• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن عمومی > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
عمومی (بازدید: 1588)
شنبه 24/12/1387 - 4:53 -0 تشکر 98432
دروغ بگو

درود و خسته نباشید خدمت همه دوستان

خواستم هر کسی که میاد اینجا یه دروغ شاخدار که شنیده یا گفته رو به همه بگه

 

اول از خودم شروع میکنم:

یه بار تو دوران بچه گی 16 یا 17 سالم بود که یکی بهم یهو برگشت گفت که بهت میخوره با آدمای کله گنده تو موسیقی رفت و آمد داشته باشی.(میدونست که من ساز میزنم)

بعد ازم خواست که براش یه خواننده رو جور کنم که باهاش مصاحبه کنه. منم تو همون دوران برای اینکه ضایع نشم گفتم باشه. بعد فرداش گفتم با شادمهر عقیلی میخوای حرف بزنی؟ آشنامه و با داداشمم دوسته صمیمی بودن وقتی ایران بودن و ...

اونم باور نکرد و منم سیر داغش رو زیاد کردم و آخرشم منت گذاشتم سرش و گفتم خودت میدونی به هر حال این آیدی یاهوشه (به خاطر این موضوع من یه آیدی ساختم به نام Piano_shekasteh)

اگه خواستی بگو منم بیام که 3 تایی حرف بزنیم. (اون زمانا کسی زیاد با برنامه هایی که یاهو مسنجر رو میشه چند تا باز کرد آشنا نبود و یاهو مسنجر تازه اون دوره 5 بود)

یادم نمیره به خاطر اینکه کم نیارم تا اون روز کل بیوگرافی شادمهر و خوندم.

بعد این از خدا بیخبرم قبول کرد وقتی شنید که منم میام و اینا. فکر کرد واقعا شادمهره. قرار گذاشتیم و هم من هم این دوستم هم شادمهر (بازم خودم) رفتیم تو کنفرانس و کلی حرف زدیم و منم خیلی تند با هر دو تا آیدیم صحبت میکردم همزمان. بعد از خودم سوال میپرسیدم با این آیدیم با اون یکی جواب میدادم. این دوستمم همراهیم میکرد.

بعد بعضی جاها از خودم یه سوالاتی می پرسیدم بعد با شادمهر خان میگفتم منظورت رو متوجه نشدم میشه واضح تر بگی؟

خلاصه کلی نقش بازی کردم و بعدم اون مصاحبه هم تو یه مجله محلی چاپ شد و یه نسخشم به خودم دادن((:

این آخرین دروغی بود که گفتم

 

ثانيه فرصت زيستن ميخواست

                     اما....

                     عقربه ها خود خواهتر بودند

شنبه 24/12/1387 - 12:20 - 0 تشکر 98493

سلام

اقا ما دروغ گفتن بلد هستیم ولی نه دیگه شاخدار

تا حالا هم کسی به من دروغ شاخدار نگفته که من تعریف کنم

ولی در کل دروغ خیلی بده

ادم دروغ گو دشمن خداست

اینارو از بچه گی به ما گفتند

خوش باشی

در وفای تو چنانم که اگر خاک شوم / آید از تربت من بوی وفاداری تو . . .

منتظر شما در وبلاگ دل شکسته
شنبه 24/12/1387 - 15:12 - 0 تشکر 98597

به نام خدا سلام

!!!!!!!!!!!!!!!!

چون اخرین بارتون بود دعواتون نمی کنم

من دروغ شاخدار نگفتم . دروغام مصلحتی بوده !!!! بعد اینکه حقیقت های نگفتم بیشتر از دروغهامه !

!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

شاد باشین

شنبه 24/12/1387 - 20:47 - 0 تشکر 98743

اوه اوه

چه همه شمشیر از رو بستن واسه من

خوب من چی بگم؟

اون دروغم بعد عمری زدم و دیگه هم نزدم

البته تا جایی که یادم میاد

فقط یه ترمم به استاد تربیت بدنیمونم دروغ گفتم (همین ترم آخرم)

آخه نمیدونم چرا سر تمریناش من آسم میگرفتم و کتفمم که شکسته بود و در واقع نه شنا میرفتم نه میدوییدم به دلیل آسم (چقدر فیلم بازی کردم و بچه ها خندیدن)

ثانيه فرصت زيستن ميخواست

                     اما....

                     عقربه ها خود خواهتر بودند

پنج شنبه 29/12/1387 - 19:21 - 0 تشکر 100411

درود

اعتراف می کنم بیش از 18 تا امتحان رو در دوران دبیرستان به بهانه مریضی پیچوندم!

حرفه ای ترینشم این بود که ناظم ما عادت داشت برای شوخی با من وقتی دست می دادیم دستم رو فشار می داد! منم زنگ آخر امتحان فیزیک داشتم! رفتم دست دادم و انصافا هم فشار داد ها! ولی نه اونقدر که من بشینم روی زمین زجه بزنم که آی دستم شکست! خودم در کف اشک های تمساحی که می ریختم مونده بودم! کارم به جایی رسید که یکی از دبیر ها که بلد بود می خواست دستم رو جا بندازه! اومد نزدیکم هنوز دستش به دستم نخورده بود یه جیغی کشیدم که بدبخت پرید چهار متر اونور تر! اینا همه به یه طرف حال ناظم ما یه طرف! بیچاره فقط کم مونده بود بزنه از ناراحتی زیر گریه! خلاصه به همین شیوه اجازه گزفتم برم خونه! داشتم می رفتم وسایلم رو جمع کنم به بچه ها یه چشمک زدم و دستم رو تکون دادم که یعنی همش فیلم بوده (وااااای اون موقع صورت بچه ها رو می دیدین نمی شناختینشون!! همشون از عصبانیت و حسادت سرخ شده بودن!) خداییش کلی از این فیلم بازی کردنم خوشم اومد و کیف کردم! ولی دیناظممون با هیچکس شوخی نکرد بیچاره!


من و تو همسایه خدا بودیم
ما به دنیا آمدیم و همه چیز تمام شد
ما دیگر نه همسایه هم بودیم و نه همسایه خدا.
  ما گم شدیم و خدا را گم كردیم ... 
یادت میاد جمله آخر خدا رو؟
از قلب كوچك تو تا من یك راه مستقیم است.
اگه گم شدی از این راه بیا
بلند شو . از دلامون شروع كنیم...
تا خدا راه زیادی نیست...

*کتاب موبایل مذهبی* 

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.