یه داستان جالب از روبارویی دوتا از بچه هایه مافیا و دوتا از بچه هایه گروه کلنل نیکادل جالبه
یک روز دوتا بچه مافیا میخواستن بلیط بگیرن برن سفر از قضا دوتا از بچه هایه گروهان کلنل هم میخواستن بلیط بگیرن/ سربازایه کلنل میرن جلویه گیشه و دوتا بلیط میخرن ولی با کمال تعجب میبینن که بچه هایه گروهک don lochianoفقط یک بلیط تهیه کردن برو بچز نظامی کنج کاو میشن میرن از بچه هایهpontiacمیپرسن که شما چجوری با یک بلیط سوار قطار میشین بچه هایه مافیا میگن بزار تویه قطر نشونتون میدیم دوتا نظامی قصه ما همینجور تویه قطار به مافیا یی ها نگاه میکردن و دیدن موقعی که مامور بلیط قطار اومد اونا دوتا رفتن تو یک دستشویی و وقتی مامور به در زد اونا بلیطو از لایه در به مامور دادن.سربازایه کلنل کفشون بریده بود .تو ایستگاه قطار موقع برگشت از قضا این دو سرباز باز با دوتا مافیایی برخورد کردن سربازا با خودشون گفتن خوب ما هم مثل مافیایی ها یک بلیط میخریم و سوار میشیم و لی با کمال تعجب و ناباوری دیدن که مافیفیی ها هیچ بلیطی تهیه نکردن .سربازا چشاشون چهار تا شده بود و میخواستن بدونن که بدون بلیط چجوری میشه سوار شد تویه قطار هر دو گروه سریع رفتن تویه دستشویی ها
چند لحظه بعد یکی از بچه هایه مافیا اومد بیرون رفت دم در دستشویی که سربازایه کلنل توش بودن در زد و گفت :بلیط لطفا و به همین راحتی صاحب یک بلیط شدن
(pontiac(don lochiano