• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن مهدویت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
مهدویت (بازدید: 687)
چهارشنبه 1/6/1391 - 11:43 -0 تشکر 523148
دكترین ظهور منجی در دوران معاصر با روكرد عرفان

چکیده

از آن‌جا كه خداوند، تغییر سرنوشت بشر را منوط به تغییر نفوس آنها نموده است، و بنابر اجبار و تحمیل دین بر انسان نبوده است، ظهور حضرت حجت(عج) پس از قرن‌ها غیبت، به تغییر نفوس شیعیان و واگاهانه انتخاب است"فرج" كه همانا قدرت اسلام است در گرو انتخاب آزاد شیعیان آن امام همام است و از انفعال و انظلام جز ضعف و ذلت بیشتر، ثمری نخواهد بود.
غیبت ذخیرة الهی در آخرالزمان ظلم و كفر، فرصت سازی و تهدید سوزی حضرت بقیة الله(عج) برای شیعیان صادق و زیرك است، تا در بشر "تقوا و تقیّه" به تمهید مقدمات ظهور بپردازند.
شیعیانی كه سنگینی غیبت را بر دوش خود احساس می‌كنند و به فراست دریافته‌اند كه در همه ادوار تاریخ، تشكیل حكومتی محلی و ملّی، نیاز به برنامه ریزی جامع، پرورش انسان‌های برجسته، تجمیع قوا و امكانات و سایر عوامل ضروری داشته است، تا چه رسد به تشكیل حكومتی جهانی بر محور دین، تقوا و فضایل اخلاقی، آن هم در عصر حاكمیت بلامنازع كفر و فسق جهانی و فراگیری جهان ظلم و جور، بنابراین، این در وهله نخست طراحی راه‌نامه "دكترین" ظهور به منظور طراحی اهداف، سیر حركت شیعه، ترسیم حجم عظیم اقدامات و برنامه‌های خرد و كلان عملیاتی، ضروری می‌نماید. راه‌نامه‌ای كه قابلیت نرم افزاری فوق‌العاده‌ای در همگرایی و وحدت جهان تشیع داشته باشد و قادر باشد شیعه را از انفعال در انتظار خارج و تجارب تاریخی، فضائل علمی، منابع انسان و امكانات مادی عالم تشعی را در یك برنامه جامع توجیه و بسیج نماید.
نوشتاری كه هم اكنون فرا روی دیدگان نقاد و بصیر است، به قصد ترسیم و تجسیم رسالت شیعه در عصر انتظار در دو بخش تنظیم شده است.
بخش اول: با پرداختن به مبانی نظری اعقتاد به مهدویت و رسالت شیعه، جایگاه امام در نظام كیهانی و نظام‌های بشری تبیین و نقش شیعیان آن حضرت در تحقق وعده‌های الهی ترسیم گردیده است. مفهوم واقعی انتظار در مقوله فعل نه انفعال، بیانگر رسالت شیعه در عصر انتظار و وظیفه وی در مقابل دین و اما دین است.
بخش دوم: با طرح رسالت عملی شیعه، اهداف و راه‌بردهای آن در عصر غیبت، در صدد و ورود جدی و عملیات به طرح حاكمیت صالحان و تقوا پیشگان در گستره زمین هستیم. با توجه عمیق به تاریخ تشیع، تاریخ دین، انبیاء و اولیاء از یك‌سو و نظری وسیع و گسترده به عالم تشیع، بلكه جهان سیاسی معاصر از سوی دیگر، و با الهام از روایات مربوط به ظهور كه راهنمای ما به سوی ظهورند از دیگر سو، طرحی تهیه گردید كه تماماً مبتنی است بر اجتهاد فقهای جوان كه در زمینه قرآن روییده و در فضای عقل نظری و عقل عملی پرورش یافته و با تسلط بر علوم و فنون و زبان‌های زنده دنیا قادرند با تفكری سیستمی و در سازمانی قوی به سوی تربیت یاران حضرت، تولید نرم افزارهای حكومتی و آماده سازی فرهنگ جهانی در تمام زمین بدون درنگ به پیش روند، تا آن‌جا كه مانع غیبت نه در ناحیه خواص شیعه باشد و نه در ناحیه عمومی شیعیان و نه در روحیات و فرهنگ جهانیان. ان‌شاءالله
شایان ذكر است كه این مقاله بر گرفته‌ از رساله "دكترین ظهور" یا "راه‌نامه شیعه از امروز تا ظهور" است.
ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض ونجعلهم ائمة ونجعلهم الوارثین
"السلام علی ربیع الانام و نضرة الایام"

مقدمه

اندیشه انسان در اسرار ابتدا و انتهای حیات فردی و اجتماعی‌اش، در تاریخ سیلان داشته است. آیندة بشریت، پایان تاریخ و غایت حیات اجتماعی همواره محل تفكر و تأمل انسان بوده است. انسان‌های تشنة عدالت و جویای حقیقت كه در اعماق وجودشان خدا باور و دین‌مدار بوده‌اند، نمی‌توانستند باور كنند كه خالق حكیم و عادل، جهانی را در نهایت حكمت و عدالت خلق و تدبیر نماید و لكن جامعة بشری را تا پایان حیات دنیوی‌اش به حال خویش رها كرده تا حاكمان جور و فسق، دائماً و مستمراً عدالت، امنیت و ثروت را به نفع خویش مصادره نمایند و با استخدام اندیش‌مندان متملق و روحانیون درباری، محصول و جهتِ علم و دین را در راستای توسعة تمتع و حكومت دنیویشان به‌كار گیرند.
تعالیم انبیا و ادیان توحیدی نیز، امیدوارانه و دل‌گرم كننده و در كمال اطمینان از آیندة نیك جهان سخن می‌گفت كه با ظهور مصلحی از ذریه انبیا، جهان را از قسط و عدلی فراگیر مشحون می‌سازد. فرقه‌ها و مذاهب غیر ابراهیمی و مكاتب و مسالك بشری نیز متفقاً از ظهور منجی بشریت در پایان تاریخ سخن می‌گفتند. فلذا می‌توان بشارت موعود و وعده منجی را امری فطری، عقلی و دینی در تاریخ بشر قلم‌داد نمود، گر‌چه در هیچ دین و مذهبی به اندازه تشیع، این قدر دقیق، عمیق، شفاف و مطمئن از منجی موعود سخن گفته نشده است.
از سوی دیگر، امروزه تبلیغات منفی گسترده‌ای علیه حكومت جهانی صالحان با محوریت انسانِ مصلحِ موحد را شاهد هستیم. این خطّ تبلیغاتی از سوی هژمونی سرمایه‌داری لیبرال و حاكمیت هسته‌های سرمایه‌داری یهود، در دفاع از وضع موجود جهانی و دفاع از هرم قدرتی حاكمان عصر، دنبال می‌شود.
در عمق این خط تبلیغاتی منفی، عناصر ذیل مشاهده می‌شود:
اعتقاد به مهدویت محصول خیال بافی بشر است. آرمان‌گرایی انسان، بذر اسطوره مهدویت را در اعماق وجود بشر ایجاد، و مظلومیت مكرر اكثریت انسان‌ها، آن را آبیاری نموده است. فلذا اعتقاد به مهدویت، گر‌چه اندیشه‌ای زلال و رؤیایی شیرین است و لكن اسطوره‌ای است غیر واقعی.
منجی موعود در صورت ظهور امكان موفقیت ندارد. این خط تبلیغاتی هالیوود است كه در دو دهه اخیر در حجمی وسیع دنبال نموده است. تكنولوژی‌های پیشرفتة علمی و فن‌‌آوری‌های مدرن تسلیحاتی در مجموعه نظام لیبرال دموكراسی، از نظامیان حاكمان جور، سربازان توان‌مند و هوش‌مندی ساخته است كه قادرند یك تنه تمام مخالفان صلح و آرامش زمین، اعم از انسان و غیر انسان را قلع و قمع كنند. یكی از این مخالفان صلح و نظم نوین جهانی، امام زمان(عج) موعود عرب و اسلام است كه شانس پیروزی ندارد.
اعتقاد به مهدویت تفكری توتالیتر و تمامیت‌طلب است كه اندیشه حاكمیت مستبدانة فرد بر خرد‌‌جمعی را در سر می‌پروراند. و این در حالی است كه بشر به مرحله‌ای از بلوغ فكری و كمال عقلی رسیده است كه حاكمیت بلامنازع و تمامیت‌طلب مدعیان قدسی و ملكوتی را بر نمی‌تابد. فلذا از امام تصویری استبدادی و دیكتاتور‌مآب در ذهنیت جهانیان ترسیم می‌كنند كه خلاف امر مقدس و منطقی "حاكمیت خرد جمعی" عمل می‌كند!
اندیشه مهدویت، وعده عدالت و امنیت در پایان جهان است، در حالی كه پایان جهان فرا رسیده است. بهشت موعود و سرزمین موعود تحقق یافته است. نظریه‌پردازان نظام سرمایه‌داری لیبرال دموكراسی نظیر پوپر و فوكویاما از پایان تاریخ با محوریت و حاكمیت ایالات متحده امریكا سخن می‌گویند، و مدعی می‌شوند كه امریكا اتوپیای افلاطونی و مدینة فاضلة فارابی در كل تاریخ بشر است. فلذا چنان‌چه بشر حقیقتاً طالب بهشت موعود در دنیاست، بایستی در مقابل ارادة سر‌دمداران امریكا در نظم نوین جهانی و حاكمیت مقتدرانه ایشان، سر تعظیم فرود آورد و این بمنزله "تثبیت نظام لیبرال سرمایه‌داری در پایان تاریخ است".
استكبار جهانی در مقابل این هجمه تبلیغاتی گسترده به ركن متین تفكر شیعی، بر آن‌ست تا تفكر، فرهنگ، روحیه و اراده جهانی را علیه اندیشه مهدویت و شخص حضرت صاحب الأمر(عج) بسیج نماید، حال سئوال این است كه جهان اسلام و تشیع چه طرح و برنامه‌ای در مواجهة جهانی، نه مواجهه محلی و منطقه‌ای، با این تهاجم ویران‌گر دارد؟ آیا اكنون كه نظام لیبرال سرمایه‌داری امریكا، مشغول ساماندهی اندیشه جهانیان بر علیه مغز و اساس تشیع "یعنی ولایت و مهدویت" است، زمان ساماندهی اندیشه جهانیان در تبیین معارف شیعی، ولائی و مهدوی فرا نرسیده است؟ در زمانه‌ای كه سخن از پایان جهان با محوریت امریكا و نظم نوین جهانی است، آیا زمان طراحی نظام جهانی اسلام با محوریت تفكر شیعی فرا نرسیده است؟ آیا شیعیان بایستی مخاطب این فرمایش امیرالمؤمنین (ع)قرارگیرند كه:
تكادون ولاتكیدون وتنتقص اطرافكم فلاتمتعضون، لاینام عنكم وانتم فی غفلة ساهون. غلب والله المتخاذلون.
به نظر ما، از یك سو حركت طبیعی روش و منش زندگی اجتماعی، از اشكال خانوادگی، قبیله‌ای، عشیره‌ای، روستایی، شهری، كشوری، منطقه‌ای، قاره‌ای به سمت منش و نظام جهانی عبور كرده است. نظام‌های اجتماعی، سیاسی اداری و حتی فرهنگی به شدت به سمت جهانی شدن در حركت است، و تمامی نرم‌افزارها در درون ساختارها و سخت‌افزارهای جهانی، به همراه تجهیزات و فن‌آوری‌های مورد نیاز در حال حدوث و ایجاد هستند، به نحوی كه می‌توان گفت كه بشر در عصر ارتباطات در آستانه آمادگی پذیرش حكومت واحد جهانی قرار گرفته است.
از سوی دیگر، نظام حاكمیت سرمایه، در بسط و تسلّط خویش بر منابع و امكانات مادی و انسانی جهان، نظامی هِرمی شكل را سامان داده‌اند كه در رأس آن سرمایه‌داران عمدتاً صهیونیست قرار دارند و سایر ملل دنیا در قاعده این هرم زشت، سنگینی و گرانی رأس هرم را تحمل نموده و به زورِ تحمیقِ تبلیغات رسانه‌ای مدرن و تعمیق فرهنگ كفر و فسق، به حاكمیت این هرم قدرت رضایت داده‌اند.
فلذا شیعه می‌تواند با جهت دهی به افكار عمومی و تبلیغ حكومت جهانی حضرت كه حاكمیت عدالت جهانی، امنیت جهانی، ثروت جهانی، عزت جهانی، حكمت جهانی و در یك كلام "دین جهانی اسلام" است. ماحصل همه كیدها و مكرهای ساحران زمان را در كام عصای موسوی خویش ببلعد. شعار "عدالت برای همه، امنیت برای همه" ثروت، عزت و حكمت برای همه، به شرطی كه در نهایت حكمت و اقتدار و به زیباترین شكل تبلیغاتی به قاعده هرم قدرت، ارائه شود، تحولی در نگرش و بینش ملل قاعده نشین دنیا بوجود می‌آورد كه دل‌های پردرد و سینه‌های سوزان را از آتش عشق مهدوی و انتظار فرج شعله‌ور می‌سازد.
شیعه می‌تواند در مسیر تغییر "هژمونی حكومتی، هندسه سیاسی، حدیث دینی و فرهنگ عمومی جهان" حركت كند و جهان را از زمستان املاء ظلم و جور به سوی بهار املاء قسط و عدل رهنمون سازد. مگر نه آن‌ست كه در عرض ارادت به پیشگاه حضرت مهدی(عج) می‌خوانیم: "السلام علی ربیع الانام ونضرة الایام". آری حركت در عمق زمستان‌های بی‌جان و بی‌روح، كه بادِ سردِ رخوت و سستی، روحیه‌ها، اراده‌ها و اندیشه‌ها را منجمد ساخته است، كاری بس سخت و سنگین است. در رگ‌های منقبض زمستان، باید خونِ گرمِ جهاد حسینی و حرارتِ آتشینِ انتظارِ مهدوی را جاری ساخت. مگر نه آن‌ست كه جوانه‌های بهار در انتهای زمستان، به امید دیدار روی بهار، ذوق و شوق رویدن می‌گیرند؟ و مگر نه آن‌ست كه علّت محرومیت مردمان از دیدار حضرتش، زشت‌كاری‌های آنهاست: ما یحبسنا الا بما یتّصل بنا مما نكرهه منهم و به قول خواجه نصیر طوسی: "وجوده لطفٌ وتصرّفه لطفٌ آخر وعدمه منّا" وجود امام عصر لطف است، باید در عالم باشد كه نظام عالم محفوظ بماند و تصر‌ّّفش در عالم لطف دیگر است، و ما باعث شدیم كه او در عالم تصرف و ظهور نكند و آن را اصلاح ننماید.

فصل اول

گفتار اول: ولایت انسان كامل بر جوامع انسانی در تمام دوران

انسان كامل خلیفة‌الله است. قطب زمان و قطب عالم امكان است كه نه تعدد در آن راه دارد و نه انقسام به ظاهر و باطن. او مصلح بریه‌الله است كه مهم‌ترین فیض الهی یعنی فیض هدایت و پیداكردن مسیر حركت الهی و نورانی شدن كه هدف نهایی وحی و تشریع الهی است به واسطه او صورت می‌پذیرد. وسائلی نظیر رفع اختلاف و اقامه قسط كه از اهداف متوسط رسالت انبیا است، توسط او محقق می‌شود. او معدن كلمات الله است و جامع جمیع مراتب الهیه و كونیه از عقول و نفوس كلیه و جزئیه و مراتب طبیعت تا آخرین مرتبه تنزلات و تطورات وجود است. به بقای او دنیا باقی است كه به بركت او خلق روزی می‌خورند و به وجود او آسمان و زمین پابرجاست. شایستگی خلافت فی الارض و ولایت بر مردمان منحصر به اوست هم چنان كه حضرت امام صادق(ع) می‌فرمایند:
نحن حجة الله ونحن باب الله ونحن لسان الله ونحن وجه الله ونحن عین الله فی خلقه ونحن ولاة أمر الله فی عباده.
فلذا خداوند تبارك و تعالی در اتمام و اكمال هدایت تشریعی خویش، علاوه بر انباء و اخبار از شریعت، انسان كامل معلَّم به اسماء الهی را برمی‌گزیند تا ضمن تكمیل و تحصیل استعدادها و ظرفیت‌های زمین، دین خداوند را بر جامعه حاكم و حكومت صالحین و متقین را تشكیل و در ظل حكومت الهی و دین صالحان، انسان‌ها را در مسیر قرب معنوی و عبودیت حق‌تعالی هدایت نماید.
بدین ترتیب خداوند حكیم با خلق و تربیت انسان كامل در نشئه عنصری، كنترل و هدایت جامعه انسانی را در دست داشته و با ولایت وی، دین خویش را اكمال و نعمت خود بر مردمان را اتمام می‌نماید: الیوم أكملت لكم دینكم و أتممت علیكم نعمتی. او واسطه و مجرای فیض حق‌تعالی است. هم در تنزل "رحمت‌های رحیمیه" و هم در تنزل "رحمت‌های رحمانیه" الهی. فیض رسانی او عام است، نه تنها شیعیانش را هدایت می‌كند، بلكه امت‌های دیگر را نیز متناسب با حال و استعداد آنان رهبری می‌كند. فلذا هر كسی از هر امتی و در هر زمانی و مكانی كه به هدایت رسید از بركت هدایت و راهنمایی‌های ائمه اطهار( است. چنان‌كه هر كس كه گمراه شد، به دلیل سرپیچی و نافرمانی از رهنمودهای آن رهبران الهی است. آنان اركان خدا بر روی زمین‌اند تا اهلش را مضطرب نگرداند و عمودهای اسلام و نگهبانان راه‌های هدایت و امنای خدایند، بر آن‌چه كه نازل می‌شود و حجت بالغه بر كسانی كه بر روی زمین زندگی می‌كنند. به نحوی كه حتی هدایت امت‌های پیشین نیز در گرو اطاعت از آنهاست، لیكن به واسطه اطاعتی كه از پیامبران خودشان داشتند. چرا كه آنان واسطة فیض الهی انبیا در بهره‌گیری از حضرت حق جل جلاله بودند. اگر نور وجود آنها وساطت نمی‌كرد، انبیای سابق از وحی محروم می‌شدند. آنها "قادةالاممی" هستند كه تمام امت‌ها را با اعمال‌شان در تمام شرایط، به شكل مناسب و به فراخور حال آنان، رهبری می‌كنند. لیكن كسانی از نسیم ربانی این قیادت‌ها بهره‌مند می‌شوند كه خودشان را در مسیر آن رهبری قرار دهند و دریچه قلب‌شان را به سوی آسمان معنا بگشایند تا شعاع وحی الهی قلب آنان را حیاتی مجدد ببخشند. اما در دریافت تنزلات "رحمت رحمانیه" حق دشمنان خدا حتی در دشمنی با خدا از فیض حق تعالی مدد می‌گیرند و با بهره‌گیری از نعمت‌های الهی و اذن تكوینی پروردگار با او مخالفت و دشمنی می‌كنند. پس همان‌طور كه دشمنان خدا در حال دشمنی با خدا بر خوان گسترده نعمت الهی نشسته‌اند، دشمنان ائمه اطهار نیز در حال عداوت بر سر سفره وساطت آنان نشسته‌اند و همان‌گونه كه خدای سبحان برای تكیه زدن بر عرش فرمان‌روایی، با اسم مبارك "رحمان" جلوه می‌كند، ائمه نیز برای وساطت از فیض عام و گسترده الهی به عنوان مظهر "رحمان" ظاهر می‌شوند و از هر چیزی كه بتواند در پیش‌برد هدف ولائی‌شان مؤثر باشد، بهره‌مند می‌شوند. مانند معجزه، عصمت، طیب مولد، حسن صوت و صورت، سخاوت و شجاعت، تنظف و صبر و سایر كمالات و هم‌چنین نداشتن نقص عضو و هر چیزی كه موجب تنفر و انزجار مردم می‌گردد.

گفتار دوم: مصداق كنونی امام عصر(عج)

آن مظهر اتمّ و كعبه كلّ اسم اعظم الهی در زمان، قائم آل محمد، امام مهدیِّ هادیِّ فاطمیِّ هاشمی، ابوالقاسم "م‌ح‌م‌د" نعم الخلف الصالح "حجة بن الحسن العسكری" ارواحنا له الفداء است كه جز در نبوت تشریعی و سایر مناصب مستأثره حضرت ختمی مرتبت، حائز میراث خاتم به نحو اتمّ است و مشتمل بر علوم و احوال و مقامات او به طور كامل است كه با بدن عنصری در عالم طبیعی و سلسله زمان موجود است، به نحوی كه احكام نفسِ كلیه الهیهِ وی بر احكام بدنِ طبیعیِ او قاهر است و تحقق وعده حق‌تعالی مبتنی بر حاكمیت دین بر جمیع ادیان توسط او انجام می‌پذیرد.

گفتار سوم: تشكیل حكومت توسط انسان كامل

تشكیل حكومت و به عهده گرفتن امور جامعه از شئون ولایت انسان كامل است، هم‌چنان كه نبی اكرم( و امیرالمؤمنین(ع) بدان مبادرت ورزیدند و این امری است كه نه تنها در هدایت انسان‌ها نقش تعیین كننده‌ای دارد، بلكه در جهت زنده ماندن احكام و آیات الهی و نجات آنها از انزوا، اندراس و دفن شدن و محبوس گشتن در كتب و كتاب‌خانه از سهم ویژه‌ای برخوردار است. البته مال و بازگشت احیای احكام و آیات الهی نیز هدایت، حمایت و احیای جامعه بشری است. لیكن ائمه كه حامل حقیقت ولایت و امامت هستند، به اقتضای شرایط زمانی و مكانی جلوه‌های مختلفی داشته و دارند؛ گاهی صبر، سكوت و خانه نشینی، گاهی صلح و سوزش، گاهی قیام و نبرد خونین، گاهی عبادت و دعا، گاهی تشكیل حوزة تدریس، تربیت شاگرد و بیان احكام یا حكم و معارف، گاهی تحمل زندان و حبس و مانند آن.
حقیقت امامت یك چیز است و تنها یك هدف دارد كه چیزی جز هدایت مردم، نورانیت آنها و الهی كردن جامعه نیست. جامعه انسانی "غابة الغایات" تمام موجودات امكانیه است. پس به بقای فرد كامل انسان، بقای تمام عالم خواهد بود. انسانی كه مظهر اسم اعظم و تجلی اتمّ آن است. او كعبه همه است و شایسته‌تر از او نیست، ثمره شجره وجود و كمال عالم كونی و غایت حركت وجودیه و ایجادیه است كه هیچ‌گاه زمین خالی از او نیست. این حجت خواه ظاهر باشد و خواه غایب، شاهد است؛ شاهدی قائم كه هیچ‌گاه قعود ندارد: "اللهم بل لاتخلوا الارض من قائم لله بحجة اما ظاهراً مشهوراً أو خائفاً مغموراً".

گفتار چهارم: وعدة حق تعالی به حكومت جهانی حضرت ولی عصر(عج)

حضرت امام موسی كاظم(ع) در ذیل آیه شریفه هو الذی أرسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین كله ولو كره المشركون می‌فرمایند:
"منظور این است كه خداوند رسولش را به ولایت و وصایت امر فرموده است و ولایت عبارت‌ست از دین حق و خداوند آن دین را بر تمام ادیان به گاه ظهور حضرت حجت(عج) برتری و ظفر می‌بخشد".
و هم‌چنین حضرت امام محمد باقر(ع) در خصوص "عبادی الصالحون" در آیه كریمه ولقد كتبنا فی الزبور من بعد الذكر أن الارض یرثها عبادی الصالحون فرمودند: "آنان یاران مهدی(ع) در آخرالزمان‌اند".
و در روایتی دیگر أمیرالمؤمنین علی(ع) پس از تعبیر "لتعطفنّ الدنیا علینا بعد شماسها عطف الضروس علی ولدها" آیه شریفه: ونرید أن نمنّ علی الذین استضعفوا فی الارض ونجعلهم أئمّةً ونجعلهم الوارثین را قرائت و سپس می‌فرمایند:
مراد از مستضعفان زمین اهل‌بیت عصمت و طهارت رسول‌الله( هستند كه خداوند توسط مهدی آنان در آخر الزمان، ایشان را به امامت و عزت می‌رسانند.
آری وعده الهی در قرآن‌كریم مبنی بر حكومت صالحان وعده‌ای قطعی و لایتخلف است كه توسط انسان كامل و مكمل عصر تحقق می‌یابد، و بدین ترتیب، خوف و ترس متقین به حالت امن و امان بدل خواهد شد و خداوند منّان بدون هراس و شرك در سراسر جهان پرستیده می‌شود:
وعد الله الذین آمنوا منكم وعملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض كما استخلف الذین من قبلهم ولیمكّننّ لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدّلنّهم من بعد خوفهم امناً یعبدوننی لا‌یشركون بی شیئاًَ ومن كفر بعد ذلك فاولئك هم الفاسقون.

گفتار پنجم: جایگاه شیعه در تشكیل حكومت جهانی

همان‌طور كه می‌دانیم جمیع پیامبران و رسولان الهی به آخرین پیامبر در آخرالزمان اشاره و خبر داده بودند و لكن در آخرالزمانِ رسالت و نبوت با ختم سفرای الهی، و در زمانه‌ای كه كفار و مشركین با ساماندهی نفاق‌گونه خویش، چشم امید به پایان عمر مبارك خاتم الانبیاء( دوخته بودند، ظرف تدبیر و تقدیر الهی، عصر جدیدی را بر بشر مفتوح نمود كه "ولی الله" در مقام تجلی اسم "ولی" حق تعالی و با اتصال به آبشخور وحی محمدی( مأمور هدایت بشر در نیل به قرب و عبودیت الهی گردید. و چنین است كه در زیارت امیرالمؤمنین(ع) در روز غدیر می‌خوانیم: "الخاتم لما سبق والفاتح لما استقبل" باب نبوت با نزول قرآنِ غیر قابل دستبرد و تحریف و معرفی ائمه هدی( بسته شد.
پیامبر با فرمایش‌های مكرر "انی تارك فیكم الثقلین كتاب الله وعترتی وان تمسكتم بهما لن تضلوا ابداً وانهما لن یفترقاً حتی یردا علی الحوض،
امت خویش را به عصر جدیدی رهنمون ساخت تا با تمسك علمی و عملی به ولایت و تفسیر ولائی قرآن، هیچ‌گاه گمراه نگردند و اسیر بدعت‌ها و تحریف‌ها نشوند. قرآن كه جامع حقایق و معارف "و تبیاناً لكل شیء" بود و نیاز تشریعی و تقنینی بشر را مرتفع می‌نمود، در طول تاریخ، در عین صیانت ظاهری الفاظ آیات و سور، با تفسیرهای غلط و تحریف‌های معنوی، مظلوم و مهجور گردید. حاملان قرآن، اهل بیت نبی اكرم( نیز، یكی از پس دیگری به ضربت شمشیر یا سمّ مهلك به شهادت رسیدند تا حكم الهی به غیبت آخرین امام تعلق گیرد.
در آغاز عصر حاكمیت ثقلین پس از رحلت رسول خاتم(، اصحاب صادق عصر نبوی با پای‌مردی بر شریعت نبوی، فرموده "من كنت مولاه فهذا علی مولاه" را به‌خوبی درك كردند و تابع و شیعه راسخ ولی الله عصر خویش گردیدند و بدین ترتیب امت خیری به ظهور رسید كه با اعتقاد قلبی و التزام عملی به "مایه اتمام نعمت و اكمال دین"، واسطه فیض رسانی امام به مردمان دنیا گردید "وكنتم خیر امة اخرجت للناس. تأمرون بالمعروف". امت خیری كه می‌بایست دعوت به خیر و معروفی بالاتر از اسلام و احكام اسلام نیست، هم‌چنان كه هیچ خیر و معروفی خارج از اسلام نیست.
و بدین ترتیب تشیع با درك عصر جدید حاكمیت ثقلین، خویشتن را صاحب دینی كه "رضیت لكم الاسلام دیناً" و مخاطب وعدة الهی كه لیظهره علی الدین كله و لوكره المشركون یافت. فلذا در تحقق اسلام و ایجاد حكومت جهانی ائمه اطهار(، كه همانا رأس معروف و جامع خیر است، تمام مساعی و همت خویش را مصروف و مبذول نمود.
نكته مهمی كه بایست بدان اشاره نمود آن‌ست كه، تشكیل حكومت جهانی اسلام در عالم ماده صورت می‌گیرد و از آن رو كه عالم ماده، عالم تنازع و تخاصم و حركت تدریجی اتصالی پدیده‌ها از قوه به فعل است، ظهور حضرت حجت(عج)كه تجلی قوه و استعداد بشر، و تشكیل حكومت جهانی كه تجلی قوه و كمال جامعه بشری است، تابع قواعد و سنن عالم ماده و محصول خروج تدریجی اتصالی جامعه بشری از قوه به فعل است. جامعه بشری كه طی ادوار مختلف هم از نیروی عقل و آبشخور وحی مستفیض گشته و هم از جنبه مادی و نفسانی خویش متأثر بوده، به سوی بلوغ و كمال نهایی خویش در حركت است و در جریان نهایی‌ترین مرتبه تنازع و تخاصم حق و باطل، توحید و شرك، نور و ظلمت، عقل و جهل، ایمان و كفر، زمانی فرا خواهد رسید كه هم متقین از علوم و معارف نظری، عقل عملی و حكومتی، اعتدال اخلاقی و فكری، اعتلای معنوی و روحی بی‌نظیری در اداره جوامع مختلف و متنوع بشری املاء و اشباع شده‌اند و 313 نفر موحد مخلَص به ظهور می‌رسند كه اثقال حكومت مهدی(عج) را به دوش می‌كشند و ركن شدید حضرت در ادارة امور جوامع بشری به شمار می روند. هم مشركین از كفر، ظلم و شرك املاء و اشباع شده‌اند و دجال‌ها و سفیانی‌ها ظهور می‌كنند كه برای حفظ منافع دنیوی، سرمایه‌های كلان تجاری و نظام سراسر كفر و فسق جهانی از هیچ جنایتی حتی كشتارهای دسته جمعی با سلاح‌های شیمیایی، میكروبی و اتمی هم روی‌گردان نیستند. برخورد این دو گروه، درگیری اسلام ناب و خالص با كفر ناب و خالص، در مقیاسی جهانی خواهد بود كه در تاریخ حیات بشر سابقه ندارد. نتیجه این درگیری غلبه صالحین و متقین، تحت قیادت و ولایت انسان كامل عصر(عج) است. به نحوی كه پس از آن حوادثی نظیر شورای سقیفه، ماجرای حكمین و یا حماسه كربلا به وجود نمی‌آید و جوامع انسانی تا قیامت كبرا، ضمن اجرای حدود و احكام الهی، از عدل و توحید ناب برخوردار و از مواهب ولایت امری حضرات ائمه اطهار( بهره‌مند و متنعم می‌گردد.
فلذا ظهور حضرت حجت(عج) حاصل "خروج تدریجی اتصالی شیعه از قوه به فعل است". با چنین بینشی عالم تشیع كه در بستر تاریخ، از تثبیت هویت و تمییز مرزهای فكری و اعتقادی، گسترش كمی و رشد كیفی تا تشكیل حكومت اسلامی و شیعی در ایران بزرگ و حیاتی با رنج‌ها و مجاهدت‌های فراوان گذر كرده است، اكنون می‌بایست عصاره فضائل و خلاصة تجارب خویش را بسیج و جمع آوری نماید تا در مسیر فعلیت مستمر و تحقق قوا و استعدادهای خویش، بلوغ و توان اداره جهان را كسب نماید و قلوب و عقول جهانیان را از احساس نیاز به حكومت دین و حاكمیت تعالیم و ارزش‌های اسلامی اشباع نماید. تصور ما بر این است كه این خروج تدریجی از قوه به فعل باید محقق شود تا ظهور تحقق یابد. به عبارت دیگر "شیعه باید به بلوغ، اقتدار و توان اداره جوامع جهانی با همه تنوع آن نایل آید و قدرت تغییر در نفوس جوامع جهانی را پیدا كند تا ظهور تحقق یابد و جهان در تفكر، اندیشه، خواست و اراده متحول شود".
و لكن شیعه در این امر عظیم با ذهنیت، روحیات، فرهنگ و ادبیاتی كه در طی قرن‌ها تقیه، عزلت و دوری از عرصه حكومت تكوین یافته است، روبه‌رو‌ست. فرهنگ و ادبیاتی كه هم در فهم مسائل اسلامی و هم در بیان معارف دینی، نه تنها بر عوام بلكه بر خواص نیز غالب و مسلط است. روحیات و ذهنیاتی كه حتی محتوای این رساله را با فرهنگ و ادبیات پیشین ادراك می‌نماید. این امر گرچه طبیعی و قهری است و لكن در ادامه مسیر حیات شیعی تا ظهور، امری بازدارنده است كه موجب كند شدن و حتی توقف حركت منطقی و حیاتی شیعه در تمهید مقدمات ظهور خواهد گردید.
فلذا در روند بلوغ و كمال اندیشه شیعی می‌بایست با خودباوری و اعتماد به نفس به جهادی عظیم در تغییر روحیات، فرهنگ و ادبیات ادراك، تبیین و تبلیغِ تعالیم اسلامی در راستای ایجاد حكومت جهانی اسلام نمود. ابتدای این تغییر، توجه و تنبّه بخشیدن به عالم شیعی است كه "تعجیل در فرج متوجه شیعیان است، تمهید مقدمات ظهور وظیفه و رسالت یكایك شیعیان است". این وظیفه‌ای است كه منحصر به دعا و اصلاح نفس خویش نیست؛ وأعدوا لهم ما استطعتم من قوة یعنی به قدر استطاعت، تا سرحد توان بایستی در تمهید مقدمات ظهور اقدام نمود. آیا استطاعت و توان بالفعل و بالقوه شیعی تعریف و تحدید گردیده است؟ آیا از این استطاعت و توان نهایی در راستای تسریع ظهور استفاده شده است؟
شناسایی و به‌كارگیری تمام توان و قدرت شیعه مستلزم برنامه‌ریزی و سازماندهی همه‌جانبه‌ای است كه امكانات شیعه را در عرصه‌های مختلف جمع‌آوری و هدایت نماید و این امر عظیم یعنی "بلوغ و اقتدار شیعه در آستانه ظهور" ایجاد امت خیری است كه قدرت اصلاح ناس و اداره جوامع بشری را داشته باشد. با وجود امام حیّ و حاضر، و تربیت شیعه كه هم صالح است و هم مصلح، نفوس بشری در آخرین مراحل ظهور، آمادة تغییر می‌گردد و آن‌گاه مطابق سنت الهی، خداوند با ظهور امام غایب(ع)، سرنوشت مردمان را تغییر می‌دهد. تغییری كه بشر را وارد عصری جدید می‌نماید كه در ظل آن، تمتع طویل بشر از حاكمیت ثقلین، توحید جهانی، عدالت جهانی، امنیت جهانی و معنویت جهانی و رضایت عموم ارض و سماء ادامه می‌یابد.

گفتار ششم: بركات حكومت ولی عصر(عج) در آیینه روایات

آغاز حكومت ولی‌عصر در آخر الزمان، آغاز عصر جدید حیات بشری است. عصری كه ماحصل كدح و رنج جمیع انبیا و اولیا الهی در مبارزه مستمر با طواغیت و فراغنه تاریخ است. همان‌طور كه پیامبر آخرالزمان در پایان سلسله انبیا، با دریافت و ابلاغ قرآنی كه شامل برنامه كامل و جامع زندگی بشری است، انسان را وارد عصر جدید ولایت ائمه اطهار( نمود، امام آخرالزمان نیز در پایان سلسله ائمه هدی( و غیبت صغرا و كبرا، آغازگر عصر جدیدی بر بشر است كه توحید، حكمت، عدالت، امنیت، الفت، دیانت و معنویت را به ارمغان می‌آورد. چنان‌كه در روایات می‌خوانیم:
امام دین حق را بر تمام ادیان غلبه خواهد داد، بدعت‌ها را از بین می‌برد، گمراهی را محو و اسلام را زنده می‌گرداند. قرآن را ملاك و معیار اندیشه و عمل می‌گرداند، واجبات و مستحبات را زنده و كجی حق را راست می‌نماید، تا بدان‌جا كه فقط و فقط حق تعالی در تمام زمین پرستیده و بندگی می‌شود. او مشرق و مغرب عالم را فتح می‌كند، و در سلطنت بی‌نظیر و عالم‌گیرش كه بزرگتر از قلم‌روی زمام‌داری سلیمان بن‌داود(ع) است، عدالت را میان رعیت برقرار و زمین را بی هیچ دشواری پر از عدل خواهد نمود و حق الله و حق اهل‌بیت( را می‌گیرد. مؤمنان به واسطة او قدرت چهل مرد را پیدا می‌كنند و قلب‌شان از پاره‌های آهن محكم‌تر می‌گردد. مردم از چنگال فتنه‌ها نجات می‌یابند تا جایی كه فتنه‌ها و جنگ‌ها از بین خواهد رفت و بین قلوب الفت و برادری ایجاد می‌شود. حضرتش امنیت را در شهرهای مسلمانان برقرار می‌نماید و مال و سرمایه بی‌شماری میان مردم تقسیم می‌كند.
زمین را آباد، باصفا و زیبا می‌كند، به واسطه ایشان نهرها جاری و گیاهان می‌رویند و خیر و بركات زیاد خواهد شد. عمده ابواب دانش و حكمت توسط حضرتش بر بشر گشوده می‌گردد به نحوی كه جمیع دانش بشری از آغاز تا آن روز در قیاس با علم و حكمت حضرت بسیار محدود و معدود است. علم و حكمتی كه سبب تحول چشم‌گیر و رفاه بسیاری در زندگی مردم می‌گردد رفاهی كه هیچ‌گاه در عمر بشر سابقه نداشته است. زمین به نور پروردگارش روشن می‌شود و خداوند گنجینه‌های زمین را برایش آشكار و هر دوری را نزدیك و هر دشواری را برای حضرتش آسان می‌گرداند. در آن زمان حتی اهل آسمان، درندگان زمین و پرندگان شكاری نیز به حكومتش راضی و در پی كسب رضایت حضرتش می‌باشند "ونحن نقول الحمدلله رب العالمین".
در ترسیم حكومت جهانی حضرت، ویژگی‌های ذیل را می‌توان از مجموع روایات وارده استنباط و استخراج نمود: 1. حاكمیت توحید و عبودیت خدای واحد بر جهان ؛
2. احیای احكام اسلامی؛
3. غلبة دین اسلام بر تمام ادیان؛
4. امحاء بدعت و گمراهی؛
5. گستردگی فراگیر و بی‌نظیر حكومت اسلامی؛
6. عدالت جهانی برای همه؛
7. امنیت عمومی و فراگیر؛
8. افزایش بی‌نظیر قدرت روحی و معنوی بشر؛
9. الفت و برادری میان مردم؛
10. رشد علمی و مفتوح شدن ابواب علم بر بشر؛
11. عمران و آبادانی سراسر زمین؛
12. رضایت عموم مردم و حتی اهل آسمان و درندگان و پرندگان زمین.
آرزوی تمتّع طویل ارض از چنین حكومتی است كه سلسله انبیا و اولیا الهی در شوق تحقق آن، بر جمیع شداید و مصائبی كه بعضاً كمر آسمان و زمین را می‌شكست، صبر و پایداری نمودند.

فصل دوم

گفتار اول : رسالت شیعه در عصر غیبت كبرا

تاكنون معلوم گردید كه ظرفیت وجودی انسان مختار تا به حدی است كه می‌تواند به اختیار و انتخاب خویش، اراده‌اش را در اراده حق تعالی منحل و در عین فنای ذات، بقاء به ذات حق یابد و به مقام عبودیت واصل گردد. عبودیتی كه "جوهرة كنهها الربوبیة" و بدین ترتیب رفعت یافته، مجرای اراده و فعل ربوبی حق می‌گردد. بدین طریق مدیریت مجموعه كیهانی و جوامع انسانی را به دست می‌گیرد و وعده حتمی حق‌تعالی مبتنی بر حاكمیت صالحین و متقین بر زمین را عملی و محقق می‌گرداند.
از سوی دیگر، تلاش روزافزون و رو به رشد شیعه در طول تاریخ تحت قیادت حضرت ولی‌عصر(عج) مراحل تكاملی سختی را پشت سر نهاده است تا نهایتاً توفیق تشكیل حكومتی شیعی در كشوری حساس را به‌دست آورده است. كشوری كه به اذعان بزرگ‌ترین استراتژیست‌های دنیا، در مهم‌ترین و سوق‌الجیشی‌ترین نقطه جهان قرار دارد. رسالت شیعه در عصر غیبت(عج) با بهره‌مندی از امكانات و توان‌مندی‌های امروز تشیع می‌بایست طی جهادی عظیم سامان یابد.
رمز موفقیت در این جهاد عظیم آن است كه با الهام از روایات مربوط به ظهور، مجموعه اقدام‌ها و فعالیت‌های عالم تشیع به نحوی جامع و سازمان‌یافته تدوین و طراحی گردد. از اینرو، اهداف كلان شیعه در تمهید مقدمات ظهور و ایجاد تمدن و حكومت جهانی اسلام، بایستی در سه عرصه تعیین و تحدید گردد:
الف) عرصه فرهنگ‌افزای؛
ب) عرصه انسان‌افزاری؛
ج) عرصه نرم‌افزاری.

گفتار اول: اهداف كلان تشیع در تمهید مقدمات ظهور

به نظر ما اهداف كلان شیعه در تمهید مقدمات ظهور در عرصه‌های مختلف عبارت‌اند از:
الف) عرصه فرهنگ‌افزاری؛
گسترش و تعمیق فرهنگ انتظار حضرت مهدی ارواحنا له الفداء در سطح جهان
ب) عرصه انسان‌افزاری؛
پرورش و تربیت یاران حضرت حجت(عج) به‌‌ویژه 313 نفر یاران صدیق حضرت
ج) عرصه نرم افزاری؛
تهیه و تولید نرم‌افزارهای حكومت جهانی اسلام

گفتار دوم: تبیین هدف اول

گسترش و تعمیق فرهنگ انتظار حضرت مهدی(عج) در سطح جهان
تاریخ بشر، حاكی از غلبة ظلم و جور، فساد فی الارض، سفك‌دم و حاكمیت كفر و شرك است. تلاش و مجاهدت انبیا و اولیا به پرورش مؤمنین و موحدینِ معدود و ایجاد حكومت‌های مقطعی و منطقه‌ای محدود گردیده است. كه متأسفانه همان موارد نیز با انحراف‌ها، بدعت‌ها و التقاط‌ها از مسیرِ حمید و صراطِ مستقیم خارج گردیده است. با این وجود توفیق انبیا در نشر تعالیم و آموزه‌های دینی و الهی، جائران و جابران تاریخ را بر آن داشت تا از ظلم بیّن و شرك علنی، در سایه اظهار به دیانت ادیان الهی، به پردازش و زیباسازی مظالم، استدلالی جلوه دادن حكومت جور و قدسی و الهی نشان دادن خود و حكومت‌شان اقدام نمایند، تا بدین طریق مردمان وضع موجود را طبیعی، قهری، منطقی و تقدیری الهی بدانند و به آن رضایت داشته باشند. و در این امر، از تحریف ادیان الهی و استخدام علما و روحانیون درباری نیز اجتناب نكردند.
در قرون اخیر، با خارج نمودن محترمانه دین از عرصه علم و سیاست و طراحی نظام‌های سكولار لیبرال دموكراسی، مظلومان را به اسم مشاركت و حاكمیت مردم، قانون‌مداری و مدنیت به مسلخ مفاسد و ابتذال اخلاقی و بی‌قیدی دینی و اعتقادی بكشانند، اموری كه به كمك كانون‌های سیاسی، قدرت‌های نظامی و تمكن مالی و تبلیغاتی توانسته‌اند در سطح افكار و فرهنگ عمومی مردم جهان نهادینه و در سطح كنوانسیون‌ها و قوانین ملی و بین‌المللی قانون‌مند سازند. و آن را از لوازم تفكر لیبرال و شاخصه نظام لیبرال دموكراسی معرفی و بدان افتخار و مباهات نمایند.
نكته حائز اهمیت آن‌ست كه نظام استكبار جهانی و صهیونیسم بین‌المللی به قصد تحمیق ملت‌ها و تعمیق جاهلیت مدرن، به مدد فن‌آوری‌های پیشرفته بالاخص در عرصه رسانه‌های جمعی توانسته مردم را به حیات دنیا راضی و عادت دهند تا حدی كه ادراكی از "انظلام" خویش نداشته و در جهلی مركب، جزء بدنه و پیكره نظام جور و ظلم قرار گیرند و این در واقع همان املاء جامعه بشری از ظلم و جور حاكم و فراگیر است كه اعماق وجود مردمان را فراگرفته است و انظلام جامعه جهانی مانع از عصیان و طغیان آنها علیه نظام حاكم جابر گشته است. بدین ترتیب با طرد كامل دین و اظهار دین‌داری، كفر و شرك یك مرحله خالص‌تر و بی‌پیرایه‌تر از سابقه تاریخی خویش گشته است.
فلذا صاحبان ایمان و توحید نیز با طرد كلیه وجوه كفر و شرك در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بایستی یك مرحله خالص‌تر و ناب‌تر گردند. گام اول، قدم در عرصه تفكر و فرهنگ‌افزاری است تا ضمن تصفیه و تهذیب فرهنگ و ادبیات خویش، به املاء تفكر و فرهنگ جامعه بشری از احساس نیاز به قسط و عدل حقیقی، پایدار و جامع بپردازد و جامعه جهانی را از انظلام خارج و به آنها تفهیم نماید كه به آنها ظلم می‌شود و اراده خروج علیه ظلم را در آنها به وجود آورد. این تغییر احساس، تفكر و گرایش عمومی به قسط و عدل، مقدمة آمادگی بشر برای درك ظهور منجی عالم بشریت است. در این راستا دو تغییر باید صورت گیرد:
1. جامعه جهانی شامل امریكا، اروپا، آسیا و افریقا باید ظلم را احساس كند و خود را در زمره مظلومان تاریخ به حساب آورد، نه این‌كه ظلم را به عنوان یك واقعیت پذیرفته باشد و به آن خو كند. "انظلام" و در بسیاری از مواقع به آن نیز راضی و خشنود باشد؟
2. باید قسط و عدل حقیقی را و از همه مهم‌تر دریچه فضایل و كمالات را در سایه موحّد بودن لمس و احساس كند و خود را آماده رفتن به سوی او نماید.
ما هدف نخست عالم تشیع در عرصه فرهنگ‌افزاری را ایجاد، تعمیق و توسعه فرهنگ انتظار حضرت مهدی ارواحنا له الفداء در سطح جهان، بالاخص در جهان اسلام می‌دانیم و استراتژی‌ها و راه‌بردهای نه‌‌گانه‌ای را در تحقق این هدف ضروری و قطعی می‌دانیم.

گفتار اول: راه‌بردهای نه‌گانه عرصه فرهنگ‌افزاری

تغییر ادبیات كهن محافل دینی از موضع انفعال به ادبیات جدید از موضع فعلی و تهاجمی در تبیین و انتشار معارف و موضوعات دینی با نگاهی عام و جهانی نه محدود منطقه‌ای، بالاخص موضوع "مهدویت و انتظار"؛
1. تبیین ابعاد جاهلیت مدرن در عرصه فرهنگ، تمدن و نظام‌های سیاسی معاصر؛ تبلیغ معارف، تعالیم و بینش دینی "عناصر مشترك جمیع ادیان توحیدی به طور اعم و تعالیم اسلامی به طور اخص"؛
2. گسترش روحیه خداجویی، حقیقت‌یابی و عدالت‌طلبی در جهان "نظیر موج استقلال طلبی قرن نوزدهم و نهضت آزادی‌خواهی در قرن بیستم"؛
3. توسعه محبت و مودت به اهل بیت در جهان از طریق تبیین زندگانی، ابعاد وجودی و معارف ثقل اصغر(ع)؛
4. تبیین و ترویج ابعاد مختلف تفكر و فرهنگ جهاد و شهادت عاشورایی؛
5. شناسایی، سازماندهی و تغذیه فكری نخبگان آزاده جهان؛
6. ایجاد هم‌گرایی حداكثری بین آراء و نیروهای جهان اسلام؛
7. سازماندهی و انسجام نیروهای محوری و نخبگان شیعی؛
تبیین راه‌بردهای نه‌گانه عرصه فرهنگ‌افزاری:
1. روی‌گردانی از ادبیات انفعالی و ساماندهی و ایجاد ادبیات جدید از موضع فعلی و تهاجمی در تبیین و انتشار معارف دینی بالاخص مسأله "مهدویت و انتظار"
تشیع راهی طولانی در اثبات هویت، انتشار فضایل و ایجاد حب بی شائبه ناشی از فطرت كمال‌جو را تاكنون به خوبی طی نموده است و خیل عظیم شیعیان با معرفت اجمالی و تفصیلی كه به مقام و منزلت ائمه اطهار دارند، ارادت، محبت و عشقی زاید الوصف به ایشان یافته‌اند. در جوامع غیر شیعی نیز تمام كسانی كه به نوعی معارف شیعی را استماع و یا ادراك نموده‌اند، نسبت به ائمه اطهار، اظهار ارادت و خضوع نموده‌اند و به آنها به عنوان انسانهای با كمال، محبت و ارادتی خالصانه دارند.
لذا در ادبیات تبلیغی شیعه، تاكنون در خصوص خصال و معارف اهل بیت سخن گفته شده و محبت‌ها و عشق‌ها را متوجه ائمه اطهار نموده است و می‌توان گفت نیمی از راه، بدین طریق طی شده و گوی تا وسط میدان آورده شده است. اكنون در نیمه دوم راه می‌بایست ساماندهی حمله در ادبیات آغاز گردد. ادبیات و گفتمان تبلیغی شعرا، خطبا، واعظان و مداحان در تشریح اهداف ائمه(، وظایف یاران ائمه(، كاستی‌های معرفتی و ناتوانی‌های شخصیتی شیعیان معاصر ائمه، نقش عوام و خواص در سرنوشت تشیع از آغاز تاكنون، با نگاهی جهان شمول، جهت‌گیری و سامان یابد. بالاخص ادبیات ظهور كه پاسخ‌گوی مسائلی چنین باشد:
وظایف شیعه در تعجیل فرج، ظهور از موضع انفعال است یا از موضع فعل، چگونگی عصر ظهور و وضعیت شیعه، خصوصیات و كمالات یاران حضرت حجت(عج) و نحوه رشد و پرورش این كمالات در جامعه شیعی، نقش شیعه در تمهید مقدمات ظهور، رسالت شیعه در زیرسازی حكومت‌های اسلامی قبل از ظهور، انتشار معارف مهدوی، ایجاد روحیه انتظار با حفظ سلامت دینی و اخلاقی، تأثیر معارف اهل‌بیت در تبیین وظایف شیعه در غیبت كبرا و مسائلی نظیرآن.
در این راستا، با توجیه وعاظ، شعرا، مداحان، محققان، نویسندگان و فیلم‌سازان می‌بایست سیلی از محصولات و تولیدات فرهنگی و هنری نظیر اشعار و سروده‌های انقلابی ناظر به وظایف شیعه و رسالت جهانی او، خطابه و سخنرانی‌های اسلامی برای تحولی جهانی و فرهنگ‌سازی جهانی، نمایش‌نامه و فیلم‌های توحیدی برای ارائه قرآن به لسان هر قوم را متناسب با مقتضیات زمان و مكان، در بسیج میلیونی توده‌ها تولید و به جهانیان عرضه نمود.

 

2. تبیین ابعاد جاهلیت مدرن در عرصه فرهنگ، تمدّن و نظام‌های سیاسی حاكم معاصر
انحطاط اخلاقی و امحاء ارزش‌های انسانی و رسوخ كفر و شرك در متن و عمق تمدّن غرب بالعیان مشاهده می‌شود و نه تنها مورد انكار قرار نمی‌گیرد، بلكه با طرح حاكمیت عقل جمعی "لیبرالیزم اعتقادی، سیاسی و اقتصادی" و توجیه‌‌های سكولاریستی، اندیویدوآلیستی و اومانیستی بدان افتخار و مباهات می‌شود و با طرح پلورالیسم، سوفیسم و سپتی سیسم معرفتی، راه انكار و نفی آن را مسدود می‌نماید. آنگاه عمل به احكام و ارزش‌های اخلاقی نوعی ارتجاع و حماقت محسوب می‌شود و دین‌داری محصول نگاه سنتی و كودكانه بشر به حوادث عالم تلقی می‌گردد.
تمامی گناهان كبیره در لسان ادیان الهی به مدد فن‌آوری‌های غرب در سطحی گسترده، درونی‌ترین لایه‌های جوامع انسانی و خصوصی‌ترین محافل اجتماعی را تسخیر و بشریت را در حیوانی‌ترین مراتب، عمیقاًَ زمین‌گیر كرده و حیوانیت انسان را قانون‌مند و نهادینه نموده است تا حدی كه می‌توان گفت: "مولود تمدّن غرب، حیوانی متمدّن است" گویی كه محصول اندیشة مصفّا و مجاهدت اندیش‌مندان غرب به ابزار و فن‌آوری‌هایی تبدیل شده است كه انسان غربی بی‌وقفه در سطح و عمق، حیوانی‌تر عمل كند و قانونی‌تر، عمل حیوانی انجام دهد. آری محصول خرد‌جمعی و نبوغ فردی بدون هدایت الهی و استمداد وحیانی، املاء‌ ارض از ظلم و جور، فسق و فجور شده است.
انسانی كه در اندیشه وحیانی "خلیفة الله فی الارض" امانت‌دار خداوند، مورد تكریم بی‌شائبه و مایه مباهات حق، مسجود و مطاع ملائك و معلم به اسماء ‌الهی است، موجودی صاحب عقل و اراده و تدبیر و فطرتی سلیم كه می‌تواند به مقام عبودیت و قرب ربوبی نائل شود، در تمدن غرب به كجا رسیده است؟ از تمدنی كه در مبانی، در حصار شكاكیت و نسبیت معرفتی اسیر است تا محصولاتش كه در اسارت فردگرایی و دنیاطلبی محصور است، چگونه انسانی می‌توان انتظار داشت؟ تمدن غرب در زمان رخوت و سستی دین‌داران، املاء درونی خویش از شرك، كفر، فسق و ظلم زشت را، كه به مدد اذهان خلاق و فن‌آوری‌های پیشرفته‌اش تزیین و زیبا نموده است، به بیرون از ظرف وجودی خویش، سرریز نموده و بدین ترتیب زمین را از گنداب‌های درونی خویش اشباع و املاء ‌نموده است.

عصر تقدس سامری را باید موسوی كرد!

فلذا راه‌برد كلیدی دیگر در تمهید مقدمات ظهور، تبیین ابعاد جاهلیت مدرن و پرده‌دری از نقاب دل‌ربای تمدن غرب است.
3. تبلیغ معارف، تعالیم و بینش دینی "عناصر مشترك جمیع ادیان توحیدی به طور اعم و معارف اسلامی به طور اخص"
انحراف و ضلالت بشر كه با ابتذال و مفاسد فراگیر و كثرت بیماری‌های روحی دامن‌گیر، در عین رفاه و تمتع دنیوی خودنمایی می‌كند، محصول نسیان خداوند و فراموشی جوهره ادیان الهی در قوه عاقله و فاهمه بشر است. تعالیمی نظیر: "وحدانیت خالق، نبوت سفرای الهی، غیب و ملكوت عالم، قیامت و معاد ارواح انسانی، احكام و قوانین اجتماعی، اوامر و نواهی اخلاقی". تفسیر و بینش اسلامی در پاره عناصر مشترك ادیان الهی به علاوه تعالیم خاص اسلامی و شیعی به عنوان عصاره و جوهره جمیع ادیان الهی، تأثیر بسزایی در معرفت و فرهنگ بشری، ادراك جاهلیت مدرن و در نتیجه انتظار ظهور امام عصر دارد. حقیقت تعالیمی نظیر "عدالت، ولایت و مهدویت" خاص تشیع نیست، بلكه جوهره و عصاره تعالیم جمیع ادیان توحیدی است. وعده ادیان و مذاهب الهی و حتی مكاتب و فرقه‌های بشری به منجی و مصلحی عادل در عصر بلوغ حیات بشر، داوری و احتجاج حضرت حجت‌(عج) با مسیحیان بر اساس حقیقت انجیل و با یهودیان بر اساس حقیقت تورات و با پیروان سایر ادیان با شریعت خاصّه خودشان، نشان از توجه و اقبال متدینین ادیان به مدعی مهدویت است. و این خود، دلیل بر آشنایی و ایمان ایشان به تعالیم دینی‌شان به شمار می رود.
فلذا تبلیغ عناصر مشترك ادیان توحیدی با پرهیز از مسائل اختلافی در عین تبلیغ و نشر حقایق معارف اسلامی از راه‌بردهای فرهنگ‌افزاری شیعه در عصر غیبت است.
4. گسترش روحیه خداجویی، حقیقت‌یابی و عدالت‌طلبی
حكومت جهانی حضرت حجت، به قسط و عدل معرفی شده است. عدالت همواره اصلی‌ترین و محوری‌ترین خواسته بشر در طول تاریخ بوده است. امروز تمدن غرب با تمام قدرت می‌كوشد تا با اندیشه‌های اندیویدوآلیستی و اپیكوری، عدالت را در حصار فردگرایی و لذت‌طلبی محبوس نموده و اصالت نفعِ "جان بنتام" را به جای آن بنشاند و با گسترش فهمِ پورالیستی معرفتی و تمایلاتِ سكولاریستیِ فردی، ریشه نهال تنومند عدالت‌طلبی و حقیقت‌جویی را برای همیشه بخشكاند. این‌كه زعمای غربی، به بهانه منافعی كه در اقصی نقاط دنیا دارند، به خویش اجازه می‌دهند تا حقوق ملت‌ها و احكام نظام بین‌الملل را نادیده بگیرند و مانند ماجراجویان استعمارگر پرتقالی و اسپانیایی قرون هفدهم و هجدهم میلادی با پرچم دزدان دریایی، سر از هر منطقه‌ای در آورند، به لطف نهادینه نمودن روحیه رضایت به ظلمِ ظالم در ازای كسب منافع جزئی و لذات آنی است. كاری كه به مدد رسانه‌های جمعی با "بزرگ‌نمایی قدرت نظامی، سیاسی و اقتصادی خویش، تحقیر قدرت و اراده ملت‌ها، به زیر سئوال بردن توان مدیریتی و خلوص باطنی نخبگان بومی، و ارعاب و تحمیق جهانیان" انجام داده‌اند.
فلذا راه‌برد مهم دیگر در عرصه فرهنگ‌افزای، گسترش روحیه خداجویی، حقیقت‌طلبی و عدالت‌خواهی در سطح جهان است، با توجه به فطری بودن این مفاهیم و امحاء ناپذیری امور فطری، می‌بایست به نهضت خداجویی، حقیقت طلبی و عدالت خواهی در تمهید مقدمات ظهور قیام نمود، "قیام لله مثنی و فرادی".
5. توسعه محبّت و مودّت به اهل بیت در جهان از طریق تبیین زندگانی، ابعاد وجودی و معارف اهل‌بیت(
حاكمیت هفتاد ساله نظام كمونیستی كه دین را به عنوان افیون توده‌ها، طی یكی دو نسل سركوب و با تعطیل نمودن كلیساها و مساجد از اعمال مذهبی مردم ممانعت می‌ورزید، اثری جز تشنه‌كردن مردم نسبت به دین نداشت. در تمدّن سی‌صد ساله غرب نیز، به موازات گسترش حیوانیت انسان در بستر تمدّن غرب، بر عطش حقیقت‌جویی و الگوطلبی انسان‌های خسته و رمیده از تربیت غربی افزوده می‌شود. می‌توان نور فطرت را كم فروغ نمود، ولی هرگز نمی‌توان آن را خاموش و از صفحه وجود انسان به كلی محو نمود. انسان‌های آزاده و مستقل، پیرو هر مكتب و مسلكی و مؤید هر رهبر و مصلحی نمی‌شوند. افرادی كه هندسه وجودیشان، تعقلی و استدلالی است، به آسانی تحت اسارت نظام استدلالی و مكاتب غربی قرار نمی‌گیرند و انسان‌هایی كه تشنه محبت و آرامش قلبی‌اند، هنوز در كوی هیچ مسلك و آئینی‌آرام نگرفته‌اند.
فلذا عرصه هنرمندانه اسوه‌های حقیقی بشر كه معلمان و مربیان صادق انسان در مسیر فطرت سلیم و دین قیّم حضرت حق‌اند، موجی از اقبال و ارادت را در میان انسان‌ها بوجود می‌آورد. انسان‌هایی كه فطرتی بیدار، روحی آزاده، عقلی جویای حقیقت و قلبی تشنه محبت دارند، تنها از روح آزاده و متعالی، منطق و برهان متین و دقیق، و محبت و مودّت ربوبی و قدسی اهل بیت عصمت و طهارت(، سیراب می‌شوند و بس. از اینرو راه‌برد مهم در عرصه فرهنگ‌افزاری، توسعه و تعمیق محبت محمّدی و مودّت علوی در گستره جهان است.
6. تبیین و ترویج ابعاد مختلف تفكر و فرهنگ جهاد و شهادت عاشورایی
عاشورا مظهر اسلام ناب محمدی و تشیع خالص علوی است. عاشورا عصاره تعالیم انبیا الهی و خلاصه آموزه‌های دینی است. عاشورا تجلی عشق ربوبی و تبلور محبت الوهی انسان به خالق است. عاشورا رمز حیات حسنه و سر نجات طیبه انسان از كفر و ظلم است. جهاد و قیام الهی، آغاز هدایت انسان و شهادت آغاز حیات عندالرّبی انسان است. فرهنگ عاشورا، مهر ابطال بر همه كفر و شرك و تمام ظلم و جور بر پیشانی تاریخ است. از این رو، فرهنگ جهاد و شهادت، مغز و اساس فرهنگ انتظار و فرج است، و حقیقت انتظار، پوشیدن جامه جهاد و نوشیدن شهد شهادت است، جهاد و شهادتی كه در عاشورای محرم 61، به خامه خون سیدالشهدایِ هستی، تفسیر و تحقق یافت.
فلذا ترویج تفكر و فرهنگ عاشورا، ترویج حقیقت ناب ادیان توحیدی و عصاره مجاهدت اولیاء الهی و ترویج روح و اوج فرهنگ انتظار است. تفكر و فرهنگی كه قلب هر آزاده‌ای، پذیرای آن‌ست.
7. شناسایی، سازماندهی و تغذیه فكری نخبگان آزاده جهان
نخبگان محور و اساس حركت‌های اجتماعی و نهضت‌های فرهنگی هستند و در میان ایشان انسان‌های آزاده، با همتی بلند و روحی جویای حق و عدالت نیز وجود دارند. تأثیرگذاری در افكار و اندیشه‌های ایشان طبعاً در آثار كلامی، كتبی و تصویری و در عمل‌كردهای تربیتی، اجتماعی و سیاسی ایشان ظهور و نمود می‌یابد، فلذا شناسایی و ارتباط با ایشان و برقراری گفتمانی اعتقادی و دینی به قصد آشنایی ایشان با حقایق دنیای معاصر، به منزله آماده‌سازی زمینه‌های تحول‌ و حركت‌های اجتماعی و به هم پیوستن آنها در آستانه ظهور است.
8. ایجاد هم‌گرایی حداكثری بین آراء و نیروهای جهان اسلام
مهم‌ترین عامل ركود و خاموشی تمدّن درخشان اسلامی و امحاء عناصر سازنده آن یعنی ارزش‌ها، اندیشه‌ها، روحیات و فرهنگ اسلامی، همانا بروز تفرقه و اختلاف در مدیریت جهان اسلام بود. مگر نه آن‌ست كه طی قرن‌ها حاكمیت بلامنازع تمدّن اسلامی بر جهان، اختلاف فكری، كلامی و فقهی وجود داشته است و لكن هرگز مانع ایجاد، شكوفایی، گسترش و تداوم چنان تمدّن عظیمی نگردید؟ پس چرا نتوان به ایجاد هم‌گرایی بین آراء و نیروهای جهان اسلام امیدوار بود و فرهنگِ "وحدتِ اسلامی" را جای‌گزین فرهنگ "تفرّق شیطانی" نمود؟
با چنین فرهنگی می‌توان به سمت تقریب حداكثری مذاهب اسلامی و الفت و مؤانست متفكرین و اندیش‌مندان جهان اسلام حركت كرد و به تبع آن جمیع امكانات و منابع مادی، معنوی و انسانی جهان اسلام را بسیج نمود. 9. سازماندهی و انسجام نخبگان شیعی
تحقق راه‌بردهای نه‌گانة قبلی منوط به سازماندهی و انسجام درونی جهان تشیع، خاصه نخبگان شیعی است. ایجاد ادبیات فعلی و تهاجمی ظهور، تبیین ابعاد جاهلیت مدرن، گسترش روحیه عدالت طلبی، در جهان، تبلیغ و نشر معارف دینی، معرفی اهل بیت به جهان معاصر، ترویج فرهنگ جهاد و شهادت عاشورایی، سازماندهی و تغذیه نخبگان آزاده، ایجاد هم‌گرایی و وحدت جهان اسلام، بومی نمودن دین با ساماندهی مهاجرت، كار ساده و آسانی نیست. گذر از پیچیدگی‌های علمی، رفع مشكلات عملی و تحقق راه‌بردهای فوق، مستلزم به‌كارگیریِ قدرت عظیم فكری، روحی، عملیاتی و مدیریتی نخبگان شیعی است. نخبگانی كه ایمان به غیب و امدادهای غیبی دارند و سراسر وجودشان ملتزم و وفادار به اسلام و احكام نورانی اسلام است، كسانی كه از سعه صدر، قدرت بیان، عزم راسخ و شجاعت بی‌نظیر در نشر و تبلیغ حقایق اسلام و دفاع از دین برخوردارند.

تبیین هدف دوم در عرصه انسان‌افزاری

پرورش و تربیت یاران حضرت حجت(عج) به‌ ویژه 313 نفر یاران صدیق حضرت

 

گفتار اول: راه‌بردهای عرصه انسان‌افزاری 1. شناسایی، سازماندهی و هدایت نخبگان موجود شیعی؛
2. تربیت فرهنگ‌سازان؛
3. نخبگان واسط؛
4. نخبگان حلقه (000/10 نفر)؛
5. نخبگان ناصر (313 نفر)؛
راه‌برد نخست عرصه انسان‌افزاری، همانا راه‌برد نهم عرصه فرهنگ‌افزاری است، این اشتراك راه‌بردی، اتصال این دو عرصه است. سیر تحقق جمیع راه‌بردهای انسان‌افزاری در نمودار شماره یك به قصد تحقق راه‌برد پنجم طراحی و تدوین شده است و در پرتوی تحقق این راه‌برد مهم و حیاتی تشیع، راه‌بردهای قبلی نیز تحقق خواهند یافت.
توضیح اجمالی آن است كه مبنا، محور و آغاز حركت، استعدادهای خردسالِ عمدتاً قرآنی در جامعه شیعی به شمار می‌روند كه پس از كشف و سازماندهی، جذب مجامع قرآنی شده و پس از حفظ كامل قرآن، وارد حوزه‌های دینیِ حافظان قرآن می‌شوند و ضمن اهتمام در كسب مقام اجتهاد، تحت تربیت روحانی و عرفانی قرار می‌‌گیرند. پس از كسب اجتهاد، وارد دانشگاه‌های تخصصی و دانشگاه‌های تكمیلی شده و مدرك دكتری تخصصی در یكی از رشته‌های علوم انسانی را اخذ می‌نمایند و جهت كارورزی در سه عرصه انسان‌افزاری، نرم‌افزاری، و فرهنگ‌افزاری به تمهید مقدم‌های ظهور در داخل و خارج از كشور می‌پردازند. و بدین ترتیب نخبگان شیعی بنا به استعدادها و علاقه‌های خویش در مراتب عقل نظری، عقل عملی و سیر و سلوك اخلاقی و عرفانی، ارتقاء و صعود می‌نمایند.

گفتار دوم: سیر تحقق راه‌بردهای انسان‌افزاری

با توجه به ویژگی‌های یاران حضرت در دوران ظهور و پیش از ظهور سیر تحقق راه‌بردهای انسان‌افزاری به نحو ذیل طراحی می‌گردد. نقطه هزیمت استراتژیك جهت تحقق هدف دوم، از شناسایی و كشف استعدادهای قرآنی آغاز می‌شود.
شناسایی و كشف استعدادهای قرآنی در داخل و خارج از كشور
ورود به عرصه حفظ قرآن تا حفظ كامل قرآن كریم
ورود به حوزههای دینی ویژه تا كسب درجه اجتهاد + سیر و سلوك اخلاقی و عرفانی
ورود به دانشگاه‌های تخصصی ویژه تا كسب دكترای تخصّصی
تقویت عقل عملی، تمرین حكومت‌داری و تمهید مقدمات ظهور
در عرصه انسان افزاری
در عرصه نرم افزاری
در عرصه فرهنگ افزاری

گفتار سوم: بیان خصوصیات نخبگان ناصر، اسوه‌های نخبگان شیعی

بدیهی است شرط لازم كلیه برنامه‌های تربیتی در حوزه انسان‌افزاری، ترسیم قابلیت‌ها، توان‌مندی‌ها، كمالات و كرامات انسان‌های برجسته‌ای است كه حضرت حجت(عج) از میان ایشان خروج نموده و تحت قیادت و ولایت حضرتش، عهده‌دار امور مردم و حكومت جهانی سراسر قسط و عدل می‌باشند. فلذا یكی از اسرار بیان، تعداد و خصوصیات علمی اخلاقی و موقعیت سیاسی و اجتماعی یاران حضرت، ترسیم خطوط كلی شخصیت این بزرگواران است تا شیعیان در تمهید مقدمات انسان‌افزاری ظهور، دچار سردرگمی و تحیر نشوند و با شناخت خصال و كمالات مورد نیاز در مجموعه یاران حضرت قادر باشند نسبت به برنامه‌ریزی جامع و كلان اقدام نمایند. از این‌رو، مراجعه به روایات وارده در این خصوص بسیار ضروری و راه‌گشاست. در این روایات تعداد یاران حضرت مهدی روحی له الفداء 313 نفر به تعداد صحابة حضرت رسول( در روز بدر بیان شده است.
از حضرت امام باقر و امام صادق( در تأویل آیة شریفة ولئن أخذنا عنهم العذاب الی امة معدودة ... مروی است كه ایشان چنین فرمودند:
"مراد از امت معدود، یاران مهدی در آخر الزمان‌اند. 313 نفر به تعداد افراد جنگ بدر. آنها در ساعتی جمع شوند، مانند ابرهایی كه در پاییز جمع می‌شوند".
و هم‌چنین از حضرت امام صادق(ع) در تأویل آیة شریفة: فاستبقوا الخیرات أینما تكونوا یأت بكم الله جمیعاً می‌فرمایند:
"مقصود سی‌صد و اندی یار قائم است و آنان امت معدوده‌اند، در یك ساعت جمع می‌شوند، همان گونه كه ابرها در پاییز جمع می‌شوند".
خصوصیات یاران حضرت حجت(عج) (313 نفر)
خصوصیات یاران صدیق حضرت را به نقل از روایات، در سه بخش تقسیم و بیان می‌كنیم:
الف) خصوصیات اخلاقی و روحی
حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) در ذیل آیه شریفه
یا ایها الذین آمنوا من یرتد منكم عن دینه فسوف یأتی الله بقومٍ یحبّهم و یحبّونه اذلةٍ علی المؤمنین اعزةٍ علی الكافرین یجاهدون فی سبیل الله و لایخافون لومة لآئمٍ ...
می‌فرمایند: "آنها اصحاب و یاران حضرت قائم هستند."
نبی اكرم( نیز در تفسیر این آیه می‌فرمایند: "این آیه درباره حضرت قائم و اصحابش نازل شده كه در راه خدا مجاهدت می‌كنند و از هیچ‌گونه سرزنشی باك ندارند".
ایشان بیشتر جوان هستند، از هیچ‌كس وحشت ندارند و از این‌كه كسی داخل در آنان شود خوش‌حال نمی‌شوند. مردانی كه گویی قلب‌های‌شان مانند پاره‌های آهن است. هیچ‌چیز نتواند دل‌های آنان را نسبت به ذات خدا گرفتار شك سازد. از سنگ سخت‌تر و محكم‌ترند. چونان پاره‌های آهن‌اند كه اگر همت‌ گمارند كه بر كوه‌ها حمله كنند، كوه‌ها از هم خواهند پاشید، مردانی كه شب‌ها نمی‌خوابند، در نمازشان همهمه‌ای چون صدای زنبور عسل دارند. شب‌ها بر پای خویش ایستاده‌اند و صبح بر مركب‌های خود سوارند. پارسایان شب‌اند و شیران روز، مانند چراغ‌ها هستند، گویی كه دل‌های‌شان قندیل است. از ترس خدا بیم‌ناك و خواهان شهادتند، تمنایشان شهید‌شدن در راه خداست. چنان هیمنه و هیبتی دارند كه وقتی حركت می‌كنند، پیشاپیش آنان به فاصلة یك ماه ترس و وحشت حركت می‌نماید. گویی شیرانی هستند كه از بیشه‌های خود خارج گردیده‌اند. شبانگاه از خوف و خشیت خداوند مانند مادر بچه‌مرده به ناله می‌پردازند. شب را زنده می‌دارند و روزها را روزه می‌گیرند.
ب) كمالات شخصی و نوع ارتباط‌شان با یك‌دیگر و امام
حضرت امام صادق(ع) در تفسیر آیة قال لوْ انّ لی بكم قوةً أوْ اوی الی ركنٍ شدیدٍ نقل است كه می‌فرمایند: "منظور از قوه، همان قائم است و منظور از ركن شدید، همان 313 نفر یاران ایشان می‌باشند".
پیشینیان بر آنان سبقت نمی‌گیرند و آیندگان به آنان نخواهند رسید. برخی از آنان شبانه از بستر غایب شده، صبح در مكه خواهند بود و برخی در روز سوار بر روی ابر دیده می‌شوند. به نام و نام پدر، لباس و نسب شناخته می‌گردند. سواركاران بسیار ماهری هستند، گویی كه بر اسبان خود مانند عقاب هستند. از اطراف زمین با طی‌الارض به سوی حضرت خواهند آمد. ندای امام را آنها كه در شرق و غرب عالم، در محراب و یا در رختخواب خود هستند، می‌شنوند همین یك بار، صدای امام به گوش همه آنها می‌رسد و همگی به سوی او می‌شتابند. در یك چشم به هم زدن در نزد او گرد می‌آیند. گرد امام خویش گردیده، در جنگ‌ها جان خود را سپر وی می‌سازند و هرچه را بخواهد برایش انجام می‌دهند. اطاعت آنان در برابر امام‌شان از اطاعت كنیز برای آقایش بیشتر است. شعارشان این است "ای مردم! برای خون‌خواهی حسین بپاخیزید!"، دل‌های‌شان با محبت و نصیحت جمع گردیده است، گویی كه آنان را فقط یك پدر و یك مادر تربیت نموده‌اند. آنان كسانی هستند كه توحید خدا گویند، آن‌گونه كه حق توحید گفتن او باشد.
ج) موقعیت علمی سیاسی و اجتماعی
در میان روایات وارده درباره مقام و منزلت علمی، سیاسی و اجتماعی ایشان، روایتی كه ابابصیر از امام صادق(ع) نقل می‌كند، حاوی نكات ارزنده و راه‌گشایی است.
قال ابوبصیر: جعلت فداك لیس علی الارض یومئذ مومن غیرهم؟
قال: بلی ولكن هذه التی یخرج الله فیها القائم وهم النجباء والقضاة و الحكام والفقهاء فی الدین یمسح الله بطونهم وظهورهم فلایشتبه علیهم حكم.
دقت در روایت فوق، مسائل مهمی را در تربیت و پرورش چنین نخبگانی بر ما روشن می‌گرداند:
1. موقعیت ممتاز علمی اجتهاد و فقاهت، به نحوی كه در تشخیص حكم الهی امر بر ایشان مشتبه نگردد. این امر علاوه بر قدرت استنباط، مستلزم تقوا "ان تتقوا الله یجعل لكم فرقاناً" و علم به زمان و مقتضیات زمان است فلذا با توجه به جوان بودن یاران حضرت، تربیت آنها طی دوره‌های آموزشی ویژه در سریع‌ترین مدت و نهایت دقت تا كسب قدرت استنباط احكام شرعی از منابع، امری ضروری و قطعی است.
2. مقام قضاء، افتاء و حكومت مطابق نظرات فقهی بسیاری از فقها از جمله فقیه كبیر دوران، حضرت امام راحل قدس سره از جمله شئون و اختیارات هر فقیه عادلی در زمان غیبت كبرا است، از این رو اشاره به قاضی و حاكم بودن 313 نفر در متن روایت فوق مؤید است، مسأله بسیارمهم است:
3. قاضی و حاكم بودن حتی تعدادی از این 313 نفر دلالت بر وجود حكومت‌های دینی در زمان غیبت كبرا و حداقل در آستانه غیبت حضرتش می‌نماید كه به نوبة خود شبهه نامشروع بودن و بطلان حكومت‌های دینی را در غیبت كبرا منتفی می‌نماید و شیعه را به تشكیل حكومت‌ها و ایجاد اركان سخت‌افزاری حكومت جهانی، رهنمون می‌سازد.
4. پرورش عقل عملی و صفاتی كه لازمه قضا و حكومت است، در نظام تربیتی نخبگان می‌بایست لحاظ و عملی گردد. تقوا، عدالت، مدیر و مدبر بودن، شجاعت، آگاه به زمان بودن، درك شرایط پیچیده نظام بین المللی، شناخت عمیق از جریان‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در سطح فراملی و جهانی، فراست و زیركی از این قبیل است.
5. طبیعی است افرادی كه از فقها، نجبا، قضات و حكام، با آن خصوصیات برجسته اخلاقی و روحی باشند، از موقعیت بسیار ممتازی در میان مردم و طبقات اجتماعی و حتی در میان اندیش‌مندان و نخبگان برخوردارند و خود مؤید امام صالح خویش به شمار می‌روند و بدین ترتیب ایشان در آستانه ظهور سبب تسریع اقبال عمومی مردم، تربیت شاگردان و نخبگان در سطوح مختلف عرصه انسان‌افزاری، تدوین و طراحی نرم‌افزارها نظیر "قوانین، روش‌ها و سیستم‌ها"، ایجاد ساختارهای حكومتی و در یك كلام، ایجاد مقدمات ظهور در قلم‌رو فعالیت خویش می‌گردند.
6. موقعیت اجتماعی و منزلت علمی ایشان، سبب ایجاد حلقه گسترده‌ای از شاگردان، مقلدین و خیل هواداران می‌گردد. فلذا سخن از 313 نفر، سخن از 313 امت با ظرفیت و توان‌مندی‌های فراوانِ سخت‌افزاری است كه تحت قیادت و ولایت حضرت در دوران غیبت كبرا برای تشیع حاصل شده است.
با توجه به ویژگی‌های 313 نفر، اقدام به تربیت چنین افرادی و توفیق حداكثری در پرورش ایشان به منزله تغییر در نفوس بشری به عنوان مقدمه تغییر حضرت حق در سرنوشت بشر است كه همانا ایجاد مقدمات ظهور و تعجیل در فرج حضرت مهدی ارواحنا له الفداء و تحقق وعدة حق‌تعالی است. به هر حال از شرایط و نشانه‌های قطعی ظهور حضرت، وجود 313 نفر با ویژگی‌های فوق‌العاده و برجسته می‌باشد، از این‌رو نمی‌توان تربیت اینها را مهمل گذارد. فلذا شیعه می‌بایست هرچه سریع‌تر در راستای شناسایی و كشف همه استعدادهای ممكن در سراسر جهان و تربیت ویژه آنها، اقدامات مقتضی را به عمل آورد.
در طول تاریخ سراسر شكوه و عظمت شیعه چه بسا چنین افرادی در آسمان تابناك تشیع ظهور و درخشیده‌اند و لكن وجود 313 انسان برجسته در زمان واحد، مستلزم همت بلند و برنامه‌ریزی خاص و مدوّن شیعه است. می‌بایست عصاره فضایل و خلاصة تجارب عالم تشیع در جمیع زمینه‌های علمی و تربیتی، عرفانی و مدیریتی در پرورش و تربیت چنین مجموعة عظیمِ انسان‌های قدسی و ملكوتی به كار گرفته شود. و این خود مصداق بارز قیام لله است كه با نصرت الهی و تأییدات حضرت حجت(عج) همراه خواهد شد.
چرا باید پرورش چنین انسان‌هایی را به دست حادثه سپرد؟ چرا باید از حداكثر توان و استطاعت قدرت و تمكن شیعه كه ماحصل چهارده قرن رنج و مجاهدت علماء و مجاهدان اسلام است، به نحو احسن بهره نبرد؟ چگونه ممكن است این امر عظیم از اقدام‌های كور، خُرد و متفرق عالم تشیع حاصل شود، ولی از اقدامات كلان، فعال و برنامه‌ریزی شده حاصل نشود؟ چه منطقی امر به ركود و قعود و انتظار عاجزانه و منفعلانه می‌كند؟ "فاذهب انت و ربك فقاتلا انا ههنا قاعدون"؟ و كدامین استدلال، مانع مجاهدت و انتظار فعال و برنامه‌ریزی‌های قوی است؟
اگر امروز كه به لطف ذات اقدس‌اله و توجهات‌ حضرت بقیة‌الله الاعظم از نعمت جمهوری اسلامی برخورداریم، نتیجه تلاش‌ها و مجاهدت‌های خالصانه و عالمانه اسلاف خود را بسیج نكنیم، كی و چه زمانی باید به تجمیع امكانات مادی و معنوی خود در حیاتی‌ترین مسألة شیعه اقدام نمود؟

فصل چهارم: تبیین هدف سوم در عرصه نرم‌افزاری

تهیه و تولید نرم‌افزارهای حكومت جهانی اسلام
مراد از نرم افزارهای حكومتی، نظام‌ها و سیستم‌های مدرن اجرایی و عملیاتی مبتنی بر اندیشه‌ها و ارزش‌های دینی و الهی در عرصه‌های مختلف است. تدوین نظام سیاسی، نظام اقتصادی، نظام تربیتی، نظام آموزشی، نظام اداری، نظام حقوقی، نظام تقنینی، نظام قضایی، نظام اطلاعاتی و امنیتی و نظایر آن مقدمة ضروری تشكیل هر حكومتی است. سیستم‌هایی كه ضمن انسجام درونی، قابلیت تطبیق با پیشرفت ابزار و فن‌آوری‌های مدرن را داشته باشند و بتوانند با نظام بین‌الملل و سیستم‌های جهانی بدون امحاء ارزش‌ها و هنجارهای دینی هم‌آهنگ عمل كنند. پردازش این سیستم‌ها باید به نحوی باشد كه قابلیت و لیاقت صدور به سایر تمدّن‌ها و حكومت‌ها را داشته باشد و بدین ترتیب میزان آمادگی نرم‌افزاری پذیرش حكومت جهانی حضرت را افزایش دهد و نخبگان آزاده و ملت‌ها را به توان‌مندی دین و دین‌داران در اداره جهان متقاعد و مشتاق نماید. قابلیت دیگر این نظام‌ها، باید ساماندهی امتزاج طبیعی و منطقی معنویت با مادیت انسان‌ها باشد. عدم فقر و تبعیض در جامعه، اجرای همه جانبه و نظام‌مند احكام اسلامی، زمینه‌های تحقق معنویت و طهارت روحی و باطنی را فراهم می‌آورد.
فلذا طراحی سیستم‌ها باید قابلیت‌های ذیل را دربرداشته باشد:
1. مبتنی بر وحی و معارف اهل بیت عصمت و طهارت‌( و هم‌آهنگ با فطرت سلیم انسانی باشد؛
2. قابلیت استفاده از آخرین فن‌آوری‌های روز را همواره داشته باشد؛
3. مجموعه سیستم‌ و خرده‌سیستم‌های درونی آن در نهایت انسجام و اتقان باشد؛
4. قابلیت انطباق معقول و مشروع با نظام بین‌الملل و سیستم‌های جهانی را دارا باشد؛
5. امتزاج مادیت با معنویت و معاش با معاد مردم را تحقق بخشد؛
6. قابلیت صدور و تحقق در فرامرزهای ملی را داشته باشد.

گفتار اول: مبانی نظری تولید نرم‌افزاری

بدون تردید در تحقق جنبش نرم‌افزاری ایجاد تمدن اسلامی و حكومت جهانی حضرت، نمی‌توان به طی مسیری كه تمدن غرب بالاخص از رنسانس به این سو پیموده است، خوش‌بین و متكی بود. تفاوت‌های جوهری و عمیقی میان حقیقتِ عناصرِ نرم‌افزاری مأمور تهیه و تدوین چهار امر است:
1. تدوین مبانی فكری و نظری در عرصه شناخت هستی، انسان، خالق انسان و هستی، ارتباط اشیاء و موجودات با یك‌دیگر و با خالق، در یك نظام مهندسی و معماری هم‌آهنگ، منسجم و در عین حال منطقی و مستدل؛
2. طراحی و تدوین روش‌ها و شیوه‌های كسب معرفت و نیل به حقیقت در عرصه‌های مختلف به صورت نظام‌های كاربردی و عملیاتی؛
3. تعیین قوانین و مقررات حاكم بر روابط اجتماعی و مناسب‌های مدنی انسان‌ها؛
4. طراحی و تولید ابزار و تجهیزات لازم برای تحقق آسان، روان و سریع نظام‌های فكری و كاربردی كه از آن به تكنولوژی و فن‌آوری تعبیر می‌شود؛
5. اینك به توضیحاتی مختصر در موارد چهار گانه فوق كه ناظر به تفاوت‌های میان دو تمدّن است، می‌پردازیم.

 

تفاوت‌های دو‌ تمدّن در مبانی فكری و نظری
تفاوت‌های عمده و بسیاری میان جهان‌بینی الهی كه تمدن و حكومت جهانی اسلام می‌بایست بر اساس آن طراحی گردد، با جهان‌بینی مادی كه تمدن غرب هم‌اكنون بر اساس آن استوار گردیده است، وجود دارد كه حداقل به سه مورد آن می‌بایست اشاره نمود، مواردی كه از نقاط ضعف تمدّن غرب خبر می‌دهد:

1. غفلت تمدّن غرب از عالم غیب

در بینش ماتریالیستی، هستی مساوی است با عالم ماده كه محسوس، مشهود و ملموس به حواس ظاهری مسلح و غیرمسلح بشر است. در حالی كه در بینش ادیان الهی، عالم هستی بسیار گسترده‌تر از عالم ماده است كه بخش بسیار كوچكی از آن مشهود و محسوس حواس ظاهری بشر است و بخش عمده آن به عنوان عالم غیب، غایب و پنهان از نظر محسوس و مادی بشر است.

2. غفلت تمدّن غرب از وجود و تأثیر عالم "غیب" بر عالم "شهود"

عالم "غیب" و "شهود" هستی با سنن لایتبدّل و لایتخلّف الهی، تحت تدبیر اراده و حكمت بالغه حق‌تعالی اداره و هدایت می‌شوند. سنن عالم شهود تنها بخش كوچكی از نظام سنن الهی است. فلذا شناخت هستی، حتی شناخت بخش محسوس و مادی آن، منوط به شناخت بخش غیرمادی هستی است و به هر میزان كه علم و معرفت به علل غیرمادی و نظامِ غیبِ عالم بیشتر حاصل گردد، توان‌مندی‌های بشر در عالم ملك و ماده نیز فزونی می‌یابد، چنان‌كه در داستان آوردنِ تخت بلقیس، از انسان غیرمعصوم و غیرنبی و غیرولیّ كه نزد او فقط یك اسم از اسماء الهی بود، وقال الذی عنده علم من الكتاب، چنان قدرت و تصرفی در عالم طبیعت و ماده صادر می‌شود كه محل استبعاد و انكار دانش‌مندان علوم تجربی غرب است، در حالی كه تمدّن اسلامی بر اساس پذیرش و ایمان به غیب و معرفت به اسماء الله و تسخیر علل عالم غیب بنا خواهد گردید.

3. عدم شناخت كامل و جامع ابعاد وجودی انسان

در انسان‌شناسی اسلامی، انسان دارای نشئه‌ای ملكی، مشهود و محسوس است و نشئه‌ای ملكوتی و اخروی. هم‌چنان كه حیات دنیوی نیز ظاهری دارد و باطنی دیگر كه یعلمون ظاهراً من الحیوة الدنیا و هم عن الآخرة هم غافلون، "انسان مادی از جنبه باطنی و ملكوتی انسان غافل است".
دو ویژگی مختص و متمایز انسان از حیوان یعنی ویژگی‌های عرصه گرایش‌ها كه از كانون دل نشأت می‌گیرد و ویژگی‌های عرصه بینش‌ها كه از كانون عقل صادر می‌گردد، مربوط به عالم ملكوت انسان، تجلیات و صادرات ملكوتی انسان است. تمدّن غربی از حقیقت گرایش‌های ملكوتی و توان معارف ملكوتی هنوز هم بی‌خبر است.
الف) غفلت تمدّن غرب از حقیقت گرایش‌های ملكوتی
گرایش‌های مُلكی انسان همان فصل مشترك انسان با حیوان یعنی غرایز انسان است و گرایش‌های مَلَكوتی و مختص انسان، همان فطرت سلیم الهی انسان است "فطرة الله التی فطر الناس علیها" كه طالب عدالت، زیبایی، كمال و حقیقت است. فرهنگ، تمدن و نظام غرب با اندیشه نفی عالم غیب و ملكوت عالم و انسان، تنها بر ارضاء بدون قید و شرط گرایش‌ها و تمایلات مادی، ملكی و حیوانی بشر بنا شده است. موسیقی، سینما، ادبیات، فرهنگ، اقتصاد، معماری، روابط و مناسبات انسانی، حكومت و حتی ارزش‌های متعالی انسان نظیر آزادی و عدالت تنها در حیطه حیوانی و ملكی بشر تعریف و تحدید گردیده است. همه اینها در تعریف و ایجاد تمدّن اسلامی می‌بایست بر اساس بینش توحیدی و درك شیعی بازسازی شوند.
ب) غفلت تمدّن غرب از دامنه وسیع كسب معرفت
در جنبه بینش‌ها نیز، انسان مادی هم در تعیین و تعدید ابزار شناخت و هم در متدولوژی معرفت و هم در منابع شناخت محدود و محروم باقی مانده است، گویی در این عرصه‌ها عطشی برای یادگیری و كسب معرفت ندارد. سرآغاز مورد دوم كه همانا متدلوژی علم و معرفت در بحث نرم‌افزاری است، از همین بحث مبنایی است.
تفاوت‌های دو تمدّن در روش‌ها و شیوه‌های معرفتی
1. ابزار شناخت
ابزار شناخت انسان مادی، معدود به حس و عقل "آن‌هم عقل معاش و عقل حساب‌گر در محدوده حیات مادی مشهود" می‌گردد. انسان مادی خود را از دل و قلب، كه قرآن تعقل، تفكر، تفقه و تدبر را به او نسبت می‌دهد، و هم‌چنین از عقل معاد، كه حجت و نبی درونی انسان است، به كلی محروم گردانیده است. در اندیشه دینی علاوه بر حس و تجربه، از عقل و دل با تعابیر مختلف ذكر شده است و آنها را از ابزار كسب علم و معرفت و درك حقایق و رموز عالم می‌شناسد.
در بینش اسلامی، قلب مهم‌ترین ابزار شناخت است كه با كسب تقوا و تهذیب و تزكیه آن، آمادگی و قابلیت كسب فیض و نور معرفت می‌یابد، چنان‌كه نبی اكرم( می‌فرمایند:
لیس العلم بكثرة التعلیم و التعلم بل العلم نورٌ یقذفه الله فی قلب
من یشاء.
هم‌چنان‌كه قرآن می‌فرماید:
یوتی الحكمه من یشاء ومن یوت الحكمه فقد اوتی خیراً كثیراً وما یذكر الا اولوالالباب؛
علم و حكمت، لطف و عطای الهی است كه محصول اخلاص عمل انسان متقی و مخلص است.
چنان‌كه در حدیث نبوی می‌فرماید:
من اخلص عمله اربعین صباحاً فجّر الله ینابیع الحكمه من قلبه علی لسانه.
2. روش و متدولوژی
روش و متدولوژی علم انسان مادی نیز محدود و منحصر به روش استقرایی (جزء به كل) و روش قیاسی (كل به جزء) می‌گردد و لكن به دلیل دیدگاه مادی، اومانیستی و سكولار انسان غربی به جهان، تنها معرفت تجربی و استقرایی دست‌مایه تكنولوژی و تمدن غرب گردید. جامعه شیعی با اتكاء به تقوا و اخلاص، در عین استفاده و انتقال علوم و معارف تكنولوژی و تمدّن غرب، می‌تواند از روش‌های اشراقی و الهام و معرفت قلبی، كه خداوند معلم او شود و‌اتقوا‌الله و یعلمكم الله، بهره ‌برده و قوی‌تر از رنسانس غربی، شاهد تمدّنی اسلامی باشد.
3. منابع شناخت
مهم‌ترین و شفاف‌ترین و نورانی‌ترین منابع شناخت یعنی "وحی و الهامات الهی" در تمدن غرب مورد غفلت و انكار قرار گرفته و به طور كلی از صحنه علم و معرفت بشری خارج گردید. به نحوی كه انسان غربی رمز موفقیت خود در آغاز رنسانس و نهضت فكری اروپا را، خارج نمودن دین و وحی از صحنه علم معرفی می‌نماید. گرچه وحی تحریف شده در عهدین "تورات و انجیل"، شایسته استنباط و استناد علمی هم نبود، ولی قرآن كریم، آخرین معجزه الهی بر خاتم سفرای الهی كه مصون از هرگونه تحریفی در اختیار بشر و به ویژه مسلمانان قرار داشته و دارد، در كمال شایستگی و بایستگی مورد بی‌مهری و بی‌توجهی قرار گرفت و حتی از سوی اندیش‌مندان مسلمان خودباخته كه در مقابل تفكر و تمدن غربی مبهوت شده بودند، مورد استبعاد و انكار قرار گرفت و به بهانه‌های متعدد و متنوعی نظیر "نمادین بودن زبان دین و یا بشری بودن معرفت دینی"، از حوزه علم و معرفت ناب خارج و یا عملاً بلااستفاده و غیرالهی تلقی گردید. در حالی كه قرآن تبیاناً لكل شیء، هدی للناس؛ یهدی للتی هی أقوم؛ لتخرج الناس من الظلمات الی النور؛ هدی للمتقین؛ شفاء و رحمة للمؤمنین بوده و هست. و لكن قرآن به حكم "انا له لحافظون" محل تصرف و مس پاكان "لایمسه الا المطهرون" است و برای انسان مادی قابل تأمل و ادراك نیست، "ولایزید الظالمین الا خساراً". قرآن دریایی از معرفت الله و معرفت به اسماء و افعال حق‌تعالی است كه متدلوژی خاص خود را برای اولوا الالباب و صاحبان قلوب دارد.
أفلا یتدبرون القرآن أم علی قلوب أقفالها
فلذا چنان‌چه متقین و صالحین با بینش توحیدی، از براق عقل و دل در طی جمیع روش‌های معرفتی به ویژه از روش اشراق و شهود باطنی استفاده و به تمام عوالم و منابع ادراكی و معرفتی بالاخص "ثقل اكبر" و "ثقل اصغر" رجوع نماید می‌تواند به پی‌ریزی و ایجاد بنای جدید معرفت، فرهنگ، تكنولوژی و تمدن اسلامی امیدوار باشد و بدین طریق خویشتن را از عالم ظلمات به سوی نور ارتقاء داده و ضمن تمهید مقدمات ظهور، آماده دریافت معرفت و حكومت مهدوی(عج) گردد. مهم آن‌ است كه در عصر غیبت جهت طراحی نرم‌افزارهای لازم، می‌بایست از جهان‌بینی، انسان‌شناسی، معرفت‌شناسی و متدلوژی غربی منصرف و هزیمت نمود و باور داشت كه جهان‌بینی اسلامی، انسان‌شناسی اسلامی، معرفت‌شناسی اسلامی و متدلوژی دینی برای انسان دینی متقی و صالح، تكیه‌گاه و ابزار بسیار توان‌مندی است كه بهانه‌ای برای عدم استماع و تبعیت از موعظه الهی باقی نمی‌گذارد كه قل انما أعظكم بواحدة أن تقوموا لله مثنی و فرادی.
و صد البته كه این روی‌كرد به معنی عدم استفاده از دست‌آوردهای تكنولوژی و تمدن غرب نیست، بلكه به معنی توسعه میدان اندیشه و عمل انسان صالح، متقی و موحد است به نحوی كه بیان شد.
با این دیدگاه و روی‌كرد، تكلیف موارد سه و چهار نیز روشن می‌گردد. هم در نظام تقنین و هم در عرصه فن‌آوری‌ها، عرض وسیعی فراروی ماست كه تنها با بینش الهی و معرفت شهودی و قلبی و رجوع به ثقلین، آن هم از سوی صالحان و پارسایان اهل علم و ولایت‌مدار، می‌توان به طراحی، ساخت و تولید نرم‌افزاری چشم امید داشت و مقدمات حكومتی جهانی بر اساس عدل و حقیقت را فراهم و زمینه‌های ظهور حضرتش را مهیا نمود و چنین اقدام فعالانه و شجاعانه‌ای را قیام لله دانست و با توكل بر خدا در عطش انتظار سوخت. آن‌گاه می‌توان گفت:
المنتظر لامرنا كالمتشحط بدمه فی سبیل الله.

گفتار دوم: ترسیم مراحل كلی تولید نرم‌افزاری

در ترسیم مراحل كلی تولید معرفتی و نرم‌افزاری حكومت جهانی اسلام، سه مرحله عمده فراروی ماست:
1. پرورش مجتهدان عالم به علوم و فنون روز دانشگاهی؛
2. نهضت ترجمه تحلیلی و انتقادی آثار تمدّن غرب توسط مجتهدان متخصّص؛
3. آغاز تولید نرم‌افزاری از حوزه علوم انسانی؛
4. و اینك توضیح اجمالی مراحل سه گانه فوق.

1. پرورش مجتهدین عالم به علوم و فنون روز دانشگاهی

در ترسیم مراحل كلی تولید نرم‌افزاری، نكته حائز اهمیت آن است كه تولید چنین نرم‌افزارهایی كه مبتنی بر معارف ثقلین و مطلع از آخرین دست‌آوردهای علمی و تحقیقاتی بشر است، توسط چه انسان‌هایی قابل طراحی و تولید می‌باشند؟ آیا می‌توان به خروجی‌های دانشگاه‌های موجود جهان اسلام، عمیقاً معتقد و مطمئن بود؟ آیا می‌توان به ترجمه مترجمان علم و دانش و انتقال ناقلان تمدّن غرب اعتماد ورزید؟
عمق، وسعت و كثرت نرم‌افزارهای مورد نیاز تمدّن و حكومتی جهانی با خصوصیات فوق‌الذكر مستلزم حركتی اجتهادی با قصد قربت و نهایت وفاداری به اسلام از سوی محققین است. از این رو، تعلیم و تربیت حافظان قرآن تا كسب درجه اجتهاد و استنباط احكام شرعی با اندیشه و تمدّن غرب است. تا از چنین مواجهه‌ای نهضت ترجمه تحلیلی و انتقادی و انتقال اجتهادی تمدّن معاصر شكل گرفته و در گذر عبور ترجمه و انتقال معرفت، فرهنگ و تمدّن غرب از دالان قلوب حافظان وحی و عقول صاحبان اجتهاد، نرم‌افزارهای حكومت جهانی تولید گردد. سپس به تربیت و تكمیل عقل عملی مجتهدان حوزوی و دانشگاهی پرداخت و بدین طریق ضمن ایجاد تمهیدات فرهنگ‌افزاری و انسان‌افزاری در سطح جهان، تدریجاً و مستمراً به ارتقاء كمی و كیفی تولیدات نرم‌افزاری اقدام نمود.

2. نهضت ترجمة تحلیلی و انتقادی آثار تمدّن غرب توسط مجتهدان متخصّص

تاریخ ‌علم و تمدّن، دو تغییر و انتقال مهم زبان علمی دنیا را در حافظه خویش ثبت كرده است: یكی تغییر زبان علمی دنیا از "لاتین به عربی" و دیگری تغییر زبان علمی از زبان "عربی به زبان انگلیسی"، و هر دوی اینها سرآغاز ایجاد تمدّن جدید و انتقال تمدّن از یك منطقه جغرافیایی به منطقه دیگر گردیده است. گویی تغییر زبان علمی آثار و محافل علمی دنیا و نهضت ترجمه، مقدمه و پیش نیاز ضروری انتقال معارف و ایجاد تمدن‌هاست. و لكن تفاوت بسیار مهمی میان این دو نهضت ترجمه و تولد دو تمدّن اسلامی و تمدّن غربی وجود دارد. تفاوتی كه عدم درك آن، غفلتی بزرگ و نابخشودنی را به همراه خواهد داشت، و آن تفاوت مهم آن است كه "ترجمه آثار تمدّن اسلامی از عربی به انگلیسی با دو رخداد مهم هم‌زمان گردید و این دو روی‌داد سبب ایجاد تمدّن غرب گردید". یكی اختراع دیگ بخار كه سرآغاز انقلاب صنعتی شد، و دیگری جداكردن حوزه علم از حوزه تفكر كلیسایی كه بعداً تحت عنوان جدایی علم از دین، رمز موفقیت و آغاز رنسانس تلقی گردید. و لكن نهضت ترجمه آثار لاتینی یونان به زبان عربی و ایجاد تمدّن اسلامی به یُمن و بركت اسلام‌آوردنِ بت‌پرستان شبه جزیره حجاز و سایر مناطق آن عصر است. فلذا آغاز تمدّن درخشان اسلامی، دین‌گرایی و "اسلام و قرآن و وحی" مصون از هر تحریف است و آغاز تمدّن غرب از رنسانس با دین‌گریزی و "ترك دین و وحی" تحریف شده مسیحی و یهودی ارباب كلیسا و كنیسه‌هاست.
غفلت از این تفاوت مهم سبب شده است كه ترجمه آثار غربی از زبان انگلیسی، فرانسوی و آلمانی به زبان عربی و فارسی، نه تنها اثری در ایجاد تمدّن جدید اسلامی نداشته باشد، بلكه سبب غربی شدن و از خودباختگی جهان اسلام گردید و روشن‌فكران و مترجمان جهان اسلام عمدتاً حلقه واسطه و پل عبور و ورود تمدّن غرب به كشورهای اسلامی بوده‌اند و گمان كرده‌اند راه نجات مسلمانان و كشورهای اسلامی همانا دین‌گریزی و خارج كردن اسلام از مدیریت علمی و صحنه سیاسی كشور است و شعار لائیزم و سكولاریزم سر داده‌اند. در حالی كه راه نجات فقط بازگشت به دامان اسلام عزیز در پرتوی اجتهاد، فقاهت، عدالت، حكمت فقهاء و مجتهدین است. "نهضت ترجمه تحلیلی و انتقادی در دامان فقاهت و طهارت، مولّد تمدّن جدید اسلامی و حكومت جهانی اسلام است".

3. سرآغاز تولیدات نرم‌افزاری از حوزة علوم انسانی‌

به نظر می‌رسد چنین نهضت عظیمی را می‌بایست از حوزه علوم انسانی آغاز نمود و سپس به حوزه‌های علوم تجربی، فنی و مهندسی و هنر و معماری سرایت بخشید. چرا كه "اولاً" مبانی این علوم و فنون در شناخت و بینش انسان از هستی، انسان، طبیعت و معرفت است. هرگونه تغییر و تحولی در حوزه علوم انسانی، آثار مستقیم و انكارناپذیری در سایر حوزه‌های معرفت بشری می‌گذارند. "ثانیاً" ماحصل علوم تجربی و فنی و هنر غرب كه همانا خلق ابزارها، تكنیك‌ها و فن‌آوری‌هاست، غالباً با پالایش، فرهنگ‌زایی و تطبیق با اندیشه‌ها و ارزش‌های اسلامی، قابل استفاده می‌گردند. فلذا با كنترل و هدف‌دار نمودن فن‌آوری‌های پیشرفته، می‌توان از آنها در تولید نرم‌افزارهای اسلامی استفاده نمود و با چنین تولیداتی در عرصه علوم انسانی، مسیر علوم و تحقیقات سایر شاخه‌های علم و دانش بشری را در مسیر اصلاح و هدایت جوامع بشری تغییر داد و آن‌گاه با تربیت و تزكیه انسان و جامعه و تجهیز انسان صالح و متقی به تمام ابزار، منابع و متُد كسب معرفت، شاهد تحولی چشم‌گیر و نهضتی فراگیر در عرصه تولید علم باشیم.
تصور ما بر این است كه اگر حوزه‌های علمیه به دنبال معرفت جدیدی نباشند و بحث و فحص را در كشف حقایق نظری متوقف سازند و تلاش كنند كه مفاهیم نظری موجود را كاربردی نموده و جامعه خود را بر مبنای معارف نظری خویش تربیت كنند، چنین عزمی هزاران فقیه و مجتهد و كارشناس اسلامی را نیاز دارد تا در كاربردی ساختن و ایجاد نرم‌افزارهای اداره جامعه بر مبنای دین دست به كار شوند.
مشكل این است كه ظاهراً هنوز حوزه‌های علمیه نپذیرفته‌اند كه جامعه شیعی خود را در اختیار اداره روحانیت قرار داده و از او انتظار رهنمود و اجرا دارد. حوزه در تفكر نظری به سر می‌برد و اداره جامعه را به دست نرم‌افزارهای غیرالهی قرار داده است و این مشكلی است كه باید حل شود.
قدم اول در حل آن، باور حوزویان و علمای دینی به این حقیقت غیر قابل انكار است كه ماحصل تلاش جامعه شیعی و علماء و روحانیون بزرگوار شیعی، استقرار نظام اسلامی در ایران است. تبدیل نظام اسلامی به حاكمیت اسلام و احكام اسلامی، به عهده علماء و مجتهدان امروز جهان تشیع است.
گام دوم تغییر ساختار حوزه‌های علمیه و ایجاد حوزه های علمیه جدید "در راستای حاكمیت نرم‌افزاری و انسان‌افزاری حوزه تشیع در كنار حاكمیت نظام جمهوری اسلامی" است. و اگر چنان‌چه تحول ساختاری حوزه به تأخیر افتد، شكاف و دوگانگی نظام اسلامی با نرم‌افزارهای عمدتاً غیرالهی، تا حدی پیش خواهد رفت كه بزرگ‌ترین مخالفان نظام اسلامی، مجتهدان و علمای حوزوی خواهند بود كه باطن غیر اسلامی و غیر الهی نظام را تحمل نخواهند كرد و در صورت روی‌گردانی از نظام اسلامی، تشیع هم از بركات نظام ارزش‌‌مند اسلامی و هم از خدمات علماء و روحانیون ارجمند محروم خواهد شد.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.