سلام
اوصاف جهنم وبهشت از منظر قرآن
جــهــنــم
دوزخیان با صورتهای سیاه ( آل عمران 106) و با سقوط از هفت دروازه جهنم ، هفت طبقه آنرا پر می کنند (حجر44) و هرگاه گروه جدیدی وارد می شود آنها را به باد لعن و نفرین گرفته ، موجب بدبختی خود می دانند .( اعراف 38 )
آتش پرمایه وغلیظ دوزخ ( ابراهیم17 ) که هیزم آنرا سنگها و خود انسانها تشکیل می دهد ( همزه 7 ) فورانِ ( ملک 8 ) حیرت آوری دارد و اگر کسی گمان کند زمانی هر چند دراز مدت خاموش و سرد خواهد شد ، سخت در اشتباه است ( نمل 85 ) چراکه هرگاه رو به خاموشی رود ، خدا آنرا شعله ور می سازد ( اسراء 97 )
جهنمیان وقتی به بالای سر خود نگاه می کنند ، علاوه بر آتش ، سایه ای از دود سیاه را می بینند( واقعه 43 ) آنها در میان شعله های آتش که همچون لبه تیز شمشیر بر صورتشان کشیده می شود ( مؤمنون 104 ) آه و زوزه می کشند ( هود 106 ) اما ماموران خشن و پر قدرت دوزخ کوچکترین توجهی به ناله و نعره های آنها نمی کنند ( تحریم 6 ) وقتی خوب به هیکل شعله ور دوزخیان بنگری لباس آنها را از آتش خواهی دید ( حج 20 ) زیرا پیراهنشان از ماده ای سیاه ، بدبو و قابل اشتعال به نام قطران می باشد ( ابراهیم 50 )
چنان آتش بر دوزخیان فشار می آورد که احساس تنگی جا کرده ( فرقان 13 ) گمان می برند لحاف وتشکشان از آتش تهیه شده است ( اعراف 41 ). از سوز آتش ، پوستهای صورتشان جمع، لبهایشان باز و دندانهایشان آشکار می شود ( مؤمنون 104 ) هرگاه پوستهای بدنشان پخته و بریان شد ، دوباره پوست تازه روییده می شود ( نساء 56 ) اینان هنگام گرسنگی غذایی یافت نمی کنند مگر خار خشک که نه آنها را سیر می کند و نه چاق میسازد ( غاشیه 8 ) و در وقت تشنگی از چنان آب جوشان و فلز ذوب شده ای به حلق آنها می ریزند که درونشان را قطعه قطعه و پوست صورتشان را بریان میکند ( محمد 15،کهف 29 )
با تمام این زجرها همواره گرزهای آتشین بر مغز آنها فرود می آید ( حج 20 ) چنانکه هر لحظه آنها را به مرگ می کشاند ، ما هیهات که خبری از مرگ نیست ( ابراهیم 16 )
کافران وقتی با چنین صحنه های مرگبار مواجه می شوند ، آرزو میکنند که ای کاش خاک بودند ( نباء 40 )
و هرگز این همه درد و عذاب را احساس نمی کردند .
دوزخیان که جرمشان عموماً عبارت است از : عدم ایمان به خدا ، بی توجهی به اطعام نیازمندان ( الحاقه 34 ) تمسخر آیات الهی و مغرور شدن به دنیا ، زبان به عذر خواهی می گشایند و وقتی عذرشان پذیرفته نمی شود ( غاشیه 33 ) لب به دروغ باز می کنند ، بخصوص منافقین که عمری را به دروغ سپری کرده و اینک در پایین ترین طبقه جهنم قرار گرفته اند ( نساء 145 )
بـهـشــت
مؤمنان به بهشتی پا می گذارند که وسعت آن به پهنه آسمانها و زمین است ( حدید 21 ) و در آن باغهایی دیده میشود که شاخه هایش بر هم گردن نهاده اند ( دهر ) و نهرهایی از شیری که مزه اش عوض نمی شود و عسل تصفیه شده ( محمد 14) و خمری که به نوشندگان آن لذت بخشیده ( محمد 15 ) هرگز گیجی و دردسر نمی آورد ، در کف آن جاری است ( واقعه 18 ) بهشتیان هر میوه ای که بخواهند ( واقعه 19 ) به وفور در بهشت وجود دارد ( واقعه 31) و از هر خوردنی که طلب کنند ، به طور دائم ( رعد 35 ) یافت میشود و هرگز کسی جلو آنها را نخواهد گرفت ( واقعه 33 )
خانه بهشتی آنها که با نام دارالسلام شناخته شده است ( انعام 128 ) به فرشهای بهشتی مفروش گشته ( غاشیه ) زندگی مسرت بخشی را در بهشت باعظمت الهی ( الحاقه ) و در هوایی مطبوع و دلربا که نه خورشید گرما زا وجود دارد ، نه زمهریر سرما بخش سپری می کنند ( انسان 13 )
بهشتیان با لباسهایی از حریر سبز نازک و ضخیم ( کهف 31 ) در کنار زنان بهشتی خود ( الرحمن 57 ) از پذیرایی ماموران که با جامهای پر از شراب روشن و سفید ( صافات 45 ) و طبق هایی از طعام که مرتب به گرد آنها می چرخند تا هرگاه میل کنند به آنها تقدیم نمایند ، بهره مند می باشند ( زخرف 70 )
در بهشت بر خلاف دنیا خبری از کدورت ( اعراف 42) دروغ ، ناسزا ، زخم زبان ، تمسخر ، تهمت ، یاوه گویی و … نیست .
هرچه هست سلام و سلامتی است ( مریم 62 ، واقعه23 ، نبا 35 ) به خصوص سلام های ملائکه که به خاطر صبر مؤمنان از هر سو بر آنها نثار میگردد ( رعد 22 )
در یک کلام ، بهشت دارای همه نوع خوشی ، لذت و رفاه می باشد ( زخرف 70 ) چیزهایی در آن یافت می شود که نه گوشی شنیده و نه چشمی دیده و نه به فکری خطور کرده است ( بحار ج 8 ص 191 ) و استفاده از آنها نه سخت می باشد و نه خسته کننده ( فاطر 34 ) پروردگار حکیم و مهربان هرگز جزای بندگان مؤمنش را بی پاسخ نمی گذارد ( انسان 22 ) برای شادی بیشتر بهشتیان ، ذریه نیکوکارشان را به ایشان ملحق می کند ( طور 20 ) با تمام این بحث ها کسی که بخواهد سهم بیشتری از نعمت های بهشتی را درک نماید از خداوند طلب فردوس نماید ، چرا که فردوس اوج بهشت و وسط بهشت و در بهترین جای بهشت است و تمام نهرها از آنجا سرچشمه می گیرند ( المیزان ج 13 ص 443 )