبر خواهیم داد.
بدین ترتیب فرح دیبا پس از ناامید شدن از فرانسه به ایران آمد تا از طریق بستگان خود بورس تحصیلی کسب کند. در این زمان شهناز پهلوی و اردشیر زاهدی همسر او، بودجهای در اختیارداشتند که به دانشجویان خوبی که هزینه تحصیل خود را نداشتند کمک میکردند. فرح دیبا که از این مسئله اطلاع داشت در زمان گذران تعطیلات تابستان در تهران با معرفی عمویش اسفندیار دیبا که در آن هنگام کارمند دربار بود برای دریافت کمک هزینه تحصیلی به اردشیر زاهدی مراجعه کرد. نحوه برخورد و پاسخگویی به سؤالات اردشیر زاهدی باعث شد که بلافاصله به شهناز دختر شاه معرفی شود و به دنبال چند جلسه ملاقات خصوصی با او جهت ازدواج با شاه کاندیدا گردد.
بدیهی است انتخاب فرح دیبا برای ازدواج با مردی همسن پدرش، امری سیاسی بود. در آن زمان خاندان پهلوی درصدد بود تا وجهه منفور خود را که به ویژه پس از کودتای 28 مرداد 1332ش ایجاد شده بود ترمیم کند و روشنفکران و جوانان کشور را به دور خود یا محوری وابسته گرد آورد تا از این طریق از خطرات ناشی از ایجاد گروههای مخالف برحذر بماند. از سوی دیگر تمایلات چپی فرح دیبا که در دوران دانشجویی وی وجود داشت میتوانست پارهای از فعالیتهای گروههای چپی در بین جوانان را خنثی کند و تظاهرات روشنفکرانه خاندان پهلوی را به اوج خود برساند از سوی دیگر فرهنگ خانوادگی فرح دیبا با فرهنگ خانوادگی خاندان پهلوی مطابقت داشت و میتوانستند در کنار یکدیگر دوام آورند.
مجموعه این عوامل باعث شد که شهناز پهلوی به دیدار پدر بشتابد و به او خبر یافتن یک کاندیدای مناسب جهت ازدواج را دهد. شاه در خاطرات خود در این باره میگوید: «داماد من مدتی بود که به امور دانشجویان ایرانی که در کشورهای بیگانه مشغول تحصیلات عالیه بودند، علاقه نشان میداد. در ضمن همین ایام با دوشیزه فرح دیبا که بیست و یکسال بیشتر نداشت و برای مشورت در امور تحصیلی خود در فرانسه به وی مراجعه کرده بود آشنا شده بود... دوشیزه فرح برای گذراندن تعطیلات تابستانی خود در سال 1338 به تهران آمد. در این موقع داماد و دخترم با وی آشنا شده و برای صرف شام از او دعوتی به عمل آوردند. معلوم شد که دختر من و دوشیزه فرح دارای دوستان مشترکند و در بسیاری از امور با یکدیگر توافق روحی دارند. بار دیگر از دوشیزه فرح دعوت به عمل آمد. دخترم شهناز ترتیبی فراهم ساخت که من نیز در آن میهمانی شرکت کنم.... یک هفته بعد از این بدو پیشنهاد ازدواج دادم».
بدیهی است درخواست ازدواج از جانب سلطان یک کشور برای فرح دیبا که دختری معمولی بود امری خارقالعاده به حساب میآمد. به ویژه آنکه فرح دیبا سالها بود که با مشکلات مالی دست به گریبان بود و در دل آرزوی رهایی از آن وضع را میپرورانید. فرح خود در این مورد میگوید: ازدواج با مردی که من و دوستانم به او احترام فراوان داشتیم و بارها در مسیرش ایستاده و پرچمها را تکان داده و فریاد شادی کشیده بودیم امری غیرمنتظره بود. ناگهان میبایست او را چون یک انسان معمولی و شوهر خویش ببینم و هم به او به عنوان پادشاهی مقتدر نظر کنم. این کار نوعی دل به دریا زدن بود. چند ماه بعد در 29 آذر 1338 فرح دیبا در کاخ گلستان طی مراسم باشکوهی به عقد شاه درآمد و به کاخ سلطنتی قدم نهاد.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ پنج شنبه 17/4/1389 - 12:46
ایرانگردی
متن پیش رو کاملا مستند و بر گرفته از خاطرات اشرف پهلوی (منتشر شده در امریکا) به قلم خود اوست مدتی بود كه در قصر سلطنتی شایع شده بود كه پدرم دو نفر مرد را به عنوان شوهر برای من و خواهرم شمس در نظر گرفته است! هر جای قصر، هر كسی كه ما را میدید با كمال بیادبی به ما تبریك میگفت. حتی مادرم با كمال سنگدلی به ما تبریك گفت. پدرم از انتخاب این دو نفر راضی و خوشحال به نظر میرسید. اما از آنجا كه او این دو را برای ما و نه برای خودش انتخاب كرده بود، ما در دلمان به خودمان حق میدادیم كه از این كار او ناخشنود باشیم. این كار به نظرم خیلی وحشتناك میآمد و از فكر ازدواج با یك مرد به خودم میلرزیدم خصوصاً اینكه هرگز او را ندیده بودم!!! اما میترسیدم كه احساساتم را با رضا شاه در میان بگذارم. میترسیدم كه او پدرم را درآورد. این بود كه ناگزیر به برادرم محمدرضا پناه بردم و از او خواستم تا واسطه شود پدرم را از این كار منع كند.
برادرم در كنارم نشست و با حالتی دلسوزانه، حرفهایم را تا آخر شنید و كلی خوشحال شد. بعد رفت و در حالت رفتن گفت: همین قدر كه به حرفهایتان گوش دادم و برایتان دلسوزی كردم، برایتان كافی است. بروید و خدایتان را شكر كنید كه نمیروم ماجرا را به پدر بگویم وگرنه كاری كند كه شوهر نكردن یادتان برود!! نخستین بار كه دامادهای آینده پدرم را دیدم آنها داشتند با برادرم (محمد رضا) تنیس بازی میكردند. شوهر انتخابی پدرم برای من فریدون نام داشت كه فرزند نخست وزیر محمود جم بود و خواهرم شمس هم باید با مردی به نام علی قوام فرزند یكی از كله گنده های شیراز بود ازدواج میكرد. متأسفانه بعد از مدتی، خواهرم شمس به جای اینكه با نامزد خودش ازدواج كند، مشتاق ازدواج با نامزد من یعنی فریدون شد!!! او پیش پدرم رفت و چون از من بزرگتر بود و امتیازات بیشتری نسبت به من داشت، توانست موافقت رضا شاه را جلب كند. بعلاوه ایشان گفته بود كه نامزد، نامزد است چه فرقی میكند! من به ناچار مدت زیادی اشك ریختم و هر چه مادرم مرا دلداری داد كه نامزد جدید تو یعنی علی بالاخره آدم است او در انگلیس تحصیل كرده و انگلیسی میداند و... توی كله من نرفت كه نرفت امّا من دو راه بیشتر نداشتم: یا باید با علی قوام ازدواج میكردم و یا اینكه با او ازدواج نمیكردم! امّا اشكال كار این بود كه اگر با او ازدواج نمیكردم، رضا شاه پدرم را در میآورد. سرانجام من و شمس طی مراسمی با نامزد هایمان ازدواج كردیم. من از شوهرم بدم میآمد و او هم از من بدش میآمد و هر دو این را میدانستیم! اما او همواره خوشحال بود كه اسم مقام شوهری یك شاهدخت را دارد! ما از همان روزهای اول زندگی جداگانه ای داشتیم.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ پنج شنبه 17/4/1389 - 12:44
سينمای ایران و جهان
سینما چیست؟ آیا هنر است، نظیر شعر ونقاش یا تكنیك و صنعت است ویا تركیبی از هنر و صنعت؟ در پاسخ به این سؤال تا كنون صدها كتاب ومقاله نوشته شده است. در این مقاله قصد نگارنده تكرار آن پاسخ ها وبازی بیهوده بر سر آن كه سینما هنر است یا صنعت، نیست؛ بلكه می خواهیم این پاسخ ها را از منظر تفكر اسلامی بررسی كنیم. چرا برخی متدینین ما معتقدند سینما هنری است تكنولوژیك وتحت سیطره “ولایت تكنیك” قرار دارد؟ ومتقابلا چرا برخی آن را هنر تمام عیار دانسته اند؟ نگارنده ناچار است برای طرح این بحث از متفكرین و هنرمندان مسلمانی كه به این بحث از دریچه دینی واسلامی نگریسته اند، بپردازد و بحث را از سطح بحث فلسفی خارج كرده و در حد مباحث “كلام سینمایی” درآورد. در میان اهل دیانیت آراء گوناگونی در ماهیت سینما مطرح است كه به طور فشرده عبارتند از:
رأی اول: سینما، هنری تمام عیار است. عده ای معتقدند سینماهنر ومجمع هنرها وهنرناب است.
رأی دوم: سینما هنر است اما هنری در عرض سایر هنرها و شأنش حد اكثر در حد شعر ونقاشی است. از نظر این افراد همان گونه كه در شعر قالب هایی پدید آمده وشاعر بنابه تسلطی كه بر محتوا و شناختی كه از قالبها دارد می تواند شعر بسراید، سیماگر نیز می تواند هر محتوایی را در هنر سینما عرضه كند وبه این اعتبارتعبیر سینمای دینی نا مفهوم است، چون یكی متعلق به هنراست ودیگری متعلق به اندیشه. یكی ساخته دست انسان است و دیگری ساخته وپرداخته دست خداوند است. همان طوركه ما فیزیك، شیمی وعلوم محض را به دینی و غیر دینی نمی توانیم تقسیم كنیم، سینما را هم نمی توانیم. اما عوامل ومقاصد سینما می توانند دین دار و متدین باشند.
رأی سوم: سینما، صنعت وتكنولوژی است.
مشكل از آن جا آغاز می شود كه ما سینما را هنر می خوانیم، در حالی كه سینمای امروز ما اصلا دخلی به هنر ندارد چه رسد به این كه جامع هنرها هم باشد. در اثبات صنعت بودن سینما همین دلیل كافی است كه برای خلق یك اثر سینمایی ابتدا باید آن را به تأید و تصویب رساند. سینما صنعت و تكنولوژی است و نسبت دادن آن به دین همان قدر مضحك است كه فی المثل بگوئیم سدسازی دینی یا جارو برقی دینی، البته شاید سینمای آینده بتواند نسبتی با هنر بر قراركند اما با وضعیت فعلی اطلاق هنر به آن كاری است ناصواب.
رأی چهارم: سینما تركیبی از هنر و صنعت است. این گروه معتقدند گاهی در سینما غلبه با هنر است وگاهی با صنعت و تكنولوژی. به عبارت دیگر گاهی صنعت عظیم سینما آینه ای است كه بیننده از خود آینه در می گذرد و به اندیشه ومظروف توجه می كند وگاهی آن چه در سینما مطرح است، اعجاب آور بودن صنعت سینماست.
تعبیر سینمای هنری گویای این واقعیت است كه اساسا سینما داری دو وجه هنری و غیرهنری است. سینمای هنری، سینمایی است كه از چارچوب خشك حواس ظاهری بیرون آمده، و معنای هستی را عیان می سازد سینمای هنری یعنی سینمای اندیشه.
سینمای ابزار، سینمایی است كه محور آن ابزار وقابلیت های فنی است. گرایش این گونه سینما، گرایش به كمیت وحس است. سینمای اندیشه به انسان می پردازد به روابط خانواده، به مناسبات اجتماعی، به تاریخ، به جایگاه انسان در جهان ونهایتا دغدغه این سینما موقعیت انسان وو ضعیت بشری است.
سینمای ابزار به جادو می پردازد، به نمایش محیّر العقول قابلیت های فنی،به قدرت تصرف در طبیعت، به درگیری، به جنگ، ونهایتا دغدغه این سینما كسب قدرت وجمع آوری ثروت است. سرمایه، نهایتا به تسلط صاحبان سرمایه بر این هنر منجر گردیده، و در واقع سینمای ابزار محصول اجتناب نا پذیر حاكمیت سرمایه در سینماست.
بسیاری از مشخصه های سینمای امروز جهان كه مشخصه های طبیعی این هنر به نظر می رسند، در حقیقت بیش از آنكه نتیجه ضرورت های ذاتی هنر سینما باشند، مشخصه های هستند كه الزامات سرمایه بر سینما تحمیل كرده است. سرمایه ای كه صاحبان وبرنامه ریزان آن یا كمپانی های بزرگ بوده اند ویا احزاب مسلط سیاسی و گفتنی است كه این مشخصه ها به سكس و خشونت و سوپر استارسازی و یا انواعی از ویژگی های كلی سینمای دولتی محدود نمی شود، بلكه مختصات دیگری از قبیل:فضاسازی، شخصیت پردازی، دیالوگ نویسی، میزانسن،دكوپاژ، ریتم و... را در برمی گیرد.
واقعیت این است كه در دنیای ما، یعنی در دنیایی كه اغلب كشورهای آن به كشورهای مسلط ویا زیر سلطه تقسیم شده اند، سینما نیز همچون سایر پدیده های انسانی واجتماعی از سرشت اصیل وواقعی خود بیگانه گشته است. واگر ما در اندیشه بازگرداندن این هنر به حقیقت و فطرت را ستین آن هستیم، باید خود را برای تلاشی بزرگ.پی گیر وهمه جانبه آماده كنیم.
تا زمانی كه سینمای تجربی آمریكا و اورپا و یا خاور دور و هند و... بر بازار سینما در كشورهای اسلامی سلطه دارند، تا زمانی كه رسانه های خبری و هنری در اختیار تبلیغ اشكال گوناگون سینمای ابزاری هستند، تا زمانی كه ذائقه تماشاگران، با انبوه تولیدات غیر هنر مندانه بمباران می شود، تصور دست یافتن به سینمایی مستقل و آزاد كه به جای انفعال وتقلید به خلاقیت وابتكار روی بیاورد مشكل می نماید.
رأی پنجم: سینما هنر تكنولوژیك است. مطابق این نظر، قالب و محتوا اگر چه از نظر عقلی دو چیزند، اما در واقعیت عین همند و این است معنی سخن «مك لوهان» كه می گوید: «رسانه عین پیام است.»
پنج شنبه 17/4/1389 - 12:17
کامپیوتر و اینترنت
امروزه بحث توسعه شهرها به شبكه جهانى نیز سرایت كرده است شهرها و شهركهاى جدید هر روز در فضاى مجازى ساخته مىشوند كه مصالح آنها از خشت و ملات نیست، بلكه بیتهاى رایانهاى است. این شهرهاى الكترونیكى با عنوان شهرهاى مجازى (virtual Cities) شناخته مىشدند.
در هر لحظه چندین هزار نفر مشغول استفاده از این شهرهاى مجازى جهت انجام كارهاى خود از سراسر جهان هستند. كارهایى مانند خرید، فروش، مسافرت، استراحت، مسابقه و غیره. شهرها در تعریف عام آن مراكز جغرافیایى تجمع انسانها و خدمات است به همین دلیل است كه نحوه چیدمان عناصر شهرى و شكل امروزى شهرنشینى براى مردم بسیار آشناست و با آن رابطهاى نزدیك برقرار مىكند در نتیجه شهرهاى مجازى مىتوانند مدل بسیار خوبى از تمام اطلاعات و خدماتى باشند كه در شهرهاى حقیقى وجود دارد. این شهرها را مىتوان كانونهاى الكترونیكى نامید كه حتى انسانهاى ساكن كوچه و پس كوچه را نیز بر روى صفحه نمایش رایانه شما به تصویر مىكشند. براى بررسى شهرهاى مجازى لازم است ابتدا به طبیعت آنها پرداخته و سپس به سراغ نحوه ساخت این گونه از شهرها خواهیم پرداخت.
در شروع هزاره سوم مىتوان فناورى اطلاعات و ارتباطات را به عنوان اصلىترین محور تحول و توسعه بیان كرد كه دستاوردهاى ناشى از آن نیز در زندگى مردم اثرگذار است. در این راستا وجود شهرهاى الكترونیكى و اینترنتى در هر كشورى مىتواند زمینه حضور منطقى، علمى و اقتصادى این پدیده با ارزش را فراهم آورد و توان علمى و قدرت كشورها را در تولید، توزیع و استفاده از دانش نشان دهد.
اكنون اینترنت به عنوان گستردهترین و غنىترین منبع اطلاعاتى در جهان مطرح است و امكان دسترسى به آخرین اطلاعات را در حوزههاى مختلف ممكن مىسازد و به عنوان وسیلهاى ارتباطى با قابلیتهاى گستردگى ارزان بودن و در دسترس بودن سبب افزایش سطح آگاهى انسانها و همچنین كاهش هزینههاى ارتباطى شده است. در این بین پدیده شهر الكترونیك اگرچه در جهان پدیدهاى نو و جدید است و تنها یك دهه از عمر آن مىگذرد اما به دلیل قابلیتها و مزایاى فراوانى كه دارد مورد توجه بسیارى از كارشناسان و متخصصان IT و شهرى شده است. این پدیده را مىتوان هدیه فناورى اطلاعات و ارتباطات براى بشر دانست كه نوید دهنده محل زندگى بهتر براى كار، تفریح، سرگرمى، یادگیرى و زندگى دستهجمعى در جوامع است.
شهر الكترونیكى عبارت از شهرى است كه اداره امور شهروندان شامل خدمات و سرویسهاى دولتى و سازمانهاى بخش خصوصى به صورت برخط (online) و به صورت شبانهروزى و در هفت روز هفته با كیفیت و ضریب ایمنى بالا و با بهرهگیرى از ابزار فناورى اطلاعات و ارتباطات (ICT) و كاربردهاى آن انجام مىشود. شهر الكترونیكى ما را از دنیاى تك بعدى شهرهاى سنتى و امروزى خارج كرده و به دنیاى جدیدى راهنمایى خواهد كرد، دنیایى دو بعدى كه دستاورد فناورىهاى نوین اطلاعات و ارتباطات مىباشد. در گذر این زمان و در این حركت رو به جلوى فناورى ما در آیندهاى نه چندان دور دنیاى سه بعدى را شاهد خواهیم بود كه حتى تصور آن در حال حاضر برایمان ناممكن است.
فعالیتهاى شهر الكترونیكى
بسیارى از فعالیتهایى كه در شهرهاى عادى انجام مىشود قابلیت پیادهسازى و اجرا در شهر الكترونیكى را دارد و به جرأت مىتوان گفت كه این فعالیتها در شهرهاى الكترونیكى بسیار راحتتر از نمونههاى فیزیكى آن خواهد بود. این مجموعه از فعالیتها را مىتوان به گروههاى زیر تقسیم كرد: ۱- فعالیتهاى ادارى: مانند ثبت اسناد و املاك، درخواست گذرنامه و غیره
۲- فعالیتهاى بانكى: پرداخت قبوض، برداشت پول از حساب، انتقال پول، اعلام وصول و برگشت چك
۳- فعالیتهاى تجارى: خرید و فروش كالا، موسیقى، فیلم، خرید بلیت هتلها و هواپیماها
۴- فعالیتهاى تفریحى: بازىهاى رایانهاى، بازدید از موزهها و پاركها، انجام مسافرتهاى مجازى
۵- فعالیتهاى علمى: انجام تحقیقات علمى، جستجوى مقالات علمى، استفاده از منابع كتابخانهها، انتشار و چاپ كتابهاى الكترونیكى
۶- دریافت اطلاعات: شامل اخبار، روزنامهها، نشریات، ترافیك شهرى، ساعات ورود و خروج قطارها بدون خارج شدن از منزل و یا محل كار
۷- فعالیتهاى آموزشى: ثبت نام و رفتن به كلاسهاى مجازى و امتحانات مجازى - كسب مدارك معتبر بینالمللى
۸- فعالیتهاى گردشگرى: رزرو بلیت و هتل - رزرو اتومبیل در مقصد، انتخاب بهترین شهرها و مكانهاى تاریخى و مسافرتى براى گردشگرى
۹- فعالیتهاى درمانى: مراجعه به پزشك و دریافت دستورالعملهاى درمانى و پزشكى ، مشاوره با پزشك خانوادگى بدون نیاز به حضور فیزیكى در مطب
۱۰- فعالیتهاى تصمیمگیرى: انتخاب بهترین مكان براى مسافرت با توجه به وضعیت رزرو هتلها و قطارها، انتخاب بهترین مسیر براى رفتن به نقطهاى دیگر از شهر
انواع شهرهاى مجازى
مىتوان انواع مختلف شهرهاى مجازى را به ۴ دسته زیر تقسیم كرد:
۱- صفحاتى اینترنتى كه مدعى شهر مجازى هستند اما ماهیت آنها صرفاً در راهنمایىها و مجموعههاى دستهبندى شدهاى از اطلاعات است. این صفحات تنها براى دست یافتن به مقاصد تبلیغاتى و ترویج صنعت توریسم راهاندازى شده و ارائه كننده شكل و ظاهر شهرهاى مجازى نیستند، به عنوان نمونهاى از این شهرها مىتوان به سایت www.brighton.co.uk اشارهاى كرد.
۲- این گروه از شهرها را شهرهاى مجازى مسطح مىنامند كه از نقشههاى شهرى و ساختمانى براى نمایش اطلاعات مورد نظر خود استفاده مىكنند. از شهرهاى مسطح مىتوان به بولونیا اشاره كرد كه داراى صفحهاى اینترنتى به عنوان شهرى مجازى است و از نقشه و مشخصههاى زمینى و ساختمانى شهر به صورت گرافیكى بهره گرفته و شهرى مسطح بنا كرده است.
۳- دسته دیگر شهرهاى مجازى، شهرهاى مجازى سه بعدى هستند كه با استفاده از فناورى حقیقت مجازى به مدل سازى تركیب شهرها و با درجات نزدیك و یا دور به واقعیت مىپردازند و بعضى از این گونه شهرها بسیار به واقعیت شهر فیزیكى نزدیك هستند.
۴- این گروه را مىتوان شهرهاى واقعى مجازى نامید كه بسیار به شهرهاى واقعى نزدیك هستند و مدلهایى واقعاً واقعگرایانه تلقى شدهاند و شما با حركت در میان كوچههاى شهر حس حركت در شهرى واقعى را خواهید داشت. براى تحقق بخشیدن به این امر، شهر مجازى باید داراى ظاهرى واقعى و داراى تنوع خدمات و كاركردها باشد و از تمامى امكانات یك شهر واقعى بهره بگیرد و از همه مسائل مهمتر بستر مناسبى براى انجام تعاملات اجتماعى در میان شهروندان باشد تا رغبت حضور شهروندان در شهر مجازى بیشتر شده و درصد مشاركتشان نیز بیشتر شود.
مراحل پیدایش شهر الكترونیكى
در ایجاد هر شهر الكترونیكى مراحلى وجود دارد كه این مراحل یكى پس از دیگرى تكمیل شده و سبب توسعه، پیشرفت و تكامل شهر الكترونیكى خواهد شد، این مراحل را مىتوان به شكل زیر بیان كرد:
۱- مرحله پیدایش ۲- مرحله ارتقا ۳- مرحله تعامل ۴- مرحله توسعه و گسترش
پیدایش
در این گام از طراحى شهر الكترونیكى ایده اولیه، طراحى موضوعى و تهیه سند راهبردى ، مشورت با كارشناسان و صاحبنظران حوزه ict و تهیه زیرساختهاى فنى مورد نیاز از قبیل نرمافزارى و سختافزارى مورد نیاز است.
ارتقا
در این گام پس از پیادهسازى شهر الكترونیكى به صورتى كاملاً ساده، امكانات و توانمندىهاى شهر براى استفاده بازدیدكنندگان، خصوصاً شهروندان توسعه خواهد یافت و سعى در برآورد حداقل امكانات مورد نیاز شهروندان در طراحى شهر است.
تعامل
در این بخش سعى در برقرارى ارتباط با سایتهاى مرجع در زمینههاى تخصصى و نیز در اختیار گذاردن اطلاعات سایت در این گونه از پایگاههاى اطلاعاتى است، به علاوه با شهرهاى الكترونیكى موجود بر روى وب جهان (world wide web) نیز تعامل برقرار خواهد شد و به داد و ستد دانش و اطلاعات پرداخته مىشود. به علاوه مىتوان امكانى را براى استفاده شهروندان دیگر شهرها از امكانات و توانمندىهاى شهر در نظر گرفت.
توسعه و گسترش
این گام آخرین و نهایىترین بخش در توسعه شهر الكترونیكى است و با فراهم آوردن امكانات و توانمندىهاى مبادلات مالى اقدام به خرید و فروش اینترنتى و نیز دریافت و پرداخت پول الكترونیكى نمود. به علاوه در این گام باید وب سایت شهر الكترونیكى را توسعه و گسترش داد و سرویسهاى مورد نیاز شهروندان را براى سرویسدهى فعالتر به آنها فراهم و یا تولید نمود.
iran-newspaper پنج شنبه 17/4/1389 - 12:13