مراتب انس با قرآن در روایات3
در روایتی دیگر، امام صادق(ع) فرمود: القرآن عهد اللّه الی خلقه ینبغی للمرء المسلم أن ینظر فی عهده وأن یقرأ منه فی كلّ یوم خمسین آیة.
[1] قرآن، میثاقی است بین خالق و مخلوق و شایسته است یك مسلمان، هر روز به این عهدنامه نظر كند و (حداقل) پنجاه آیه از آن را بخواند.
هـ) تدبّر در قرآن
ییكی از عالی ترین مراحل ارتباط با قرآن، اندیشیدن در آیات الهی است: أفلا یتدبّرون القرآن ولو كان من عند غیر اللّه لوجدوا فیه اختلافاً كثیراً.
[2] با تدبّر در قرآن، می توان به این نتیجه رسید كه قانون كلّی در مورد انسان و بقیه كائنات، تحوّل و دگرگونی است، هم در قول و هم در عمل؛ امّا قرآن این گونه نیست. به قول علامه طباطبایی، قرآنْ كتابی است در برگیرنده قوانین فردی و اجتماعی، مسائل مربوط به مبدأ و معاد، قصص، عبرتها و پندها و... كه به تدریج نازل گردیده و با گذشت ایّام، دستخوش تغییر و تحوّل نمی گردد.
[3] تدبّر در قرآن، علاوه بر فوائد علمی، نتایج شخصی هم دارد. طبق آیه ای كه گذشت، با تفكّر و تدبّرِ در آیات قرآن، مشخص می شود كه آیات آن، هیچ گونه اختلافی با یكدیگر ندارند. لذا آیات می توانند یكدیگر را تفسیر كنند و این فایده بسیار مهمّی بود كه علاّمه طباطبایی در پرتو آن به تفسیر قرآن با قرآن رسید. ایشان ذیل همین آیه، امكان تفسیر قرآن با خود قرآن را نتیجه گرفته است. صاحب (مجمع البیان) نیز از آیه (أفلا یتدبّرون القرآن...) به همین نتیجه رسیده است.
[4] نتیجه مهم دیگر، این است كه چون احكام قرآنی در معرض تغییر و تحوّل قرار نمی گیرند، لذا این شریعت تا قیامت استمرار دارد.
[5] از لحاظ شخصی نیز انسان با تدبّر در آیات قرآن و مجسّم كردن مبدأ و معاد، هم داستان خلقت انسان برایش یاد آوری می شود و هم آینده را پیش روی خود می بیند. روایاتی وجود دارند كه در آنها توصیه شده از قرائت آیات رحمت، مسرور و از قرائت آیات مشتمل بر وعده عذاب، محزون شوید. غزالی در كتاب (كیمیای سعادت) از ابوذر نقل می كند كه پیامبر(ص) یك ثلث شب، این آیه را تكرار می كرد كه: ان تعذّبهم فانّهم عبادك وان تغفر لهم فانّك أنت العزیز الحكیم.
[6] از امام علی(ع) نقل شده است كه قرآن را به سرعت قرائت نكنید و در پی آن نباشید كه سوره را به آخر برسانید؛ قلوبتان باید به خشوع درآید.
[7] آن حضرت در بیان دیگری فرمود: قرآن را یاد بگیرید كه بهترین سخن است و در آن اندیشه كنید كه چون بهار است.
[8] نكته مهم این فرمایش حضرت، آن است كه در مرحله یادگیری فرموده (بهترین سخن) است؛ ولی در مرحله تفكّر و اندیشه، آن را به (بهار) تشبیه كرده است؛ بهاری كه فصل رویش و زندگی است.
و) عمل به قرآن و تمسّك به آن
آنچه ادیان الهی را از یكدیگر جدا كرده، احكام و دستوراتی است كه هر دین برای خود داشته است؛ وگرنه از نظر اعتقادی و نظری، تمام ادیان، دعوت به توحید كرده اند و در این مسئله، همه با هم مشترك بوده اند. قبل از ظهور اسلام نیز در دوران جاهلیت، فرهنگ و عادات خاصّی در مورد ازدواج، اقتصاد و روابط اجتماعی وجود داشته است. با نزول قرآن، دوران تبیین فرهنگ اسلامی به آرامی شروع شد و بسیاری از احكام، خصوصاً احكام معاملات، به شیوه سابق ادامه یافت و تعداد زیادی احكام جدید هم از طرف خداوند و به واسطه پیامبر(ص) به مردم ابلاغ شد. محور همه این دستورات، قرآن بود. به شهادت روایات، هر آنچه مردم برای زندگی دینی به آن نیاز داشتند، در قرآن آمده بود. اصول سنّت پیامبر(ص) نیز در قرآن وجود داشت و حداقل، مخالفتی با اصول موجود در قرآن نداشت و پیامبر(ص)، تبیین و تفسیر همان اصول را در قالب سنّت به مردم عرضه می كرد: و أنزلنا الیك الذكر لتبیّن للناس ما نزّل الیهم.
[9] اجرای قوانین موجود در قرآن در زمینه های مختلف و خصوصاً اقتصاد، جامعه آن روز را به گونه ای در آورده بود كه حتّی با شاخصهای تعریف شده امروزی، جامعه ای موفّق بود.
[10] آسیبهای فرهنگی یی كه امروزه از ناحیه مسائل اقتصادی متوجّه جوامع است، در آن ایّامْ مشاهده نشده است. مفاهیم زیبایی چون انفاق، صدقات، مواسات و... به بهترین نحو در آن زمان تحقّق پیدا كرده بود. حتّی جلوه های معنوی آن زمان كه در تاریخ ضبط شده است، انسان را به شگفتی وا می دارد كه با وجود مشكلات و درگیری ها و غزوات پیامبر(ص)، باز هم مجالس و محافل قرآنی برپا بوده است و همان طور كه گفته شد، حضرت، خانه افراد را از صوت قرآن صاحبان آنها می شناخته است. در یك كلام: قرآن در متن زندگی مردم، حضور داشته است. تعبیرات مختلفی از پیامبر(ص) و ائمه(ع) در مورد عمل به قرآن رسیده است و تعبیراتی دیگر، مثل (اتّباع)، (تمسّك) و (حق التلاوة) نیز بیان شده كه ناظر بر عمل به قرآن است. به تعدادی از این روایات، اشاره می كنیم. پیامبر اسلام(ص) فرمود:
اعملوا بالقرآن أحلّوا حلاله وحرّموا حرامه واقتدوا به ولا تكفروا بشیء منه.
[11] به قرآن عمل كنید و حلالش را حلال شمارید و از حرامش اجتناب كنید و به آن اقتدا نموده، به هیچ چیز آن كفر نورزید. در روایت دیگری امام علی(ع) فرمود: ییا حملة القرآن! اِعملوا فان العالم من عمل بما علم و وافق عمله علمه و سیكون أقوام یحملون العلم لایجاوز تراقیهم، یخالف سریرتهم علانیتهم.
[12] ای كسانی كه عالِم به قرآن هستید، به آن عمل كنید؛ چون عالم كسی است كه به آنچه می داند، عمل می كند و عمل او مطابق علمش است. به زودی مردمی خواهند آمد كه علمشان از گلوهای آنها تجاوز نمی كند و باطنشان با رفتار ظاهر آنها مخالف است. تا زمانی كه پیامبر(ص) در میان امّت بود، مردم مكلّف بودند به آنچه كه ایشان امر می كند، عمل كنند و از آنچه نهی می كند، دوری گزینند؛ چون او همان احكام الهی را می گفت و كلامش، كلام وحی بود و بعد از خود نیز امّت را به قرآن و عترت ارجاع داد.
[13] علّتش هم این بود كه عترت او چیزی غیر از قرآن نمی گفتند و آنها هم در مقام تبیین و تفسیر كلام خدا بودند. امام علی(ع) در تعبیر زیبایی فرموده است كه (قرآن باید چون لباس زیرین، همیشه با انسان باشد)، كه البته افرادی با این خصوصیّات، تعدادشان كم است: طوبی للزاهدین فی الدنیا الراغبین فی الآخرة، اولئك قوم اتخذوا القرآن شعاراً.
[14] خوشا به حال زاهدان در دنیا، كسانی كه به آخرت میل دارند و قرآن را چون لباس زیرین خویش قرار دادند! ییكی از واژه هایی كه در قرآن برای عمل به آن آمده است، (حق تلاوت) است: الذین آتیناهم الكتاب یتلونه حقَّ تلاوته أولئك یؤمنون به ومن یكفر به فأولئك هم الخاسرون.
[15] كسانی كه كتاب آسمانی را به آنان داده ایم و آن را چنانكه باید می خوانند، ایشان اند كه بدان ایمان دارند؛ ولی كسانی كه كفر ورزیدند، همانان اند كه زیانكاران اند. مراد از كتاب آسمانی، هم می تواند تورات و انجیل باشد و هم قرآن. در هر حال، مراد از (حق التلاوة)، عمل به قرآن است.
[16] امام صادق(ع) درباره این آیه می فرماید: ییعنی آیات قرآن را با ترتیل بخوانند و در آن اندیشه كنند. به احكام آن عمل كنند. به وعده هایش امیدوار باشند و از عذابهای وعده داده شده بترسند. از قصّه های آن عبرت گیرند.به آنچه در آن دستور داده شده، عمل كنند و از آنچه نهی شده،پرهیز نمایند. به خدا قسم، (حقّ تلاوت) به معنای حفظ آیات و قرائت آنها نیست...؛ بلكه باید در آیاتش تدبّر نموده، به آنها عمل نمود. خداوند می فرماید: ای پیامبر! قرآن، كتابی مبارك است كه به سوی تو فرستادیم تا مردم در آیات آن تدبّر كنند.
[17] علاوه بر آنچه در مورد عمل به قرآن از جهت اثباتی بیان شد و روایات آن ملاحظه گردید، روایاتی در مذمّت عمل نكردن به قرآن وجود دارد كه برای تأیید و تأكید مطلب به آنها نیز اشاره ای داریم. رسول خدا فرمود: ییأتی علی الناس زمانٌ القرآن فی وادٍ و هم فی وادٍ غیره.
[18] زمانی فرا می رسد كه مردم و قرآن در دو وادی مختلف قرار می گیرند (به آنچه قرآن می گوید، عمل نمی كنند). در روایت دیگری پیامبر(ص) فرمود:
هر كس قرآن را یاد بگیرد و به آن عمل نكند و دوستی دنیا و زینت آن بر او چیره شود، سزاوار عذاب الهی است و همرتبه با یهود و نصاراست كه كتاب (خدا) را پشت سر انداختند.
[19] علاوه بر روایات فوق، روایات دیگری نیز وجود دارد كه از عمل نكردن به قرآن نهی كرده اند.
[20] این قسمت را با گزیده ای از دعای امام سجاد(ع) كه در مورد ختم قرآن است، به پایان می بریم: خداوندا! بر محمد و آلش رحمت فرست و ما را از كسانی قرار ده كه به ریسمان عهد و پیمان قرآن چنگ می زنند و از امور متشابه به پناهگاه محكمش پناه می برند، و در سایه پر و بالش می آسایند و به روشنی صبحش راه می یابند و به اشراق روشنگری اش راه می جویند و از چراغش می فروزند و از غیر آن، هدایت نمی طلبند.
[21] در پایان، ذكر چند نكته لازم است:
1ـ تقسیم بندی و نظام ارائه شده درباره انس با قرآن، نظر به اكثریت جامعه دارد؛ امّا در هر زمان و هر جامعه ای، كسانی هستند كه با بقیه افراد، تفاوت دارند. افرادی كه در حدّ پایین و حدّ بالای یك صفت كمّی یا كیفی قرار می گیرند، این گونه هستند. برای مثال، اكثر افراد از لحاظ قد با هم تفاوت زیادی ندارند؛ امّا تعداد معدودی قد بسیار كوتاهی دارند و یا بسیار قد بلند هستند.
[1] . همان جا؛ همچنین ر.ك: من لایحضره الفقیه، ج2، ص628 (ح3215).
[2] . سوره نساء، آیه2.
[3] . المیزان، ج5، ص20.
[4] . ر.ك. همان، ج18، ص241.
[5] . به نقل از: اسرار قرآن، حسین خدیو جم، ص26.
[6] . الكافی، ج2، ص614.
[7] . نهج البلاغه، خطبه 110.
[8] . تحف العقول، ص50.
[9] . سوره نحل، آیه44.
[10] . ر.ك: جزوه (نظام اقتصادی صدر اسلام)، كاظم صدر، دانشگاه شهید بهشتی.
[11] . المستدرك علی الصحیحین، الحاكم النیشابوری، ج1، ص757 (ح2087)؛ السنن الكبری، احمد بن حسین البیهقی، ج10، ص15 (ح19706).
[12] . كنز العمّال، ج9، ص294.
[13] . صحیح مسلم، ج4، ص1874 (ح2408).
[14] . نهج البلاغه، حكمت 104؛ أمالی المفید، ج1، ص133.
[15] . سوره بقره، آیه121.
[16] . المیزان، ج1، ص266.
[17] . همان جا (به نقل از: ارشاد القلوب دیلمی).
[18] . نوادر الأصول، الترمذی،ج2، ص338؛ كنزالعمّال، ح29118.
[19] . ثواب الأعمال، ص332؛ بحارالأنوار، ج76، ص36 (ح30).
[20] . الكافی، ج8، ص52؛ صحیح البخاری، ج6 (ح5836 و 6640)؛ مسند أحمد بن حنبل، ج7، ص251 (ح20115)؛ صحیح مسلم، ج4، ص1874 (ح2408)؛ سنن الترمذی؛ ج5، ص663 (ح3788)؛ سنن الدارمی، ج2، ص889 (ح3198).
[21] . الصحیفه السجادیة، الدعاء 42.