سلام علیکم.
مطمئنم قبول دارید که تا کنون هیچ مرجعی به روحانیت امام(ره) نرسیده است. در اثبات حقانیت امام همین بس که ایشان تنها انقلاب اسلامی موفق دنیا را انجام دادند و در برابر همه ی ابر قدرت ها یک تنه به یاری خدا ایران را نگه داشتند.
بنیان گذار نظریه ی ولایت؛ امام خمینی بودند و خود ایشان این نظریه را به دیگران از جمله آیت الله منتظری تعلیم دادند. در سن 22 سالگی(دقیقا بیست و چند را به یاد ندارم اما از 23 کمتر بود) امام در کتابی این نظریه را بنیان نهادند و لزوم وجود حکومت اسلامی در زمان غیبت را اعلام کردند.
سالها پس از آن موضوع در زمانی که میدانستند مردم از ظلم حکومت به ستوه آمده اند تقیه را حرام اعلام کردند و ...
برنامه هایی رو شنیدم رخ داده جلوی درب دفترشان(البته دو سال پیش ) .............که در امور جزئی نمیخوام وارد بشم
بیان این حرف یعنی آیت الله بهجت از ولایت پیروی نمیکنند و در این امر خلاف امر ولی زمان انجام میدهند. پس مسئله ی بسیار بزرگی است. خواهش میکنم وارد جزئیات بشوید و تائیدیه ی بیاناتتان را هم از دفتر آیت الله بهجت روی سایت بگذارید.
اگر به ما اثبات کنید ایشان اعتصاب کرده اند سپس میتوانیم در مورد مشروعیت این کار بحث کنیم.
اما در بحث ولایت فقیه نه تنها اون شخص باید پاسخ گو باشد که تابعین نیز به همان اندازه باید جوابگو باشند !
چه فرقی بین ولی فقیه و مرجع تقلید هست؟
فقط این فرق وجود دارد که ولی فقیه نسبت به سایرین داناتر و اعلم است. اعلم بودن را هم قبلا خود علما تعیین کرده اند.
پس دستورات ولی فقیه بر مبنای احکام دین است و فرقی بین پیروی از ولی فقیه و مرجع وجود ندارد چون احکام هردو از یک منبع سرچشمه میگیرد. فقط یکی از آن دو (ولایت) در زمینه های بیشتری فتوا میدهد و فتوای او اجرا خواهد شد و در صورت مغایرت با احکام سایرین؛ در احکام مدنی؛ باتوجه به اختیارات ایشان حکم ایشان لازم الاجرا است و اجرا هم میشود.
پس اگر در پیروی از ولی فقیه بازخواستی وجود دارد، در پیروی از مرجع هم وجود دارد و بعکس.
اگر امام معصوم در بین ما نیست ، اجازه ی ایجاد این مورد را در بین خود نداریم !
این جمله یعنی وقتی دکتر غائب است منتظر ظهور او باشیم! چنین حرفی اشتباه است! اگر ما نمیتوانیم مطلقا مانند امام معصوم(عج) خوب باشیم میتوانیم نزدیک به او باشیم.
چرا باید خودمان را از خوب نسبی هم محروم کنیم؟
با بیان دو حدیث معتبر از ائمه(ع) صحبت هایتان را تصحیح میکنم.
حضرت حجت(عج) در حدیثی به اسحاق بن یعقوب میفرمایند :
و اما الحوادث الواقعه ،فارجعوا الی رواه حدیثنا. فانهم حجتی علیکم و انا حجت الله علیهم. (کمال الدین ، شیخ صدوق؛ ج 2 ؛باب 45 ؛ص 483)
و در مورد رویداد های زمان؛ به راویان حدیث ما رجوع کنید که آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدا بر آنها هستم.
در چنین حالتی؛ فرض کنید برای عید باید به رواه رجوع کنیم خب اگر هر کدام فتوایی دادند؛ چه کنیم؟ باید از حکم مرجع اعلم پیروی کرد که آن شخص اعلم را خود علما انتخاب میکنند. حال اگر فتوای یک عالم با آن شخص اعلم فرق کرد(در احکام مدنی)؛ ما ملزم به اجرای حکم فرد اعلم هستیم. در کنار این که نظارت بر آن فرد اعلم باز به عهده ی خود علما است.
امام صادق (ع) در حدیثی میفرمایند:
فما کان من الفقها صائنا لنفسه ؛حافظا لدینه ؛مخالفا لهواه ؛مطیعا لامر مولاه ؛فللعوام ان یقلدوه و ذلک لا یکون الا لبعض فقها الشیعه لا کلهم (بحار ؛ ج 2 ,ص 6 - احتجاج طبرسی، چاپ نجف ، ج2 ، ص 263 تا 265)
هر کس از فقها که نگهبان دین خود ؛مخالفت کننده با هوی نفس خود ؛فرمان بردار فرمان خداوند خود باشد ؛پس بر مردم است که از او پیروی کنند. این ویژگی ها وجود ندارد مگر در بعضی فقیهان شیعه نه در همه ی آنها.
با توجه به حدیث بالا امام فرمودند لا کلهم یعنی فقط بعضی از فقها شایسته ی این هستند که همه از او پیروی کنند. انتخاب چنین شخصی هم به عهده ی ما نیست.
ولایتی که بر ذره ذره خاک کشور مسئولیت دارد ، هیچ گاه نمیتواند از جانب افراد اداره شود مگر امام معصوم و اگاه به امور . به عبارت دیگر نیازی که بر علم غیب داشتن ضرورت میابد را نمیتوان در افراد دیگر یافت ، حتی بزرگترین عالم از نظر علمی !
این عبارت یعنی فقط امام معصوم میتواند معصوم باشد و این یعنی خلاف عدل الهی! همین بحث را قبلا در برسا مطرح کردم و با این سخن آیت الله جوادی آملی به پایان رسید که همه میتوانند به عصمت برسند ولی مسئولیت امامت بر آنها نیست.
پس هر کسی میتواند به عصمت برسد اما مسئله ای که هست این است که برای ولایت؛ عصمت لازم نیست! امام صادق نفرمودند معصوم باشد فرمودند این ویژگی ها که عصمت درون آنها وجود ندارد! پس برای حکمرانی نیازی به عصمت نیست. امام صادق(ع) هم نفرمودند فقط در زمین هی احکام فقهی پیروی کنید، فرمودند پیروی کنید یعنی احکام حکومتی را هم شامل میشود.
پس لازم نیست ولی فقیه معصوم باشد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
هر عیب و ایرادی در جامعه دیده میشه ، به چشم اسلام و تشیع دیده میشه ! دقت میکنید ؟
بله ، و باید این دید را عوض کرد. اگر مردم بد اسلام را اجرا میکنند چه ربطی به ولایت دارد؟ ولی میفرماید احکام قرآن را انجام دهید و در قرآن هزاران دستور داده که در جامعه ی ما مردم اجرا نمیکنند. حال این چه ربطی به ولایت دارد؟ چرا از چشم ولایت میبینیم؟ بگوییم مردم دزدی میکنند... مردم فساد میکنند... این مردم به حرف رهبر خودشان گوش نمیدهند چه ربطی به اسلام و تشیع دارد؟
در مورد کشور اسلامی ؛ ولایت بر کشور موقعی اتخاذ میشه که از جانب خدا باشد . ان هم بر امام معصوم
همان امام معصوم فرمود از راویان حدیث پیروی کنید. فرمود پیروی کنید !! پس راوی حدیث شایسته ی ولایت است همانطور که حجت امام بر ماست. ما هم ملزم به پیروی مطلق از راوی هستیم. در این زمان هم مطلقا از راوی اعلم پیروی میکنیم.
اگر نظر و رای ولی فقیه بر هر حکم مرجعی ارجحیت داشته باشد ، چه نیازی بر انتخاب آن عزیزان به عنوان مرجع تقلید است ؟ یعنی شما میفرمائید تقلید از ولی فقیه که با رای و نظر برخی فقها تعیین میشود ، واجب است ؟
نیاز به وجود مرجع؛ دراحکام غیر مدنی مانند وضو و غسل و ... است و احکام اجتماعی و فرا گیر مربوط به ولی فقیه است. وقتی در اداره ای مدیری انتخاب میشود؛ در کل اداره دستورات او اجرا میشود و بقیه فقط میتوانند نظرات خود را برای خودشان نگه دارند.(نقش نظارتی هیئت مدیره را فراموش نکنیم.)
اینجا تنها تفاوتی که دارد این است که در جامعه احکام مدنی هستند که از جانب ولی صادر میشوند و غیر مدنی ها را مراجع عظام هم میتوانند فتوای لازم الاجرا دهند.
در این صورت ، شناخت اعلمیت که از مهمترین دلایل مرجع است کاملا از بین میرود !
البته این اعلمیت قبلا کارشناسی شده و ولی فقیه انتخاب شده است اما همانطور که عرض کردم اعلمیت و ... مربوط به احکام غیر فراگیر و غیر مدنی است. این دو مسئله ربطی به هم ندارند که اعلمیت بخواهد بی معنا شود.
یا علی.