شکل و شمایل «ماه عسل» امسال تغییر کرد و همین تغییر ناگهانی، بحث های دنباله داری به راه انداخت؛ جای علیخانی چقدر خالی است؟ علی ضیاء از پس اجرا برآمده؟
* احسان علیخانی
کشف نیست! بلکه اینها ویژگی های طبقه بندی شده و منحصر به فرد مجری است که در همه این سال ها به خوبی می شناسیمش و رفتارهایش را حدس می زنیم. کافی است فقط به ذهن نظم داد و برنامه های شاخصش را مرور کرد. نتیجه می شود اینها:
چالش با مهمان
علیخانی به عنوان مجری تاک شو، متوجه هست چه توقعاتی از او می رود. می داند که قرار نیست به عنوان یک عضو تزئینی حضور داشته باشد و صرفا مجالی بسازد برای اینکه مهمان برنامه حرف هایش را بزند. قرار است برنامه اش دیدنی و جذاب باشد نه تریبونی برای بیان افاضات.
پس مهمان را به چالش می کشد؛ دقیقا چیزی که بیننده در دلش می خواهد. میان حرفش می پرد، نمی گذارد پنج دقیقه کامل او صحنه را در دست بگیرد. حتی گاهی خودش بیشتر از مهمان حرف می زند و از اجرای مونولوگ یکی دو دقیقه ای هم ابایی ندارد. او با مطرح کردن سوال های پی در پی سعی می کند مهمانش را – که عموما از حضور دوربین معذبند، یا برعکس به دلیل آگاهی از حضور دوربین و عادت به کلیشه ها، رسمی و جدی و خشک حرف می زنند – وادار به شکستن چهره نمایشی کند و با مطرح کردن سوالات غیرمنتظره، برای لحظاتی «خودِ واقعی» او را به بیننده نشان دهد.
تجربه بیشتر
احسان علیخانی به کارش مسلط است. می داند با هر مهمانی چطور برخورد کند و می داند که چطور صحنه را در دست بگیرد. می داند در این لحظه کدام دوربین باید کار کند، می داند کجا باید به نشان تایید سر تکان بدهد، کجا لبخند مشکوک بزند، کجا چهره در هم بکشد و کجا بزند روی پایش و هیجان نشان بدهد.
علیخانی بعد از همه این سال ها، دیگر قلق اجرا دستش آمده و به محض اینکه کار بیخ پیدا کند یا خسته کننده شود، سر و ته حرف را جمع می کند یا حتی با جمله ای می فهماند که جای بعضی حرف ها در برنامه او نیست. کمتر دستپاچه می شود و اغلب خونسرد رفتار می کند (هر چند که گاهی رفتارهایش نمایشی شود).
به هر حال او آگاه است که میلیون ها بیننده او را می بینند و برای اثرگذاری بیشتر برنامه، لازم است گاهی «شو» اجرا کند. حتی اگر این شو – گاهی – در مدل لباس پوشیدنش هم جلوه کند...
نفر اول و آخر
علیخانی هم روی صحنه خودی نشان می دهد و هم پشت صحنه برنامه را مدیریت می کند. دلیل بزرگ این کارگردانی دوطرفه، به تهیه کنندگی او برمی گردد، یعنی برنامه اش را از صفر تا صد (از فکر و ایده تا اجرای کامل روی آنتن) در اختیار دارد و در همه اجزایش دخالت می کند. به همین دلیل است که به راحتی دستور تغییر نما می دهد، میان حرف ها تذکر می دهد که فلان دوربین او را بگیرد، پلی بک ها و آیتم ها (میان برنامه ها) را به اتاق فرمان یادآوری می کند و حتی در لحظه، عصبانیتش را از عوامل صحنه و به هم ریختگی های احتمالی بروز می دهد. اینطوری، تماشاگر هم احساس می کند تنها حکمران کل برنامه علیخانی است که به برنامه رنگ می دهد.
اعتماد به نفس شدید
یک تیغ دولبه تمام عیار! تمام آنچه در ویژگی های قبلی خواندید، به اعتماد به نفس بسیار بالای این مجری برمی گردد. از یک طرف باعث جذابیت برنامه می شود و از طرفی او را تا مرز بی پروایی نابجا و جسارت بی دلیل پیش می برد (نکته ای که پاشنه آشیل همیشگی او بوده و از همین جا گهگاه، اَنگ «بچه پررو» هم متولد می شود).
علیخانی به هیچ وجه مرعوب مهمانش نمی شود؛ نه جایگاه اجتماعی مهمان، نه سن و سال و احساسات او. آنچه به ذهنش می آید و لازمه برنامه می داند می گوید. به همین دلیل، هم می تواند طرفدارانی جدی برای خودش جمع کند و هم منتقدانی جدی تر. منتقدانی که گاه از خودشیفتگی او و نگاه از بالا به پایینش در ارتباط با مهمان می گویند و طرفدارانی که جسارتش را ستایش می کنند.