در واقع سران ایالات متحده درست میگویند و آنان هیچ وقت مانع از انتشار اخبار نمیشوند اما سیاستی که آنان در پیش گرفتهاند، همان سانسور مدرن است که بسیار پیچیده و البته تاثیرگذارتر از سانسور سنتی است؛ روشی که نگاهی گذرا به رسانهای این کشور براحتی آن را اثبات میکند.
شبکه ایران:
«آزادی بیان» و «عدم سانسور در رسانهها» موضوعاتی هستند که کشورهای غربی به ویزه ایالات متحده همواره خود را متعهد و ملتزم به اجرای آنان میداند و بر همین اساس هم خود را سردمدار گسترش این موضوعات میداند؛ تا جایی که کنگره آمریکا سالانه مبلغی چندین میلیون دلاری را برای قانونی به نام تلاش برای گسترش آزادی رسانهها در جهان تخصیص میدهد.
اگرچه تجربه انقلابهای رنگی در کشورهای مختلف نشان داده که این بودجه بیشتر از آنکه برای گسترش آزادی واقعی در رسانهها خرج شود، پشتیبان نهادها و سازمانهای برانداز در جهان است اما در هر صورت، این مدعا از سوی سران کاخ سفید پابرجاست که در کشور آمریکا چیزی به نام سانسور وجود ندارد.
گذر از «سانسور سنتی» به «سانسور مدرن»
«سانسور» به معنای سنتی خود یعنی دخالت در سیستم گردش اخبار در جامعه برای جلوگیری یا تغییر اخبار ناخوشایند حکومت در رسانهها. این تعریف سالهای متمادی از سوی افکار عمومی به عنوان محتوای عبارت سانسور پذیرفته شده است اما در دهه اخیر حوادثی روی داد که لزوم بازنگری در این مفهوم سنتی و ارائه تعریفی مدرن از سانسور را اجتناب ناپذیر کرده است.
امروزه با توجه به گسترش رسانههای جمعی و همچنین رشد سرسام آور اینترنت در جهان و توانایی انتقال اخبار و اطلاعات میان دو مکان بسیار دور در کمترین زمان ممکن، دیگر سانسور معنای پیشان خود را از دست داده و با یک تغییر ماهیت بنیادین، به گونهای دیگر از ابزارهای کنترلی حکومتهای غربی تبدیل شده است؛ ابزاری که به ظاهر دخالتی در انتشار اخبار ندارد ولی مدیریت اخبار را برعهده دارد.
منحرف کردن افکار عمومی از مسائلی که مورد پسند حکومت نیستند و سوق دادن مردم به سمت اخبار گوناگون دیگر نظیر اخبار زرد، جذاب و عامهپسند یا اصطلاحا «سلبریتیز» روشی است که سانسور مدرن در پیش گرفته تا بتواند به صورت غیرمحسوس، مدیریت افکار عمومی را در اختیار صاحبان قدرت قرار بدهد.
سانسور به رنگ کاخ سفید
در واقع سران ایالات متحده درست میگویند و آنان هیچ وقت مانع از انتشار اخبار نمیشوند اما سیاستی که آنان در پیش گرفتهاند، همان سانسور مدرن است که بسیار پیچیده و البته تاثیرگذارتر از سانسور سنتی است؛ روشی که نگاهی گذرا به رسانهای این کشور براحتی آن را اثبات میکند.
به عنوان مثال، دولت این کشور به صورت مستقیم مانع از انتشار اخبار درباره اعزام نیروهای نظامی آل سعود به بحرین برای کشتار مردم این کشور نمیشود اما با هجم گسترده تولید محتوا درباره زلزله ژاپن و پخش گسترده و سرسام آور اطلاعات، اخبار، تحلیل و مستند از این واقعه، به طور کاملا مدیریت شده، افکار عمومی جهان را از اتفاق اول منحرف و به سمت اتفاق دوم سوق میدهد.
این رویکرد به ویژه در زمینه سیاسی و تقابل آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران بسیار مسبوق به سابقه است؛ تا جایی که رئیس جمهور کشورمان هم به آن اشاره کرده است.
احمدینژاد چند روز پیش و در سخنرانی خود در جشن روز ملی فناوری هستهای، به سفر سال گذشته خود به نیویورک اشاره کرد و گفت: خیلی عجیب بود؛ از قبل که خواستیم برویم بمب باران خبری آغاز شد که نمیدانم زنی در ایران قرار است مثلا چه شود. ما پرسیدیم، گفتند اصلا هنوز مراحل دادرسی طی نشده و هنوز رسیدگی نشده است اما در خود امریکا همزمان ۵۳ زن در نوبت اعدام بودند و همان زمان که ما آنجا بودیم یکی را اعدام کردند و هیچ خبری نبود.
رئیس جمهور درباره هجمه رسانههای آمریکایی درباره یک مورد قضایی در ایران هم گفت و تاکید کرد: ۱۰۰ نفر خبرنگار ریخته بودند روی سر ما و همه درباره این زنی در ایران میپرسیدند؛ درحالی که حتی یک نفر هم درباره زنان اعدامی در آمریکا در میان نبود.
رسانهها در قفس نامرئی
این مساله و تشدید سانسور مدن در کشورهای غربی به ویژه آمریکا مسالهای است که کارشناسان و فعالان رسانه هم بر روی آن تاکیده کرده و نمونههایی از این مدیریت افکار عمومی را عنوان کردهاند.
«بیژن نوباوه» که سالها سابقه فعالیت رسانهای در آمریکا را دارد، چندی پیش درباره محدودیت غرب برای خبرنگاران دیگر کشورها خصوصا ایرانیها و همچنین خط دهی به رسانهها از سوی دولت این کشور، نکات قابل توجهی را مطرح کرد.
نوباوه وضعیت رسانهها در این کشور را «دیکتاتوری در سایه» نام گذاشت و گفت: به جرات میتوانم بگویم حتی در کشورهای جهان سوم که بعضا مانند لیبی نظامهای ملیتاریستی بر آنها حاکم است، انصافا فضا نقد مسئولان دولتی و سوال از آنها به مراتب از کشورهای غربی بازتر است. در واقع در غرب، نمایش آزادی وجود دارد نه آزادی.
وی درباره این شبهه که پس چطور اجازه شکلگیری تجمعات ضددولتی در این کشور داده میشود هم گفت: اغلب تظاهرات ضد جنگ و امثال آنکه در آمریکا برگزار میشود با سازماندهی دولت این کشور رخ میدهد تا پتانسیلهای اجتماعی را تخلیه کنند. یعنی به عنوان شیر اطمینان عمل میکنند.