سلام
چه جالب این موضوع انگار دغدغه خیلی هاست . و می شه ساعت ها در موردش صحبت کرد. من شخصا به مباحث اجتماعی خیلی علاقه دارم و دائم بهشون فکر می کنم .
شاید هیچ کس فکر نمی کرد که خلاقیت یه جوون به اسم مارک زاکربرگ این قدر سطح تعاملات رو تغییر بده . خب البته همه چیز با فیس بوک شروع نشد ولی اون شروع سطح جدیدی از ارتباطات بود... طی چند سال، سطح تعاملات ، ادبیات و حتی نگرش ها تا حد زیادی تغییر کرده .
من خیلی خوشحالم که می تونم زمانی رو به یاد بیارم که اینترنت نبود.
وااای تو دوران بچگی... لذت زنگ زدن پستچی و نامه ای که از طرف کسی که از ما دور بود . ولی الان اصلا احتیاجی بهش نیست .
لذت دور همی های زیاد بچه ها و بزرگ تر ها ...
لذت روزهای بلندی که همش با آدم ها سرو کار داشتم ...
و بازی های کودکانه ...
اما الان
دلم برای بچه های این دوره می سوزه ... که تمام وقتشون پای بازی های رایانه ای صرف می شه .
دقت کردید تو دنیای جدید چقدر کمتر از ذهنمون استفاده می کنیم . اصلا احتیاجی نداریم . می دونید از زمانی که ماشین حساب اختراع شد چقد انسان تنبل شد و از زمانی که صنعت چاپ اختراع شد چقد حفظیات بشرضعیف شد ... چون دیگه بهش احتیاجی نداشت .
کتابی تو این زمینه هست به اسم "زندگی در عیش و مردن در خوشی" !! نقد خیلی جالبی جامعه شناس امریکایی به اسم پستمن .
با این وجود رشد تکنولوژی چیزی است که اتفاق افتاده و اجتناب ناپذیره و متاسفانه یا خوشبختانه سرعت رشدش خیلی زیاده ... نمی شه ازش غافل شد ولی می شه که فقط مصرف کننده نبود.
الان تو ایران مدل های مختلف زندگی رو داریم . افرادی که خیلی خودشون رو درگیر نمی کنند و یا سنتی تر هستند و زندگی هایی که بدون شناخت تکنولوژی مخاطب تمام عیارش هستند. و شکل سوم هم که با شناخت از مزایاش استفاده می کنند.
می شه که دوستی های مجازی رو حقیقی کرد و یا خیلی بهتر از دوستان حقیقی .. می شه به رسم و رسوم های اصیل پایبند بود و نسل به نسل اونها رو منتقل کرد.
و اینجوری از نعمتش بهره مند شد و نقمتش رو حداقل کرد .