سلام
به نظر من و دیگر روانشناسان معاصر:
بستگی داره.
در همه موارد، شرط اول، حفظ اعتماد به نفسه. در واقع اگه آدم اعتماد به نفس
داشته باشه همه چیز حله. یعنی چی؟ یعنی بیخیال. بیخیال چی؟ بیخیال افكار بد دیگران، بیخیال عواقب بد ضایع شدن. باید بگیم دیگران هم از خودمون هستن. حالشو ببریم.
باید قوی باشیم. پر (por) باشیم.
گاهی باید با جمع همراهی كنیم. مثلا همین كه دوستان گفتن كه خودت هم بخند. لبخندی
بزن یا حرفی بزن كه نشون بده با جمع همراهی و موضوع هم خنده داره. این طوری دیگه به
تو نمی خندن بلكه به اون كار میخندن جدا از اونكه كی این كار رو انجام داده.
اگه طرفت یه آدمیه كه هیچی حالیش نیست، یعنی هرچی جوابشو بدی، یه چیز بی ربط
میگه ولی با مغلطه كردن، جمع رو همراه خودش میكنه، بهترین راه سكوتی است با لبخند.
به طوری كه خودت رو یه آدمی جلوه بدی كه این حرفا براش هیچ ارزشی نداره و پوچ و بی
معنیه براش. یه چیزی تو مایه های نگاه عاقل اندر سفیه!
در مورد پدر و مادر به نظر من همون همراهی با جمعه.یا یه جوری با شوخی و خنده و طنز، مسئله رو ختمش كنی.
در كل بیخیالی طی كنیم. حالا ضایع شدیم كه شدیم. نباید تو رفتارامون تاثیر بذاره و اعتماد به نفسمون پایین بیاد. خیلی وقتامسئله ساده تر از این حرفاست كه بزرگش میكنیم و شاید اصلا ضایع نشدیم!
اگه بتونین بگین چی شده بهتره.