• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن قرآن و عترت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
قرآن و عترت (بازدید: 4372)
جمعه 14/5/1390 - 1:6 -0 تشکر 347984
اثبات حقانیت اهل بیت در نگاه اسناد و روایات

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام به همه دوستان

ستاره های پر فروز آسمان عصمت و خلافت که در تعابیر عرفا از آنها به انسان کامل و وارثان خلافت محمدیه صلوات الله علیه و آله تعبیر می شود نه تنها در نظام تکوین بلکه در امر ظاهر شریعت نیز دارای ولایت تامه بوده و پیروان و شیعیان آن ذوات مقدس خلافت بر امور مسلمین را بعد از رسول اکرم صلوات الله علیه و آله از آن ایشان می دانند.

هر چند بر وجوب وجود ائمه سلام الله علیهم اجمعین و حقانیت آنان ادله عقلی و مبرهنی اقامه شده است اما در این تاپیک درصدد هستیم حقانیت ائمه اطهار سلام الله علیهم اجمعین را در پرتو اسناد و روایات مورد بررسی قرار دهیم. بررسی و تحقیقی که خالی از تعصبات جاهلانه و قضاوت های عوامانه باشد تا بدین وسیله روحمان را در اثر معرفت به انسان کامل به کمال حقیقی برسانیم

 

        قال امام علی ابن موسی الرضا سلام الله علیهما 

«لیس العبادة کثرة الصلاة والصوم انما العبادة التفکر فی امر الله عزوجل»

http://philsoph.parsiblog.com/

 

جمعه 14/5/1390 - 1:28 - 0 تشکر 347989

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام

هشام بن حكم گوید:

امام صادق علیه السلام به زندیقى كه پرسید: پیغمبران و رسولان را از چه راه ثابت مى‏كنى؟ فرمود: چون ثابت كردیم كه ما آفریننده و صانعى داریم كه از ما و تمام مخلوق برتر و با حكمت و رفعت است و روا نباشد كه خلقش او را به بینند و لمس كنند و بى‏واسطه با یكدیگر برخورد و مباحثه كنند، ثابت شد كه براى او سفیرانى در میان خلقش باشند كه خواست او را براى مخلوق و بندگانش بیان كنند و ایشان را به مصالح و منافعشان و موجبات تباه و فنایشان رهبرى نمایند، پس وجود امر و نهى كنندگان و تقریر نمایندگان از طرف خداى حكیم دانا در میان خلقش ثابت گشت و ایشان همان پیغمبران و برگزیده‏هاى خلق او باشند، حكیمانى هستند كه به حكمت تربیت شده و به حكمت مبعوث گشته‏اند، با آنكه در خلقت و اندام با مردم شریكند در احوال و اخلاق شریك ایشان نباشند.

از جانب خداى حكیم دانا به حكمت مؤید باشند، سپس آمدن پیغمبران در هر عصر و زمانى بسبب دلائل و براهینى كه آوردند ثابت شود، تا زمین خدا از حجتى كه بر صدق گفتار و جواز عدالتش نشانه‏اى داشته باشد، خالى نماند.

قال امام علی ابن موسی الرضا سلام الله علیهما

«لیس العبادة کثرة الصلاة والصوم انما العبادة التفکر فی امر الله عزوجل»

http://philsoph.parsiblog.com/

جمعه 14/5/1390 - 5:2 - 0 تشکر 348046

سلام.
با اجازه ی صابخونه که با این حدیث اولی معیار رو مشخص کردن در ادامه ی بحث که باید حتی با زندیق هم باید با احترام استدلال کرد.
اما من ِ کمترین به عنوان کسی که با این برادران سنی دم خور بودم و نوع اشکالاتشون رو می دونم. می خوام طرح مسئله کنم و دوستان پاسخکی بنویسند بر مبنای احترام.

اهل تسنن وقتی از لحاظ منطق و روایت، از اثبات حادثه ی غدیر به جایی نمی رسند مطرح می کنند که اگر مولای شما ولایت داشته و بر حق بوده چرا در زمان خلفای راشدین سکوت کرده؟ مگر حقی نبوده از جانب خدا؟ پس چرا خانه نشین شده و دست به مخالفت بر نداشته؟

خواهشا دوستان من نه سنی ام، نه وهابی، طرح مسئله می کنم هرازچندگاهی، پاسخ شاید روشن باشد، ولی هدف تبیین هست.
انشالله که محبین و شیعیان همراهی کنند تا بحث شایسته ای داشته باشیم.

جمعه 14/5/1390 - 14:48 - 0 تشکر 348194

بنام خدا

سلام

خوب است این پاسخ را از زبان خود حضرت علی(ع)

در خطبه معروف به شقشقیه بشنویم

اَما وَاللّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا ابْنُ اَبى قُحافَةَ وَ اِنَّهُ لَیَعْلَمُ اَنَّ مَحَلّى مِنْها

مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحى، یَنْحَدِرُ عَنِّى السَّیْلُ، وَلایَرْقى اِلَىَّ

الطَّیْرُ. فَسَدَلْتُ دُونَها ثَوْباً، وَطَوَیْتُ عَنْها كَشْحاً، وَ طَفِقْتُ اَرْتَأى

بَیْنَ اَنْ اَصُولَ بِیَد جَذّاءَ، اَوْ اَصْبِرَ عَلى طِخْیَة عَمْیاءَ، یَهْرَمُ فیهَا

الْكَبیرُ، وَ یَشیبُ فیهَا الصَّغیرُ، وَ یَكْدَحُ فیها مُؤْمِنٌ حَتّى یَلْقى رَبَّهُ!

فَرَاَیْتُ اَنَّ الصَّبْرَ عَلى هاتا اَحْجى، فَصَبَرْتُ وَ فِى الْعَیْنِ قَذًى،

وَ فِى الْحَلْقِ شَجاً! اَرى تُراثى نَهْباً. حَتّى مَضَى الاَْوَّلُ لِسَبیلِهِ،

فَاَدْلى بِها اِلَى ابْنِ الْخَطّابِ بَعْدَهُ. ] ثُمِّ تَمَثَّلَ بِقَوْلِ الاَْعْشى: [

شَتّانَ ما یَوْمى عَلى كُورِها *** وَ یَوْمُ حَیّانَ اَخى جابِرِ

هان! به خدا قسم ابوبكر پسر ابوقحافه جامه خلافت را پوشید در حالى كه مى دانست جایگاه من در خلافت

چون محور سنگ آسیا به آسیاست، سیل دانش از وجودم همچون سیل سرازیر مى شود، و مرغ اندیشه به قلّه

منزلتم نمى رسد. اما از خلافت چشم پوشیدم، و روى از آن برتافتم، و عمیقاً اندیشه كردم كه با

دست بریده و بدون یاور بجنگم، یا آن عرصه گاه ظلمت كور را تحمل نمایم، فضایى كه پیران در آن

فرسوده، و كم سالان پیر، و مؤمن تا دیدار حق دچار مشقت مى شود!

دیدم خویشتندارى در این امر عاقلانه تر است، پس صبر كردم در حالى كه گویى در دیده ام خاشاك بود،

و غصه راه گلویم را بسته بود! مى دیدم كه میراثم به غارت مى رود. تا نوبت اولى سپرى شد،

و خلافت را پس از خود به پسر خطّاب واگذارد. ]سپس امام وضع خود را به شعر اعشى مثل زد:[

«چه تفاوت فاحشى است بین امروز من با این همه مشكلات، و روز حیّان برادر جابر كه غرق خوشى است».

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
جمعه 14/5/1390 - 14:54 - 0 تشکر 348205

بنام خدا

سلام

ادامه خطبه....

فَیا عَجَباً بَیْنا هُوَ یَسْتَقیلُها فى حَیاتِهِ، اِذْ عَقَدَها لاِخَرَ بَعْدَ

وَفاتِهِ. لَشَدَّ ما تَشَطَّرا ضَرْعَیْها! فَصَیَّرَها فى حَوْزَة خَشْناءَ،

یَغْلُظُ كَلْمُها، وَ یَخْشُنُ مَسُّها، وَ یَكْثُرُ الْعِثارُ فیها، وَ الاِْعْتِذارُ مِنْها.

فَصاحِبُها كَراكِبِ الصَّعْبَةِ، اِنْ اَشْنَقَ لَها خَرَمَ،
وَ اِنْ اَسْلَسَ لَها تَقَحَّمَ! فَمُنِىَ النَّاسُ لَعَمْرُ اللّهِ بِخَبْط وَ شِماس ،

وَ تَلَوُّن وَ اعْتِراض  . فَصَبَرْتُ عَلى طُولِ الْمُدَّةِ، وَ شِدَّةِ الْمِحْنَةِ.


حَتّى اِذا مَضى لِسَبیلِهِ، جَعَلَها فى جَماعَة زَعَمَ اَنِّى اَحَدُهُمْ.


فَیالَلّهِ وَ لِلشُّورى! مَتَى اعْتَرَضَ الرَّیْبُ فِىَّ مَعَ الاَْوَّلِ مِنْهُمْ حَتّى

صِرْتُ اُقْرَنُ اِلى هذِهِ النَّظائِرِ؟! لكِنّى اَسْفَفْتُ اِذْ اَسَفُّوا، وَ طِرْتُ

اِذْ طارُوا. فَصَغى رَجُلٌ مِنْهُمْ لِضِغْنِهِ، وَ مالَ الاْخَرُ لِصِهْرِهِ،

مَعَ هَن وَ هَن. اِلى اَنْ قامَ ثالِثُ الْقَوْمِ نافِجاً حِضْنَیْهِ بَیْنَ نَثیلِهِ

وَ مُعْتَلَفِهِ، وَ قامَ مَعَهُ بَنُو اَبیهِ یَخْضِمُونَ

مالَ اللّهِ خِضْمَ الاِْبِلِ نِبْتَةَ الرَّبیع  ِ، اِلى اَنِ انْتَكَثَ

فَتْلُهُ، وَ اَجْهَزَ عَلَیْهِ عَمَلُهُ، وَ كَبَتْ بِهِ بِطْنَتُهُ.

شگفتا! اولى بااینكه در زمان حیاتش مى خواست حكومت را واگذارد، ولى براى بعدخود عقد خلافت را جهت

دیگرى بست. چه سخت هر كدام به یكى از دو پستان حكومت چسبیدند! حكومت را به فضایى خشن كشانیده،

و به كسى رسید كه كلامش درشت، و همراهى با او دشوار، و لغزشهایش فراوان، و معذرت خواهیش زیاد بود.

بودن با حكومت او كسى را مى ماندكه بر شتر چموش سوار است، كه اگر مهارش را بكشد بینى اش زخم شود،

و اگر رهایش كند خود و راكب را به هلاكت اندازد! به خدا قسم امت در زمان اودچاراشتباه و ناآرامى،

و تلوّن مزاج و انحراف از راه خدا شدند. آن مدت طولانى را نیز صبر كردم، و بار سنگین هر بلایى را به دوش كشیدم.
.
تا زمان او هم سپرى شد، و امر حكومت را به شورایى سپرد كه به گمانش من هم (با این منزلت خدایى) یكى از آنانم!

خداوندا چه شورایى! من چه زمانى در برابر اولین آنها در برترى و شایستگى مورد شك بودم كه امروز


همپایه این اعضاى شورا قرار گیرم؟! ولى (به خاطر احقاق حق) در نشیب و فراز شورا با آنان

هماهنگ شدم، در آنجا یكى به خاطر كینه اش به من رأى نداد، و دیگرى براى بیعت به دامادش تمایل كرد،

و مسائلى دیگر كه ذكرش مناسب نیست. تا سومى به حكومت رسید كه برنامه اى جز انباشتن شكم

و تخلیه آن نداشت، و دودمان پدرى او (بنى امیه) به همراهى او برخاستند

و چون شترى كه گیاه تازه بهار را با ولع مى خورد به غارت بیت المال دست زدند، در نتیجه این اوضاع رشته اش

پنبه شد، و اعمالش كار او را تمام ساخت، و شكمبارگى سرگونش نمود.

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
جمعه 14/5/1390 - 15:23 - 0 تشکر 348240

بنام خدا

سلام

به نامه 62 نهج البلاغه نیز توجه کنیم

از نامه هاى آن حضرت است


به اهل مصر كه با مالك اشتر فرستاد، زمانى كه او را به حكومت مصر منصوب كرد

اَمّا بَعْدُ، فَاِنَّ اللّهَ سُبْحانَهُ بَعَثَ مُحَمَّداً صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

نَذیراً لِلْعالَمینَ، وَ مُهَیْمِناً عَلَى الْمُرْسَلینَ. فَلَمّا مَضى صَلَّى اللّهُ

عَلَیْهِ وَ آلِهِ تَنازَعَ الْمُسْلِمُونَ الاَْمْرَ مِنْ بَعْدِهِ. فَوَ اللّهِ ما كانَ یُلْقى

فى رُوعى، وَ لایَخْطُرُ بِبالى اَنَّ الْعَرَبَ تُزْعِجُ هذَا الاَْمْرَ مِنْ بَعْدِهِ

صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَنْ اَهْلِ بَیْتِهِ، وَ لا اَنَّهُمْ مُنَحُّوهُ عَنّى مِنْ بَعْدِهِ.

فَما راعَنى اِلاَّ انْثِیالُ النّاسِ عَلى فُلان یُبایِعُونَهُ! فَاَمْسَكْتُ یَدى

حَتّى رَاَیْتُ راجِعَةَ النّاسِ قَدْ رَجَعَتْ عَنِ الاِْسْلامِ، یَدْعُونَ اِلى

مَحْقِ دینِ مُحَمَّد صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، فَخَشیتُ اِنْ لَمْ اَنْصُرِ

الاِْسْلامَ وَ اَهْلَهُ اَنْ اَرى فیهِ ثَلْماً اَوْ هَدْماً تَكُونُ الْمُصیبَةُ بِهِ عَلَىَّ

اَعْظَمَ مِنْ فَوْتِ وِلایَتِكُمُ الَّتى اِنَّما هِىَ مَتاعُ اَیّام قَلائِلَ، یَزُولُ مِنْها

ما كانَ كَما یَزُولُ السَّرابُ، اَوْ كَما یَتَقَشَّعُ السَّحابُ




اما بعد، خداوند سبحان محمّد صلّى اللّه علیه وآله را

ترساننده جهانیان از عذاب فردا، و گواه بر انبیا فرستاد. چون از جهان درگذشت ـ صلّى الله

علیه وآله ـ پس از او مسلمانان در رابطه با خلافت به نزاع برخاستند. به خدا قسم در قلبم


نمى افتاد، و بر خاطرم نمى گذاشت كه عرب پس از پیامبر صلّى اللّه علیه وآله خلافت را

از خاندانش بیرون برند ، یا آن را بعد از او از من دور دارند.

چیزى مرا شگفت زده نكرد مگر شتافتن مردم به جانب فلان كه با او بیعت مى كردند. از مداخله در كار

دست نگاه داشتم تا آنكه مشاهده نمودم گروهى از اسلام بازگشته، و مردم را به

نابود كردن دین محمّد صلّى اللّه علیه وآله دعوت مى كنند، ترسیدم اگر به یارى

اسلام و اهلش برنخیزم رخنه اى در دین ببینم یا شاهد نابودى آن باشم كه مصیبت آن بر من

بزرگتر از فوت شدن حكومت بر شماست، حكومتى كه متاع دوران كوتاه زندگى است، و همچون

سراب از بین مى رود ، یا همچون ابر از هم مى پاشد.

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
جمعه 14/5/1390 - 17:38 - 0 تشکر 348287

با نام خدا و سلام
تشکر بابت ایجاد این تاپیک
حقا که مولا علی(ع)کامل و جامع مثل همیشه پاسخ دشمنانش را داده و می دهد

«اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم» 

رواق منظر چشم من آشیانه توست         کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست

انجمن تعلیم و تربیتیها 

جمعه 14/5/1390 - 22:30 - 0 تشکر 348414

سلام.
ممنون از جی طیبه ی گرامی.
صدرا بنا بر سکوت شما نیست.

جمعه 14/5/1390 - 22:53 - 0 تشکر 348425

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام

ممنونم از پاسخ های دوستان گرامی

جناب برادر سها نکته ارزنده ای رو اشاره کردید

در حقیقت اثبات حقانیت ائمه همواره بسته به استدلال و اقامه برهان نیست. بلکه معرفی صحیج ائمه خود بهترین روش برای اثبات حقانیت آنان است.

در این حدیث هم نکته ای که اشاره شد یعنی احترام به یک زندیق از سوی بزرگترین مرجع دینی بسیار حائز اهمیت است و برای پیروان آن حضرات آموزنده است.

نکته دومی که در این حدیث می توان به آن اشاره نمود ترویج عقل گرایی با ارائه پاسخ عقلی و برهانی است که تأییدی است بر این روش در منش ائمه

نکته دیگر و لب کلام همان اثبات ضرورت حجت الهی است که هیچ گاه نباید زمین از حجت الهی خالی باشد

این برهان درست است که در اینجا بر وجوب بعث انبیا اقامه شده است اما از آنجا که حجت الهی عنوان عامی است که پیامبران و غیر پیامبران را نیز فرامیگیرد فلذا در زمان بعد از انبیاء نیز صادق و محکم است.

فلذا زمین در هر زمان و عصری خالی از حجت خداوند نیست

قال امام علی ابن موسی الرضا سلام الله علیهما

«لیس العبادة کثرة الصلاة والصوم انما العبادة التفکر فی امر الله عزوجل»

http://philsoph.parsiblog.com/

جمعه 14/5/1390 - 23:10 - 0 تشکر 348428

سلام

جی طیبه گرامی ممنونم و امیدوارم متهم به تفسیربه رای نشین چون دارین بی محابا حدیث میارن.... ولی اونها که منابع ما رو قبول ندارن...حقم دارن چون وقتی مثلا من با یه یهودی مناظره میکنم باید از منابع خودشون مث تورات دلیل بیارم

اما چرا مولا علی ع سکوت کرد؟

مولا علی ع هیچ وقت سکوت نکرد...درسته دست به شمشیر نبرد چون یاوری نداشت ولی همیشه ابوبکر و عمر رو دروغگو،گنهکار،حیله گر و خائن میدونست

این روایات از منابع خودشون هست:

عمر ، خطاب به ابن عباس و مولا علی ع میگه:

فلمّا توفّی رسول اللّه صلى اللّه علیه وآله، قال أبو بکر: أنا ولی رسول اللّه... فرأیتماه کاذباً آثماً غادراً خائناً... ثمّ توفّی أبو بکر فقلت : أنا ولی رسول اللّه صلى اللّه علیه وآله، ولی أبی بکر، فرأیتمانی کاذباً آثماً غادراً خائناً ! واللّه یعلم أنّی لصادق، بارّ، تابع للحقّ!


پس از رحلت پیامبر گرامى (ص) ، ابوبکر مدعى خلافت آن حضرت شد ، و شما دو نفر (على وعباس) ابوبکر را

دروغگو، گنهکار ، حیله گر و خائن دانستید ، و پس از درگذشت ابوبکر من مدعى خلافت پیامبر و ابوبکر بودم، شما

مرا هم دروغگو ، گنهکار ، حیله گر و خائن دانستید

این حدیث متواتر هست....یه منبع نه چندین منبع اومده

منابع:

صحیح مسلم ج 5 ص 152- دارالفکر

صحیح مسلم ج5ص 728 ح 1757 کتاب الجهاد باب 15 حکم الفئ حدیث 49

صحیح بخاری ج 3 ص287/کتاب النفقات باب 3 حبس نفقه الرجل قوت سنته علی اهله

فتح الباری ج 6 ص 144

السنن الکبرى - البیهقی - ج 6 - ص 298- دارالفکر

 

 

يه سري به خدا بزنيم

خيلي زود

بي بهانه...

جمعه 14/5/1390 - 23:46 - 0 تشکر 348454

jtayebe گفته است :
[quote=jtayebe;393644;348205]

بنام خدا

سلام

ادامه خطبه....

فَیا عَجَباً بَیْنا هُوَ یَسْتَقیلُها فى حَیاتِهِ، اِذْ عَقَدَها لاِخَرَ بَعْدَ

وَفاتِهِ. لَشَدَّ ما تَشَطَّرا ضَرْعَیْها! فَصَیَّرَها فى حَوْزَة خَشْناءَ،

یَغْلُظُ كَلْمُها، وَ یَخْشُنُ مَسُّها، وَ یَكْثُرُ الْعِثارُ فیها، وَ الاِْعْتِذارُ مِنْها.

فَصاحِبُها كَراكِبِ الصَّعْبَةِ، اِنْ اَشْنَقَ لَها خَرَمَ،
وَ اِنْ اَسْلَسَ لَها تَقَحَّمَ! فَمُنِىَ النَّاسُ لَعَمْرُ اللّهِ بِخَبْط وَ شِماس ،

وَ تَلَوُّن وَ اعْتِراض  . فَصَبَرْتُ عَلى طُولِ الْمُدَّةِ، وَ شِدَّةِ الْمِحْنَةِ.


حَتّى اِذا مَضى لِسَبیلِهِ، جَعَلَها فى جَماعَة زَعَمَ اَنِّى اَحَدُهُمْ.


فَیالَلّهِ وَ لِلشُّورى! مَتَى اعْتَرَضَ الرَّیْبُ فِىَّ مَعَ الاَْوَّلِ مِنْهُمْ حَتّى

صِرْتُ اُقْرَنُ اِلى هذِهِ النَّظائِرِ؟! لكِنّى اَسْفَفْتُ اِذْ اَسَفُّوا، وَ طِرْتُ

اِذْ طارُوا. فَصَغى رَجُلٌ مِنْهُمْ لِضِغْنِهِ، وَ مالَ الاْخَرُ لِصِهْرِهِ،

مَعَ هَن وَ هَن. اِلى اَنْ قامَ ثالِثُ الْقَوْمِ نافِجاً حِضْنَیْهِ بَیْنَ نَثیلِهِ

وَ مُعْتَلَفِهِ، وَ قامَ مَعَهُ بَنُو اَبیهِ یَخْضِمُونَ

مالَ اللّهِ خِضْمَ الاِْبِلِ نِبْتَةَ الرَّبیع  ِ، اِلى اَنِ انْتَكَثَ

فَتْلُهُ، وَ اَجْهَزَ عَلَیْهِ عَمَلُهُ، وَ كَبَتْ بِهِ بِطْنَتُهُ.

شگفتا! اولى بااینكه در زمان حیاتش مى خواست حكومت را واگذارد، ولى براى بعدخود عقد خلافت را جهت

دیگرى بست. چه سخت هر كدام به یكى از دو پستان حكومت چسبیدند! حكومت را به فضایى خشن كشانیده،

و به كسى رسید كه كلامش درشت، و همراهى با او دشوار، و لغزشهایش فراوان، و معذرت خواهیش زیاد بود.

بودن با حكومت او كسى را مى ماندكه بر شتر چموش سوار است، كه اگر مهارش را بكشد بینى اش زخم شود،

و اگر رهایش كند خود و راكب را به هلاكت اندازد! به خدا قسم امت در زمان اودچاراشتباه و ناآرامى،

و تلوّن مزاج و انحراف از راه خدا شدند. آن مدت طولانى را نیز صبر كردم، و بار سنگین هر بلایى را به دوش كشیدم.
.
تا زمان او هم سپرى شد، و امر حكومت را به شورایى سپرد كه به گمانش من هم (با این منزلت خدایى) یكى از آنانم!

خداوندا چه شورایى! من چه زمانى در برابر اولین آنها در برترى و شایستگى مورد شك بودم كه امروز


همپایه این اعضاى شورا قرار گیرم؟! ولى (به خاطر احقاق حق) در نشیب و فراز شورا با آنان

هماهنگ شدم، در آنجا یكى به خاطر كینه اش به من رأى نداد، و دیگرى براى بیعت به دامادش تمایل كرد،

و مسائلى دیگر كه ذكرش مناسب نیست. تا سومى به حكومت رسید كه برنامه اى جز انباشتن شكم

و تخلیه آن نداشت، و دودمان پدرى او (بنى امیه) به همراهى او برخاستند

و چون شترى كه گیاه تازه بهار را با ولع مى خورد به غارت بیت المال دست زدند، در نتیجه این اوضاع رشته اش

پنبه شد، و اعمالش كار او را تمام ساخت، و شكمبارگى سرگونش نمود.

خب شما اینجا دارین تفسیر به رای میکنین:D.....چون مولا علی ع اسمی از کسی نیاورده:D

 

 

يه سري به خدا بزنيم

خيلي زود

بي بهانه...

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.