برای بسیری از زنان امروزی،مردان گیج کننده و حتی غیر قابل فهم هستند و به نظر می رسد آنان بر اساس مجموعه ای از قوانینی عمل می کنند که زنان هرگز به خوبی آن ها را نیاموخته اند.عامل مشترک در زندگی همه ی زنان این است که دوست دارند طبیعت عشق مردان را درک کنند،خواه اولین دیدارشان باشد یا سال های زیادی از ازدواجشان گذشته باشد،آنها می خواهند احساس کنند که می توانند دوره ی عشق را تغییر دهند،کاری کنند که میزان جذب مرد زندگی شان را افزایش دهند و تعهد آنان را تقویت کنند اما متاسفانه برای تغییر این نیاز به واقعیت احساس ناتوانی می کنند.
همه ی ما دوست داریم ارتباطات گرم و صمیمانه ای داشته باشیم اما چرا وقتی چنین قصدی داریم عشق به راحتی تضعیف می شود و چرا زوج ها از یکدیگر دور می شوند؟ چرا عشق در یک پیوند پایدار برای برخی شکوفا می شود اما برای بعضی هرگز ریشه نمی گیرد و می میرد؟
بیشتر ارتباطات به آرامی می میرند بدون این که طرفین از این موضوع آگاه باشند. مرز ظریفی میان ارتباطی که در جهت مثبت حرکت می کند و ازدواجی که به آرامی به سوی بی عاطفگی و ناامیدی می رود وجود دارد. بسیاری از ما نمی دانیم این مرز کجاست و نشانه های هدایت کننده ی مناسبی در طول این مسیر نداریم تا متوجه آن شویم.
وقتی بدانیم چه چیزهایی بر ارتباطات تاثیر می گذارند،قادر خواهیم شد آن ها را تغییر دهیم،اگرچه بعضی زنان و مردان باور دارند که عشق موردی خاص و شکننده است و فوق العاده به مراقبت نیاز دارد،واقعیت این است که عشق تحت تاثیر قضا و قدر قرار ندارد بلکه به نظر روان شناسانی خاص بر اساس روش های درک و پیش بینی این که چطور اشخاص در موقعیت هایی معین رفتار می کنند قرار دارد.
امروزه به نظر می رسد اشتیاق به شناختن و کسب اطلاعات بیشتر نسبت به جنس مخالف از هر زمانی بیشتر شده است و دلایل خاصی نیز برای آن وجود دارد.با از دست دادن لذت های زندگی مجردی و در نتیجه پایان یافتن آشوب جنسی مردان و زنان دوباره به روش زندگی محافظه کارانه تر و تک همسری تمایل پیدا کرده اند.زنان در فاصله سنی 25 تا 40 به طور روز افزون مشتاق ازدواج و تشکیل خانواده هستند و زندگی شغلیشان را ارضا کننده تر از زندگی مشترک نمیابند.زن اغلب احساس تنش دارد،احساس می کند همانطور که خودش ناامید است شوهرش را نیز ناامید و مایوس می کند و ممکن است نداند چطور می تواند این مسایل را تغییر دهد یا حتی نداند آیا چنین کاری امکان پذیر هست یا نه.
شما نیز ممکن است گمان کنید :
- زنان مشتاقانه عشق را می پذیرند در حالی که مردن در پذیرش آن مردد هستند
- زنان به طور ذاتی طرفدار تک همسری و وفاداری هستند در حالی که مردان طرفدار چند همسری و با اینکه هر آنچه می خواهند از زنی که عاشقش هستند به دست بیاورند باز هم در فکر زنان دیگر باشند
- مردان ظرفیت و احساس راحتی کمتری با صمیمیت دارند در حالی که زنان به راحتی و به طور کامل با عشق همراه می شوند
- مردان وقتی خواستار زنی هستند به او ابراز عشق می کنند و این حالت عاشقانه شان فریبی مکرر بیش نیست و لحظه ای که از عشق خود مطمئن شدند این احساسشان از بین می رود
- و اینکه زنان دوست دارند در رابطه شان به شدت مورد توجه باشند و مردان دوست دارند مثل بچه ها رفتار کنند
حقیقت این است در همه این عبارات عناصری از حقیقت وجود دارد،یعنی جنگ میان دو جنس بی شک شما نیز این تنش های عجیب را در زندگی خود تجربه کرده اید،مردان و زنان همیشه مجذوب یکدیگر شده اند،فریب خورده اند،بدگمان شده اند،ناکام شده اند و اسرار آمیز بوده اند.
در این کتاب فوق العاده به طور دقیق به شما می گویند که وقتی مردی با زنی ارتباط دارد در قلب و ذهنش چه می گذرد. در این کتاب شما اسراری را که باعث پاسخ عاشقانه و مثبت از مردان می شود می آموزید و به درستی کشف می کنید که مردان عاشق چه نوع زنی می شوند و برای همیشه با او می مانند.
