• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن معارف > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
معارف (بازدید: 8520)
چهارشنبه 31/1/1390 - 18:20 -0 تشکر 309961
""معراج روحانی یا جسمانی ؟؟؟""

 

به نام خدا

سلام

 

معراج روحانی یا جسمانی؟

زمانی که از معراج سخن به میان میآید، اولین سؤالی که در ذهن نقش میبندد، این است که آیا معراج روحانی بوده یا جسمانی؟

سه نظریه عمده درباره جسمانی و یا روحانی بودن معراج وجود دارد:

1. سیر و معراج، جسمانی و در حال بیداری بوده است.

2. هر دو روحانی بوده است.

3. سیر از مکه تا بیت المقدّس جسمانی و عروج به آسمانها و ملکوت روحانی بوده است[1] .

اکثریت قاطع دانشمندان شیعی و سنّی دیدگاه اول را پذیرفتهاند.

برخی نیز دیدگاه دوم و دستهای هم نظریه سوم را بیان میکنند.

هر یک از سه گروه، دلیل هایی برای اثبات گفته خود ارائه میکنند.

________________

1.توصیه ها وپرسش ها وپاسخ هاایه الله جوادی املی ص74-75

 

 

موضوع اصلی این مبحث اینه "معراج روحانی است یا جسمانی"؟؟؟؟؟؟؟

ابتدای بحث برای اینکه کاربران زیادی مارو در این بحث همراهی کنند وبحث مورد استفاده همگان قرار بگیره از مدیران انجمن "صدرا وولایت گرامی"که در زمینه فلسفه اطلاعات خوبی دارند خواهشمندیم

تعاریف رو قبل از هر توضیحی قرار بدهند تا برداشت غلط از مطالب نداشته باشیم وبحث رو به حاشیه نکشانیم البته اگر براشون مقدور هست

مثلا تعریف جامعی از "جسمانی بودن"روحانی بودن"مجردبودن"مادی بودن".......وهر تعریف دیگه ای که مورد نیاز بحث هست

انشالله با همراهی شما خوبان بتونیم بحث ارزشمندومفیدی در این زمینه داشته باشیم .

از آنجاییکه من سرم درد میگیره برای اینجور بحثها از همه دعوت میکنم هر سوالی در این باره دارند بیان کنند تا کارشناسان بزرگوار زحمت پاسخگویی رو بکشند منتظر نظرات ارزشمند شما خوبان هستیم.

موفق باشید

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

چهارشنبه 31/1/1390 - 18:27 - 0 تشکر 309973

به نام خدا

سلام

معراج

داستان معراج رسول خدا(ص)در یک شب از مکه معظمه به مسجد الاقصی و از آنجا به آسمانها و بازگشت به مکه در قرآن کریم در دو سوره به نحو اجمال ذکر شده،یکی در سوره«اسراء»و دیگری در سوره مبارکه«نجم»

و معروف آن است که رسول خدا(ص)در آن شب در خانه ام هانی دختر ابیطالب بود و از آنجا به معراج رفت و مجموع مدتی که آن حضرت به سرزمین بیت المقدس و مسجد اقصی و آسمانها رفت و بازگشت از یک شب بیشتر طول نکشید به طوری که صبح آن شب را در همان خانه بود

و در تفسیر عیاشی است که امام صادق(ع)فرمود:رسول خدا(ص)نماز عشاء و نماز صبح را در مکه خواند،یعنی اسراء و معراج در این فاصله اتفاق افتاد و در روایات به اختلاف عبارت از رسول خدا(ص)و ائمهمعصومین روایت شده که فرمودند:

جبرئیل در آن شب بر آن حضرت نازل شد و مرکبی را که نامش«براق» بود برای او آورد و رسول خدا(ص)بر آن سوار شده و به سوی بیت المقدس حرکت کرد و در راه در چند نقطه ایستاد و نماز گزارد،یکی در مدینه و هجرتگاهی که سالهای بعد رسولخدا(ص)بدانجا هجرت فرمود،یکی هم مسجد کوفه،دیگر در طور سینا و بیت اللحم زادگاه حضرت عیسی(ع) و سپس وارد مسجد اقصی شد و در آنجا نماز گزارده و از آنجا به آسمان رفت.

و بر طبق روایاتی که صدوق(ره)و دیگران نقل کردهاند از جمله جاهایی را که آن حضرت در هنگام سیر بر بالای زمین مشاهده فرمود سرزمین قم بود که به صورت بقعهای میدرخشید و جون از جبرئیل نام آن نقطه را پرسید پاسخ داد:اینجا سرزمین قم است که بندگان مؤمن و شیعیان اهل بیت تو در اینجا گرد میآیند و انتظار فرج دارند و سختیها و اندوهها بر آنها وارد خواهد شد.

و نیز در روایات آمده که در آن شب دنیا به صورت زنی زیبا و آرایش کرده خود را بر آن حضرت عرضه کرد ولی رسول خدا(ص)بدو توجهی نکرده از وی در گذشت.

سپس به
آسمان دنیا صعود کرد و در آنجا آدم ابو البشر را دید،آن گاه فرشتگان دسته دسته به استقبال آمده و با روی خندان بر آن حضرت سلام کرده و تهنیت و تبریک گفتند،و بر طبق روایتی که علی بن ابراهیم در تفسیر خود از امام صادق(ع)روایت کرده رسول خدا(ص)فرمود:فرشتهای را در آنجا دیدم که بزرگتر از او ندیده بودم و(بر خلاف دیگران)چهرهای درهم و خشمناک داشت و مانند دیگران تبریک گفت و خنده بر لب نداشت و چون نامش را از جبرئیل پرسیدم گفت:این مالک،خازن دوزخ است و هرگز نخندیده است و پیوسته خشمش بر دشمنان خدا و گنهکاران افزوده میشود بر او سلام کردم و پس از اینکه جواب سلام مرا داد از جبرئیل خواستم دستور دهد تا دوزخ را به من نشان دهد و چون سرپوش را برداشت لهیبی از آن برخاست که فضا را فرا گرفت و من گمان کردم ما را فرا خواهد گرفت،پس از وی خواستم آن را به حال خود برگرداند. [3] .و بر طبق همین روایت در آن جا ملک الموت را نیز مشاهده کرد که لوحی از نور در دست او بود و پس از گفتگویی که با آن حضرت داشت عرض کرد:همگی دنیا در دست من همچون درهم(و سکهای)است که در دست مردی باشد و آن را پشت و رو کند،و هیچ خانهای نیست جز آنکه من در هر روز پنج بار بدان سرکشی میکنم و چون بر مردهای گریه میکنند بدانها میگویم:گریه نکنید که من باز هم پیش شما خواهم آمد و پس از آن نیز بارها میآیم تا آنکه یکی از شما باقی نماند،در اینجا بود که رسول خدا(ص)فرمود:براستی که مرگ بالاترین مصیبت و سختترین حادثه است و جبرئیل در پاسخ گفت:حوادث پس از مرگ سختتر از آن است.

و سپس فرمود:

و از آنجا به
گروهی گذشتم که پیش روی آنها ظرفهایی از گوشت پاک و گوشت ناپاک بود و آنها ناپاک را میخوردند و پاک را میگذاردند،از جبرئیل پرسیدم:اینها کیاناند؟گفت:افرادی از امت تو هستند که مال حرام میخورند و مال حلال را وامیگذارند،و مردمی را دیدم که لبانی چون لبان شتران داشتند و گوشتهای پهلوشان را چیده و در دهانشان میگذاردند،پرسیدم:اینها کیاناند؟گفت:اینها کسانی هستند که از مردمان عیبجویی میکنند،مردمان دیگری را دیدم که سرشان را به سنگ میکوفتند و چون حال آنها را پرسیدم پاسخ داد:اینان کسانی هستند که نماز شامگاه و عشاء را نمیخواندند و میخفتند.مردمی را دیدم که آتش در دهانشان میریختند و از نشیمنگاهشان بیرون میآمد و چون وضع آنها پرسیدم،گفت:اینان کسانی هستندکه اموال یتیمان را به ستم میخورند،گروهی را دیدم که شکمهای بزرگی داشتند و نمیتوانستند از جا برخیزند گفتم:ای جبرئیل اینها کیاناند؟گفت:کسانی هستند که ربا میخورند،زنانی را دیدم که بر پستان آویزانند،پرسیدم:اینها چه زنانی هستند؟

گفت:زنان زناکاری هستند که فرزندان دیگران را به شوهران خود منسوب میدارند و سپس به فرشتگانی برخوردم که تمام اجزای بدنشان تسبیح خدا میکرد. [4] .

و از آنجا به آسمان دوم رفتیم و در آنجا دو مرد را شبیه به یکدیگر دیدم و از جبرئیل پرسیدم:اینان کیاناند؟گفت:هر دو پسر خاله یکدیگر یحیی و عیسی(ع)هستند،بر آنها سلام کردم و پاسخ داده تهنیت ورود به من گفتند و فرشتگان زیادی راکه به تسبیح پروردگار مشغول بودند در آنجا مشاهده کردم.و از آنجا به آسمان سوم بالا رفتیم و در آنجا

مرد زیبایی را دیدم که زیبایی او نسبت به دیگران همچون ماه شب چهارده نسبت به ستارگان بود و چون نامش را پرسیدم جبرئیل گفت:این برادرت یوسف است،بر او سلام کردم و پاسخ داده و تهنیت و تبریک گفت و فرشتگان بسیاری را نیز در آنجا دیدم.

از آنجا به آسمان چهارم بالا رفتیم و مردی را دیدم و چون از جبرئیل پرسیدم گفت:او ادریس است که خدا وی را به اینجا آورده،بر او سلام کردم پاسخ داد و برای من آمرزش خواست و فرشتگان بسیاری را مانند آسمانهای پیشین مشاهده کردم و همگی برای من و امت من مژده خیر دادند.سپس به

آسمان پنجم رفتیم و در آنجا مردی را به سن کهولت دیدم که دورش را گروهی از امتش گرفته بودند و چون پرسیدم کیست؟جبرئیل گفت:هارون بن عمران است،بر او سلام کرده و پاسخ داد و فرشتگان بسیاری را مانند آسمانهای دیگر مشاهده کردم.آن گاه به آسمان ششم بالا رفتیم و در آنجا مردی گندمگون و بلند قامت را دیدم که میگفت:بنی اسرائیل پندارند من گرامیترین فرزندان آدم در پیشگاه خدا هستم ولی این مرد از من نزد خدا گرامیتر است و چون از جبرئیل پرسیدم:کیست؟گفت:برادرت موسی بن عمران است،بر او سلام کردم جواب داد و همانند آسمانهای دیگر فرشتگان بسیاری را در حال خشوع دیدم.

سپس به آسمان هفتم رفتیم و در آنجا به فرشتهای برخورد نکردم جز آنکه گفت:ای محمد حجامت کن و به امت خود نیز سفارش حجامت را بکن و در آنجا مردی را که موی سر و صورتش سیاه و سفید بود و روی تختی نشسته بود دیدم و جبرئیل گفت،او پدرت ابراهیم است،بر او سلام کرده جواب داد و تهنیت و تبریک گفت،و مانند فرشتگانی را که در آسمانهای پیشین دیده بودم در آنجا دیدم،و سپس دریاهایی از نور که از درخشندگی چشم را خیره میکرد و دریاهایی از ظلمت و تاریکی و دریاهایی از برف و یخ لرزان دیدم و چون بیمناک شدم جبرئیل گفت:این قسمتی ازمخلوقات خداست.

و در حدیثی است که فرمود:چون به حجابهای نور رسیدم جبرئیل از حرکت ایستاد و به من گفت:برو!

در حدیث دیگری فرمود:از آنجا به«سدرة المنتهی»رسیدم و در آنجا جبرئیل ایستاد و مرا تنها گذارده گفت:برو!گفتم:ای جبرئیل در چنین جایی مرا تنها میگذاری و از من مفارقت میکنی؟گفت:ای محمد اینجا آخرین نقطهای است که صعود به آن را خدای عز و جل برای من مقرر فرموده و اگر از اینجا بالاتر آیم پر و بالم میسوزد، [5] .

آن گاه با من وداع کرده و من پیش رفتم تا آن گاه که در دریای نور افتادم و امواج مرا از نور به ظلمت و از ظلمت به نور وارد میکرد تا جایی که خدای تعالی میخواست مرا متوقف کند و نگهدارد آن گاه مرا مخاطب ساخته با من سخنانی گفت.

و در اینکه آن سخنانی که خدا به آن حضرت وحی کرده چه بوده است در روایات به طور مختلف نقل شده و قرآن کریم به طور اجمال و سربسته میگوید:

«فأوحی الی عبده ما أوحی»

(پس وحی کرد به بندهاش آنچه را وحی کرد)

القصه

برگرفته از کتاب "زندگانی حضرت محمد ص"

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

چهارشنبه 31/1/1390 - 18:38 - 0 تشکر 309983

بسم الله
با سلام
اول بحث باید تشکر کنیم از خانم گلها بخاطر درج مباحث مفید و جذاب
اما بحث
خب سئوال اولی که به ذهن میادش اینه که اصولاً معراج چی هست؟
اگه معراج به معنای عروج است ، عروج به کجا؟؟
اول این بحث مشخص بشه تا در ادامه بحث مشکل نداشته باشیم

چهارشنبه 31/1/1390 - 18:50 - 0 تشکر 309989

به نام خدا
سلام

نمیدونم با جوابی که جناب صدار دادن الان میتونم این مطلب رو بنویسم یا نه؟
امیدوارم که به روند بحث لطمه نزنه

من میخواستم در مورد جسمانی و روحانی بودن معراج بگم

یادمه یه بار تو یکی از جلسات درس آیت الله جوادی آملی که از تلویزیون پخش می‌شد. ایشون در مورد هفت آسمان و غیره توضیح دادند

اینکه فقط آسمان اول مادی هست و این ستاره ها تو این آسمون هستند
با توجه به اینکه الان انسان تونسته با محدودیت‌های به فضا سفر کنه، هر چند این سفرها، سفر‌های دوری نسبت به ابعاد کیهان نبوده،
میتونیم قبول کنیم که حتی عروج به آسمان هم عروجی جسمانی روحانی بوده و نه فقط از مکه تا بیت المقدس
اما از طرفی آیت الله جوادی آملی تو اون جلسه گفتند که ما از ماهیت آسمان‌های دیگه خبر نداریم و در ادامه گفتند که اون‌ها غیر مادی هستند و دارای ابعادی که ما می‌شناسیم ( طول، عرض، و ارتفاع )نیستند
نمیدونم اگه این چنین که ایشون گفتند باشه، این دلیلی می‌تونه باشه که روح به همراه جسم به اون آسمان‌ها راهی نداشته باشه؟

برا قفل هایی كه بستست یه كلید مونده تو مشتمبه جنون رسیده كارم بس كه فرصت ها رو كشتم
بازی نور و صدا نیست زندگی یه سرنوشته           یكی پیدا یكی پنهون مثل آدم و فرشته
جانشین  انجمن خانواده‌ی تبیان
چهارشنبه 31/1/1390 - 20:52 - 0 تشکر 310030

سلام

عروج به معنی بازگشت هست....از اونجایی كه همه ما از خدا و از عالم بالا هستیم پس وقتی پیامبر به عالم بالا میرن درحقیقت به خدا برمیگرده.

حالا اینكه فرمودید روحی یا جسمی...هردو. روحی كه صد در صد هست. چون روح همیشه هست و ما با روحمون معنا پیدا میكنیم....

اما در مورد جسمانی هم من یك جایی شنیدم یا خوندم كه هست...حالا استدلالش رو یادم نیست..نمیدونم شاید اهالی خونه گفتن كه پیامبر نبود(الان واسه خودم داستان میسازم:) )

خب مبحث خوبیه...فقط وقتی تخصصی میشه من كشش رو ندارم...یعنی حوصلم نمیاد....انشاءالله خدا توفیق بده بتونم....

درپناه حق

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

چهارشنبه 31/1/1390 - 22:23 - 0 تشکر 310087

بسم الله
خب اگه این عروج به سمت خداست حالا یه سئوال دیگه
خدا مادیه یا غیر مادی؟؟

چهارشنبه 31/1/1390 - 22:31 - 0 تشکر 310092

بسم الله
ما در هستی سه عالم داریم که به ترتیب در طول هم هستند
عالم عقل
عالم مثال یا برزخ
عالم ماده یا طبیعت
هر عالمی هم ویژگی خاص به خودش رو داره
عالم ماده عالمیه که فساد و تغییر و تحول در اون وجود داره و ماده و صورت همزمان و همراه با هم هستند. پس ویژگی اصلی عالم طبیعت وجود ماده و صورت است
عالم مثال هم عالمی است که ماده نداره اما صورت رو همراه خودش داره
عالم عقل هم که از دو عالم دیگه بالاتره نه ماده داره و نه صورت
به ترتیب نزدیکی به حق تعالی هم ابتدا عالم عقل قرب به خداوند داره بعد هم عالم مثال و نهایتاً هم عالم ماده
پس اگه موجودی بخواد به قرب الهی برسه نباید مادی باشه این نتیجه اول بحث

چهارشنبه 31/1/1390 - 22:42 - 0 تشکر 310095

به نام خدا
سلام
به نظر من همین که انسان بخش روحانی خودش رو داره در راه قرب خدا مشکلی نیست، هر چند اگه همراه خودش ماده هم بیاره

سوالم اینه که آیا همراه بودن ماده با روح در این قرب الهی خللی وارد می‌کنه؟ اگه آره چطور؟

برا قفل هایی كه بستست یه كلید مونده تو مشتمبه جنون رسیده كارم بس كه فرصت ها رو كشتم
بازی نور و صدا نیست زندگی یه سرنوشته           یكی پیدا یكی پنهون مثل آدم و فرشته
جانشین  انجمن خانواده‌ی تبیان
پنج شنبه 1/2/1390 - 0:51 - 0 تشکر 310106

سلام
از اونجا که جناب صدرا تو رجعت گفتن جسمانی بودن فرق داره با مادی قطعا الان هم میگن جسمانیه و لی مثالی و بعد ما وارد بحثی میشیم که پیش فرض های اون از نظر ما معنیه دیگه ای میده
چرا نباید در این بحث ها همون پیش فرض هایی رو که میشناسیم به کار ببریم
آیا خدا را و هر چه به او وابسته است رو فقط در پیش فرض های فلسفی باید شناخت
یکی با قواعد کلام
یکی با قواعد ریاضی
یکی نجوم و....
تو این زمینه بحث میکنه
من یه سوال می پرسم
اگه ایرادی نداره با این ویژگی وارد بحث بشم بسم الله و گرنه از بیانات شما کمال استفاده رو می کنم
موفق باشید

پنج شنبه 1/2/1390 - 7:25 - 0 تشکر 310147

سلام

اول من چندتا سوال درمورد ماجرایی كه بالا اومده بگم:

1- مردمان دیگری را دیدم که سرشان را به سنگ میکوفتند و چون حال آنها را پرسیدم پاسخ داد:اینان کسانی هستند که نماز شامگاه و عشاء را نمیخواندند و میخفتند >> منظور نماز یومیه است یا نماز شب؟

2- پس جبرئیل تا آسمان هفتم بود...من فكر میكردم تاآسمان چهارم...

3- یه چی بپرسم هیچكی نمیخنده؟....یا بهم نمیگه هیچی بلد نیست؟......**معراج پیامبر مدت زمانش با بعثت پیامبر چقدر فاصله داشت؟ میشه در مورد این تاریخش هم بگید؟
______________________________________________

اما در مورد عوالم كه صحبت شد...

خب اینا قبول....ولی پس جسم پیامبر چی شد كه؟....بعدشم...یه چیز دیگه...ورود به عالم عقل چی؟...روح اینجا چی میشه؟

منتظریم.

درپناه حق

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

پنج شنبه 1/2/1390 - 7:49 - 0 تشکر 310154

به نام خدا
با سلام وصلوات بر محمد وال محمد صلی الله علیه واله وسلم

جهان هستى داراى عوالم گوناگونى است: عالم اسماى الهى، عالم تجرد، عالم مثال و عالم مادى.

  میان عالم مادى و اسماى الهی دو عالم تجرد و مثال وجود دارد. در فلسفه اسلامى - به ویژه در حكمت متعالیه - مستدل شده است كه عوالم هستى با نظام و ترتیب خاصى از ذات حق - كه در مظاهر اسما متجلى است - سرچشمه گرفته است. عوالم وجود از آثار و جلوه‏هاى اسماى الهى‏اند.

نخستین عالم پس از عالم اسماى الهى عالم تجّرد و جبروت است. این عالم از آثار ضعف وجود پاك است، و از این‏رو عالم «جبروت» نامیده مى‏شود؛ یعنى، عالمى كه با قرب به مبدأ متعال و برخوردارى از اشراق‏هاى ربانى، كمبودهایش جبران گشته و جاى آنها را كمالات گرفته است.
عالم بعدى، عالم مثال، برزخ یا ملكوت است. این عالم مترتب بر عالم تجرد، و نشأت گرفته از آن است. این عالم، جلوه آخرین عوالم تجرد است كه در آن حقایق مجرد، در مرتبه نازل و در حد و اندازه‏ها و قالب‏ها جلوه‏گر است. عالم برزخ هم داراى عوالم دیگرى است كه برخى برتر از برخى دیگر و بعضى مترتب بر بعضى دیگر و نشأت گرفته از آن مى‏باشند.
عالم آخر، عالم جسم و نظام مادى است كه عالم «ناسوت» و در اصطلاح قرآن عالم «شهادت» نیز نامیده مى‏شود. این عالم متأخر از عالم برزخ و نشأت گرفته از آن است. عالم مادى، دورترین عالم از مبدأ متعال بوده، از وجود ضعیف‏ترى برخوردار است. حقایق عالم مادى، ظهورات و تابش‏هاى نازله و محدود حقایق مثالى است كه در ماده جلوه مى‏كند.

معاد یا بازگشت به سوى خدا، ج 1، صص 226 و 212.

منبع 

   

مدیر انجمن حوزه علمیه 

تماس بامن:

forum:www.mahdiyavar.mihanbb.com

e-mail:ya_lasaratelhosain@yahoo.com


 

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.