پدید آورنده : سید محمودمدنی ، صفحه در روایات نیز به این هدف و اهمیت و پاداش بسیار بزرگ آن بسیار اشاره شده است.
مهمترین رهاورد این فریضه عبارت است از:
۱- رحمت بی پایان الهی و بهشت و نعمتهای اخروی
(المؤمن و المومنات بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف...اولئک سیرحمهم الله ان الله عزیز حکیم وعدالله المؤمنین والمومنات جنات تجری من تحتهاالانهار. (۱)
مردان و زنان مؤمن برخی سرپرست برخی دیگرند. یکدیگر را امربه معروف و نهی از منکر می کنند... خدا ایشان را رحمت کند. به راستی خداوند شکست ناپذیر و حکیم است. خداوند مردان و زنان مؤمن را به بهشت هایی که در آن شهرهایی جاری است وعده می دهد.
۲- فلاح و رستگاری
در برخی از آیات، فلاح و رستگاری درگرو امر به معروف و نهی ازمنکر شمرده شده است.
(ولتکن منکم امه یدعون الی الخیر و یامرون بالمروف و ینهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون (۲)
باید گروهی از شماباشند که دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر کنند; و ایشان رستگارانند.
۳- آمران به معروف شایستگانند
(یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر اولئک من الصالحین امر به معروف و نهی از منکر می کنند. ایشان از شایستگانند.
۴- نجات از عذاب الهی
(انجینا الذین ینهون عن السود و اخذنا الذین ظلموانجات دادیم آنان را که از زشتی ها نهی می کردند و آنان را که ستم می کردند، به عذاب گرفتار کردیم.
۵- شرکت در ثواب اعمال دیگران
(و من شیفع شفاعه حسنه یکن له نصیب منها (۵)
هرکس به کار نیکی تشویق کند و دیگران را به نیکی ها دعوت کند(و وادارد)از آن بهره می برد. شفاعت به معنی جفت و ضمیمه شدن در انجام دادن کار است. گاه مراد شفاعت در آخرت است که شفاعت کننده با گنه کار همراهی کرده،او را به بهشت هدایت می کند. شفاعت کننده گاه در دنیا تحقق می یابد، یعنی فرد، با هدایت و امر به معروف، دیگران را همراهی کرده، به صراط مستقیم رهنمون می شود. در تفسیر نورالثقلین آمده است:
رسول الله(ص)فرمود: «من امر بمعروف و نهی عن المنکر اودل علی خیر او اشار به فهو شریک و من امر بسوء او دل علیه اواشاره به فهو شریک.» (۶)
آن که امر به معروف می کند یا از منکری باز می دارد یا راهنایی به خیر و نیکی کند یا اشاره ای به نیکی و خیر کند، در(ثواب)آن عمل شریک است; و آن که به زشتی فرمان دهد یا بدان راهنایی کندو یا به آن اشاره کند نیز(در مجازات و آثار آن) شریک خواهدبود.
آن حضرت همچنین فرمود: «الدال علی الخیر کفاعله » (۷)
۶- همراهی معصومان
رسول اکرم(ص)می فرماید: کسی که یک شیعه را هدایت و ارشاد کندو شریعت را به وی تعلیم دهد، با ما در جایگاه رفیع و والا همراه خواهد بود. (۸)
امام صادق(ع)می فرماید: علمای شیعه ای که مرزهای عقیدتی را پاس می دارند و از تسلط شیطان و دشمنان بر شیعیان جلوگیری می کنند،یک میلیون بار از مجاهدان صحنه جنگ برترند. (۹)
۷- ارزشمندتر از جان زمینیان
مردی کسی را کشت. فرزند مقتول او را به محضر امام سجاد(ع)آورد تا قصاص شود. حضرت فرمود: آیا قاتل حقی برگردن شماندارد؟
عرض کرد: چرا، او توحید و نبوت و امامت را به ما تلقین کرده ولی این به اندازه خون پدر ما نیست. حضرت فرمود:
«والله هذا یفی بدماء اهل الارض کلهم مناالاولین و الاخرین سواالانبیاء و الائمه » (۱۰)
به خدا سوگند، این عمل هم سنگ جان تمام اهل زمین از اولین وآخرین(جز انبیاء و ائمه)است.
امام صادق(ع)فرمود: «لایتکلم الرجل بکلمه حق یوخذ بها الا کان له مثل اجر من اخذبها» (۱۱)
مردی سخن حقی را بگوید و دیگران به آن عمل کنند، برای اوهمانند پاداشی کسانی است که به آن سخن عمل کرده اند.
۸- مقامی ویژه در قیامت
رسول خدا(ص)فرمود: «الا حدثکم عن اقوام لیسوا بانبیاء و لاشهداء یغبطهم یوم القیامه الانبیاء و الشهداء بمنازلهم من الله علی منابر من نورفقیل: من هم قال هم الذین یحببون عبادالله الی الله و یحببون عبادالله الی یامرونهم بما یجب الله و ینهونهم عمایکره الله فاذا اطاعوهم احبهم الله.» (۱۲)
آیا با شما سخن نگویم از کسانی که از پیامبران و شهدا نیستندولی پیامبران و شهیدان از مشاهده مقام آنان مسرور می شوند که چه جایگاه والای نزد خدا دارند و برچه جایگاههای نورانی تکیه زده اند. یکی از اصحاب عرض کرد: ای رسول خدا! کیانند؟ فرمود: کسانی هستند که بندگان خدا را نزد خدا و رسول خدامحبوب می سازند. بندگان خدا را به معروف و آنچه خدا دوست دارد فرمان می دهند واز آنچه خدا نمی پسندد، باز می دارند و چون بندگان خدا به امر ونهی آنان عمل کنند، خداوند آنها را دوست خواهدا داشت.
در پاورقی بحارالانوار آمده است: منظور از غبطه، سرور است نه تمنای منزلت آنها.
آثار ترک امر به معروف و نهی از منکر
همان گونه که با انجام دادن فرمانهای الهی سعادت دنیا و آخرت فرد و جامعه تامین می شود، عمل نکردن به این دستورها نیز عواقب سخت دنیوی و اخروی خواهد داشت. آثار ترک امر به معروف و نهی ازمنکر به طور خلاصه عبارت است از:
۱- لعن الهی و دور شدن از رحمت خداوند
(لعن الذین کفروا من بنی اسرائیل علی لسان داود و عیسی بن مریم.... کانوا لایتناهون عن منکر فعلوه. (۱۳)
لعنت شدند آن دسته از نبی اسرائیل که کفر ورزیدند به زبان حضرت داود و عیسی بن مریم... ایشان، چون کار زشتی مرتکب می شدند،یکدیگر را نهی نمی کردند.
نکته مهمی که در تفسیر این آیه وجود دارد آن است که لعن وطرد و مسخ بنی اسرائیل هنگامی واقع شد که امر به معروف را به طور کلی ترک نکرده بودند و تنها آن را کامل و صحیح انجام نمی دادند.
علی(ع)فرمود: «لما وقع التقصیر فی بنی اسرائیل جعل الرجل منهم یری اخاه علی الذنب فینهاه فلاینتهی فلایمنعه من ذلک ان یکون اکیله وجلیسه و شریبه حتی ضرب الله عزوجل قلوبهم بعضهم ببعض و نزل فیهم القرآن حیث یقول الله عزوجل لعن الذین کفروا من بنی اسرائیل...» (۱۴)
چون تقصیر و کوتاهی(در وظیفه)در بنی اسرائیل واقع شد، مردی از آنان برادر خود را درحال گناه مشاهده می کرد او را نهی ازمنکر می کرد; ولی گنه کار از عمل زشت خود دست بر نمی داشت، اصراراو برگناه مانع رفت و آمد و خوردن و آشامیدن و مجالست با اونمی شد.(به مجالست با گناه کار ادامه می دادند.)تا این که خداوندقلبهای برخی را متمایل به قلبهای دیگران ساخت و در باره آنان آیه قرآن نازل شد. آن جا که می گوید: لعن شدند آنان که کفرورزیدند از بنی اسرائیل.. .
۱- نظیر همین روایت از رسول اکرم(ص)نیز نقل شده است. (۱۵)
این عقاب و لعن وطرد یک سنت الهی است و در مورد همه کسانی که امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنند، تحقق می یابد. رسول الله(ص)می فرماید:
«والله لتامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و لتاخذون علی ایدی الظالم و لتاطرنه علی الحق اطرا او لیضربن الله بقلوبکم بعضکم علی بعض ثم یلعنکم کما لعنهم.» (۱۶)
به خدا سوگند، همانا امر به معروف و نهی از منکر می کنید; ودست ستمگران را می گیرید و آنان را مجبور می کنید به حق روی آورند و گرنه خدای برخی شما را داخل در بعض دیگر می کند.(آنان را که گناه نکرده، نهی از منکر نیز نکردند در گروه گنه کاران داخل می سازد.)و سپس همه شما را لعنت خواهد کرد.
امام صادق(ع)به محمدبن مسلم چنین نوشت: بزرگان و خردورزان شما به نادانان و ریاست طلبان شما توجه کنند و آنها رابازدارند و گرنه لعنت من همه شما را فرا خواهد گرفت. (۱۷)
۲- تسلط بدکاران برجامعه و عدم استجابت دعا
وقتی امیرمومنان(ع)در بستر افتاده، روزهای آخرعمرش رامی گذراند، در وصیتی به فرزندانش فرمود:
«لاتترکوا الامر بالمعروف و النهی عن المنکر فیولی علیکم شرارکم ثم تدعون فلایستجاب لکم.» (۱۸)
امر به معروف و نهی از منکر را ترک مکنید و گرنه بدکاران شمابرشما مسلط خواهند شد. سپس دعا خواهید کرد، ولی مستجاب نمی شود.
۳- عزت و ذلت
عزت و ذلت به دست خداست و براساس سنتهای تغییرناپذیر او به افراد و جوامع داده می شود. یکی از عوامل عزت و ذلت عمل کردن یاترک کردن امر به معروف و نهی از منکر است. امام باقر(ع)فرمود:
«الامر بالمعروف و النهی عن المنکر خلقان من خلق الله عزوجل فمن نصرهمان اعزه الله و من خذلها خذله الله.» (۱۹)
امر به معروف و نهی از منکر دو مخلوق الهی اند. کسی که این دورا یاری کند، خداوند او را عزت می دهد و آن که این دو را پست وخوار انگارد، خدای او را ذلیل و پست خواهد کرد.
۴- رفع برکت و مشکلات دنیوی
در دعای کمیل می خوانیم: «اللهم اغفرلی الذنوب التی تغیرالنعم اللهم اغفرلی الذنوب التی تنزل البلاء.»
خدایا! بیامرز آن گناهان را که نعمتها را دگرگون می سازد،خدایا! بیامرز آن گناهان را که بلا فرود می آورد.
یکی از گناهانی که نعمتها را می برد و مشکلات پدید می آورد، ترک امر به معروف و نهی از منکر است. رسول الله(ص)به یارانش فرمود:
«لتامرن بالمعروف و لتنهی عن المنکر او لیلحینکم الله کمالحیت عصای هذه. » (۲۰)
امر به معروف و نهی از منکر کنید و گرنه خداوند پوست شما راخواهد کند، چنانکه من پوست رویین این عصا را کنده ام.
سید مرتضی در ذیل روایت می گوید: مراد نقص در اموال و انفس ومصیبتهای بزرگ است.
در روایتی دیگر، پیامبراکرم(ص)فرمود: «لاتزال امتی بخیر ما امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر وتعاونوا علی البر فاذا لم یعفلوا ذلک نزعت منهم البرکات و سلطبعضهم علی بعض و لم یکن لهم ناصر فی الارض و لا فی السماء.» (۲۱)
هماره امت من در خیزند تا آن هنگام که امر به معروف و نهی ازمنکر کنند و در خوبی ها به کمک یکدیگر بشتابند; ولی چون این امور را ترک کنند، برکت ها از آن گرفته شده، برخی بربرخی دیگرمسلط شوند و در زمین و آسمان یاور و مددکاری نیابند.
مراتب امر به معروف و نهی از منکر
فرمانهای الهی هریک دارای اهمیتی ویژه اند و افراد گناهکارنیز هرکدام به گونه ای خاص تاثیر می پذیرند و شرایط و اوضاع زمان و مکان و بسیاری عوامل دیگر در چگونگی امر به معروف و نهی از منکر دخالت دارند. از این رو، برای امر به معروف و نهی ازمنکر مراتبی ذکر کرده اند که با توجه به وضعیت(زمان و مکان وافراد)معروف و منکر باید رعایت شود. امام(ره)در تحریرالوسیله می فرماید:
«فان لهما(امر به معروف و نهی از منکر)مراتب لایجوز التعدی عن مرتبه الی اخری مع حصول المطلوب من المرتبه الدانیه بل مع احتماله، المرتبه الاولی ان یعمل عملا یظهر منه انزجاره القلبی عن المنکر... المرتبه الثانیه الامروالنهی لسانا... المرتبه الثالثه الانکار بالید. (۲۲)
همانا برای امر به معروف و نهی از منکر مراتب و درجاتی است که جایز نیست به مرتبه بالاتر وارد شوند، چنانچه مقصود از مرتبه پایین تر حاصل می شود; بلکه اگر احتمال حصول مطلوب را بدهند،تعدی به مرتبه بالات جایز نیست. مرتبه اول، آن است که عملی راانجام دهد که نشان دهنده انزجار قلبی او از گناه باشد... مرتبه دوم، امر و نهی گفتاری است; و مرتبه سوم، انکار منکر به وسیله دست(اقدام عملی)است.
۱- انکار قلبی
مرحله اول امر به معروف و نهی از منکر، انکار قلبی است. منظور از انکار قلبی آن است که انسان با افراد مرتکب خلاف برخوردی کند که نشان دهنده اعراض و عدم رضایت او از افعال آنان باشد و با این کار، قصد امر به معروف و نهی از منکر داشته باشد. حضرت ابراهیم(ع)به بست پرستان می گوید:(واعتزلکم وماتدعون من دون الله. (۲۳)
از شما و آنچه غیر از خدا می پرستید دوری می جویم و کناره می گیرم.
قرآن درباره حضرت موسی(ع)هنگامی که از کوه طور برگشت ومشاهده کرد بنی اسرائیل گوساله می پرستند، می فرماید:(فرجع موسی الی قومه غضبان اسفا) (۲۴)
موسی خشمگین و اسفناک به سوی قوم خود برگشت.
شرط ایمان
در آیه دیگر شرط ایمان را عدم مودت با دشمنان خدا ذکرمی کند:(لاتجد قوما یومنون بالله و الیوم الاخریوادون من حاد الله و رسوله و لو کانوا ابائهم او ابنائهم او اخوانهم او عشیرتهم. (۲۵)
نخواهی یافت گروهی را که به خدا و روز واپسین ایمان داشته باشد و آنان را که با خدا و رسول دشمنی می ورزند، وست بدارند; هرچند آنها پدران، فرزندان، برادران یا اقوام و خویشانشان باشند.
چهره خشمگین
امیرمومنان در اشاره به این مرتبه از امر به معروف و نهی ازمنکر می فرماید: «امرنا رسول الله(ص)ان نلقی اهل المعاصی بوجوه مکفهره.» (۲۶)
اعتراض رسول اکرم(ص)
رسول اکرم(ص)به خانه عایشه وارد شد. خواهر عایشه در حالی که لباسی با آستین گشاد پوشیده بود وبرخی از اعضای بدنش دیده می شد، نشسته بود. حضرت بلافاصله برگشت. عایشه علت این برخورد پیامبر(ص)را فهمید و به خواهرش گفت: بیرون برو; زیرا پیامبر(ص)چیزی دید که او را ناراحت کرده است. با بیرون رفتن آن زن، پیامبر(ص)داخل شد. عایشه پرسید: چه چیزشما را ناراحت کرد؟
فرمود: آیا خواهرت را ندیدی؟ برای زن مسلمان جائز نیست جز گردی صورت و دستهایش تا مچ دیده شود. (۲۶)
عابدی که خشمگین نشد
امام صادق(ع)می فرماید: خداوند دو فرشته برای عذاب کردن مردم شهری فرستاد. چون دو فرشته به سوی آن شهر فتند، مشاهده کردندمردی مشغول مناجات است. از خدا پرسیدند: چه کنیم؟ خطاب رسید: عذاب نازل کنید; زیر این مرد کسی است که هرگز چهره اش برای خدااز خشم برافروخته نشده است. (۲۸)
امیرمومنان(ع)این مرحله را کمترین مرحله امر به معروف و نهی از منکر می داند و می فرماید:
«ادنی الانکار ان تلقی اهل المعاصی بوجوه مکفهره » (۲۹)
کمترین انکار و مبارزه با منکر و گناه آن است که با چهره خشمگین با گناهکاران برخورد کنی.
۲- انکار قولی
مرحله دیگر امر به معروف و نهی از منکر، استفاده از گتفاراست. در این مرحله نیز مراتبی است. اولین مرحله آن، قول لین است. خداوند به موسی وهارون(علیهماالسلام) فرمود: «اذهبا الی فرعون انه طغی فقولاله قولا لینا» (۳۰)
به سوی فرعون بروید که او طغیان کرده است و با گفتار نرم بااو سخن بگویید.
عمل به این دستور را در سیره حضرت ابراهیم(ع)مشاهده می کنید. چون به ستاره پرستان رسید، ابتدا با آنها همراه شد و گفت: «هذاربی » ولی چون ماه را دید فرمود: این روشن تر است، پس این باید پروردگار باشد.
چون خورشید طلوع کرد، فرمود: این بزرگتر از ماه و ستاره وشایسته عبادت است ولی چون همگی غروب کردند، با ستاره پرستان سخن گفت و فرمود: اینها همه در تغییر و نقصانند و در مداری بی اختیار حرکت می کنند، پس خود مسخرند و نقص و تغییر می پذیرند. خدای من تسخیر کننده انیها و آفریننده اینها است. (۳۱)
قرآن، در باره امر به معروف و نهی از منکر گفتاری، سه گونه سخن گفتن را توصیه می کند:
(ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن (۳۲)
به وسیله حکمت و موعظه نیکو به سوی پروردگارت فراخوان و باشیوه نیکوتر با آنها جدال کن.
۱- دعوت با حکمت و اندیشه و برهان
۲- دعوت با موعظه و استفاده از عواطف و احساسات.
۳- دعوت با مجادله و الزام و آنچه طرف مقابل پذیرفته است.
برخی از مفسران عامه این آیه را در حق کافران منسوخ دانسته اند; چرا که دستور جهاد با آنها داده شده است. (۳۳)
ولی باید گفت این آیه با آیات جهاد منافات ندارد. سیره رسول اکرم(ص)آن بود که قبل از هرجهاد کفار را به وسیله بیان واستدلال به حق دعوت می کرد. آن حضرت به علی(ع)فرمود:
«لاتقاتلن احدا حتی تدعوه الی الاسلام و لئن یهدی الله علی یدیک رجلا خیرلک مماطلعت علیه الشمس و غربت و لک و لائه یاعلی.» (۳۴)
باکسی به نبرد مپرداز مگر آن که ابتدا او را به اسلام دعوت کنی; و اگر خدا کسی را به دست تو هدایت کند، برای تو از هرچه که خورشید برآن طلوع و غروب می کند برتر است; و ولای او نیز ازآن تو است، ای علی!
این مضمونو در آیات دیگر قرآن نیز دیده می شود، مانند:
(و لاتجادلوا اهل الکتاب الابالتی هی احسن (۳۵)
با اهل کتاب، جز به شیوه نیکوتر مجادله نکنید.
(قل لعبادی یقولوا التی هی احسن) (۳۶)
ای پیامبر! به بندگانم بگو آنچه نیکوتر است بگویید.
برخی از مفسران مردم را به سه دسته تقسیم کرده اند: الف)برترین گروه، حکما و اهل علم است. ب)پست ترین گروه، اهل مجادله و مخاصمه است که در پی حقیقت نیستند. ج)بین این دو دسته، دسته ای است که نه به درجه فهم مطالب عالمانه رسیده اند و نه در پی مجادله اند.
قرآن برای گروه اول حکمت، یعنی براهین یقینی و برای گروه سوم موعظه، یعنی براهین ظنی و اقناعی و برای گروه دوم مجادله احسن را که استفاده از مقدمات مورد قبول و مسلم نزد مشهور یا دست کم نزد گوینده است. فرمان می دهد. (۳۷)
در مراحل بعدی، نوبت سخن تند و درشت و تهدید است. برای نمونه می توان به تهدید رسول اکرم(ص)با آتش زدن خانه های سرکشان (۳۸) ، تهدیدانبیاء و معصومان(علیهم السلام )به لعن و نفرین یا خطبه های تندو آتشین امیرمومنان(ع) اشاره کرد.
۳- اقدامات عملی
مرحله سوم امر به معروف و نهی از منکر، زمانی است که ازاظهار تنفر و امر به معروف و نهی از منکر گفتاری سودی حاصل نشود. در این صورت، باید به اقدامات عملی دست یازد که درجات مختلفی دارد. برخی مراتب آن نظیر قتل و جرح در اختیار حاکم شرع است; ولی مراتب پایین تر با حفظ حدود و مراعات شرایط برای هرانسان مسلمانی جایز است.
حضرت ابراهیم(ع)برای نهی از منکر قوم خود، به شکستن بت هامی کند:
(فجعلهم حدادا الا کبیرا لهم (۳۹)
پس آن بتها را نابود کرد مگر بت بزرگ را.
حضرت موسی نیز برای دفاع از مظلوم با مرد قبطی وارد مبارزه می شود که در نهایت به قتل قبطی می انجامد.(فوکره موسی فقضی علیه) (۴۰)
موسی با مشت به آن مرد کوبید و او از دنیا رفت.
نمونه اعلای این گونه برخورد که البته در اختیار حاکم شرع است. اجرای حدود الهی است. در برخی از روایات به هرسه مرحله امر به معروف اشاره شده است.
امیرمومنان(ع)هنگام نبرد صفین، به اصحابش فرمود:
«ایهاالمومنون انه من رای عدوانا یعمل به و منکرا یدعی الیه فانکره بقلبه فقد سلم و برئی و من انکره بلسانه فقد اجرو هو افضل من صاحبه و من انکره بالسیف لتکون کلمه الله العلیا وکلمه الظالمین السفلی فذلک الذی اصاب سبیل الهدی و قام علی الطریق و نور فی قلبه الیقین.» (۴۱)
ای مومنان! آن که ببیند ستمی می رود و به گناهی دعوت می شود ودر دل خویش آن را انکار کند و از آن ناخرسند باشد(از گناه)سالم مانده است و از آن پیراستته است; ولی کسی که با زبان به مبارزه با آن بپردازد، پاداش می یابد و از فرد اول برتر است; و شخصی که با شمشیر به مبارزه با آن قیام کند تا سخن خدای برتر باشد وسخن ستم پیشگان پست شود، این فرد به هدایت راه جسته و برشیوه درست استوار است و یقینی در دلش به نور افشانی پرداخته است.
گاه برای انسان اظهار نفرت از منکر ممکن نیست و با گفتار وکردار نیز توان جلوگیری از آن را ندارد، در اینجا باید در قلب خود از منکر بیزاری جوید. این، پایین ترین و آخرین درجه نهی ازمنکر است. رسول الله(ص)فرمود:
«من رای منکم منکرا فلینکرده بیده ان الستطاع فان لم یستطع فبلسانه فان لم یستطع فبقلبه فحسبه ان یعلم الله من قلبه انه لذلک کاره.» (۴۲)
هرکس از شما منکری را مشاهده کرد، اگر توان دارد بادست(اقدامات عملی)به انکار آن برخیزد; اگر توان اقدام عملی ندارد، با زبان و گفتار، و اگر توان گفتار نیز ندارد، با قلب خود به انکار آن اقدام کند. در این صورت، همین مقدار کافی است که خداوند بداند او در قلب خویش از این گناه ناراضی است.
شیوه ها
در بسیاری از واجبات قالب و شیوه انجام دادن واجب از طرف شریعت مقرر شده است و تخلف از آن شیوه معین، جایز نیست. نظیرنماز که جهت قبله و تعداد رکعات و حتی کیفیت آرام یا بلندخواندن آن معلوم است. شیوه اجرای در امر به معروف واجب به عهده خود مکلف گذاشته شده است. او باید بهترین و مؤثرترین روش راانتخاب کند.
پی نوشتها:
۱- توبه، آیه ۷۱.
۲- آل عمران، آیه ۲.
۳- آل عمران، آیه ۱۱۴.
۴- اعراف، آیه ۱۶۵.
۵- نساء، آیه ۸۵.
۶- نور الثقلین، ج ۱، ص ۵۲۴.
۷- وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۳۹۸.
۸- بحار الانوار، ج ۲، ص ۲.
۹- همان، ص ۵.
۱۰- همان، ج ۲، ص ۱۲.
۱۱- همان، ص ۱۹.
۱۲- همان، ص ۲۴.
۱۳- مائده، آیه ۷۹.
۱۴- نور الثقلین، ج ۱، ص ۶۶۰.
۱۵- میزان الحمکه، ج ۶، ص ۲۶۵.
۱۶- میزان الحکمه، ج ۶، ص ۲۶۶!
۱۷- کافی، ج ۸، ص ۱۵۸.
۱۸- نهج البلاغه، نامه ۴۷.
۱۹- کافی، ج ۵، ص ۵۹.
۲۰- بحار الانوار، ج ۱۰۰، ص ۷۱.
۲۱- وسایل الشیعه، ج ۱۱، ص ۳۹۸.
۲۲- تحریر الوسیله، ج ۱، ص ۴۳۷.
۲۳- سوره مریم، آیه ۴۹.
۲۴- سوره طه، آیه ۸۷.
۲۵- مجادله، آیه ۲۲.
۲۶- کافی، ج ۵، ص ۵۸.
۲۷- سنن بیهقی، ج ۷، ص ۸۶.
۲۸- وسایل الشیعه، ج ۱۱، ص ۴۱۳.
۲۹- همان.
۳۰- سوره طه، آیه ۴۵.
۳۱- سوره انعام، آیات ۷۵ تا ۸۰.
۳۲- نحل، آیه ۱۲۵.
۳۳- قرطبی، ج ۱۰، ص ۲۰۰.
۳۴- وسایل الشیعه، ج ۱۱، ص ۳۰.
۳۵- عنکبوت، آیه ۴۶.
۳۶- اسراء، آیه ۵۳.
۳۷- تفسیر کبیر رازی، ج ۲۰،ص ۱۳۹.
۳۸- وسایل الشیعه، ج ۵، ص ۳۷۶.
۳۹- انبیاء، آیه ۵۹.
۴۰- قصص، آیه ۱۶.
۴۱- وسایل الشیعه، ج ۱۱، ص ۴۰۵.
۴۲- همان، ص ۴۰۶.
منبع:پایگاه حوزه