• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن مهدویت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
مهدویت (بازدید: 2006)
جمعه 19/1/1390 - 15:22 -0 تشکر 305392
خائف وناشناخته

اگر چه غیبت سلب نعمت ظهور و دیدار امام است كه در اثر بى توجهى‏ها و غفلت‏هاى بشریت بوده است، امّا از بعد دیگر یك كمال است چرا كه باعث احساس نیاز مردم مى‏شود كه نامش انتظار است كه فایده‏هاى زیادى بر آن مترتب است.

این جُستار با اثبات وجود امام به فلسفه و یكى از مفاهیم غیبت مى‏پردازد كه همان نشناختن و اطاعت نكردن از وجود معصوم است. و این معنا صبغه روشن تاریخ امامت است و غیبت، حاصل رفتارها و عملكرد بشریت بوده است و تغییر و اصلاح این رفتارها مى‏تواند خود مهمترین عامل ظهور باشد.

حكمت و فلسفه‏ى خلقت، از دیر باز، فكر بشر را به خود مشغول كرده است. تفكّر و اندیشه‏اى متین و قانع كننده در این امر، مى‏تواند آرام بخش وجود انسان در دریاى متلاطم این دنیاى مادّى گردد. به همین دلیل، پروردگار متعال، در كلام‏اش، از این هدف سخن گفته است. مى‏فرماید: "و ماخلقت الجنّ والإنس إلّا لیعبدون"؛ جن و انس را خلق نكردم، جز براى این كه مرا پرستش و اطاعت كنند.

بنابراین، از نظر قرآن، هدف و غایت خلقت، بندگى پروردگار متعال است. در عالم هستى، هیچ رتبه‏اى بالاتر از آن نیست، ضرورت تحقّق این هدف، از دو جهت قابل تأمّل است:

جهت نخست آن كه اگر هدف خلقت انسان، بندگى و طاعت مبدأ هستى است، آن بندگى و اطاعتى مقصود است كه به درجه‏ى كمال برسد و معیار و میزان قرار گیرد و اطاعت و عبادت انسان‏هاى عادىِ خطا كار و آسیب‏پذیر، نمى‏تواند مصداق اتمّ و اكمل این هدف الهى باشد، و از آن جا كه اطاعت كامل، در گرو معرفت كامل است، لذا این هدف، جز در وجود معصوم تحقّق پیدا نمى‏كند. پس بدون وجود حجّت الهى، هدف خلقت تأمین نمى‏شود و عالم، بیهوده و عبث خواهد بود.

جهت دوم، امر هدایت سایر انسان‏ها است. اگر قرار است كه انسان، معناى بندگى پروردگار را بفهمد و در آن مسیر گام بردارد، چنین رشد و آگاهى حاصل نمى‏شود مگر با وجود نمونه‏ى كامل این بندگى، نمونه‏اى كه آن طور كه سزاوار است، خداوند عالم را اطاعت كند و بندگى او را در لحظه‏لحظه حیات‏اش نشان دهد.

این، از آن جهت است كه نحوه‏ى بندگىِ پروردگار متعال، اگر بخواهد مورد قبول ذات مقدس‏اش قرار گیرد، باید از ناحیه‏ى خودش ارائه گردد. در واقع، انسان‏ها، به حال خود رها نشده‏اند كه هر طور بخواهند او را بندگى كنند، بلكه در این باره، هم هدف روشن و تعیین شده است و هم راه رسیدن به آن هدف. راهى كه برگزیدگان الهى در حیات خود نشان دادند و دیگران باید دلیل بندگى حق را، از این نمونه‏هاى كامل بیاموزند.

در حقیقت، راه رسیدن بشر به این مرتبه‏ى عالى، در نگاه و اقتداى به آن عبادت كامل است، به گونه‏اى كه اگر كتاب‏هاى آسمانى، به تنهایى، متولى نشان دادن این راه مى‏شدند، كافى نبود، بلكه حقیقت آن مفاهیم، باید در وجودى شكل مى‏گرفت و باز مى‏شد و معنا مى‏یافت؛ یعنى، اگر نزدیكى به پروردگار متعال و بندگى او، در مفاهیمى مانند ایمان، توكّل، صبر و زهد، ایثار...، مطرح شده است، لازم است كه این مفاهیم، در وجود انسانى در صحنه‏ى عمل نشان داده شود تا بشریّت واقعیّت آن را درك، و به او اقتدا كند. این بستر، هیچ جایى جز وجود معصوم نبوده است. بنابراین، ضرورت وجود امام در عالم هستى براى هدایت انسان‏ها است و بدون وجود چنین تحقّق عملى، بندگى خدا در عالم بى معنا خواهد بود.

غیبتى در حضور/ خانم نیكو دیالمه

mahdi313.com

ادامه دارد...

خوش  دارم كه مجهول و  گمنام ،

 به سوی  زجر دیدگان دنیا بروم ، در رنج و شكنجه آن ها شركت كنـم ، همچـــون  سربازی خاكی در میان انقلابیـــون آفریقا بجنـگم تا به درجـه شهادت نایل آیـــم.

 

" شهید دكتر چمران "

سه شنبه 6/2/1390 - 2:20 - 0 تشکر 311828

باید در هر عصرى، غایت خلقت، آن مصطفى و مجتباى الهى، حضور داشته باشد تا با حیات‏اش، اطاعت خدا معنا یابد و دیگران به واسطه‏ى او، راه بندگى را بیاموزند. ضرورت معرفت امام نیز دقیقاً به همین مسأله باز مى‏گردد: "مَنْ مات و لم یعرفْ إمامَ زمانِهِ ماتَ میتةً جاهلیةً [بحارالأنوار، ج 23، ص 89] ؛ هر كس بمیرد و امام زمان‏اش را نشناسد، به مرگ جاهلى مرده است."


یعنى، امام، راه عملى پیموده شده بندگى خدا است: "أنتم الصراط الأقوم" [زیارت جامعه‏ى كبیره] ، لذا شناخت او، شناخت راه است و نشناختن او، مساوى با ماندن در جاهلیّت، یعنى فضاى ره گم كردگان.

به همین جهت است كه اگر آن حجّت الهى، روى زمین نباشد، وجود هیچ انسان دیگرى معنا نخواهد داشت. در آن صورت، عالَم، به كلاس بدون مربّى و معلّمى مى‏ماند كه شاگردى در آن، بى مفهوم است. در واقع، مادامى كه شاگرد بودن را بپذیریم، ضرورت وجود مربّى، همچنان باقى است، مگر آن كه شاگردى خویش را فراموش كنیم یا از اساس انكار كنیم! إنّ الإنسان لیطغى أن رآه استغنى [علق: 7 - 6] امّا واقعیّت، این است كه حتّى اگر انسان به خیال استغنا نیز جایگاه خویش را فراموش كند، این، به مفهوم عدم نیاز او به مربّى و مذكّر نخودهد بود. انسان، از آن جهت كه انسان است و داراى هواى نفس، نیازمند تربیّت و تذكّر دائمى است و از همین جهت، نیازمند شاگردىِ مكتب وحى است، چه در عصر اوّلیّه زیست كند و چه در عصر علم و فن آورى. رشد عقلى و افزایش آگاهى‏هاى او، نه تنها او را از این امر بى‏نیاز نمى‏كند، بلكه ضرورت استمرار مربّى و مذكّرى الهى را براى او به اثبات مى‏رساند، ضرورتى كه حیاتِ همه‏ى عالم به وجود او است: "لولا الحجة لساختِ الأرضُ بأهلها" [اصول كافى، ج 1، باب 4، ج 10] اگر حجّت در روى زمین نباشد، زمین اهلش را فرو خواهد برد.***

بنابراین، تنها، در پرتو وجود امام و بندگى كامل او نسبت به پروردگار متعال است كه لطف و فیض الهى بر عالم هستى نازل مى‏شود. در واقع، بالاترین و افضلِ فیوضات الهى، فیض هدایت است كه به بركت وجود امام، یعنى آن تجسّم اطاعتِ كامل، نمود مى‏یابد و انسان‏ها به واسطه‏ى او هدایت مى‏شوند. این، مهم‏ترین معنا براى واسطه‏ى فیض بودن امام است.


بنابراین، امام، چه ظاهر باشد، چه غایب، چه چشم‏ها او را بشناسند و چه نشناسند، او، معنا بخش عالم هستى و بندگى خدا، بلكه قوام خانه‏ى دنیا است.

امّا گاه از خود مى‏پرسیم: "اگر حقیقت عالم وجود، به او معنا مى‏یابد و او است كه وجودش نشان دهنده‏ى راه است، پس چرا اكنون غایب است؟ فلسفه‏ى غیبت چیست؟ و چه شد كه بشریّت به غیبت مبتلا گشت؟".


-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------*** در بعضى روایات، دو حجت، از جانب خداوند، براى مردم ذكر شده است: حجّت ظاهرى، یعنى انبیا و رسل و ائمه (علیهم‏السّلام)، و حجّت باطنى یعنى عقل (تحف العقول، ص 285، امام موسى بن جعفر (علیه‏السّلام)). از این جهت، كسانى با الهام از مضامین چنین احادیثى، "حجّت"، را در حدیث بالا، به "عقل" معنا كرده‏اند، در حالى كه حتّى اگر در صدد جمع احادیث باشیم، لازم است حجّت را در مفهوم كلّى آن، یعنى ظاهرى و باطنى، هر دو، تفسیر كنیم؛ چرا كه در حدیث، هیچ قرینه‏اى، جهت تخصیص دادن "حجّت" به "حجّت باطنى" یعنى - عقل - وجود ندارد و در صورتى كه كلّى معنا كنیم، ضرورت وجود حجّت ظاهر ظاهر (امام) همچنان باقى است. به علاوه، احادیث دیگرى وجود دارد كه ما را در تفسیر "حجّت" به "امام"، مطمئن مى‏سازد كه به نمونه‏هایى از آن‏اشاره مى‏كنیم.


غیبتى در حضور/ خانم نیكو دیالمه

mahdi313.com


                                                                                                                                                             ادامه دارد...

خوش  دارم كه مجهول و  گمنام ،

 به سوی  زجر دیدگان دنیا بروم ، در رنج و شكنجه آن ها شركت كنـم ، همچـــون  سربازی خاكی در میان انقلابیـــون آفریقا بجنـگم تا به درجـه شهادت نایل آیـــم.

 

" شهید دكتر چمران "

سه شنبه 6/2/1390 - 8:45 - 0 تشکر 311846

سلام

ممنون..مطالب جالبیه....و خوبیشم اینه كه آدم خوب حالیش میشه..بیانشو میگم...:)

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

سه شنبه 6/2/1390 - 14:25 - 0 تشکر 311906

سلام

بسیار سپاسگذار از موضوع مطرح شده
فقط من این میان یه سوال دارم...
خانم نیكو دیالمه
اسمشون برام آشناس
بیشتر آشناییت میدین؟

ممنون

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
پنج شنبه 1/10/1390 - 18:7 - 0 تشکر 405156

سلام

هشششششششششششت ماه بعد!
متاسفانه نتونستم اطلاعات دقیقی از ایشان یعنی خانم دیالمه پیدا کنم
:(

اگه کسی از دوستان آشناییتی داره لطف کنه بذاره اینجا.

خوش  دارم كه مجهول و  گمنام ،

 به سوی  زجر دیدگان دنیا بروم ، در رنج و شكنجه آن ها شركت كنـم ، همچـــون  سربازی خاكی در میان انقلابیـــون آفریقا بجنـگم تا به درجـه شهادت نایل آیـــم.

 

" شهید دكتر چمران "

پنج شنبه 1/10/1390 - 18:13 - 0 تشکر 405157

قطعاً، غیبت، به معناى عدم وجود امام نیست، بلكه غیبت، تنها، عدم ظهور است و نه عدم حضور. چون حضور دارد، پس همه‏ى وظایفى را كه به حكم امامت مى‏بایست نسبت به بشریّت انجام دهد، انجام خواهد داد؛ چون حضور دارد، معنا بخش عالم هستى است؛ چون حضور دارد، نگرانِ امّت خویش است؛ چون حضور دارد، باب هدایت ره گم كردگان است و در رفع مشكلات امّت مى‏كوشد، هر چند آنها خود این مطلب را در نیابند و ولى نعمت خود را نشناسند، امّا نشناختن حقیقت مطلب را تغییر نمى‏دهد.

در واقع امامت مجموعه رفتارهایى است كه وقتى در وجودى شكل گرفته و تجلى یافته است او را امام مى‏نامیم، همان طور كه »مادرى« یك اسم نیست، یك منصب نیست، مجموعه رفتارهایى سرشار از لطف و عطوفت و تربیت است كه در هر كس باشد اورا مادر مى‏نامیم، لذا امام نمى‏تواند امام باشد و نگران بشرین نباشد، نمى‏تواند امام باشد و هدایت نكند، نمى‏تواند امام باشد و رفع مشكلات نكند و...

به همین دلیل است كه در زیارات امام را به عنوان چشم خدا در میان خلقش خطاب مى‏كنیم: «السلام علیك یا عین الله فى خلقه» [بحارالأنوار، ج 102، ص 215]
على (علیه‏السّلام)در خطابش به یكى از یاران مى‏فرماید: اى رمیله، هیچ مؤمنى در شرق و غرب زمین از ما غایب نیست.[بصائر الدرجات، باب 16، ح 1]
خورشید، چون حقیقت‏اش، نورافشانى است، حتّى اگر در پس ابرها هم باشد، عالم را با نورش و گرمایش بهره‏مند مى‏كند، به طورى كه روز ابرى، هرگز، مانند شب تاریك نیست، گرچه با روز آفتابى نیز متفاوت است. درست به همین دلیل است كه وقتى راوى از امام صادق (علیه‏السّلام) سؤال مى‏كند:

«كیف ینتفع الناس بالحجة الغائب المستور؟». قال: «كما ینتفعون بالشمس إذا سترها السحاب»[بحارالأنوار، ج 52، ص 92]؛ «چه گونه مردم از حجت غایب و پنهان بهره مى‏برند؟». فرمود: «همان گونه كه از خورشید، چون در پس ابرها قرار مى‏گیرد، بهره‏مند مى‏شوند.«.

همان طور كه اثر وجودى خورشید در پس ابر، براى هیچ كس قابل انكار نیست، اثر وجودى امام در عالَم آفرینش و براى تك تك انسان‏ها، قابل انكار نیست، هرچند كه شاید صاحبان معرفت، این اثر را بیش‏تر درك كنند.

بنابراین، وقتى از فلسفه‏ى غیبت سؤال مى‏كنیم، منظورمان این نیست كه «چرا آن غایت هستى نیست؟»، بلكه مى‏خواهیم بدانیم كه این حضور بى ظهور، چرا اتّفاق افتاد.

غیبت، امرى است كه ریشه‏ها و زمینه‏هاى آن را باید قبل از وقوع‏اش، در رفتار انسان‏ها یافت. اگر با تدبر و تحقّق این جست و جو انجام پذیرد، ما را به حقیقت غیبت رهنمون خواهد ساخت.

واقعیّت، این است كه غیبت، یك امر دفعى و ناگهانى نبوده است، بلكه مفهومى از غیبت، به طور تدریجى، در طول تاریخ جریان داشته است و سرانجام، در یك نقطه از تاریخ، نمود فیزیكى و عملى یافته است.

غیبتی در حضور/ خانم نیکو دیالمه
mahdi313.com

ادامه دارد...

خوش  دارم كه مجهول و  گمنام ،

 به سوی  زجر دیدگان دنیا بروم ، در رنج و شكنجه آن ها شركت كنـم ، همچـــون  سربازی خاكی در میان انقلابیـــون آفریقا بجنـگم تا به درجـه شهادت نایل آیـــم.

 

" شهید دكتر چمران "

پنج شنبه 1/10/1390 - 19:48 - 0 تشکر 405186

سلام
ممنون از پاسخگویی و مطلبتون

همراه هستیم

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
دوشنبه 26/10/1390 - 0:49 - 0 تشکر 417569

مسئله‏ى نشناختن و اطاعت نكردن از وجود معصوم، مى‏تواند مفهوم دیگرى از غیبت باشد. آن اندازه‏اى كه پیامبر و ائمه (علیهم‏السّلام)در طول تاریخ شناخته نشدند، مى‏توانیم بگوییم، در واقع، از دید مردم غایب بودند. این مفهوم از غیبت، بر تمام تاریخ امامت، سایه افكنده است، بلكه نشانه‏هاى آن را در زمان خود پیامبر  (صلّى‏اللّهُ‏علیه‏وآله‏وسلّم) مى‏توانیم بیابیم.

آن جا كه پیامبر مصلحت اسلام را در صلح حدیبیه دید و عزم را بر صلح با مشركان محكم كرد، آنان كه جنگ، خوى همیشگى شان بود و تفاخر عرب سراسر وجودشان را پر كرده بود، به مخالفت برخاستند و گفتند: «ما، طالب جنگ‏ایم و خوارى صلح را نمى‏پذیریم.»! قرآن، از آن صلح، به «فتح آشكار«تعبیر كرده است: «إنّا فتحنا لك فتحاً مبیناً»
آن جا كه پیامبر، در آخرین روزهاى حیات‏اش، فرمان حضور در لشكر اسامه را به مسلمانان داد و بارها و بارها فرمود: «لعن الله مَن تخلّف عن جیش أُسامة»، آنان كه فرمان پیامبر را فرمان خدا نمى‏دانستند و دل‏هاشان به مسئله‏ى خلافت بعد از رسول خدا  (صلّى‏اللّهُ‏علیه‏وآله‏وسلّم)مى‏اندیشید، بهانه آوردند كه چه گونه یك جوان را به فرماندهى خویش بپذیریم؟»! و آن زمان كه پیامبر )صلّى‏اللّهُ‏علیه‏وآله‏وسلّم) در بستر بیمارى فرمود: «قلم و دواتى بیاورید تا براى تان چیزى بنویسم كه گمراه نشوید.«، ندا در دادند: «حسبنا كتاب الله»!

در این رفتارها كه مى‏اندیشیم، در مى‏یابیم كه گویا پیامبر  (صلّى‏اللّهُ‏علیه‏وآله‏وسلّم)در جامعه‏ى آن روز، غایب بوده است، غیبتى كه آخرین نمود واقعى آن، در ماجراى سقیفه تجلّى كرد، آن جایى كه از همه چیز سخن مى‏رود جز آن چه پیامبر  (صلّى‏اللّهُ‏علیه‏وآله‏وسلّم) گفته و وصیّت كرده بود!

رسول خدا  (صلّى‏اللّهُ‏علیه‏وآله‏وسلّم) كه مسئولیّت حفظ و بقاى دین بعد از خود را نیز برعهده داشت، در آخرین سال حیات خود، در حجّةالوداع، بار دیگر با نداى «مَنْ كنتُ مولاه فهذا علی مولاه...» در میان جمع كثیرى از مسلمانان، این امر عظیم را به انجام رسانید و با ایشان اتمام حجت كرد، امّا عملكرد آنان در فاصله‏ى كمى بعد از وفات پیامبر  (صلّى‏اللّهُ‏علیه‏وآله‏وسلّم)نشان داد كه گویى اصلاً غدیر نبوده است، پیامبر را در آن صحنه ندیده‏اند و كلام‏اش را نشنیده‏اند!

آرى، پیامبرِ متصل به وحى و تعیین شده از جانب خدا، غایب است و آن چه براى بسیارى ظهور دارد، حاكمى است كه از پیش خود رأى و نظرى دارد و دیگران نیز در كنار او رأى و نظرى‏اند!

به گزاف نگفته‏ایم، اگر بگوییم؛ جامعه‏ى آن روز، پیامبر  (صلّى‏اللّهُ‏علیه‏وآله‏وسلّم) را آن گونه كه باید، نشناخت، چون نشناخت، اطاعت نكرد و چون اطاعت نكرد، سودى نبرد.

بعد از وفات پیامبر  (صلّى‏اللّهُ‏علیه‏وآله‏وسلّم)، آن روز كه على (علیه‏السّلام) به همراه زهرا (علیهاالسلام) به در خانه‏ى مهاجران و انصار رفت و از آنان براى یارى خود و دفاع از حق امامت دعوت كرد، كسى نداى او را اجابت نكرد... تا آن جایى كه امامى كه براى ساختن جامعه‏ى بشرى آمده بود، بیست و پنج سال در اطراف مدینه، نخل خرما كاشت و قنات حفر كرد! گویا، جامعه‏ى آن روز، انسانى براى ساخته شدن ندارد و با امام خود معامله‏ى غایب را مى‏كند!


ادامه دارد...

خوش  دارم كه مجهول و  گمنام ،

 به سوی  زجر دیدگان دنیا بروم ، در رنج و شكنجه آن ها شركت كنـم ، همچـــون  سربازی خاكی در میان انقلابیـــون آفریقا بجنـگم تا به درجـه شهادت نایل آیـــم.

 

" شهید دكتر چمران "

دوشنبه 26/10/1390 - 23:30 - 0 تشکر 417979

به نام خداوند بزرگ رحمت گر مهربان

من بهرام از ایلام دانشجوی ترم 7 مهندسی در 31 روزمین تسلیم شدن و مسلمان شدنم می خواهم منتظر باشم.

من در تاریخ 25 برج 9 سال 1390 به دین بزرگ اسلام با خواست خودم و به کمک خدا مسلمان شدم.

سوال خواهشا در جملات زیر معنی کلمات و جملات کلیدی را کمکم کنید.

امام زمان نیز مثل ما منتظر است منتظر باشید که ما هم مثل شما منتظریم.

اصلاح افکارو بالا بردن پذیرش خود یک راه برای ظهور نیست بلکه تنها راه است.

خضوع و پذیرش یک راه برای رسیدن به ایمان قوی نیست بلکه تنها راه است.

نماز یک بال پرواز به سوی خدا نیست بلکه هر دو بال است.

تفکر و تعقل زیاد در مورد اطراف و آنچه که می بینیم و می شنویم و حس می کنیم و درک می کنیم یک وسیله برای نزدیکی به خدا نیست بلکه تنها وسیله است.

هر جا فکر کردیم همه چیز را می دانیم و بدون فکر کردن در مورد موضوعی طوطی وار جواب دادیم و خود را قانع کردیم یک دلیل برای فهمیدن آنکه احمق هستیم نیست بلکه تنها دلیل است و ستم به خود.

گفته های بزرگان دین.

آیا وقت عمل است یا هنوز باید منتظر باشیم

من آماده هر گونه کمک در حد توانم هستم

s.istgahfani@yahoo.com

امضاء

نسیم آرامش

چهارشنبه 28/10/1390 - 23:19 - 0 تشکر 418885

bahram333 گفته است :
[quote=bahram333;754223;417979]

به نام خداوند بزرگ رحمت گر مهربان

من بهرام از ایلام دانشجوی ترم 7 مهندسی در 31 روزمین تسلیم شدن و مسلمان شدنم می خواهم منتظر باشم.

من در تاریخ 25 برج 9 سال 1390 به دین بزرگ اسلام با خواست خودم و به کمک خدا مسلمان شدم.

سوال خواهشا در جملات زیر معنی کلمات و جملات کلیدی را کمکم کنید.

امام زمان نیز مثل ما منتظر است منتظر باشید که ما هم مثل شما منتظریم.

اصلاح افکارو بالا بردن پذیرش خود یک راه برای ظهور نیست بلکه تنها راه است.

خضوع و پذیرش یک راه برای رسیدن به ایمان قوی نیست بلکه تنها راه است.

نماز یک بال پرواز به سوی خدا نیست بلکه هر دو بال است.

تفکر و تعقل زیاد در مورد اطراف و آنچه که می بینیم و می شنویم و حس می کنیم و درک می کنیم یک وسیله برای نزدیکی به خدا نیست بلکه تنها وسیله است.

هر جا فکر کردیم همه چیز را می دانیم و بدون فکر کردن در مورد موضوعی طوطی وار جواب دادیم و خود را قانع کردیم یک دلیل برای فهمیدن آنکه احمق هستیم نیست بلکه تنها دلیل است و ستم به خود.

گفته های بزرگان دین.

آیا وقت عمل است یا هنوز باید منتظر باشیم

من آماده هر گونه کمک در حد توانم هستم

s.istgahfani@yahoo.com

امضاء

نسیم آرامش

هوالودود

سلامٌ علیکم

تبریک عرض میکنیم

زبان قاصر است از تحسین...

امیدوارم به زودی مشرف بشین به...

 نمیدونم درست منظورتونو متوجه شدم یا خیر! ولی آنچه به صورت ساده ازین جملات بنظر میاد بدون بحث درباره صحیح یا غلط بودنشون , می نویسم

امام زمان نیز مثل ما منتظر است منتظر باشید که ما هم مثل شما منتظریم.

  خود امام زمان (عج) نیز برای فرارسیدن آن روز موعود منتظر هستند...همه باید منتظر واقعی باشیم

اصلاح افکارو بالا بردن پذیرش خود یک راه برای ظهور نیست بلکه تنها راه است.

به رسیدن به ظهور, راه اصلی , اصلاح افکار است که باعث پذیرش حادثه ی ظهور میشه

خضوع و پذیرش یک راه برای رسیدن به ایمان قوی نیست بلکه تنها راه است.

برای قوی کردن ایمان , خضوع و پذیرش آنچه از تو می خواهند راه اصلی است

نماز یک بال پرواز به سوی خدا نیست بلکه هر دو بال است.

برای پرواز واقعی به سوی خدا, نماز...


وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
پنج شنبه 29/10/1390 - 17:22 - 0 تشکر 419093

سلام

بهرام333
منم تبریک میگم بهتون سی و چهارمین روز رو.


چه زیبا حقیقت مسلمانی را با عبارت تسلیم شدن در سی و یکمین روز بیان کردین!

ان شاءالله تسلیم باشم.

فَلَا وَرَبِّكَ لَا یؤْمِنُونَ حَتَّى یحَكِّمُوكَ فِیمَا شَجَرَ بَینَهُمْ ثُمَّ لَا یجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَیتَ وَیسَلِّمُوا تَسْلِیمًا «نساء65»

ترجمه ای از آیه: به پروردگارت سوگند که آنها مؤمن نخواهند بود، مگر اینکه در اختلافات خود، تو را به داوری طلبند؛ و سپس از داوری تو، در دل خود احساس ناراحتی نکنند؛ و کاملا تسلیم باشند.

در مورد جملاتی هم که نوشتین به نظرم توضیحات jtayebe دقیقه.

خوش  دارم كه مجهول و  گمنام ،

 به سوی  زجر دیدگان دنیا بروم ، در رنج و شكنجه آن ها شركت كنـم ، همچـــون  سربازی خاكی در میان انقلابیـــون آفریقا بجنـگم تا به درجـه شهادت نایل آیـــم.

 

" شهید دكتر چمران "

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.