• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن معارف > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
معارف (بازدید: 2303)
پنج شنبه 4/7/1387 - 23:3 -0 تشکر 60530
انکار ولایت = خروج از اسلام ؟!؟!؟!؟

با سلام.

توی یکی از تاپیکهای دوستان دیده بودم که در مورد خروج یا عدم خروج اهل سنت از اسلام صحبت کرده بودند و دلایلی هم آورده بودند.

لذا مناسب دیدم تا بحثی در این زمینه قرار داده بشه تا حق و حیقیقت بر همه روشن بشه.

سوال :

1.اگرعقیده اسلام بر قرار داشتن ولایت و امامت و عدل الهی در زمره اصول دین صحیح است ، چرا انسان با عدم اعتقاد به یکی از ایندو اصل از اسلام خارج نمی شود؟

2.آیا صرف اعتقاد به خداوند و نبوت پیامبر(ص) و معاد موجب مسلمانی یک فرد خواهد شد؟

3.آیا اگر فرد مسیحی یا یهودی به سه اصل الوهیتِ الله و نبوت پیامبر(ص) و معاد معتقد باشد بازهم مسلمان است؟

4. آیا صرف گفتن شهادتین زبانی موجب مسلمان شدن یک نفر است؟

5.آیا شهادت به ولایت ائمه اطهار(ع) در مقام و منزلت و جایگاه شهادت بر نبوت حضرت خاتم(ص) نیست؟

6.ادله کسانیکه معتقد بر خروج یا عدم خروجِ منکرین ولایت و عدل الهی از اسلام هستند چیست؟

لطفا پاسخ به سوالات و شبهات فوق رو با توجه به عقل و تاریخ و سنت بیان کنید.
(اگه سوالی در این زمینه مونده که ینده مطرح نکردم ، لطفا در قسمت پاسخها مطرح کنید.)

خدا را جدی بگیرید .          امام زمانتان را جدی بگیرید .         در امورتان جدی باشید .

*انجمن معارف به دنبال بهترین هاست*
*اگر یکی از بهترین هایید*
*همین الآن کلیک کنید*

جمعه 5/7/1387 - 23:20 - 0 تشکر 60730

به نام حضرت دوست که هر چه داریم از اوست
با سلام به شما دوستان خوبم و با سلام به جناب منتظر عشق .
من دریکی از بحث ها گفتم که اصول دینی که ما آنها را به صورت عقلی باید قبول کنیم پنج تا هستند که دو تا مربوط به مذهب ما یعنی تشیع می شود .
و با عدم قبول آنها از اسلام خارج نمی شوند . بلکه از تشیع خارج می شوند .
البته مسلم است که اسلام ناب همان تشیع است .
چون مسلما پیامبر مسلمانان را بعد از خودش بدون جانشین رها نمی کند .
و عدم پذیرش امامت مسلما سبب انحراف انسان از پیمودن راه راست در رسیدن به خدا می شود .
اما با وجود این اسلام این امر را آزاد گذاشته است .
شاید این نشان دهنده آسان گیری بسیار زیاد دین اسلام است .
در آیه قرآن آمده که هیچ اکراهی در دین نیست .
فکر کنم اگر کسی به این امور آگاهی پیدا نکرده ، دلیل بر مسلمان نبودنش نیست .
هر چند اگر کسی آگاهی پیدا کرده و به عمد کتمان می کند ، قضاوت کردارش با خداوند است .
اما بر شیعه است که با سعه صدر و خوش خلقی با او برخورد کند .
چون هنوز برادر مسلمان او به شمار می رود .
این روش امامان ما بوده است .
البته ما منافقان را در مذاهب تسنن و تشیع داریم .
کسی را که به عمد امامت را انکار می کند شاید بتوان منافق خواند که در صدد از بین بردن اصل اسلام ناب است . اما باز هم برخورد ما باید حساب شده باشد .
اما مطلب دیگر این که در دین ما فقط پذیرفتن اصول دین کفایت کننده نیست .
من شنیده ام که باید ضروریات دین مثل نماز و روزه و حج و زکات را نیز قبول داشته باشیم .
اگر کسی این امور را قبول نداشته باشد ، اسلام او قبول نیست .
می بینیم که این امور از فروع دین هستند .
من نمی دانم که این انکار ضروریات شامل تمام فروع دین می شود یا نه ؟
اگر بشود آن وقت به موضوع تولی و تبری چگونه باید نگاه کرد ؟
من این مسائل را سر کلاس کلام اسلامی  شنیدم .
و آنجا دیدم که گفته شده که دو اصل امامت و عدل از اصول مذهب ما است نه از اصول دین ما .
به همین خاطر عدم قبول این دو اصل سبب بیرون رفتن از مذهب می شود . نه سبب بیرون رفتن از دین .
من اطلاعاتم تقریبا تا همین سطح است .
اگر شما چیزی می دانید که با این مطالب متفاوت است بگویید تا من یاد بگیرم .
چرا که زکات علم منتشر ساختن آن است .
  همیشه شاد و پیروز باشید . 

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا 
وبلاگهای من : 
شنبه 6/7/1387 - 14:14 - 0 تشکر 60868

با سلام وآرزوی قبولی طاعات و عبادات برای کلیه دوستان عزیز.

خدمت جناب koshikolaii هم عرض سلام و ادب ویژه دارم.

حالا که دوستان نظر خاصی ندارند بنده خودم این پست رو دوباره آپدیت می کنم.نظر شخصی بنده در مورد این مساله اینه :

با توجه به اینکه ولایت و امامت و بحث عدل الهی در زمره اصول دین اسلام قرار داره انکار آن دو با علم و یقین موجب خروج فرد از اسلام می شه.لذا نظر شخصی بنده مشخصه.البته من در جایگاهی نیستم که بتونم یا بخوام فردی رو مرتد یا مسلمان کنم.فقط نظرم رو گفتم.

اما نکاتی پیرامون پاسخ شما دوست عزیز جناب koshikolaii :

فرموده بودید : ((با عدم قبول آنها از اسلام خارج نمی شوند . بلکه از تشیع خارج می شوند . البته مسلم است که اسلام ناب همان تشیع است.))

باید خدمت شما عارض شوم که اسلام و تشیع چیز جدای از هم نیستند واگرمسلمین را به فلان و فلان فرقه تقسیم می کنیم با توجه به شباهتهایی است که این فِرَق با اسلام واقعی و ناب محمدی دارند.لذا اگر تشیع همان اسلام ناب محمدی باشد خروج از تشیع ، خروج از اسلام است.

در اینجا خاطر نشان می شوم که اعتقاد راستین و حقیقت انکار ناپذیر اینست که پیامبر اکرم (ص) ولایت و خلافت را پس از خود به علی (ع) و خاندان آن حضرت واگذار نمودند .یعنی همانگونه که پیامبر و خلیفه الهی از جانب خدا برگزیده شده و سخن می گوید ، جانشین و خلیفه ی خلیفه ی الهی ، از جانب خداوند انتخاب شده وسخن می گوید .یعنی انکار جانشینِ(ائمه اطهار)خلیفه ی الهی ، انکار خود خلیفه الهی (پیامبر) و در نتیجه انکار خداوند است.لذا منکر خلافت علی (ع) منکر خلافت الهی و رسالت رسول اکرم (ص) و منکر رسالت ایشان منکر الوهیت خداوند متعال است.یعنی نمی توان گفت فردی که خدا و رسولش را به عنوان معبود وهادی خود برگزیده حق دارد تا جانشین آنان را نپذیرد و انکار کند و بگوییم در این امرآزاد است و چنین چیزی غیر منطقی و غلط است.


ادامه دارد

خدا را جدی بگیرید .          امام زمانتان را جدی بگیرید .         در امورتان جدی باشید .

*انجمن معارف به دنبال بهترین هاست*
*اگر یکی از بهترین هایید*
*همین الآن کلیک کنید*

شنبه 6/7/1387 - 15:29 - 0 تشکر 60912

فرموده بودید: (( اما با وجود این اسلام این امر را آزاد گذاشته است . شاید این نشان دهنده آسان گیری بسیار زیاد دین اسلام است . در آیه قرآن آمده که هیچ اکراهی در دین نیست.))

در پاسخ شما باید عرض کنم:
اولا : چنین چیزی منطقی و عقلانی نمی باشد که پیامبر اکرم (ص) در ابلاغ امر ولایت علی (ع) موظف باشد و اگر انجام ندهد اسلام و رسالتش را ابلاغ نکرده ، اما مردم در پذیرش آن آزاد باشند و اگر نخواستند هم نپذیرند و در پذیرش امر پیامبر مختارند و اشکالی در دینشان به وجود نمی اید.مثلا اگر نخواستند نماز نخوانند و انکارش کنند وباز هم مسلمان باقی بمانند!!!

ثانیا :منظور از آیه لا اکراه فی الدین این نیست که فرد حق دارد دیندار باشد یا نباشد مسلمان باشد یا نباشد و هردو با هم برابرند . بلکه همانگونه که از آیات بعدی این آیه بر می آید منظور اینست که انسان مختار است که دین و هدایت را برگزیند یا بی دینی و شقاوت را.یعنی بحث سر جبر و اختیار است .و الا در عالم معنا ایندو با هم برابر نیستند.لذا حقانیت ولایت علی (ع) و ائمه اطهار اگر بر کسی ثابت شود که عمدتا نیز همین گونه است و آن فرد بازهم انکار کند از دین اسلام خارج است و شقاوت عاقبت اوست.

در ادامه این بحث باید بگویم : که اگر فردی در قیامت مدعی شد که من نمی دانستم ، هیچگاه او از گناه خود تبرئه نمی شود .
چراکه :
اولا: تحقیق در اصول و عقاید دین وظیفه شخصی هر فردی است و اگر به وظیفه عمل نکرد خود او مقصر است.

ثانیا : با توجه به پیشرفت علوم امروزی روز به روز تحقیق در رابطه با عقاید سهل تر و آسانتر خواهد شد.

ثالثا : سنت الهی بر این است که همواره حجت بر تمام مردم و ملتها بالاخص مسلمین تمام گردد که اگر این نبود ، برای هر فردی این مدعا می بود که حجت بر من تمام نشد در حالیکه خداوند هیچگاه بر علیه خود دلیل و سبیلی باقی نمی گذارد.مگر آنکه واقعا بشریت بر اثر نادانی یا ناخواسته خود در وضعیتی قرار گیرد که از تمام هدایتهای الهی بدور باشد

ادامه دارد  

خدا را جدی بگیرید .          امام زمانتان را جدی بگیرید .         در امورتان جدی باشید .

*انجمن معارف به دنبال بهترین هاست*
*اگر یکی از بهترین هایید*
*همین الآن کلیک کنید*

شنبه 6/7/1387 - 15:32 - 0 تشکر 60913

در جایی دیگر گفتید : ((اما بر شیعه است که با سعه صدر و خوش خلقی با او برخورد کند . چون هنوز برادر مسلمان او به شمار می رود . این روش امامان ما بوده است.))

درست فرمودید. اما حتی اگر مسلمان هم نبودند باز هم شیعه می بایست سعه صدر و خوش خلقی را توشه راه خویش کند.

اما اینکه فرموده بودید روش ائمه ؛
باید خاطر نشان شوم که رفتار ائمه با کفار نیز با احترام و سعه صدر همراه بوده .اما این دلیل بر حقانیت کفار نیست.به علاوه از کجا معلوم که مخاطبین این رفتار ائمه شیعیانی نبوده اند که از روی ترس عقاید خود را مخفی می کردند!!! یعنی منظور اینست که این رفتار ائمه باتوجه به مورد آن قابل توجیه منطقی و عقلی است.

نکته ای در ضمن عرایض شما اینست که انکار ضروریات دین مانند انکار دین است که از جمله ضروریات مساله امامت و ولایت است.

به علاوه دو سوال پرسیده بودید :((من نمی دانم که این انکار ضروریات شامل تمام فروع دین می شود یا نه ؟ اگر بشود آن وقت به موضوع تولی و تبری چگونه باید نگاه کرد ؟ )) که همین دو سوال در صورت مثبت بودن پاسخ ، دلیل بر تایید کلام بنده می باشند.

دوباره تاکید میکنم که بنده در جایگاه تکفیر یا مسلمان دانستن کسی نیستم و فقط نظر شخصی خود رو دادم.حال اگه اشکالی در عرایض بنده می بینید حتما مطرح کنید.در ضمن دوستانی که دلایل محکم و مستدلی بر رد یا تایید نظرات و سوالات مطرح شده دارند حتما در بحث شرکت کنند تا مرجعی از افکار و عقاید ودلایل طرفین در این بحث به وجود آید.

خدا را جدی بگیرید .          امام زمانتان را جدی بگیرید .         در امورتان جدی باشید .

*انجمن معارف به دنبال بهترین هاست*
*اگر یکی از بهترین هایید*
*همین الآن کلیک کنید*

دوشنبه 8/7/1387 - 3:7 - 0 تشکر 61372

به نام حضرت دوست که هر چه داریم از اوست
با سلام به دوستان خوب و با سلام به جناب منتظر عشق .
شما بسیار کامل و خوب پاسخ من را دادید . من حرفهای شما را تاحدودی قبول دارم . می دانم که اسلام واقعی تشیع است .
اما باز هم اعتقاد دارم که اهل تسنن برداران مسلمان ما هستند .
اگر شما حکم فقهی بیاوری که اهل تسنن جزو برادران مسلمان ما نیستند ، من قبول می کنم .
من در جواب می خواهم چند چیز رو بگویم .
اول اینکه : رفتار ما با سایر انسانها چند دسته می شود .
دسته اول: کسی که کافر است اما به چشم برادر انسانی به او نگاه می کنیم .
دسته دوم : اهل کتاب . که به چشم برادران انسانی و بالاتر که به چشم پذیرندگان ادیان الهی و پیامبران به آنها می نگریم .
دسته سوم : اهل سنت که به چشم برادر مسلمان به آنها نگاه می کنیم .
دسته چهارم : تشیع که به چشم برادر هم مذهب به آنها نگاه می کنیم .
می دانم که برای سه دسته اول در احکام فقهی تفاوت وجود دارد .
اما اینکه بین دسته سوم و چهارم چه تفاوت حکمی وجود دارد من نمی دانم .
امیدوارم که شما من را از این تفاوت در حکم فقهی با خبر کنید تا که ارتباط صحیحی داشته باشم .
دوم چیزی که می خواهم بگویم این است که : گفتم که اهل سنت از برادران مسلمان ما به حساب می رود و باید رفتار ما با آنان متفاوت با رفتارمان به اهل کتاب و یا کسانی که دین آنها را قبول نداریم یا آنکه اصلا دین ندارند باشد .
شما گفتید که رفتار ائمه با اهل سنت مثل کفار و اهل کتاب بوده است .
به نظر من این صحیح نیست . رفتار امامان با اهل سنت مثل برادر مسلمان بوده نه مثل اهل کتاب .
شما گفتید به جهت تقیه . بله در مقابل برخی به جهت تقیه بوده و آن عده حاکمان و غیره بوده است . اما من کاملا معتقد هستم که این رفتار جلوی مردم عادی به این سبب نبوده است .
ما رفتار امام علی (ع) رو در زمان حکومت پنج ساله شون می بینیم . شما تمام افراد آن زمان رو نمی تونید شیعه حساب کنید . اینکه بگید اصلا بحث شیعه و سنی مطرح نبوده هم قبول نیست . به نظر من کاملا در آن زمان این امر مطرح بوده است . اما امام عملا همه رو یکی می دیدند .
من می خوام بگم که پیامبر حتی ابوسفیان و معاویه رو به عنوان مسلمان حقوق مسلمانی برایشون قائل بودند . در حقوق مسلمانی ، مسلمانان مشخصا تفاوت چشمگیری با اهل کتاب دارند .
در قرآن نام منافقان نیامده است . می دانید چرا ؟ نباید تفرقه انداخت .
کسی که ماهیت حقیقی اسلام را بشناسد ، خودش حقانیت امامان رو تشخیص می دهد .
سومین چیزی رو که من می خوام بگم این است که : امروزه خیلی ها دنبال تفرقه انداختن بین شیعه و سنی هستند .
چرا باید ما با این بحث ها این تفرقه ها رو بیشتر کنیم . این درست نیست . نباید بین مسلمانان آتش درگیری انداخت .
کاری که در زمان امام علی (ع) شروع شد و کسانی مثل خوارج رو پدید آورد . اکنون نیز باید از تندروی خودداری کرد .
خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار
همیشه شاد و پیروز باشید . 

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا 
وبلاگهای من : 
دوشنبه 8/7/1387 - 23:20 - 0 تشکر 61606

با سلام خدمت جناب koshikolaii :
راستش نکاتی رو راجع به مطلب شما بیان کنم تا ان شالله رفع شبهه بشه.

فرموده بودید : ((اگر شما حکم فقهی بیاوری که اهل تسنن جزو برادران مسلمان ما نیستند ، من قبول می کنم.))
اولا : درضمن عرایضم تاکید داشتم که من در حدی نیستم که از خودم حکمی رو بگم و فقط نظرم رو با توجه به دلایلی که ذکر کردم ، مطرح کردم و از شما و دوستان هم خواستم تا دلایل بنده رو رد کنند و دلایل رد این نظریه رو بیان کنند . فقط در حدِّ یه مباحثه دوستانه .
ثانیا :برخی و حتی شاید همه علما و بزرگان (گذشته) و متقدمین نظریه بنده رو تایید کردند که اگر محذوری نبود اسامی برخی رو ذکر می کردم.منتها نظر اونها برای اون دوره حجت بوده و امروزه برای ما نظر علمای جدید و امروزی حجته .

((اما اینکه بین دسته سوم و چهارم چه تفاوت حکمی وجود دارد من نمی دانم . امیدوارم که شما من را از این تفاوت در حکم فقهی با خبر کنید تا که ارتباط صحیحی داشته باشم.))
راستش سوال شما خیلی کلی گویی بود.قطعا تفاوتهایی بین دو گروه آخر که فرمودید در امور دینی و فقهی ما وجود داره.مثلا برخی از بزرگان و مجتهدین ما شیعه بودن امام جماعت رو واجب می دونند و قائل به وجوب قضای نمازهایی هستند که فرد شیعه به هر دلیلی به امام جماعت سنی اقتدا کرده و ..... لذا قطعا تفاوت وجود داره ، اگرچه حکم به مسلمان بودن آنها کرده اند. ((شما گفتید به جهت تقیه . بله در مقابل برخی به جهت تقیه بوده و آن عده حاکمان و غیره بوده است . اما من کاملا معتقد هستم که این رفتار جلوی مردم عادی به این سبب نبوده است. )) راستش من گفتم آن عده ی خاص از مردم ممکن بوده تقیه کرده باشند و نه امام.

اما در مجموع قبول دارم که محکم ترین دلیل بر مسلمان دانستن اهل سنت ، فعل ائمه اطهاره که از تاریخ گرفته میشه .
ولی دوباره این سوال مطرح میشه که : در تعارض دلیل عقلی با دلایل تاریخی کدامیک مقدمند؟

فکر نکنم طرح سوال باعث از بین رفتن وحدت بشه. بلکه باعث میشه تا ادله طرفین مشخص و نظر واحد و درست اتخاذ بشه.
دوست دارم نظر دوستان رو حتما در مورد رد یا تایید ادله و دو نظریه مطرح شده و بدونم .

یا علی مدد

خدا را جدی بگیرید .          امام زمانتان را جدی بگیرید .         در امورتان جدی باشید .

*انجمن معارف به دنبال بهترین هاست*
*اگر یکی از بهترین هایید*
*همین الآن کلیک کنید*

پنج شنبه 11/7/1387 - 3:38 - 0 تشکر 61994

به نام حضرت دوست که هر چه داریم از اوست
با سلام به همه دوستان و با سلام به دوست بسیار گرامی و ارجمند دوست عزیز منتظر عشق .
من اطلاعاتی را که شما به من دادید تاکنون نداشتم .
اطلاعات بسیار جالبی بود .
تاکنون نمی دانستم که فرق رفتار من با برادر مسلمان اهل سنت و شیعه چیست ؟
اما از جواب شما فهمیدم که در فقه ما حتما تفاوتهایی در رفتاری که باید با این دو نفر داشته باشیم ، وجود دارد .
از شما خواهش می کنم که اگر امکان دارد این تفاوت ها را بیان کنید تا اینکه من هم استفاده کنم و بدانم و یادبگیرم  .
لطف کنید و خواهش من را رد نکنید و این احکام رو بیان کنید .
همیشه شاد و پیروز باشید . 

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا 
وبلاگهای من : 
چهارشنبه 15/8/1387 - 0:57 - 0 تشکر 68938

با سلام و عرض تبریک به مناسبت دهه کرامت و میلاد دو نور ایران زمین.
سلام ویژه هم خدمت جناب koshikolaii دارم.
راجع به اصل سوال از یکی از اساتید حوزه های علمیه پرسیدم.ایشون فرمودند:
همین سوال از امام صادق (ع) پرسیده شد. ایشان فرمودند : ایمان ایشان ایمانی ظاهری است که در واقع مقبول حق تعالی نیست.لکن مصلحت الهی بر این قرار گرفته تا ایشان از زمره مسلمین خارج نشوند تا مبادا حرجی بر دوش شیعیان واقعی ما نباشد.

از این ماجرا ، یه چیزایی به فکرم خطور کرد که تا حالا توجه نداشتم.اگه قرار بود با منکرین ولایت امام علی (ع) معامله کافر بشه و احکام کفار پیرامون ایشان اجرا بشه واقا برای ما سخت بود.فکر کنید در مسجد الحرام و مکه همه کافر باشند.چه قدر رعایت اصول اسلامی برای ما سخت و حتی محال بود.البته مصالح دیگه ای هم در کار هست که شاید ما از اونها بی اطلاع باشیم.

اما به نظر من با توجه به مباحثی که مطرح شد ، نظر شخصی بنده اینه که شیعه باید پیرامون مسایلی که به رابطه با اهل سنت منجر می شه جانب احتیاط رو رعایت کنه و حتی المقدور کاری نکنه که شرع فی الواقع رخصت اون کار رو نداده.

راجع به سوال جناب koshikolaii عرض کنم که :
از جمله مسایلی که شیعه و سنی بودن در اونها از نظر فقه شیعه معتبره امور زیر است :
1. قضاوت
2.نماز جماعت
3.ازدواج
4.معاملات
5.ارث
و کلیه مسایلی که عدالت در اونها شرط هست و....
البته عرض کنم که علمای فعلی با توجه به اون مقدار علم ناچیزی که بنده دارم همگی تقریبا در موارد فوق حکم به جواز دادند.منتها برای اطمینان هر کسی باید نظر مرجع تقلید خودش رو بدونه.لکن راجع به این مسایل در بین علمای گذشته گویی اختلاف بوده.

سایر دوستان هم اگر سوالی پیرامون بحث دارند بیان کنند تا بحث رو جمعش کنیم و نتیجه گیری کنیم.
یا علی مدد

خدا را جدی بگیرید .          امام زمانتان را جدی بگیرید .         در امورتان جدی باشید .

*انجمن معارف به دنبال بهترین هاست*
*اگر یکی از بهترین هایید*
*همین الآن کلیک کنید*

شنبه 25/8/1387 - 17:7 - 0 تشکر 70851

استفتاء صورت گرفته از دفتر معظم له و پاسخ آن

بسمه تعالی
ما جمعی هستیم ساکن در محلی که اهل سنت زندگی می کنند و آنها ما را کافر می دانند و می گویند شیعه کافر است در اینصورت آیا ما هم می توانیم با آنها معامله به مثل کنیم و همانطوری که آنها ما را کافر می دانند ما هم با آنها معامله کفار کنیم. مستدعی است وظیفه شرعی ما را در مقابل این حملات بیان کنید.
امضاء: جمعی از مؤمنین

جواب: بسم الله الرحمن الرحیم
هر کس شهادت به وحدانیت خداوند متعال و رسالت خاتم انبیاء صلی الله علیه و آله و سلم بدهد مسلمان است، و جان و عرض و مال او مانند جان و عرض و مال کسی که پیرو مذهب جعفری است محترم است.
و وظیفه شرعی شما آن است که با گوینده شهادتین هر چند شما را کافر بداند به حسن معاشرت رفتار کنید، و اگر آنها به ناحق با شما رفتار کردند شما از صراط مستقیم حق و عدل منحرف نشوید، اگر کسی از آنها مریض شد به عیادت او بروید، و اگر از دنیا رفت به تشییع جنازه او حاضر شوید، و اگر حاجتی به شما داشت حاجت او را برآورید، و به حکم خدا تسلیم باشید که فرمود: « و لایجرمنکم شنأن قوم علی الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی » و به فرمان خداوند متعال عمل کنید که فرمود: « و لا تقولوا لمن القی الیکم السلام لست مؤمنا » و السلام علیکم و رحمه الله

خدا را جدی بگیرید .          امام زمانتان را جدی بگیرید .         در امورتان جدی باشید .

*انجمن معارف به دنبال بهترین هاست*
*اگر یکی از بهترین هایید*
*همین الآن کلیک کنید*

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.