تبیان، دستیار زندگی

به نام او که آرام قلب من است

سلام

یه مطلبی خوندم که منظورش همین بود...واه واه به دخترای امروزی...همچینی بهم برخورد...

یه جوراییم ته دلم دیدم با اینکه لحنش یه جوری بوده که ممکنه قشنگ دخترای نسل جدید رو بکوبونه ولی همچین بیراه هم نمیگه...

به نظر شما دخترای امروز مثل دخترای دیروز کاربلدن؟نظرتون در مورد مطالب پایین چیه؟ درسته؟چه باید کرد برای اینکه اینجور نباشه؟ واقعا دخترای امروز

کم از دخترای دیروز دارن؟

بخونیم:

.

.

.

آگاهتر

زنان دیروز خیلی دل زنده تر و خلاصه چطور بگم ؟ خیلی دست اول تر بودن دیگه .

اما متاسفانه با پیشرفت علم و حرکت جوامع به سوی جلو ، شاهد کمرنگ شدن این کیفیت میشیم .

با تشکر .

به نام او که آرام قلب من است

سلام

اگر دختر‌ی هستید كه همه شواهد و مدارك موجود، چون ظاهر و شناسنامه‌تان،

داد می‌زند كه دیگر برای خودتان خانمی شدید و كم‌كم وقت شوهر كردنتان است، هر چند كه حالا حالا‌ها قصد طی كردن پله های ترقی را دارید(!) باور بفرمایید "دخترم دست به سیاه و سفید نزده" جمله‌ای است كه تنها در زمان خواستگاری مایه افتخار است و اینكه چقدر شما نازدانه بابا و مامان هستید.

وگرنه وقتی زندگی مشتركتان شروع شد، وقتی آبگوشت را با گوشت كیلویی 8 هزار تومان و پیاز كیلویی هزار تومان سوزاندید، وقتی شوهرتان با آبگوشت دلش تلخان خواست و از گ‍ِل لای آن شاكی شد، وقتی دو هفته تمام دکمه سرآستینش افتاده بود و بلد نبودید بدوزید، وقتی با شلواری سر كار رفت كه به جای یكی سه تا خط اتو داشت، وقتی مجبور شد از دست نازنین زنش، پیش مادرتان(البته اگر شانس بیاورید و پیش مادر شوهرتان نرود) گلایه كند آنوقت دست به سیاه و سفید نردن برایتان سند افتخار نخواهد بود.

قدیم‌ترها زن‌ها كه دوره سبزی و با‌قالی پاك‌كردن می‌گذاشتند و خانه همسایه‌ها

جمع می‌شدند ذكر هنری كه از هر پنجه دخترشان می‌ریخت برایشان سند افتخار

خانوادگی بود. دختر تَر گل وَر گلی كه وقتی كه مهمانی ناخوانده موقع شام ی

ا ناهار وارد خانه می‌شد سفره‌ای رنگین از این سر اتاق به آن سر اتاق پهن می‌كرد(!)

و چشم‌ ِ مهمان‌ها را به تَر و فرز خود خیره می‌كرد...

مادر هم ضمن تعریف و تمجید از دخترش در تمام طول مهمانی و حین پذیرایی

مهمانان گوشه چشمی دختر را می‌پایید و در آشپزخانه،

سنگر امن فرمانروایی زن خانه، دستورات لازم را جهت بهبود كیفیت و كمیت

پذیرایی از مهمانان و بالا رفتن هنر خانه‌داری دختر مبذول می‌كرد:

"میوه را هول هولكی تعارف نكن، بشقاب‌های پر را خالی كن، ن

گاه به ظرف غذای مهمانت نكن، روسریت توی چایی نرود و ..."

امروز‌ترها هم زن‌ها دوره می‌گیرند و در خانه هم‌دیگر جمع می‌شوند،

شوی لباس و فال قهوه. سند افتخارشان هم این است كه دخترشان در خانه پدر دست

به سیاه و سفید نزده، لای زرورق بزرگ شده و حتی نگذاشتند آب توی دلش تكان بخورد.

فقط درس خوانده و خانه‌داری حالا حالا‌ها برایش زود است..

با سلام 

فکر می کنم یکی از مشکلات امروز همینه

درسته این مطلب خیلی ساده و خودمونی بیان شده بود و جنبه یک مقاله علمی رو نداشت اما یکی از مشکلات جامعه ما الان همینه که چه پسر و چه دختر بجای اینکه روش زندگی کردن رو بیاموزند می رن دنبال یاد گرفتن چیزایی که خیلی بدردشون نمی خوره درسته که سبزی پاک کردن و کارهای اینجوری هنر به حساب نمیاد ولی این هم هنر نیست که زن امروزی بدنبال رشته های دانشگاهی می ره که خیلی هاش به هیچ دردی براش نمی خوره اگر بخواد باهاش کار کنه عملا به خانواده خودش و شوهر و فرزندانش ضربه زده و به خودش و البته به جامعه و اگر نخواد باهاش کار کنه باید فقط پز بده که فکر نمی کنم اینهمه هزینه و وقت ارزشش رو داشته باشه .

شاید برای شما جالب باشه وقتی با بعضی از مردایی که زناشون کار می کنند صحبت می کنم یه کم که صحبت پیش می ره کم کم مرده اعتراف می کنه که این زندگی نیست که بخاطر یه ذره پول واقعا زندگی مون فلجه چون زن تو خونه نیست بچه مادرش رو نمی بینه وقتی هم می بینه مادره دیگه جون نداره بخواد باهاش بازی کنه براش قصه بخونه و خیلی مشکلات دیگه

من فکر می کنم غیر از یه مقدار از رشته های دانشگاهی که لازم زنانه بقیه اش مثل شیمی -عمران - حقوق -و خیلی های دیگه واقعا برای یک زن ضرورتی نداره و زن باید آنچه لازمه تا باهاش زندگی اینده اش رو شیرین کنه یاد بگیره البته این در مورد مردها هم هست که اون چیزی که یاد می گیرن با اونچه که لازم دارن تفاوت داره اما در مورد زنان بیشتره  

به نام خدا

سلام

موضوع جالبیه.

متاسفانه در مورد خیلی از دخترخانم ها هم صدق می کنه.

ولی جناب هادی تک به نظر من یادگیری این توانایی ها هیچگونه منافاتی با درس خوندن نداره.

مسئله اینجاست که خیلی ها به بهانه ی درس یادگیری این مسائل رو به کل کنار میذارن که این بده.

و همون طور که خودتون فرمودید برای پسرها هم خیلی مسائل هست که باید اونا رو یاد بگیرن تا تو زندگیشون دچار مشکل نشن.

تا بعد...

یا علی

من اگه بخوام خودمو جای یه دختر بذارم به طور کل با این مخالفم که فقط بپزم و بشورم و منتظر باشم که شوهرم به خاطر طعم غذام تحسین یا تنبیهم کنه ! ( اینم از امپاتی )

حالا دخترا هم اگه خودشون رو جای پسرا بذارند مطمئنم از اینکه فقط پسر جون بکنه و کار کنه زیاد خوششون نباید بیاد .

پس می رسیم به یک نکته ی ویژه : همکاری زن و مرد در کار خانه و کار بیرون .

البته هم مرد باید همکاری کنه و هم زن ، تو خونه ی ما که یه همچین همکاری وجود داره و من خودم هم به این نوع زندگی کردن علاقه دارم که مرد و زن در خارج از خانه کار کنند و در خانه نیز به هم کمک کنند در واقع تقسیم کارها همه چیز رو حل می کنه .

به نظر من بهشتی که در بسیاری از ادیان الهی و غیر الهی در مورد اون صحبت و بحث شده به کسانی تعلق دارد که کارهای بزرگ انجام دهند مثل ادیسون و انیشتین و بزرگان علمی ومذهبی و هر بزرگی تو هر رشته ای . پس تحصیلات و کار و پیشرفت برای خانمها هم باید باشد و قرار نیست ما سنتی فکر کنیم که زن فقط باید بشینه خونه .

من فکر می کنم خانم امروزی با خانم قدیم فرق کرده و خواهان آزادیه در گذشته زن از مرد می ترسید و این اصلا چیز جالبی نبود و خدا رو شکر سنت های غلط گذشته تغییر کرده و امروزه به تعریف درست برابری زن و مرد رسیدیم که از این بابت خیلی خوشحالم .

اون سبزی پاک کردن هم خودش مشکل آفرین بود بزرگترین گناه یعنی غیبت رو ترویج میداد و باید بگم امروزه زن منزلت اجتماعی پیدا کرده و در گذشته در اجتماع زنها رو اصلا به حساب نمی آوردند . البته هنوزم در جهان این مسئله وجود داره .

به نظر من نه تنها دختران امروزی بلکه پسران امروزی باید خیلی چیزها رو یاد بگیرند و در زندگی همپا و همراه همدیگه باشند .

در پناه حق

....وخدایی که در این نزدیکی است.

دوستان سلام

آنشرلی جان ممنونم ازت .بابا آبروی دخترا رو بردی که .کی گفته ما آشپزی بلد نیستیم ؟ ولی خوب قبول دارم که ماها خیلی با دخترای نسل پیش متفاوتیم .شاید بعضی پیشرفت هامون در اصل پس رفت بوده ولی خوب نسبت به دخترای نسل قدیم خیلی پیشرفت های زیادی هم کردیم .انشاءالله اون پس رفت هامون هم درست بشه میشیم بهترین دخترای دنیا

واما دوستان عزیز لطف کنید بحث رو به درس خواندن نکشونید .تاپیکی با نام دانشگاه در محاصره دخترها در همین انجمن با این مضمون وجود داره .اما چون اینجا مطرح کردید پاسختون رو میدم ولی این موضوع رو دیگه اینجا ادامه ندید .

درمورد درس خواندن خانمها :مگه ما فقط درس میخونیم که کار کنیم ؟ همین شیمی و عمران و...که شما میگید میدونید چقدر در طرز فکر و افزایش سطح فرهنگ موثره .خواندن همین فرمول های شیمی چقدر در زندگی مفیده و چقدر مورد استفاده قرار میگیره .اصلا خود دانشگاه رفتن فرد رو اجتماعی بار میاره . دیگه خوشبختانه گذشت اون زمانی که طرز فکرا پائین بود و درس خواندن رو متضاد با دین و اسلام میدونستن .یه حدیثی هم بگم اینجا خالی از لطف نیست : امام صادق"ع" : جوانی را دوست ندارم مگر اینکه دانش آموز یا دانشمند باشد .

با سلام 

احساس می کنم بعضی دوستان حرف من رو خوب متوجه نشدن شاید من درست منظورم رو نفهموندم .

اسلام مخالف بیرون اومدن زن نیست نمی گه زن رو زندونی کنید بلکه با کاری که خلاف فطرت زن و روحیات زنه و باعث می شه حیا تو جامعه کم بشه مخالفه طبیعتا ما نمی تونیم همه زنها رو بفرستیم خونه اما مساله اینه که ترویج اینکه بگیم زن باید بیاد تو جامعه و کار کنه هم خوب نیست الان زن ها فکر می کنند هر کس بره و کار کنه بهتره اما اسلام این رو نمی گه اسلام کار اصلی زن رو تو خونه قرار داده و حتی سرگرمی زن رو هم تو خونه قرار داده تا زنان کمتر بیرون برن .

این جمله حضرت زهرا علیها سلام رو حتما شنیدید :

امام حسن علیه السلام مسجد بودند پیامبر مکرم اسلام از مردم سوال کردند بهترین چیز برای یک زن چیه امام حسن به منزل آمدند و از مادرشان حضرت زهرا علیها سلام سوال کردند حضرت فرمودند : بهترین چیز برای یک زن اینه که نه نامحرمی او رو ببینه و نه او نامحرمی رو ببینه .

شاید ما بتونیم دلایل مختلفی بیاریم تا اثبات کنیم کار کردن زنان خوبه اما این حرف حرف بهترین زنه کسی که نه قبل از او نه بعد از او کسی نمی تونه مثل او باشه پس این معیار تا قیامت هست چون دین ما تا قیامت دین اصلیه و دین خاتمه .

گفتم من با بیرون آمدن زنان مخالف نیستم با بدون دلیل بیرون آمدن و کارهای غیر لازم کردن زنان که هم آسیب به جامعه می زنه و هم به خود زن و هم به خانوادش مخالفم  

به نام خدا

سلام دوستان

همه صحبتها به كل بر نمی گرده و همیشه استثنا وجود داره.

دخترای امروز مثل دخترای دیروز كاربلد نیستن همون طور كه پسرای امروز مثل پسرای دیروز چیز زیادی از زندكی و خانواده داری نمی دونن.

همه صحبتها درست اما زمانه عوض شده.. اونموقعها خبری از كامپیوتر و كانالای رنگارنگ تلویزیون و مجلات قشنگ و از همه مهمتر درس و دانشگاه خصوصا برای دخترا نبود....

 دخترا مجبور بودن برای رهایی از بیكاری كارای خونه رو انجام بدن  یا هنرهای دستی یاد بگیرن و طوری بزرگ بشن كه از هر انگشتشون هفت هنر بریزه...

 پس این حاصل پیشرفت هست و جلو پیشرفت رو هم نمیشه ..گرفت ولی تمام زندگی كه فقط پیشرفت نیست..یا انسان قرار نیست كل زندگیشو مجرد بمونه (نباید بمونه) . اگه ادم بخواد با فكر و منطق به آیندش نگاه كنه خودش متوجه می شه كه چه چیزایی براش مهمه یاد گرفتنش و چه چیزایی اصلا مهم نیست.. یكی از لامه های زندگی مشترك پایدار ، دونستن نیازهای طرف مقابل و تلاش برای رفع آنهاست..حال دونستن كارهای خونه و انجام دادنشون برای یك زن نمی تونه نوعی نیازباشه كه افراد خانواده از زن بعنوان مادر خونه توقع داشته باشن  برای رفع اون نیازها تلاش بیشتری داشته باشه؟ البته این ناقض این موضوع نیست كه برای انجام كارهای خونه نیاز به همكاری هست ولی باید قبول داشته باشیم كه در خانواده ای كه زن هم مثل مرد كار بیرون داشته باشه و شاغل باشه، چندان آسودگی خیال و زندگی راحتی برای افراد خونه بوجود نمیاره.

 داشتن تحصیلات عالیه و سواد دانشگاهی تنها برای بالارفتن سواد و یا كار و شغل مناسب نیست. این چند سال درس خوندن توی دانشگاه كلی روی افكار و شخصیت آدم تاثیر میذاره.. یك فردبوسیله تحصیلات در سطوح بالاتر، زندگی اجتماعی رو بهتر می شناسه.. فرهنگش بالا میره.. با مشكلات بیشتری دست و پنجه نرم می كنه و به طور كلی آدم رو پخته تر می كنه..

به نام خدا

سلام علیکم

حالا که یکی بلند شده داره داد می زنه دخترا هیچی بلد نیستن ما چرا ساکت باشیم!!!

دخترا هیچی بل...

پسرام همچی آش دهن سوزی نیستنا !

پسرا هیچی بل...

اینکه بگیم همه ی دختر و پسرای گذشته خوب بودنو امروزی ها نه ! اعشطباثط.

پدربزرگی رو به عروسش می گفت: زن هم زنای قدیم. ننه بزرگم یه چایی داغ میذاش جلوم ، تا 20 تا فوت نمی زدم نمی تونستم بخورمش. اما حالا چی شده؟ چایی عروسمو یه ضرب هورت می کشم.

می بینه عروسش ناراحت شده می گه: شایدم چایی ها تغییر کردن. چایی های قدیم خیلی خوب بودن ...

دیگه بسه پدربزرگ ؛ از این بدترش نکن!

پدربزرگ عزیز ، زمان ننه بزرگتون شما چند ساله بودین؟ 10-12 ساله.

خب قربوبت برم. شما لب و لوچه تون تغییر کرده. باید می گفتی : لب و لوچه هم لب و لوچه های قدیم.

آخرین باری که بنزین تمام کردیم (اولین هفته سهمیه بندی)، بابام رو به مامانم گفت : جون هم جوونای قدیم . بچه ی روغن نباتی ان دیگه. پسر ، 500 متر ماشین هُل دادی نفست در رفت؟!!!

منم بعد گفتن این شبهه جمله نقش زمین شدم : 5 کیلو مت... شرایط زمونه فرق کرده.

 آخه این چه قیاس مع الفارقیه که می کنین؟!!! ها؟!!! ا

لان با قدیم . پسر و دختر . استقلال و آ.ث میلان . کریمی و رونالدینهو . پیکان و پراید ...

دخترا ، پسرا ، پدربزرگا ، ننه بزرگا ، لب و لوچه ها ، اسقلالیا ، پرایدیا ، روغن حیوونیا

همشون دارن چپ چپ نگاه می کنن. باز این شعر از یادم رفت:

جز راست نباید گفت هر راست نشاید گفت