ادامهی شناسنامه!!! خصوصیات اخلاقی... من اصولاً آدم ركی هستم. همین رك بودنم باعث میشه بعضی وقتا موجب رنجش اطرافیانم بشم. البته اونایی كه با من زندگی میكنن و به اصطلاح یه جورایی بهم نزدیكن میدونن كه هیچ چی تو دل كوچیك من نیست. اگه هم چیزی به كسی بگم شاید چند لحظه بعد اصلاً یادمم نیاد! به همین دلیل هیچ چی رو ازم به دل نمیگیرن. به طور كلی آدمی هستم كه دلم خیلی زود میسوزه! نمیشكنهها، میسوزه! وقتی دلم میسوزه خیلی زود گریم میگیره. اطرافیانمو خیلی دوست دارم، و اگه قرار باشه كاری براشون كنم با همهی وجودم انجام میدم. اصولاً یا كاری رو انجام نمیدم یا درست انجام میدم. خیلی كم پیش میاد كه از كسی ناراحت بشم. اگه هم بشم مستقیم بهش میگم. اهل چاخان و چاپلوسی نیستم، هیچ وقت التماس نمیكنم، چون معتقدم اگه قرار باشه كاری درست بشه، میشه! اینو هم بگم كه منظورم این نیست كه دست رو دست میذارم و میگم بذار هرچی شد، شد. انرژیمو بیخودی صرف نمیكنم. سعی میكنم كارهام حتی الامكان كوتاه و مفید انجام بشن. به كمك خدا تو هر موردی خیلی اعتقاد دارم، خیلی زیاد. اینو كه میگم واقعاً بهش اعتقاد دارم. تقریباً همهی كارهای من با نام خدا شروع میشن. هر كاری، اگر چه خیلی پیش پا افتاده. مثلاً حتی فرستادن یه پیام كوتاه! اهل اغراق نیستم. اصولاً از كسی یا چیزی خیلی تعریف نمیكنم. اكثر اوقات خیلی آروم و خونسردم. كه این موضوع گاهی اعصاب همه رو خورد میكنه. اما گاهی هم اونقدر شور و حال دارم كه هیچ كی به پام نمیرسه. اهل تفریح و گردشم. عاشق مسافرت و بازدید از جاهای دیدنی تاریخی و طبیعت. از محیط شهری خیلی خوشم نمیاد. در عوض عاشق خونههای روستایی و باغ و درختم. روح خیلی لطیفی دارم، اما همیشه به دنیا و اتفاقاتش منطقی نگاه میكنم. با اینكه تو جمع خیلی اجتماعیم اما بیشتر وقتا تنهام. یعنی تنهایی رو خیلی دوست دارم. تو تنهایی حس میكنم به خدا نزدیكترم. و دیگه اینكه بهتر كارامو انجام میدم. یكی دیگه از دلایلی كه خیلی دوست دارم تنها باشم حس شاعرانهای هست كه خدا بهم عطا كرده. حتماً بیشتر شما میدونید كه من بعضی وقتا چیزایی مینویسم و اسمشو میذارم شعر. قالب بیشتر شعرامم جوریه كه راستش تا حالا هیچ جا ندیدم! اصلاً نمیدونم بهش میشه شعر گفت یا نه! همونطور كه اشاره كردم حس شاعرانمو خدا بهم داده. میخوام اینو بگم كه هیچ وقت نمیتونم كوچیكترین چیزی رو از خودم بدونم. تا میخوام بگم من، به خودم هی میزنم كه مراقب باش! خدا رو یادت رفت؟ سعی میكنم به هیچ عنوان دروغ نگم. نمیگم نگفتم، اما خیلی وقته كه از خدا هم میخوام كمكم كنه هیچ وقت دروغ نگم. شاید اغراق نباشه اگه بكم تا سرحد مرگ ازش متنفرم. باور كنید خیلی جاها شده كه دیدم به ضررمه اما راستشو گفتم، وبه همون خدایی كه قدرت نوشتن این كلماتو بهم داده، خودش همه چیزو به نفعم تموم كرده. دشمن دورویی هستم. اونقدر بدم میاد كه یه لحظه هم حاضر نیستم تحملش كنم. سعی میكنم همیشه نمازهام اول وقت باشن. قرآن خوندنو خیلی دوست دارم، ولی یه مدته كه تو این زمینه تنبل شدم. شما رو به خدا برام دعا كنید كه تو این زمینه زرنگ باشم و هیچ وقت كم نیارم. نمیدونم همهی خصوصیات اخلاقیمو گفتم یا نه؛ ولی ایشالله كه اون چیزایی رو كه لازمه گفته باشم. ادامه در پست بعد... |