سلام
وقایع فرودگاه ژنو
ظاهرا" موجودات فضایی (از این به بعد میگم اشیاء پرنده چون صحیح تره) به هوانوردی و هواپیمایی علاقه دارند چون چند مورد در این زمینه داستان خوندم که اتفاقا" یکیش هم در ایران اتفاق افتاده بود 7-8 سال پیش فکر میکنم که یکی از خلبانان ایرانی (البته 3 تا خلبان بودن که فقط یکیشون موفق شد اون شیء رو گم نکنه) با یک هواپیمای جنگنده ی خیلی پیشرفته (سری F بود)به مدت چند ساعت اون اشیاء رو تعقیب کرده بود که یه لوح تقدیری هم گرفت البته مفصله اگه عمری باشه و فرصت شد و دوستان استقبال کردند (آخه خداییش سرم شلوغه) حتما" میگم . داشتم میگفتم این اشیاء به هواپیما و فرودگاه و اینجور چیزا علاقه مندند یه داستان دیگه هم از فرودگاه تورین هست (این هم اگر عمری بود میگم) وداستان های دیگه .
♦ ♦ ♦
14 مه 1969 بود که آقای دو سارزان (de Sarzens) این چنین نقل می کند :
در حال انجام وظیفه در شیفت شبانه بودم و ساعت دقیقا"12:34 رو نشان می داد . بیرون رفتم تا دمای محیط رو بسنجم . با تعجب بسیار در فاصله ی 800 متری و ارتفاع حدود 700 متر در جهت شمال شرقی شیئی نورانی مشاهده کردم .
- چگونه می توانید فاصله ها را اینقدر دقیق بیان کنید ؟
من اینجا را خوب می شناسم . کمی قبل از این که متوجه وجود این شئ شوم هنوز منتظر فرود یک هواپیما بودیم و چراغ های باند فرودگاه روشن بود . من برای شناسایی محل شئ علایم دقیقی داشتم و برای حدس زدن ارتفاع آن از سقف ابر ها استفاده کردم .(دمش گرم عجب هوشی داشته!) یک توده ی متراکم از ابرهای استراتوکومولوس (شرمنده پریدم وسط یه بهانه ای شد که در مورد یکی از خصوصیات جالب ایر کومولوس cumulus توضیحی بدم احتمالا" این ابرهارو زیاد دیدید شبیه گل کلم هستن وقتی جلوی خورشید رو میگیرند وسطشون تیره میشه دورشون روشن ) میگفتم (میگفت!) این توده در 900 متری تشکیل شده بود . شئ مزبور که به شکل بیضی بود در زیر ابرها در سکون مطلق بود و من فرصت پیدا کردم تا از دوربین دوچشمی قوی خودم استفاده کنم متاسفانه نه تلسکوپ و نه دوربین عکاسی در اختیار داشتم . با کمک دوربین حدود 25 دقیقه شئ رو مشاهده کردم و شئ حدود 34 دقیقه (ثانیه اش هم میگفت!) خودش رو در آسمان نشان داد . چیزی که من رو کنجکاو کرده بود این بود که در این شئ چیز جامدی هم وجود دارد که متاسفانه چیزی نفهمیدم .
- آیا شئ قادر به حفظ تعادل خود بود ؟
کاملا" . ابعاد شئ رو اینطوری حدس زدم : طول حداقل 10 متر . ارتفاع حدود 3.5 متر .
همچنین روشنایی شئ مرتبا" و به سرعت (هر یک هزارم ثانیه) قطع و وصل می شد .
پس از مدتی رو شنایی شئ ناگهان زیاد شد و در امتداد 30 متر در جهت جنوب شرقی و به همان صورتی که زیر ابرها بود به حرکت در آمد . ابتدا چند درجه به سمت زمین سرازیر شد تا سرعتش افزایش یابد سپس از توده ی ابرها بالا رفت و آن توده هم به سمت بالا رفت (چون از ابرها رد شده بود ابرها رو هم به طرف خودش کشید).
در ضمن این شئ ذیشعور طوری قرار گرفته بود که مسیر هواپیما را سد نکند و چنین می نمود در یک موقعیت استراتژیک قرار گرفته تا در صورت لزوم از خود دفاع نماید .
یه چیزه دیگه : این فرد در امر مشاهده فردی ماهر است .
همچنین ایشون هم گفتند (مثل داستان اول) در آخر کار که می خواست از توده ی ابر بالا برود سرعتش ناگهانی زیاد شد .
♦ ♦ ♦
راستی در مورد چیزی که گفتم در مورد اینکه مطالب توی یک تاپیک دیگه باشه منظورم این بود که یه تاپیک جدا ایجاد بشه و داستانها اونجا باشه ولی خوب حالا که پیش رفتیم اشکالی نداره مهم نیست .
بای تا های (بدرود تا درود)