تبیان، دستیار زندگی

ارتباط حضرت امام(ره) در دوران جنگ با رزمندگان ارتباطی دوسویه و فراتر از یک رهبر و مردم بود. هم حضرت روح الله(ره) علاقه ی زایدالوصفی به مردم و مخصوصا رزمندگان داشت و هم رزمنده ها تو جبهه منتظر بودن تا کلامی از لبان مبارک امامشون بیرون بیاد تا براش جون خودشون رو فدا کنن. نمونه های فراوونی از این علقه ی دوسویه وجود داره که اینجا به اختصار چند تاش رو اشاره میکنیم: شما در کجای تاریخ - جز یک برهه درصدر اسلام آن هم نه به طور وسیع بلکه به طور محدود - سراغ دارید که جوانان یک کشور این طور عاشق جنگ باشند؟ این طور عاشق دفاع از کشور خودشان باشند؟ و این طور ملت ، همه با هم یکصدا دنبال پیروزی ارتش و سپاه پاسداران و سایر قوای مسلحه باشند؟ و کجا دیدید که عاشقانه دنبال شهادت باشند؟ من به این چهره های نورانی وبشاش شما، و به این گریه های شوق شما حسرت می برم . من احساس حقارت می کنم . من وقتی با این چهره ها مواجه می شوم . و این قلبهائی که به واسطه توجه به خدای تبارک وتعالی این طور در چهره ها اثر گذاشته است ، احساس حقارت می کنم . من غیر از دعا که بدرقه شما کنم چیزی ندارم که به شما بکنم . من چطور به این احساسات خداگونه و به این توجهاتی که شما به خدای تبارک و تعالی دارید، و به این عزم راسخ شما و این شجاعت بینظیر شما، چطور من می توانم از شما ستایش کنم ؟ (سخنان امام در جمع پاسداران وبسیجیان - صحیفه امام/ ج‏13/ ص391) *** فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران دفاع مقدس جایی نقل می کردند که در ایام عملیات کربلای پنج به یکی از دوستان گفتم: «بروید به آقای انصاری بگویید، از قول من به امام بگویند که امشب، شب سرنوشت‌ساز است و دعا کنید ما با تمام قوا و دشمن با تمام قوا درگیر شده‌ایم». ساعاتی بعد متعاقب دریافت پیام حضرت امام(ره) مبنی بر اینکه «به بچه‌ها بگویید من آنها را دعا می‌کنم.» برادر رضایی طی تماس با فرماندهان کلیه یگان‌ها، پیام امام را ابلاغ کرد و تحرک جدیدی را همراه با شور و نشاط زایدالوصف در آنها به وجود آورد... *** سردار کوثری، یکی از فرماندهان نظامی دوران دفاع مقدس، از تأثیر پیام‌های حضرت امام خمینی(ره) در اثنای عملیات خطاب به رزمندگان می‌گوید: «بر کنار از پیام‌های کتبی و جامعی که حضرت امام(ره) در هنگام یا پس از خاتمه هر حمله خطاب به عموم ملت از جمله رزمندگان اسلام صادر می‌فرمود و از رسانه‌های گروهی کشور هم منعکس می‌شد، پیام‌های شفاهی و بعضاً کتبی کوتاهی هم ایشان در آستانه عملیات یا در دشوارترین شرایط، خطاب به رزمندگان داشتند که این پیام‌ها معمولاً از رسانه‌ها پخش نمی‌شد و دریافت کننده اصلی‌شان، مشخصاً نیروهای عمل‌کننده در خط مقدم جبهه بودند.

 حجم این نوع پیام‌ها در عملیات مختلف معمولاً از یک یا یک خط و نیم بیشتر نبود. پیام از جماران توسط حاج سید احمد آقا (خمینی) و یا حاج آقا توسلی به قرارگاه خاتم‌الانبیا(ص) ارسال می‌شد و از آنجا توسط سردار سرلشکر رضایی از پشت بی‌سیم برای ما خوانده می‌شد. خوب به یاد دارم هر بار که ما یکی از این پیام‌های اختصاصی امام(ره) را برای بچه بسیجی‌های حاضر در خط مقدم می‌خواندیم، چنان انقلاب روحی عجیبی در آنها روی می‌داد که می‌دیدیم برادرها بعد از شنیدن این پیام‌های کوتاه، ذوق‌‌زده شده اشک شوق می‌ریختند به خستگی ناشی از عملیات غلبه می‌کردند و برای ادامه نبرد، استقامت حیرت‌آوری از خودشان نشان می‌دادند. فی‌الواقع پیام‌های حضرت امام(ره) در برهه‌های بحرانی جنگ، برای یکایک ما مسئولین واحدهای رزمی و رزمندگان اسلام، خیلی با برکت و راهگشا بود.

مرحوم سيد علي اکبر ابوترابي (سيد آزادگان) درباره حضرت امام خميني(ره) و شخصيت والامقام آن حضرت در دوران اسارت در اوج جنگ تحميلي عراق عليه ايران مي‌گويد: پيرمرد بزرگواري که فرزندش در ايران به شهادت رسيد و خودش هم پس از بازگشت به ايران، چشم از دنيا فروبست، او «نبات علي» نام داشت و نفس تنگي شديدي گرفته بود. به عراقي‌ها مي‌گفت: برويد دعا کنيد که تا امام خميني در قيد حيات هستند، اين جنگ خاتمه پيدا کند وگرنه، رزمندگان که از تجاوزگري شما عقده به دل گرفته‌اند، در غياب حضرت امام، خاک عراق را با توبره به ايران خواهند برد.... در مقابل، رزمندگان هم علاقه و عشق واقعي خود رو به امام(ره) هم تو حياتشون بارها نشون دادند و هم تو وصيت نامه هاشون برا ما به يادگار گذاشتند. اينها فقط گزيده اي از چند تا وصيت نامه است. تو خود مفصل بخوان از اين مجمل: شهيد آيت ا.. اشرفي اصفهاني: تمام فقها بالاي سرِ ما و دستشان را مي بوسيم، همه شان هم مرجع تقليد و صاحب رساله، وليکن هيچکدام را نمي شود با امام مقايسه کرد. شهيد محراب آيت الله دستغيب: هرکس از امام خميني اطاعت کند، اطاعت خداوند را کرده است. اگر کسي فرمان امام خميني را رد کند ،‌ فرمان امام زمان(عج) را رد کرده است. مخالفت امر خدا را کرده است. شهيد آيت‌الله سعيدي: «به خدا سوگند اگر مرا بکشيد و خونم را بر زمين بريزيد، در هر قطره خونم نام مقدس خميني را خواهيد يافت... حضرت امام شبيه ترين عالمان نسبت به ولي الله، امام زمان(ع) و آباء طاهرينش مي‌باشد.» شهيد آيت الله صدر: در امام خميني ذوب شويد،‌ همچنان که ايشان در اسلام ذوب شدند. شهيد محراب آيت الله مدني: دينم امروز به من مي گويد بايد امروز خودت را فراموش کني و خود را زير پاي اين مرد يعني امام خميني بگذاري تا يک قدم بالا بيايد و به دنبال ايشان حرکت کني. شهيد داود بني جمال: عکس امام خميني را در کفنم بگذاريد تا خداوند به آبروي اين فرزند پاک فاطمه(س) اين بنده روسياه را ببخشد. شهيد محمد صادق طبسي: فقط صحبتهاي امام را پلاکارد نکنيد و به ديوار نچسبانيد بلکه سعي کنيد (آنها را) مو ب ه مو اجرا کنيد و پيرو ولايت فقيه و روحانيت هميشه در خط امام باشيد . شهيد محمود جهان پناه: اماما! اي کاش مرا صد جان مي بود تا در راهت که راه خداست بميرم. آنگاه مرا بسوزانند و خاکسترم را بر باد دهند، آنگاه زنده ام کنند و تا صد بار تکرار نمايند و باز خواهم گفت: « تا خون در رگ ماست، خميني رهبر ماست.» شهيد غلامعلي حشمتي: اگر مرا تکه تکه کنند و سپس بسوزانندم و خاکسترم را در دريا بريزند از امواج خوشان و پر تلاطم دريا ندا سر خواهم داد: لبيک يا خميني ! و داغ گفتن آخ را بر دل دشمن خبيث خواهم گذاشت. شهيد عبدالله سعدي: برادران عزيز! مگذاريد که جنازه ام بر دوش آنهايي که به امام اعتقاد ندارند، تشييع شود. شه يد سيد حميد هاشمي: امام جان! اي کاش مقداري از خاک زير نعلين شما را پس از شهادتم بر چهره خونينم مي پاشيدند تا در روز قيامت،‌ نزد خداوند افتخار نمايم که خاک زير پاي امامم بوده ام.

ماجراي رزمنده اي كه امام (ره) پيشاني او را بوسيد خبرگزاري فارس:يك بار كه ما در منزل مشغول بسته بندي آجيل براي اهدا به جبهه بوديم امام آمدند و بعد از نشستن با دست مبارك خود براي رزمندگان چند بسته آجيل پر كردند. خدمتشان گفتم: "اجازه بدهيد پشت اين بسته ها بنويسيم كه اين آجيل توسط شما پر شده است چون رزمنده ها خوشحال مي شوند. به گزارش خبرگزاري فارس آنچه در ادامه مي آيد خاطراتي خواندني از ارتباط عاطفي امام خميني (ره) با رزمندگان اسلام است. خاطراتي كه نشان از علقه و رابطه ولايي ما بين رزمندگان با امام راحل است و به مناسبت سالگرد آزادسازي خرمشهر به خوانندگان عزيز تقديم مي شود: امام بسيجي ها را بيشتر از همه دوست داشتند امام بيشتر از همه به بسيجي ها عشق مي ورزيدند و همواره با توجه و عنايتي خاص اخبار مربوط به پيشروي هاي آنان و ديگر نيروهاي اسلام را در جبهه هاي جنگ پيگيري مي كردند. يك گروه از كساني كه در دعاهاي امام هميشه مورد توجه بودند، بسيجي ها بودند.(حجت الاسلام والمسلمين سيد احمد خميني- روزنامه اطلاعات- 19/03/69) ****** افتخارم اين است كه بسيجي ام عشق و علاقة وافر امام به رزمندگان اسلام خصوصاً بسيجي ها تا بدان حد بود كه در يكي از پيام هايشان فرمودند: اميدوارم خداوند مرا در كنار شهداي جنگ تحميلي بپذيرد.(ر.ك: صحيفه نور، جلد 21، ص 52و 53، 02/09/67) ***** امام شب هاي حمله تا سحر دعا مي كردند از مواردي كه من خود شاهد بودم اين بود كه امام در شبهاي حمله رزمندگان تا سحر براي برادران رزمنده دعا مي كردند.(يكي از محافظين بيت امام- در رثاي نور- ص 63)

ما افتخار مي كنيم تازه عمليات غرور آفرين فتح المبين آغاز شده بود كه با بيت امام تماس گرفتيم و اعلام كرديم وقت ملاقاتي را براي فرزندان بسيجي امام كه براي اسلام و امت اسلامي با اين فتح عظيم افتخار بزرگي را آفريده اند اختصاص دهند. بلافاصله موافقت شد. قطاري آماده شد و رزمندگان با همان سر و وضع و لباس و كلاه و پيشاني بندهايي كه داشتند از منطقه عملياتي به حسينيه جماران رسانديم. قبل از ملاقات برادر محسن رضايي فرمانده كل سپاه با اظهار تشكر از عنايت امام اين پيروزي بزرگ را به ايشان از قول تمامي رزمندگان اسلام تبريك گفته؛ بعد امام شروع به صحبت كردند. ابتداي صحبت ايشان به دليل گرية شوق و اشتياق بچه ها مرتب قطع مي شد جو ملكوتي و عرفاني خاصي فضاي حسينيه جماران را فراگرفته بود، امام هم ساكت مانده بودند و به شور و حال فرزندان رزمنده خود مي نگريستند. بعد از چند دقيقه صحبتشان را ادامه داده و فرمودند: ما افتخار مي كنيم كه از هوائي استنشاق مي كنيم كه شما از آن هوا استنشاق مي كنيد... بچه ها به محض شنيدن اين جملات كه علامت تواضع آن بزرگمرد به رزمندگان اسلام بود گريه هاي بلندي سر دادند. واقعيت اين بود كه امام و رزمندگان همديگر را خوب مي شناختند و به هم عشق مي ورزيدند.(غلامعلي رجايي- شريك صلوات) ***** امام پيشاني رزمنده را بوسيدند بعد از پيروزي عمليات والفجر 2(عمليات منطقه حاج عمران) به محضر امام رسيديم. تعدادي از رزمندگان اسلام كه در عمليات شركت داشتند، افتخار ديدار با امام را در حسينيه جماران پيدا كردند. رزمندگان دسته دسته وارد حسينيه مي شدند و هر بار لحظاتي مداحي مي شد سپس بچه ها بعد از ديدار با امام جايشان را به ديگران مي دادند. مابين اين ديدارها يكي از رزمندگان پاك و مخلص بسيجي به نام مرتضي جاويدي كه بعدها در زمره پاسداران كادر رسمي قرار گرفت از طرف فرماندهي محترم كل سپاه و اينجانب به عنوان اسوه رزمندگان به محضر امام معرفي گرديد. اين چهره دلاور كه از خطة فارس (روستايي نزديك فسا) بود دراين عمليات در سمت فرماندهي يكي از گردان هاي تيپ 33 المهدي حماسه آفرين بود و حدود يك هفته در حالي كه در محاصره تنگ دشمن بود راه حاج عمرمان به تنگ دربند را قطع كرده و زمينه پيروزي رزمندگان اسلام را فراهم كرده بود. بعد از معرفي جاويدي(كه بعدها به فيض شهادت رسيد) سر و صورت و پيشاني و دست امام را بوسيد و آرام كنار فرمانده اش قرار گرفت. در اين لحظه صحنه جالبي رخ داد و آن اين بود كه امام بزرگوار با آن قامت بلند و مباركشان خم شده و به پيشاني آن بسيجي دلاور بوسه زدند. اينجانب از ديدن اين منظره عشق و علاقه عميق امام را به فرزندان بسيجي خود دريافتم.(سرتيپ علي صياد شيرازي- روزنامه رسالت- 6/7/71) ****** شما قلب پاكي داريد وقتي فرمانده كل سپاه سردار شهيد مرتضي جاويدي را به عنوان رزمنده و فرماندهي نمونه كه نقش مهمي را در حفظ مواضع متصرفي نيروهاي اسلام در جبهه غرب داشت به امام معرفي نمود، امام خم شدند و پيشاني اين شهيد را بوسيدند و به او فرمودند: شما قلب پاكي داريد. قدر قلب پاك خودتان را بدانيد.(نقل از دفترچه خاطرات خانواده شهيد مرتضي جاويدي) ****** امام شاخه هاي گل را ميان افراد مي انداختند يك بار كه با جمعي از پرسنل نيروي دريايي ارتش در حسينيه جماران به محضر امام شرفياب شديم در ابتداي برنامه، گروه سرود و موزيك ارتش در حضور امام سرودي را اجرا كردند و بعد از آن پرسنل شاخه هاي گلي را كه در دست داشتند به سمت جايگاه امام پرتاب مي كردند.بعد از لحظاتي امام به حاج احمد آقا و آقاي انصاري كه در كنار ايشان بودند آهسته چيزي گفتند. پس از اين ديدم آن ها شاخه هاي گلي را از زمين برمي داشتند و به امام مي دادند و ايشان با مهرباني و تبسم خاصي آن ها را به ميان جمعيت پرتاب مي كردند.(تيمسار سرتيپ 2 زاهدي)

نمي خواهد بنويسيد يك بار كه ما در منزل مشغول بسته بندي آجيل براي اهدا به جبهه بوديم آقا آمدند و بعد از نشستن با دست مبارك خود براي رزمندگان چند بسته آجيل پر كردند. خدمتشان گفتم: "اجازه بدهيد پشت اين بسته ها بنويسيم كه اين آجيل توسط شما پر شده است چون رزمنده ها خوشحال مي شوند. امام گفتند: نه، نمي خواهد.(زهرا مصطفوي- گلهاي باغ خاطره) ***** ساعت 2 نيمه شب ملاقات كردند در ابتداي غائله كردستان، تعدادي از برادران گردان 2 يا 6 سپاه بودند كه مي خواستند به منطقه كردستان اعزام شوند. خيلي دوست داشتند قبل از رفتن با امام ديدار كنند. نزديك نيمه شب بود كه خدمت آقا عرض كردند كه بچه ها مي خواهند به منطقه بروند و مشتاق ديدار شما هستند. ايشان با روي باز استقبال كردند و ساعت 2 نيمه شب يك عده از برادران آمدند و امام هم تشريف آورده و به احساسات آنان پاسخ دادند.(تيموري- از محافظين بيت امام- در رثاي نور- ص 63) ***** امام با شنيدن خبر اخلاص رزمندگان گريه مي كردند من گريه امام را چند بار ديده ام و هر بار موقعي بوده كه در مورد اخلاص رزمندگان در جبهه و هيجان و فداكاري مردم با ايشان صحبت مي كرده ايم.(آيت الله خامنه اي - روزنامه اطلاعات- 19/03/67) ***** با كارت جنگي رأي بدهند در انتخابات دوره دوم مجلس شوراي اسلامي طبق بخشنامه وزارت كشور رزمندگان اسلام كه در مناطق عملياتي غرب و جنوب مستقر بودند به دليلد نداشتن شناسنامه از شركت و حضور در انتخابات محروم مي شدند. موج اعتراض وسيعي سرتاسر يگانهاي رزمي سپاه را فرا گرفت. ما براي حل اين مشكل به چاره جوئي افتاديم و مطلب را به مسئلين بالاتر اطلاع داديم. پس از چند ساعت پيگيري پاسخ شنيديم كه قانون است و بايد در برابر آن خاضع بود.(اين مطلب را شهيد آيت الله محلاتي به ود اينجانب كه كار را دنبال مي كردم، گفتند) ولي مگر مي شد رزمندگان اسلام را به آن همه سفارش تأكيدي كه امام به مردم در مورد حضور فعال آن ها در صحنه انتخابات كرده بودند با اين استدلال قانع و ساكت نمود. آخرالامر دست به دامان حاج آقا انصاري كرماني در بيت امام شديم و از ايشان كه هميشه پيگير مسائل رزمندگان اسلام و جنگ در رابطه با امام بودند خواهش كرديم مشكل را به حضور امام عرض كنند كه ايشان نيز پذيرفت و مطلب را به سمع مبارك امام رسانيد. لحظاتي بعد صداي زنگ تلفن واحد تبليغات جبهه و جنگ قرارگاه خاتم الانبياء (ص) به صدا درآمد و اين بار پس از تلفن هاي مكرري كه ما به اينطرف و آنطرف مي زديم برادر انصاري مژده روح بخشي به ما دادند. ايشان گفت امام دستور داده اند به وزارت كشور گفته شود رزمندگان اسلام با همان كارت هاي شناسيايي منطقه جنگي مي توانند در انتخابات شركت نمايند. وقتي خبر فرمان امام را به اطلاع رزمندگان اسلام ابلاغ كرديم موجي از شعف و شادي كه از عنايت خاص امام به فرزندان بسيجي خود بود، جبهه ها را فرا گرفت.(غلامعلي رجائي- شريك صلوات)

علاقه رزمندگان به امام خميني (ره)‌ فراتر از اعتقاد به تكليف‌ بود يك فرمانده دفاع مقدس گفت: در حقيقت يك نوع ارتباط قلبي و عاطفي بين رزمندگان و امام خميني (ره) وجود داشت؛ نه صرفاً يك ارتباط مادي بلكه ارتباطي كه در وراي آن اعتقاد به تكليفي عظيم و بزرگ وجود داشت. سردار داود عسگري در خصوص نقش فرماندهي امام خميني (ره) در دوران دفاع مقدس اظهار داشت: تمام طول جنگ هر روزش با وجود حضرت امام (ره) طلوع و غروب مي‌كرد و نقش ايشان محدود به يك زمان خاصي نبود، قطعاً جنگ و دفاع مقدس ما بدون وجود امام عزيز، معناي ماندگاري نداشت و يك جنگ شكست خورده بود. وي خاطرنشان كرد: ادامه حيات و زندگي رزمنده‌ها در طي دفاع مقدس همه با وجود حضرت امام (ره) شكل مي‌گرفت و علت آن هم معرفتي بود كه رزمنده‌ها نسبت به وجود ايشان پيدا كرده بودند. اين فرمانده دوران دفاع مقدس ادامه داد: اين معرفت رهبر كبير انقلاب نسبت به رزمنده‌ها يك معرفت و شناخت طريف بود و امام (ره) رزمندگان را مانند فرزندانش دوست مي‌داشت و دائماً با رهنمود‌هايش مراقب آنها بود. عسگري افزود: علت اينكه حضرت امام (ره) فرمودند: «خرمشهر را خدا آزاد كرد» براي اين بود كه رزمنده‌ها دچار عجب و غرور نشوند و انسان وقتي فردي را دوست داشته باشد از آن محافظت مي‌كند و امام (ره) دوست نداشت رزمنده‌ها حتي يك لحظه هم از ياد و نام خدا غافل شوند. وي در خصوص توجه خاص رهبر كبير انقلاب به رزمنده‌ها اظهار كرد: امام (ره) در ضمن توجهات عمومي به افراد هر مقطعي را كه احساس مي‌كردند شرايط حساس است توجه خاصي به رزمنده‌ها داشتند. عسگري افزود: در حقيقت يك نوع ارتباط قلبي و عاطفي بين حضرت امام خميني (ره) و رزمندگان وجود داشت؛ نه صرفاً يك ارتباط مادي بلكه ارتباطي كه در وراي آن اعتقاد به تكليفي عظيم و بزرگ وجود داشت. وي عنوان داشت: ما بايد براي شكر نعمت ولايت و رهبري كه خداوند به ما عطا كرده است، راهي را كه امام (ره) به ما نشان داده‌اند ادامه دهيم و گمراه نشويم. اين فرمانده دوران دفاع مقدس در خصوص ولايت مداري در بين رزمندگان اظهار داشت: تمامي فرماندهان و رزمندگان خودشان را مكلف به انجام تكليف مي‌دانستند به آنچه كه حضرت امام (ره)

بسيار.بسيار زيبا بود خيلي ممنون كه اين مطابب رو گذاشتيد اين جملات امام (ره)كه ميفرمايند من به اين چهره هاي نوراني وبشاش شما، و به اين گريه هاي شوق شما حسرت مي برم . من احساس حقارت مي کنم . من وقتي با اين چهره ها مواجه مي شوم . و اين قلبهائي که به واسطه توجه به خداي تبارک وتعالي اين طور در چهره ها اثر گذاشته است ، احساس حقارت مي کنم . من غير از دعا که بدرقه شما کنم چيزي ندارم که به شما بکنم . من چطور به اين احساسات خداگونه و به اين توجهاتي که شما به خداي تبارک و تعالي داريد، و به اين عزم راسخ شما و اين شجاعت بينظير شما، چطور من مي توانم از شما ستايش کنم ؟ هميشه زمان شنيدن اينها من اشك توي چشمام جاري ميشه .اين صحنه كه امام (ره)اين حرفها رو ميفرمايند من كليپش رو درم و هميشه نگاه ميكنم به هر حال ممنون .بسيار زيبا و تاثير گذار بود