وَ مِنهُم مَّنْ عَهَدَ اللَّهَ لَئنْ ءَاتَانَا مِن فَضلِهِ لَنَصدَّقَنَّ وَ لَنَكُونَنَّ مِنَ الصلِحِینَ(75)
فَلَمَّا ءَاتَاهُم مِّن فَضلِهِ بخِلُوا بِهِ وَ تَوَلَّوا وَّ هُم مُّعْرِضونَ(76)
ترجمه :75- از آنها كسانى هستند كه با خدا پیمان بسته اند كه اگر خداوند ما را از فضل خود روزى كند قطعا صدقه خواهیم داد و از شاكران خواهیم بود.
76- اما هنگامى كه از فضل خود به آنها بخشید بخل ورزیدند، و سرپیچى كردند، و روى گردان شدند.
تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 48
در میان مفسران معروف است كه این آیات در باره یكى از انصار به نام ثعلبة بن حاطب نازل شده است ، او كه مرد فقیرى بود و مرتب به مسجد پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم) مى آمد اصرار داشت كه پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم) دعا كند تا خداوند مال فراوانى به او بدهد!، پیغمبر به او فرمود: قلیل تؤ دى شكره خیر من كثیر لا تطیقه مقدار كمى كه حقش را بتوانى ادا كنى ، بهتر از مقدار زیادى است كه توانائى اداء حقش را نداشته باشى آیا بهتر نیست كه توبه پیامبر خدا تاءسى جوئى و به زندگى ساده اى بسازى ، ولى ثعلبه دستبردار نبود، و سرانجام به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم) عرض كرد به خدائى كه ترا به حق فرستاده سوگند یاد مى كنم ، اگر خداوند ثروتى به من عنایت كند تمام حقوق آنرا مى پردازم ، پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم) براى او دعا كرد.
چیزى نگذشت كه طبق روایتى پسر عموى ثروتمندى داشت از دنیا رفت و ثروت سرشارى به او رسید، و طبق روایت دیگرى گوسفندى خرید و بزودى زاد ولد كرد، آنچنان كه نگاهدارى آنها در مدینه ممكن نبود، ناچار به آبادیهاى اطراف مدینه روى آورد و آنچنان مشغول و سر گرم زندگى مادى شد كه در جماعت و حتى نماز جمعه نیز شركت نمى كرد.
پس از مدتى پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم) مامور جمع آورى زكات را نزد او فرستاد، تا زكات اموال او را بگیرد، ولى این مرد كم ظرفیت و تازه به نوا رسیده و بخیل ، از پرداخت حق الهى خوددارى كرد، نه تنها خوددارى كرد، بلكه به اصل تشریع این حكم نیز اعتراض نمود و گفت : این حكم برادر جزیه است یعنى ما مسلمان شده ایم كه از پرداخت جزیه معاف باشیم و با پرداخت زكات ، چه فرقى میان ما و غیر مسلمانان باقى مى ماند؟!
در حالى كه او نه مفهوم جزیه را فهمیده بود، و نه مفهوم زكات را، و یا فهمیده بود اما دنیا پرستى اجازه بیان حقیقت و اظهار حق به او نمى داد بهر حال هنگامى كه پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم) سخن او را شنید فرمود: یا ویح ثعلبه ! یا ویح ثعلبه ! واى بر ثعلبه اى واى بر ثعلبه ! و در این هنگام آیات فوق نازل شد.
شاءن نزولهاى دیگرى نیز براى آیات فوق نقل شده كه كم و بیش با داستان ثعلبه مشابه است ، و از مجموع شاءن نزولهاى فوق ، و مضمون آیات ، چنین استفاده مى شود كه شخص یا اشخاص مزبور در آغاز در صف منافقان نبودند، ولى به خاطر همین گونه اعمال به آنها پیوستند.
برداشت شخصی
روزهای سخت میگیم خدایا کمکم کن ،نذر میکنیم خدایا اگر حاجتم بدی این کارو میکنم ،اون کارو میکنم
خدایا !اگرمن فلان امکانات داشتم چه کارهااا نمیکردم
خلاصه به هر دری میزنیم تا حاجتمون روا میشه همینکه حاجت گرفتیم فراموش میکنیم خدایی هم داریم
انقدر غرق در دنیا میشیم که وعده هامون رو فراموش میکنیم چقدر زشته!!!
ان المنافقین هم الفاسقون67توبه
پس یادمون باشه خدا از هرکسی راضی بشه از فاسقان راضی نمیشه
فان الله لا یرضی عن القوم الفاسقین96توبه
پس اگر طالب رضایت الله هستیم از فسق ونفاق دوری کنیم
امیدوارم نهایت استفاده را از این جلسه ببرید