تبیان، دستیار زندگی

...وخدایی که در این نزدیکی است.

سلام

اگه یه دخترو پسری با هم توافق کنن برای ازدواج ولی خانواده ها توافق نکنن باید چه کرد؟ اگه خانواده ها بهانه های بیهوده بیارن و یا فرهنگ هاشون متفاوت باشه ولی فرهنگ دختر و پسر یکسان باشه و توافق هم کرده باشن اون موقع چی؟

 آیا غیر از فرهنگ چیز دیگری هم باعث تضاد خانواده ها میشه؟

آیا فرهنگ خانواده ها یا توافقشون خیلی مهمه؟حتی به قیمت به هم خوردن یه ازدواج شیرین؟

نظر شما چیه؟؟؟؟

با سلام دوستان خوبم

يك سئوال مهم!

به نظر شما براي انتخاب فرد مناسب ازدواج نظر شما مهمترا ست يا نظر خانواده تان؟ چرا؟

به نام خدا

دوستان سلام

توافق خانواده ها هم مهمه.

چطور می شه كه فرهنگ دختر و پسر یكسانه ولی خانواده ها دارای فرهنگها  مختلف هستند؟ مگه این دو جوون توی همون خانواده ها بزرگ نشدن؟ پس چطور شده كه فرهنگشون متفاوت از خانوادشون هست؟

غیر از فرهنگ چیزهای زیاد دیگه ای هم وجود داره كه باعث تضاد خانواده ها می شه. نمونه ش:

ملیت، دین و مذهب،سطح طبقاتی(اقتصادی)، نژاد، تحصیلات،و ... .

اگه تشابه هم نیست، حداقل باید فاصله زیادی هم بین موارد ذكر شده نباشه.

اگه فرهنگها با هم فرق دارن از كجا می دونید كه اون ازدواج شیرینه؟ حالا خود ازدواج كه قطعا شیرین هست ولی آینده این ازدواج هم شیرین خواهد بود؟

به نام او...

سلام

چه کردی امروز زهره جان...ممنون عزیزم

بستگی به شرایط داره....اگه حرف پدر مادر عقلانی بود بله باید پذیرفت و پا رو دل گذاشت چه بسا اون احساس واقعا عمیق و ماندگار نباشه و بعد از مدتی تبدیل به عادت بشه و بعد....اون وقته که از اینجا رونده از اونجا مونده بشی یا بر عکس؟!

تو اسلام هم داریم که اطاعت از پدر و مادر حدی داره! مثلا ما دیروز فیلم دل شکسته رو دیدیم...اونجا دختره نباید به فرهنگ و هم کفو بودن و....توجه میکرد....

من از حرکتش لذت بردم....فکر میکنم اینجور موقع ها با یه مشاور مشورت کردن بهترین راهه

یا حق

خب پدر و مادر آدم خیرخواهشن و اینطور نیست که بد فرزندشونو بخوان . من فکر می کنم کسی که می خواد ازدواج کنه قبل ازینی که بره تو فکر شیرینی عشق باید همه جوانب رو در نظر بگیره . مطمئنا اگر والدین حرفی رو می زنند برای صلاح فرزندشون هست اما خوب اون فرد به اعتقاد من خودش باید روی صحت گفته های همه تحقیق و تفکر بکنه و عاقلانه تصمیم بگیره . یعنی اگه دید حرف والدینش بی ربط هست می تونه قبول نکنه اما به شرط اینکه درست همه چیز رو بررسی کرده .

یه نکته ی دیگه اینه که فرهنگ چیزی نیست که از پدر به فرزند تغییر آنچنانی کرده باشه و حالا ممکنه موقتا بخاطر هیجانات مدتی بی تفاوت باشه اما در آینده این مسئله بیشتر نمود پیدا خواهد کرد.

نکته ی بعدی همون مساله ی ازدواج های تحمیلی و امثال هم هست که تو بحث الگوی ازدواج اسلامی در موردش حرف زدم . خب این یکی از آسیب های ازدواج هست و البته یه زمانی وجود داشته اما الان کمتر دیده می شه 

با سلام 

من فکر می کنم بهتره که دختر و پسر بعد از خانواده ها با هم اشنا بشن چون اگر قبل از اونها با هم آشنا بشن بعدش راضی کردن خانواده ها سخته و خیلی موارد مشکلات فراوانی ایجاد می شه .

معمولا هم اگر دختر و پسر حدود شرعی رو رعایت کنند نمی شه که قبل از خانواده ها با هم دوست بشن و آشنا بشن و بخوان ازدواج کنن .  البته اگر مثلا دختر و پسری با هم همکار هستند می تونن قبل از اینکه با هم حرفی بزنن پسر خانواده اش رو برای خواستگاری بفرسته تا بعدا به این مشکل برنخوره .

 :.آسمونی.:

سلام

مطمئنا ازدواجشون به شکست منجر میشه

مطمئن باشید کسی که توی یه خانواده زندگی کرده با فرهنگ اون خانواده بزرگ شده پس نمیتونه بگه من فرهنگم با خانوادم متفاوته

مگه میشه همچین چیزی؟

به غیر از فرهنگ بله مثلا سطح رفاه اقتصادی بعضی اوقات باعث مشکلات میشه

فرهنگ خانواده ها مهمترین اصله اینو قول میدم...بله ازدواجی که از اول با بی عقلی باشه و فکر توش اثری نداشته باشه ه تنها شیرین نیست که با شکست آمیختست

حواستونو جمع کنید

انشالله همه خوشبخت بشند... 

سلام

من یک نکته ای رو عرض کنم و اون اینکه اگر دختر و پسری با فرض محال که دختر و پسر از نظر فرهنگی یکی هستند ولی خانواده یکی نیست بخواهند تشکیل خانواده دهند زندگیشان پایدار نخواهد بود . اسلام  این نکته  رو که زن و مرد باید از  نظر دینی و فرهنگی و غیره مثل هم باشه رو  سالها پیش گفته.

جوانان نسل جدید طوری اموختند که در این امور حرف والدین رو قبول نمیکنند فکر میکنند افکارشان قدیمی است و با اوضاع کنونی سازگار نیست در حالیکه کاملا در اشتباه هستند . هر چه باشد تجربه اونها بیشتر از ماست پخته تر از ما هستند ما جوانیم و خام.

باز تاکید میکنم و 99 درصد یقین دارم که این نوع پیوندها عاقبت خوبی ندارد .

اگر لازم باشد بیشتر توضیح میدهم

....وخدایی که در این نزدیکی است.

سلام دوستان

ممنونم از دوستان

اما اینکه میگید فرهنگ دختروپسر نمیتونه از خانواده جدا باشه درسته ولی تا یه حدی . چون ممکنه کمی بتونه متفاوت باشه . مثلا پدر و مادری که مال چندین سال پیش مثلا یه قرن پیش هستن خوب فرهنگشون مسلما با جوون امروزیشون متفاوته .

اگه توجه کرده باشید من گفتم خانواده ها بهانه بیهوده بیارن نه دلایل منطقی.اگه دلایل منطقی باشه که صد البته باید حرفشون رو پذیرفت چون اونا مصلحت فرزندان رو بهتر میدونن ولی اگه منطقی نبود چه ؟

 مثلا اگه یه پسر با وضع مالی نسبتا متوسط با یه دختر بالا شهری سرمایه دار بخواد ازدواج کنه و دختر هم پسر رو برا پول نخواد و واقعا با هم توافق کنن ولی یه دفعه پدر دختر این وسط بگه که ما رسم داریم 2000 تا سکه مهریه دخترمون باشه اون موقع چی؟ به خاطر یه بهانه گیری بیهوده خانواده زندگی این دو تا جوان باید به هم بخوره؟؟؟؟

یا مثلا یه پسرمسلمون با یه دختر مسیحی که  تازه مسلمون شده ولی خانواده اش مسیحی هستن بخواد ازدواج کنه و خوب هر کدوم از خانواده ها رسم و رسومات خاص خودشون رو دارن . در این مواقع باید چه کرد ؟؟؟؟؟؟؟؟ خانواده مهمتره یا خوشبختی این دو نفر؟؟؟؟؟؟

الهی! نام تو ما را جواز و مهر تو ما را جهاز.

سلام

مسلما نمی تونیم با انتخابمون همه رو راضی نگه داریم.

اگه بین دختر و پسر عشق بوجود اومده باشه جداییشون ضربه روحی بزرگیه.

از طرفی هم والدین دلایلشون برای خودشون منطقیه.(حتی یه مهریه یا جهیزیه عجیب و غریب)

و هر کاری می کنن نمی تونن به این وصلت رضایت بدن. چون فکر می کنن بچه گلشون داره پرپر می شه.

اینجاست که نقش مشاور پررنگ میشه.

مشاور چون از بیرون به مسئله نگاه می کنه می تونه با کمک گرفتن از تجربه های مشابه قبلیش راهنمایی های مفیدی داشته باشه. هم برای دختر و پسر ، هم برای والدین.

حالا اینکه چقدر به حرفای مشاور توجه کنن یه بحث دیگست. 

سلام

به نظر من بهتره همیشه اول خانواده ها بهم به تفاهم برسن و بعد دختر و پسر باهم صحبت کنن و دلبستگی پیش بیاد، چون خوشبختی دو جوان در گرو رضایت پدر و مادر هست.

ولی این موضوعی که خانم آقایی مطرح فرمودن، شبیه زندگی یکی از دوستان من هست، پدر و مادر دو طرف توافق کردن به ازدواج این دو جوان، ولی یهو خاطرات پوسیده قدیمی این دو خانواده دوباره رو شد و بهونه گیری ها شروع شد، با وجود اینکه قرار عقد رو گزاشته بودن و همه مقدماتش تموم شده بود، یهو خانواده دختر خانم بهونه گیری کردن، به قول خودمون بهونه های بنی اسرائیلی، که تو هیچ عطاری پیدا نمیشد.

خب این دو جوان ضربه روحی بدی خوردن و تنها راه حل مشکل،‌به توافق رسیدن خانواده ها با پادر میونی یه بزرگتر بود، تنها راهش اشتی دو خانواده بود.

الحمدالله چند شب پیش که دوستم باهام تماس گرفت، گفت که مشکلات حل شده، اونم با توافق رسیدن خانواده ها، یکی از دو طرف کوتاه اومد و طرف دیگر هم پشیمون و آشتی شد.

در چنین مواردی پسر و دختر باید بتونن خانواده های خودشون رو مجاب کنن که دارن اشتباه میکنن، چون اینا اولاد خانواده هستن، حرفشون برش نداره، و بهترین راه حل، یاری گرفتن از بزرگان فامیل هست، که هم پخته تر و هم با تجربه تر هستن.

در چنین مواردی چون تنها راه حل آشتی دو خانواده هست، بهتره از بزرگترای فامیل یا اشخاصی که حرفشون اعتبار زیادی برای خانواده طرفین داره،‌ کمک گرفت که راه خوبی هست.

ولی کلیات این هست که نمیشه پدر و مادر رو هرچند مخالف این میون حذف کرد، اگر لجبازی میکنن یا به هر نحوی سنگ جلوی پای این دو جون بندازن.

همیشه سعی کنین از خدا طلب کنین هرچی صلاح کار هست، خودش به دل این پدر و مادر میندازه که از خر شیطون پیاده بشن و مشکل برای جوانان درست نکنن.

التماس دعا