بعضی از شبها وجود دارند که هیچ گاه از ذهن وخاطر ما انسان ها خارج نمی شوند .تصمیم گیری در شب بسیار آسان تر از روز است. آرامش وسکوت و سیاهی آسمان زمینه ساز بروز بسیاری از تصمیم ها واعمالی است که ما انسانها به دلایل مختلف در هنگام روز از انجام آنها امتناع می کنیم .شب تصمیم گیری برای ماندن ویا رفتن در کربلا هم از جمله همین شبهاست . راستی اگر خودما در چنین موقعیتی قرار می گرفتیم با علم به این که ماندن به معنای کشته شدن است جه تصمیمی می گرفتیم ؟
آنچه برای همراهی وهمسفری تا پایان راه مسلم است این است که باید صمیمانه وصادقانه دوست بود در غیر این صورت تاریکی شب بهترین بهانه برای گریز از خطر ورفیق نیمه راه شدن است .شاید به همین دلیل بود که از مجموع حدود هزار نفر از یاران امام حسین (ع) تنها 72نفر در کنارش باقی ماندند ورفیقان نیمه راه از تاریکی شب استفاده کرده واو را تنها گذاشتند .آن شب در دل سکوت خیمه ها نا له شن های کویر سرخ که از دست همراهان نیمه راه می گریستند شنیدنی بود . اما چه کسی می دانست در شب تصمیم سر نوشت کدام تصمیم موجب جاودانه شدن در تاریخ می شود .شاید اگر آنها که رفته بودند این مطالب را می دانستند فردا و فردا ها را در کنار امام خود باقی می ماندند.
اگه شما اون جا بودید چه تصمیمی می گرفتید موندن در کنار امام تون یا فرارکردن رو ترجیح می دادین ؟
نویسنده:رعنا