• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن معارف > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
معارف (بازدید: 1339)
چهارشنبه 3/7/1392 - 14:45 -0 تشکر 652628
مدرنیسم و دین

مقدمه

انسان در حد وسط دو عالم ناشناخته قرار دارد. از یک طرف وجود انسان در قوس صعود قرار دارد که نیاز به تفسیر و تعلیق و اشراق و تعلیم دارد و از طرف دیگر در قوس نزول قرار دارد که به تجزیه و تحلیل ترکیب و آزمایش و فعل و انفعالات و در نتیجه شناخت علمی در محسوسات نیاز دارد. قوس نزولی که در متون قرآنی و مباحث فلسفی عالم جعل یا خلق نامیده شده است و متعلق علوم بشری واقع می شود.

به امید ظهوراقا

چهارشنبه 3/7/1392 - 14:45 - 0 تشکر 652630


قسمت اول


مراحل وحدت آمیزی از عوالم، منشأ تمامی معانی پدیده های طبیعی به سمت مبانی اصلی حیات، بانی رفع تغییرات و تناقضات به سمت قوه خلاقه مدیر کل است که در متون قرآنی و فلسفی عالم امر نامیده شده است «الا له الخلق و الامر» آگاه باشید که خداوند دو شأن دارد: 1.خلقت و آفرینش 2.عالم امر.

به امید ظهوراقا

چهارشنبه 3/7/1392 - 14:46 - 0 تشکر 652632


قسمت دوم


این قسم به تناسب طبیعت خود، تقسیم و تفکیک شئون موجودات را با کشف و جستجو و آزمایش و ترکیب عناصر و جسمانیت آنها به عهده دارد. تقریب این دو قسم از نظر نگرش، بابی جداگانه را در مباحث گشوده است:
این دو شأن در مباحث فلسفه اسلامی و حکمت متعالیه به عوالم وحدت و کثرت تعبیر شده است.(1) به عبارتی، انسان در بطن حیات مادی و دنیوی حامل گزاره های معنوی و مجردی است که هیأت و افعال و کردار انسان را به سمتی از تصمیم گیریهای کلی در جایگاه های مشخص به طور متصاعد تدبیر نموده و حیات، ممات، مرض، شادی، غم، فقر و غنی را در هر انسان و گروه و حزب به تناسب مقدرات متعدد تعیین می نمایند. این دو عالم یک وجه تشابه دارند و دو وجه تفارق.
وجه تشابه، پدیده های طبیعی در جهان ماده صورتهای زیرینی از معانی برتر خواهد بود که دقیقاً ارتباط منطقی میان جهان طبیعت و مافوق آن را برقرار نموده است. چنانچه قرآن و روایات بدان اشاره بسیاری نموده اند. قرآن کریم می فرماید:«و سبحان الله بیده ملکوت کل شیء و هو علی کل شیء قدیر» منزه است کسی که هویت اصلی هر چیزی در دست اوست و او بر همه چیز تواناست و در روایات از حضرت ختمی مرتبت آمده که:«الهی ارنی الاشیاء کما هی» خداوندا، حقیقت اشیاء را آن چنان که هستند بر من نمایان ساز.
این آیه و روایت در یک ارتباط شهودی ندای هویتی غیر مادی در اشیاء این جهانی را سر می دهند. وجه تفارق، عبارتند از:
1.این جهان حیثیت تعلقی دارد و ماهیت آن بر اساس علیّت و معلولیت و شناخت پدیده های آن به نحو طبیعی است. در جزئی ترین مراتب به پژوهش و تحقیق و تفکر نیاز دارد. ولی عوالم در قوس صعود هر قدر ممحّض در مجردات شود به وحدت نزدیک تر می شود به طوری که ساختار علی و معلولی در آن بهمعنی آنچه که در جهان ماده اتفاق می افتد نیست.
2.همچنین جهان ماده منطبق با واکنشهای بیرونی انسان ساخته شده است. ولی عوالم ماوراء طبیعی با کنشهای درونی انسان منطبق است. به عبارتی، درون انسان در آیینه عالم مجردات به وضوح قابل رؤیت است. بنابراین رویکرد انسان به هر دو مضمون از رهگذر تلفیق ساختار وجودی او به سمت خداوند متعال نقش عمده ای دارد.
بدین جهت، ابتداء در این مقال خاستگاه مادی انسان در جهان طبیعت و بر اساس آن راهکارهای ارتباطی انسان را که منطبق با فلسفه آفرینش و متون دینی است عنوان نموده و چگونگی نیاز انسان به دین را مطرح می سازیم.
تمامی سازمان یافتگی علوم در اساس بر محور معابیر و قواعد دینی و اعتقادی پایه گذاری شده است. این ادعا بر اساس مستندات تاریخی و شواهد و قرائن مختلف بدین گونه بنا شده است که اساس حرکت تکاملی انسان از ابتدای تمدن بشری بر محور نگرش الوهی به عناصر جهان بوده است. چرا که بنا بر تعلیمات قرآنی و روایی و بر اساس فلسفه اسلامی و حکمت متعالیه ادراک حسّی انسان شعبه ای از شعب روح کلی و مجردی است که برای بشر کیفیت آن همچنان در ابهام است. چنانکه خداوند در قرآن به پیامبر اکرم (ص) می فرماید: «یسئلونک عن الروح قل الروح من امر ربی» ای پیامبر مردمان از تو درباره روح می پرسند بگو روح از امر پروردگار من است. بنابراین، توجه به هرگونه حرکت علمی از منشأ معنوی و نهادهای روحانی و سرچشمه می گیرد.

به امید ظهوراقا

چهارشنبه 3/7/1392 - 14:46 - 0 تشکر 652633


ماهیت اصلی علم تجربی


نماد اصلی علم تجربی بر محور دستیابی به فناوریهای پیشرفته در کشف واکنشهای علی و معلولی میان پدیده هاست. این نماد به گونه ای است که استعداد و قابلیت انسان را به لحاظ جهان بینی کم فروغ ساخته است. بدین معنی که انسان مدرن سعی در خارج شدن از ساختار کلی گرایانه علوم الهی و شاخصه های نظری آن داشته، و حوزه فعالیتهای خود را در زمینه نوسازی بیشتر زندگی مادی و آرزومندیهای طولانی در علاج بدیهیات حیات مانند پیری، بیماری، مرگ و دستیابی به رفاه مطلق و جاودانگی در دنیا قرار داد. غافل از اینکه پیری و مرگ و هرگونه نقصان در زندگی مادی ناشی از تأثر وجودی در اصلی ترین نهادهای درونی انسان است.(2)
با وجود این احساس انسان مدرن در مسیر تحقیقات و فناوری باعث شد که صفات عالی انسان را به فراموشی بسپارد و محور زندگی خود را بر پایه بنیادهای متزلزل قرار دهد و تمامی نیروی خود را در حیات مادی متمرکز سازد که همین امر سبب ماجراجویی های علمی شد و رشد فزاینده اقتصاد مزید بر علت گردید تا در ژرف ترین ذرات ماده پیشروی نموده و از منابع موجود نیز جهت توسعه تحقیقات استفاده نماید.
در این جاده بی نهایت حیات هر قدر که انسان پیشرفت نمود به ابهامات بیشتری دامن زد و خواست تا چهره های ناشناخته تری از حیات را با تحقیقات و روشهای آزمایش و تجزیه نمایان سازد لکن حقیقت امر آن است که عملکرد علم در چند قرن اخیر همان جمع آوری ابهامات در سلسله پژوهشهای خود بوده است.
ما منکر پیشرفتهای علمی و فناوری و امکانات علمی در تسهیل روابط انسانی و ارتقاء سطح زندگی بشر نیستیم. اما آنچه مورد توجه انسان است این است که اعضاء حسی ما به علت محدودیتهای فیزیولوژیکی شان هرگز نمی توانند همه این اشیاء پدیده ها را رأساً درک کنند و به عنوان مثال: انسان نمی تواند از راه حواسی پی به ماهیت پرتوهای فضایی ببرد و از کم و کیف اجزاء وقوف یابد و از حوادثی که مدتها از وقوع آن گذشته، آگاهی بی واسطه ای کسب کند و قوانین گسترش داخلی اشیاء را آشکار گرداند.

به امید ظهوراقا

چهارشنبه 3/7/1392 - 14:46 - 0 تشکر 652636


از کتاب شناخت و مقوله های فلسفی


علم در معنای عام مجموعه ای است از آنچه که انسان به وسیله ادراکات محسوس خود درک می نماید و آن را فناوری و تکنیک و پدیده های مصنوع متبلور می سازد. آنچه که در بیان حکما و فلاسفه اسلامی در تعریف علم آمده است منطبق با بیان آیات و روایات است.
در روایتی مشهور از ائمه معصومین وارد شده است:«العلم نوری یقذفه الله فی قلب من یشاء» همچنین در کتاب شریف اسفار ج3 آمده است: «ان العلم عباره عن الوجود المجرد عن الماده الوصف» و در جای دیگر می فرماید: «و اعلم أن مبدء العلوم کلها من عالم القدس»،(3) در این روایت علم به نور یعنی حیثیتی ذو مراتب و صرف و بحث تعبیر شده است. بیان حکما و عرفای اسلامی خصوصاً صدرالمتألهین شیرازی (ره) و حکیم حاجی سبزواری (ره) برگرفته از همین حقیقت نوریه است.
بنابراین تعریف علم در بیان عرفا و حکما عبارت است از شناخت کلی هستی از ابتداء تا انتها و قرار گرفتن در مسیر شناخت خداوند و غرق شدن در این دریای بیکران از عظمت و فضیلت که در نهایت لذتی که از این شناخت ذاتی انسان برای سالکان طریقش به دست می آید غیر قابل توصیف است.

به امید ظهوراقا

چهارشنبه 3/7/1392 - 14:47 - 0 تشکر 652637



معلومات از نظر عالمان تجربی


آنچه را که در فرایند عینی به مستوی حواس قابل ادراک و متعلق جستجو و پژوهش و قابلیت اندازه گیری باشد معلومات علمی گویند.

به امید ظهوراقا

چهارشنبه 3/7/1392 - 14:47 - 0 تشکر 652639



معلومات از نظر دین


معلومات از نظر دین به معنی تحیّز مکانی در حوزه ای فراتر از مادیّت در حال جریان و سیلان است. این معلومات در حیطه آفاقی (بیرونی) و انفسی (درونی) وجود داشته و بدین طریق است که دستورات دینی ما به جستجو و تفکر سفارش بسیار نموده است. پیامبر اکرم (ص) فرموده است:«تفکر ساعه افضل من عباده سبعین سنه». یک ساعت فکر کردن (در کائنات) برتر از هفتاد سال عبادت است.
علم با فضیل ترین امری است که انسان در حیات دنیایی خود به آن می پردازد و ویژگی خاصی به انسان در فهم آفرینش و هستی و خداوند اعطا می نماید.

به امید ظهوراقا

چهارشنبه 3/7/1392 - 14:47 - 0 تشکر 652641


دین از نظر علم و علم در پیشگاه دین


دین از نظر علم به طور صریح بازتابی غیر ملموس از اعتقادات غیر این جهانی است که به بیشتر سؤالات انسان پاسخ نمی دهد و در عین حال در بعضی مواقع سدّ راه خواسته های انسانی نیز هست.
امروزه در جهان علم متأسفانه دیدگاه صحیح و شفافی از دین وجود ندارد و بیشترین سعی علم بر پایه آزمایش و حفظ دستاوردهای آن است و به عبارتی نگرش انسان مدرن به خدا بی اعتنایی به ولی نعمتی است که تمام هستی از آن اوست و همه جهانیان و کائنات از ذره تا کهکشانها به سوی او در حرکتند.
گلایه بزرگی که از این گونه اندیشمندان که هدایت جامعه جهانی را با امکانات فراوان خود به سمت خواسته های با العاب و صبغه علم به عهده دارند آن است که علی رغم اشراف و احاطه بر رشته های تخصصی خود و توجه به گستردگی پدیده های درونی هر مقوله، در مسیر خداشناسی معرفت گرایانه و عشق به مبدأ هستی و اتصال به نورانیت حقیقی قرار نگرفته و سعی در به حاشیه کشاندن این علم حضوری که در هر انسانی موجود است دارند و عرفان را یک علم پندارگرایانه و برگرفته از تخیل انسان می دانند در حالی که عرفان و شناخت خداوند در بطن و ذات تمامی اشیاء و موجودات وجود دارد.
به همین دلیل در پی آنیم که هماهنگی و هم خوانی خاصی میان ادراکات انسان و خواسته های او که منطبق با نظام آفرینش است به اجمال بیان نماییم.
هر یک از مکاتب، تفسیری خاص و ویژه از هستی و حقیقت مطرح می نماید برای آنکه بسیاری از عالمان تجربی در عرصه اندیشه و پژوهش در دامن اگنوستیک (تلقی جاهلانه نسبت به مبدأ هستی و تشکیکات نسبت به خداوند) افتاده اند و پایه های تجربه و آزمایش را در اخس مبانی شناخت عقلانی قرار داده اند. و علی رغم حوزه منفعل و خمود حاکم بر عالم طبیعت، در سر لوحه فعالیت ها و تحقیقات و پژوهشهای انسانی اعم از پدیده های متغیر و ثابت در قالب نیازهای مادی به افراط کشیده شده است و به عنوان یک راهکار اساسی، زندگی را به طور دلخواه تفسیر نموده و مسیر از پیش تعیین شده توسط عناصر لذّتبخش را مشخص کرده اند لکن تفسیر و قطعیت در یک نظریه علمی که از آزمایشگاه ها و لابراتوارها سر در آورده است نیز خود ورود در حیطه مجردات است بدان جهت که درون مایه هر اندیشه ریشه در حیات عقلانی بشر دارد و حاصل عقلانیت و فرآورده های آن نیز امری مجرد و غیر مادی است و رهیافتی ویژه در مسیر اهداف آفرینش را دنبال می کند در نتیجه خواسته ها و دریافتهای معقول انسانی همگی در چنبره تجرید یافتگان قرار دارند چه آنکه: کل مُجرد عاقل و کل عاقل مجرد.
متأسفانه فقدان یک نیروی بازنگری عمیق در انسان جدید نسبت به دین سبب شده است که علوم بدون توجه به توسعه مضامین فطرت انسانی در راستای هویت مصنوع به کار خود ادامه دهد در حالی که بر اساس مبانی عقلانی دین، شالوده راهکارهای معرفت و تفکر در طبیعت و ماوراء آن در نتیجه به معرفت خداوند ختم خواهد شد.
امروزه در جهان عدم هماهنگی عقلانی میان انسان و جهان سبب شده است تا این دو حوزه علی رغم آنکه به هدفی واحد ختم خواهند شد از یکدیگر جدا شوند. بنابراین شناخت وجود انسان وجهه ای مبهم و مجهول از حرکات و سکنات و حالات پدیده ها را فارغ از ادراکات مجرداندیش که در بسیاری از مواقع این گنگی را اعلام می دارند در حرکت است و از آن طرف دین هم به دنبال آن نیست که علم نظریه های آن را تأیید نماید بلکه این علم است که در بسیاری از جهات در خصوص تبیین غایات خود نیاز به دین دارد بنابراین اعتقاد به یک اصل مسلم در پیشرفت علوم همان تجریدگرایی علم است که بر پایه عقلانیت پایه ریزی شده است.
به طور مثال؛ توجه به این اصل که کشف پدیده ها ارتباط با کیفیت رفتاری و هنجارهای انسان دارد. یکی از همان راهکارهاست که علم را نیازمند دین خواهد نمود.
پر واضح است که علوم تجربی امروز مبتنی بر ساختمانی است که فیلسوفان غربی در چند قرن گذشته بنا کرده اند. و پسوند تجربه به همراه علم از دستاوردهای آن فیلسوفان است. فلسفه کانت و دکارت عمده تأثیرات را بر تفکر جامعه غربی نهاده اند. زدودن ماوراء طبیعت و امور معنوی از صحنه زندگی بشر از جمله همان جستارها بوده است که کانت را وادار ساخته تا یافته های طبیعی علوم تجربی را با عرصه علوم انسانی و دینی متعارض بداند. همین تفکر و تفکرات مشابه آن سبب پایه ریزی اجتماع امروز بشر در قبال یافته های علمی مبتنی بر تجربه شده است.

به امید ظهوراقا

چهارشنبه 3/7/1392 - 14:48 - 0 تشکر 652642


رهیافتی آشتی جویانه


ثمره واقعی علوم تجربی و دانش بشری در کنه واقعیت و حقیقت هستی درک حضور نیرویی قادر و متعال در تمامی عرصه های مادی و اجزاء آن است لکن استمرار بداندیشی نسبت به ماوراء در حیطه تفکرات انسانی که از وجوه مختلف گرایشات او سرچشمه می گیرد خواهان آن است که این ثمره را از علم بستاند و وجهه ای تحت سیطره خود به او عطا نماید و چون حیوانی دست آموز به او امر و نهی کند لکن این غفلت بزرگ سبب شده است تا مسیر کشف مشخصات ماده و ارتباط آن با معرفت بشری را مورد خدشه قرار دهد.
درک این حقیقت که ظرف زمان و فضا و مفهوم حرکت تنها مقولاتی نیستند که جهان را تشکیل داده اند و اینها تنها محملی برای حقایق برتر و ظریف تر و دقیق تر در سیر بی نهایت است که فاصله میان ارتباط امیال بشری با درک حقیقی عالم طبیعت را مشخص می نماید.
دین از ابتدا حیطه معرفت بشری را به سر تعظیم فرود آوردن در مقابل عظمت خلقت دعوت می نماید که ارتباط مستقیم با اراده و اختیار او دارد و علم مسیر شناخت این انقیاد و تعظیم و کرنش در مقابل یگانه عظمت عالم را به طور غیر اختیاری ندا می دهد و تنها در حوزه ادراک از اختیار محض برخوردار است. با تأسف در بسیاری از مواقع حقیقت موجود در ماده و طبیعت قرین نگون بختی بسیاری از متفکران طبیعی شده است.
با تمامی این احوال اگر بخواهیم تعریفی از رابطه میان موجودات و انسان در نظر بگیریم باید بگوییم که بشر مقهور نیرویی رویین تر از ماده در مسیر حرکت زندگی است که نتایج حیات را با مضامین عمل و تفکر او در آمیخته است و از مشخصات این امر خلع و انفکاک از جسم و عوارض آن خواهد بود. به عبارتی، نفی تعلق قلبی به هر پدیده مادی در حیات دنیایی سبب می شود تا عقلانیت انسان مسیر صحیح را بیابد و معرفت بشری به وسیله دین در مسیر ساحت های درونی حیات به فرایندهای طبقه بندی شده معرفت دست یابد.
لکن شق ثالثی از معرفت برای انسان امروز قابل ارائه است که دستیابی به آن و حرکت در مسیر آن می تواند فتح بابی برای ارتباط انسان با خدا باشد. این مسیر همان جهتی است که انسان در نهاد خود با آنها آشنایی دارد و به عبارتی مفطور آنهاست. درک مفاهیمی چون جاودانگی، سعادت، خوشبختی، مطلق گرایی، تمامی این شاخصه ها در حقیقت مطلوبات انسانی هستند که علی رغم عدم تصریح آنها توسط علم تجربی این امور ساختار کلی تحقیقات و پژوهش را در عرصه علوم طبیعی به عهده دارند. با وجود این علم تجربی برای درک این مقولات باید دو امر را مد نظر قراردهد. و گر چه شناسایی این دو امر کاری بس دشوار است تنها قرار گرفتن در مسیر و عدم انکار مبانی تجردّ که ماده و جهان طبیعت را تدبیر می کنند سبب می شود تا به مفاهیم خاصی دست یابد که ارتباط مستقیم با آرامش درونی او دارد:
اول آنکه کشف نظام رابطه ای میان هسته های مرکزی عالم طبیعت با دیگر مضامین فیزیکی است.
دوم آنکه با جهت یابی حرکت ذرات و اجزاء اولیه ای که با استفاده از فناوری قابل مشاهده اند از طریق منابع اصلی معرفت می توان به یک قانون کلی دست یافت.
به عبارتی حرکت مواد اولیه جهان که در حال تجزیه اند چه جهتی را دنبال می کنند؟
آیا اتم و نوترون و پروتون آخرین ایستگاه حتمی جهان ماده اند یا مقیاسهای اندازه گیری توان تجزیه نمودن آنها را ندارند؟
بهر ترتیب، این حلقه مفقود معرفت شناسی درکش و قوس حوادث عالم کجاست؟
و اساساً آیا می توان حقایق عالم را از این طریق کشف نمود یا باید به راهکارهای دیگر تمسک نمود؟
آیا توسعه معرفت بشری بر اساس فرآیندهای تعریف شده توسط علم می تواند انسان را به جایی برساند؟
جهان بینی های موجود در دنیا می توانند تصدیقات علمی در رابطه با ثبات و تغییر را در مفاهیمی برتر از عینیات خارجی نهادینه نمایند؟
پاسخ منصفانه به هر یک از سؤالات فوق نظام شرک آلود و انکار پروری را از ساحت تفکر و اندیشه و پژوهش خواهد زدود.
فناوری در علوم تجربی امروز نسبت به وارد شدن در حیطه عملی تأثیرات پدیده ها از منابع درونی انسان، بی میل نیست و شالوده راهکارهای ارائه شده به همین دلیل سازمان یافته است لکن ژرفای عمیق و دقیق و تنگناهای غیر قابل باور در این عرصه هر فرایند علمی را به نحوی به دنبال توجیه منطقی و سازوکاری طبیعی می کشاند و در بسیاری مواقع مجبور به عقب نشینی می نماید. جهل ناشی از کوچکترین اجزاء تنها همین عالم طبیعت به قدری انسان را رنجور نموده است که شبکه های اطلاعاتی و فناوری موجود در جهان مسئولیتی جز انباشت این اطلاعات مجهول و مبهم ندارند.
بدین ترتیب کلی ترین نمادهای عینی تکنیک و فناوری در جوامع پیشرفته انسان تنها می توانند انبوهی از این مجهولات موجود در بطن مواد و ترکیبات و مجاری جهان را بدون آنکه با حوادث موجود و پدیده ها کوچکترین ارتباطی بدهند جمع آوری نمایند؟ و از این رو سؤالاتی از قبیل اینکه ماده چیست؟ رویدادها و حوادث در درون ماده به چه دلیلی اتفاق می افتد؟ چرا سیارات حرکت می کنند؟ طبیعت اشیاء چیست؟ حواس انسان چه رابطه ای با نظام طبیعی عالم دارد؟ انطباق این دو (مدرَک و مدرِک) در کجاست و چه نسبتی با یکدیگر دارند؟ کماکان در ابهام است.
بزرگترین کشف قرن بیستم چه بسا در حیطه نظری علم نظریه نسبیت انیشتین بوده است که (ثابت می کند که اگر حرکات را معلول نیروها بدانیم این نیروها به لحاظ کمیت و کیفیت برای نُظّار که با سرعتهای مختلف حرکت می کنند مختلف است به علاوه برای تمام ارقامی که نُظّار مختلف برای آن نیرو به دست می آورند می توان به یک اندازه دعوی صحبت نمود.(4)
در حالی که این نظریه در برخورداری از مراتب عقلانی و فلسفی نیاز به تعامل فکری و اندیشه ای خاص دارد برای علم ثقیل است که ارتباط مفاهیم ذهنی را با اشیاء واقعی خارج به نحو فلسفی تبیین نماید لکن این حقیقت اجتناب ناپذیر است که علم بدون دستاوردهای فلسفی و مفاهیم نظری مبتنی بر دین در گرداب دور و تسلسل گرفتار خواهد شد. چنانکه هم اکنون به این مسئله نزدیک شده است.
فهم این حقیقت که ذرات عالم رهیافتی برتر از نتایج و آثار یکسان معاملات و قواعد ریاضی را دارند که علاوه بر توصیف شبکه ترتّب حوادث و داده ها و نتایج قابل تحقیق از ژرفای بسیار عمیقی در حیطه ارتباطات تکوین گونه برخوردارند امری است که بر پایه قواعد کلی آفرینش و نظام خلقت تعبیه شده است و همین امر باعث کدورت خاطر عالمان اندیشمند تجربه و مشاهده خواهد شد.
بنابراین جستجو درباره اینکه حرکت طبیعت مکانیکی است یا ارگانیکی؟ و یا بر اساس فیزیک کوانتوم طبیعت با استفاده از حداقل مقدار قابل انتقال انرژی حرکت می نمایند.(5)
تعاریفی بر محور تسهیل در فرایند انتقال مفاهیم علمی و ارتباط با اشیاء است و نمی توان آنها را به عنوان دستاوردهای علمی و شاهکار فناوری تلقی نمود بلکه دلایل حرکات پدیده ها در چارچوب نظری آن نهفته است که مددرسان اندیشه تعقلی انسان در مباحث ماوراء ماده خواهد بود. چرا که هرگاه ارتباط تعاملی پدیده از قالب مکانیکی و بعضاً ارگانیکی خارج شود لاجرم در ورطه علوم نظری و فلسفی و به طور جدی در مبحث شهودات عرفانی وارد خواهد شد.
بنابراین ارتباط ظاهر اشیاء با جزئی ترین ذرات عناصر را در قالبی فراتر از ترکیبات و فعل و انفعالات صرف و یکسان نمودن آثار آن باید جست. در مباحث فلسفه اسلامی علیرغم تصویر صحیحی که از مفهوم علیت در یک قاطعیت مطلق و قانون مند در انعکاسات معانی دارد در بسیاری از مواقع عرصه حضور آن معانی را به مقولات برتر از فرایندهای علی و معلولی محول می سازد تا در مقام ارتباط و حفظ شأن خود و عدم تعارض با علوم دیگر تن به نوعی اشراق و لطافت تجرد یافته دهد (6) این امر دقیقاً همان است که در علم و فناوری باید مفاهیم را به مدد یافته ها و یا حدسیات عینی خود فرستاد تا از جلوه های اندیشه در قالب علوم عقلی و معرفتی نیز بهره مند گردد.
علوم در زمینه قضایای امکانی یعنی آنچه که بر پایه مشاهده و آزمایش بنا شده است می تواند به حرکت خود ادامه دهد لکن شروط لازم برای کشف یک ویروس و یا پادزهر به منظور مقابله با یک ناهنجاری در جسم در نوعی احترام به قوانین آفرینش نهفته است این روش به طور مشخص در ناهنجاریها و رفتارهای انسان ریشه دارد که می باید از طریق تحقیقات بدان نایل آمد.




به امید ظهوراقا

چهارشنبه 3/7/1392 - 14:49 - 0 تشکر 652643


علم دین و علم بشری


علوم ناگزیر از درک انفعالی نسبت به علوم دینی هستند گر چه در حال حاضر حرکت علم در جهان در مسیر شناخت پدیده های علمی بدون آنکه نامی از الهیات و اخلاق برده شود مقهور این موضوعات است چرا که تصور تحولات علمی بدون حضور عوامل متافیزیکی و ماورایی غیر ممکن است. علم با تمامی فضایلی که در خود جای داده است و می تواند حامل ارزشمندترین تعاملات انسانی و الهی باشد لکن عدم هماهنگی میان نیّات و اعمال سبب شده است تا تجاوزات و متفقات ارادی و قهری در عالم بروز نماید.
این طور نیست که تصور شود ساخت یک موشک یا کشف یک میکروب یا ویروس نقشی در فرایند رویدادهای درونی و بیرونی جهان ندارد و تنها بارقه هایی از امید را در این گونه پیشرفتهای علمی برای انسان به ارمغان خواهد آورد و قاهریت انسان را بر طبیعت و بقاء و خلود و معرفت نهایی را به بار خواهد آورد بلکه نتیجه قهری هر عملکرد متفکرانه تأثیرات متناسب خود را در مسیر اخلاقیات که در نهاد عالم نهفته است بنا خواهد نهاد و از این رو اساس این امر هم بر محور به کارگیری منتظم و معتدل سازوکار رفتار انسان است به طوری که الزامات فردی و اجتماعی توسط دین نهاد متغیر پدیده ها را در مواجه نمودن انسان با مفاسد و مصالح اعمالش مترادف با تحلیل منطقی خواهد نمود.
فرار انسان از دین با سلاح علم به هدف دستیابی سودمندی است که در نهاد آن زیان و خسران وجود دارد. همین تصور سودگرایانه قواعد کاربردی، دین در صحنه زندگی را در حاشیه و اندک اندک به فراموشی می سپرد به طوری که علم امروز بشر را می توان نتیجه اندیشه ای بر محور امیال شخصی و به طور گریزناپذیر نتیجه امیال اجتماعی دانست که بعدها به اهداف مدونی چون هماهنگ نمودن مطلوبات با قدرت، تسلط پایدار، بسط دامنه اختیارات در طبیعت، ماشینی نمودن اخلاق، دستیابی به جوهر طبیعت و انسان، و در نهایت دستیابی به امور مطلق عالم تغییر شکل داده است که چه بسا می توان اذعان داشت که علم تجربی به تنهایی برای رسیدن به این اهداف، تعلیق امور به محال نموده است.
در حالی که علت رویدادهای واقعی در مشاهدات علمی برای ما همچنان در پس پرده ابهام قرار دارد علم می باید به فکر انتقال حیطه فیزیکی فرایند مشاهده باشد و به نظریه های آن که دائماً در حال تحول و ابطال نظریات قبلی است اکتفا نماید و سعی خود را به مبانی و عناصری از تفکرات و باورهای غیر قابل خدشه متوجه سازد. این عناصر عمدتاً در مسیر عقلانیت بوده و نتایج آن نیز در تعاملات فکری نحله های فلسفی هر جامعه قابل دستیابی است با این تفاوت که روند حرکتی نحله های فلسفی در مسیری خاص قرار گرفته و برنامه ریزیها نیز متناسب با نظریات مبنایی خود به حرکت در آمده است و علم طبیعی امروز توان گذشتن از این عناصر عقلانی را نداشته و به همین دلیل نسبت به نظم جهان و فرایند هماهنگ از مؤلفه های آفرینش نیز نمی تواند نقش مهمی داشته باشد.

به امید ظهوراقا

چهارشنبه 3/7/1392 - 14:49 - 0 تشکر 652644


اخلاق و تحقیقات علم پزشکی


در عصر حاضر شاید ما بتوانیم تنوع بیماریها را به نهادهای درونی و رفتاری انسان متصل سازیم. در حیطه بروز اختلافات در سیستم فیزیکی بدن مبانی تفکر فرد در اتخاذ روش و سلوک رفتاری که تابع اراده آزاد اندیشانه است نقش اساسی دارد.
پر واضح است که تحقیق و پژوهش در واکنشهای عناصر رفتاری انسان در ایجاد اینگونه خلل، عمده تأثیرات را دارد.
اعمال غیر مطبوع اخلاقی انسان امروز که ناشی از تلون مزاج او است سبب شده تا به هر باره یک جلوه جدید از توصیفات تازه از همان آزاد انگاریهای رفتاری و در عین حال ناپدیدار را توصیه نماید که سرانجام آن تولد نامبارکی است که منجر به تضاد و تناقض در روند و حرکت علمی شده است.
ایدز محصول همان تفکر است که بر جامعه غربی و شرقی و سراسر جهان سایه افکنده است. مبادرت به روابط جنسی غیر مطبوع عامل اصلی بروز این بیماری در جهان به ثبت رسیده است.
حال سؤال این است که علم در این باره چه نقشی می تواند داشته باشد؟
علم به عنوان یک هنجار بی طرفانه منحصراً می تواند در مشخصه های تعیین شده بدون در نظر داشتن ساختار شخصی افراد و خصایص آنها به کشف علل ویروسی و میکروبی و رفع دارویی آن بپردازد. در حالی که عالمان تجربی ناگزیرند تا سهمی عمده در راهکارهای خود به حوزه هایی از اخلاقیات انسانی اختصاص دهند و سهم علم را نیز در نتایج، عینی تر و منطبق با اصول انسانی ارتقا دهند و به عنوان هنجاری همسان با اندیشه اخلاقی و منش حرکت نمایند.
دین لزوماً مدعی و خواهان درک ماوراء طبیعت عالم وحی و ادراکات اشراقی ما فوق بشر نیست بلکه دین در قبال عالمان تجربه امروز و فردای جهان ابتدا خواهان آن است که در حیطه پدیده های مادی و سرسپردگی به مضامین اخلاقی رفتار را برای زندگی مطلوب تر خود او مورد توجه جدی قرار دهد و به ایجاد ارتباط میان رفتار، منش و اخلاقیات و موضع گیری در قبال خشم و شهوت به طور عمده مبادرت ورزد تا از این طریق به نظم ناشی از تعدیل رفتار و کردار خود به امور ماوراء تجربه و ثابتات از قوانین جهانشناسی دست یابد.
دین امری را در خارج از چارچوب وجود و حیطه خواسته های انسانی بیان ننموده است دین به انسان می گوید که نیرویی در وجودش به نام ایمان تعبیه شده است که صرف نظر از توجیهات منطقی و عقلی در فراسوی یک احساس نیاز و توجه ارتکازی در اعماق وجود، انسان را به سمت آرامش و پالایش از آلودگیها در مقابل رویدادها و حوادث و مبادی و معادی تمامی پدیده ها دعوت می کند که به مستوی آن حرکت جهان را که منتسب به دستی پنهان که این گردونه منظم را هدایت می نماید محول نماید.
تمامی فلسفه آفرینش در این هنر انسان قابل جستجو است که محدوده جهان مادی که در آن زندگی می کند با شناخت خداوند به کرنش قلبی دعوت نماید و سر تعظیم در مقابل آن فرود آورد. «و ان من شیء الا یسبح بحمده». چرا که تمامی عالم از ذره تا کهکشان در حال این کرنش و انقیاد و توجه به مبدأ هستند.

به امید ظهوراقا

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.