بسم الله الرحمن الرحیم
من یک نکته را بگم دوستان چون علاقه زیادی به این بخش سایت دارم برای همین در بخش های دیگر کمتر مطلب میگذارم
فیلم فیلم جالبی هست تقریبا در ادامه 2 قسمت قبل بود با این تفاوت که از 2 بازیگر قبلی خود استفاده نکرده بخاطر بزرگ شدنشان !!!
البته یک بازیگر جدید اضافه شد که نقش مهمی هم در فیلم داشت درباره اون
خواهر برادر باید بگم تقریبا حاشیه ماجرا بود اصل فیلم فکر کنم برای معرفی
بازیگر جدید بود در آخر فیلم هن که تابلو شد اصلان میگه من با تو کار دارم
حالا حالا ها ( یعنی بازم ادامه دارد ).
اینها عین بچه یتیم ها آواره این ور اون ور هستن توی 2 قسمت قبلم
خانه خودشان نبودن خوب این کار باعث میشه مقداری بیننده با کاراکتر بازیگر
ارتباط عاطفی بر قرار کند.
در مورد جلوه های ویژه خیلی خوب بود یک جا بود یا دو جا که که خوب کار نشده بود اما در کل خوب بود .
یکی از جاها که خیلی خوب بود زمانی بود که از تابلو آب شروع به بیرون
ریختن میکرد ( همیشه از توی کمد میومدن این بار از نقاشی که تغییر جالبی )
دقیقه 45 جادو گر میگه " برای مبارزه با تاریکی بیرون باید با تاریکی درون مبارزه کنید "
این یکی از دیالوگ های زیبای این فیلم هست که خیلی قشنگ هست البته بگم
همچین مضمونی را رسول الله 1400 سال (با کم و زیادش) فرمودند : «المجاهد
من جاهد نفسه فی الله»؛ (مجاهد کسی است که برای خدا با نفس خود مبارزه
کند.) یا بهترین جهاد جهاد اکبر است یا یک روزی که عده ای از اصحابش با
غرور و افتخار از یک جنگ برگشته اند. می آید جلو به این ها آفرین می گوید،
ولی این چنین آفرین می گوید: «مرحبا بقوم قضوا الجهاد الاصغر و بقی علیهم
الجهاد الاکبر» (وسائل الشیعه، ج 11، ص 122)؛ آفرین بر گروهی که جهاد
کوچکتر را انجام داده اند و جهاد بزرگتر باقی مانده است. یا رسول الله!
جهاد بزرگتر چیست؟ خیال کردند صحنه دیگری است نظیر آن جنگ. فرمود: جهاد
النفس. یعنی اسلام من دو جهاد می خواهد: هم در جبهه بیرون؛ جهاد با
انسانهای طاغی و متمرد، و هم جهاد با نفس؛ یکی به تنهایی کافی نیست.
در اوائل فیلم زمانی که داشت خاطات مینوشت نگاه ساده او را به نارنیا نشان میداد ( شاید نگاه ساده بعضی انسان ها به این دنیا باشد ).
در دقیق 46 این پسره حرف های جالبی میزنه اصلا بازش نمیکنم چون خیلی طول میکشه در کل خالی از لطف نبود برای من !!!
ناخدای کشتی عجیب من را یاد جان لاک می انداخت هم قیافه هم بعضی کار هاش (
مثلا سر میز غذا بودن همه غذا را شروع کردن به خوردن اما اون نخورد ).
دقیقه 50 در اینجا هم دیالوگ جالبی گفته شداصلان میگه: " همیشه از ارزش های خودمان قافل هستیم " اینم خیلی زیبا هست.
دقیقه 52 نقش اصلی ها با نزدیک شدن به جزیره قاطی میکنند ( توهم ،
خواب و ارزو های پوچ ) به نظر این یک واقعیت هست وقتی شما وارد یک جامعه
الوده بشید روی شما تاثیر میگذاره هرچی شما آدم خوبی باشید بازم تغییر
میکنید .
پیامبر ( صلی الله علیه و اله )همنشین خوب بهتر از تنهایى است و تنهایى بهتر از همنشین بد. (الامالى طوسى،ص۵۳۶)
امام سجاد به فرزندش فرمود: با پنج نفر همنشینی نکن: 1-دروغگو 2-فاسق 3-بخیل 4-احمق 5-آنکه قطع رحم کرده است. تحف العقول، ص319.
دقیق54 اینجای فیلم اصلا برای جالب نبود آخه نرسیده توی جزیره میرن توی اون چاه ( یا غار ) این اصلا معنی نمیده برای چی میرن اونجا ؟
دقیقه 68 هم موش صحبت های جالبی میکند که از آن میگذریم
در آخر این را بگم این فیلم تحول 4 بچه را به 4 آدم بزرگ نشان میدهد ( البته 2 بچه که حالا ادم بزرگ هستن در این قسمت نبودن ها )