جامپ کات ، برش پرشي ( Jump Cut )
برشي بين دو نما ، که غير منتظره و پرشي به نظر آيد و به خاطر اين پرش آشکار در زمان يا مکان ، توجه را به خود جلب کند. اين برش به دليل ضعف در فيلم برداري يا تدوين هم ممکن است پديد آيد اما معمولا از اين نوع برش براي نيت خاصي استفاده مي شود. اين برش به شيوه هاي زير انجام مي شود:
1- حذف مرحله مياني در يک حرکت پيوسته ، تا به نظر آيد جهشي صورت گزفته.
2- انتقال ناگهاني از حرکتي به حرکت ديگر.
3- قطع از زماني به زمان ديگر يا از جايي به جاي ديگر با يک زاويه و عدسي دوربين.
4- تغيير زاويه دوربين يا موضع شخصيت يا شيئي ، در دو نماي پيوسته از همان شخصيت يا شيء.
5- برش از يک نماي دور يا متوسط به نمايي نزديک از همان صحنه.
اگر خلق جلوه ناگهاني بودن ، گسستگي يا به اوج رساندن در دستور کار نباشد استفاده از جامپ کات به معناي ضعف است.
جرثقيل توليپ ( Tulip Crane )
چرثقيل کوچک و قابل حملي که براي فيلم برداري در خارج از استوديو ، بسيار مناسب است.
جرثقيل کوچک ( Velocitator )
وسيله حمل و نقل دوربين که بزرگتر از گردونه و مجهز به جرثقيل است و مي تواند دوربين را تا ارتفاع دو متري بالا ببرد. اين نوع جرثقيل معمولا داراي صندلي مخصوص فيلم بردار و دستيار اوست و به صورت دستي يا موتوري حرکت مي کند.
جرثقيل لوما ( Louma Crane )
جرثقيلي قابل حمل ، قابل انعطاف و متحرک براي فيلم برداري با دوربين هاي سبک که با آن مي توان دوربين را از فاصله اي دور و به مدد تمهيدات کنترل از راه دور مورد استفاده قرار داد. لوما اين امکان را فراهم مي کند تا نماهايي که فيلم برداري از آنها با حضور فيلم بردار در پشت دوربين امکان پذير نيست هم گرفته شوند.
جلوه کولشوف ( Kuleshov Effect )
معنا و تاثيري رواني که از کنار هم گذاشتن نماهاي منفرد و حتي شايد يه نظر بي ارتباط خلق مي شود ، بدون اينکه در خود آن تکه فيلم ها موجود باشد. مثلا ، چشم + آب = گريه کردن. اين مفهوم اصلي مونتاژ به تعبير لف کولشف ( Lev Kuleshov ) و شاگردانش در مدرسه دولتي مسکو در اوايل دهه 1920 بود.
جلوه هاي صوتي ( Sound Effects )
تمام صداهاي فيلم به جز گفت و گو ، گفتار روي فيلم و موسيقي را جلوه هاي صوتي گويند. اين صدا ها معمولا بعد از فيلم برداري به لبه صداي نهايي اضافه مي شود. با جلوه هاي صوتي مي توان ، صداهايي شبيه محيط واقعي خلق کرد. معمو لا بخش صداي استوديوها ، آرشيوي دارند که داراي صداهاي مختلف از جمله شليک گلوله ، انفجار بمب ، صداي باد و باران و طوفان و .. . است و در زمان هاي مختلف مورد استفاده قرار مي گيرد. علاوه بر صداهاي آرشيوي برخي از فيلم سازان صداها را در سر صحنه ضبط مي کنند.
امروزه استفاده ازسيستم هاي کامپيوتري براي خلق و تلفيق صدا با تصوير بسيار مرسوم است.
جلوه هاي لابراتواري ( Laboratory Effects )
جلوه هاي ويژه اي که در لابراتوار و از طريق مراحل مختلف ظهور و چاپ فيلم حاصل مي شود. جلوه هاي لابراتواري از جلوه هاي ايجاد شده رو به روي دوربين ( از جمله جلوه هاي مکانيکي ) و جلوه هاي ايجاد شده درون دوربين متفاوت است.
جلوه هاي مکانيکي (Mechanical Effects )
جلوه هاي ويژه اي که به طور مستقيم جلوي دوربين انجام مي شود و نه در لابراتوار و يا با تکنيک هاي کامپيوتري و اپتيکي ، براي مثال :
1- ايجاد آتش و انفجار.
2- خلق پديده هاي طبيعي مثل باران ، طوفان و ...
3- استفاده از ماکت هايي در اندازه طبيعي مانند ميمون ، کوسه و ...
چراغ فرمان ( Cue Light )
چراغ کوچکي بيرون از ديد دوربين ، که وقتي روشن مي شود ، به منزله آن است که بازيگر بايد جملات مورد نظر را بگويد يا کاري را که بايد انجام دهد. اين جراغ براي کساني که گفتار روي فيلم را ضبط مي کنند هم مفيد است.
چهره بي احساس ( Deadpan )
صورت بازيگر در حالي که هيچ احساس خاصي را بيان نمي کند. مثلا مانند چهره باستر کيتون ( Buster Keaton )، يکي از مهم ترين کمدين هاي دوران صامت سينما ، که حتي به صورت سنگي معروف بود.