• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن مهدویت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
مهدویت (بازدید: 2518)
جمعه 29/11/1389 - 3:50 -0 تشکر 285651
منجی عرفی شده در چشم انداز مسیحیان صهیونیست شده

سلام دوستان عزیز

 

مطلبی که می خونید برگرفته از مقاله از یکی از محققان کشور به نام محسن قنبری است ابتدا چکیده ای از این مقاله را برایتان می نویسم

صهیونیسم مسیحی جنبشی نوظهور است که با ابزارانگاری آموزه های دینی به منظور دستیابی به اهداف سیاسی، اقدام به عرفی سازی جامعه دینی مسیحی-یهودی نموده است.

منجی گرایی به مثابه آموزه ای کانونی در باورهای این جنبش، با فاصله گرفتن از منجی ناب و آموزه های مسیح، شکلی عرفی به خود گرفته و در عمل در اختیار اهداف رژیم صهیونیستی در منطقه خاورمیانه قرار گرفته است.

پرداختن به آموزه منجی در حوزه نظر(باور) و حوزه عمل(انتظار و زمینه سازی ظهور) از نگاه مسیحیان صهیونیست شده و نقد آنها با معیار منجی ناب دینی(مهدویت) از مباحث تحت پوشش مقاله حاضر می باشد.

امیدوارم تا اینجای کار متوجه شده باشید در این مقاله به چه چیزی قرار پرداخته بشه خوب ابتدا یه مختصری در توضیح مسیحیان صهیونیست می نویسم و در پست بعدی ان شا ءالله به واژه شناسی عرفی شدن(سکولاریسم) و جنبش صهیونیسم مسیحی، منجی عرفی تشریح شده و نقد آن به منجی ناب(مهدیت در اسلام) می پردازم

مسیحیان صهیونیست شده

 مسیحیان صهیونیست شده به آن دسته از باورمندان به آیین مسیحیت اطلاق می شود که گرایش های صهیونیستی یافته و پایگاههای قدرت، ثروت و اطلاعاتی را در سرتاسر اروپا و آمریکا به هدف پاسداری از کیان رژیم اشغالگر قدس در اختیار گرفته اند.

این گروه از مسیحیان، جنبش سیاسی نوینی را بنیان نهاده اند که با عنوان "مسیحیت صهیونیستی" روند عرفی سازی(سکولاریزه کردن) جوامع دینی مسیحی-یهودی را پی گرفته است.

جمعه 29/11/1389 - 3:51 - 0 تشکر 285652

عرفی شدن

در کلیسا در سده های میانه، روحانیونی که در این دنیا خدمت می کردند و به زندگی مردم نظم و ترتیب می دادند به نام دنیوی و منظم خوانده می شدند.

کشیش های روستا، اسقف ها، سر اسقف ها، کاردینال ها و پاپ ها در جرگه روحانیون دنیوی(عرفی) بودند.

شاینر سابقه تارخی واژه های عرفی شدن و عرفی سازی و بار معنایی این دو را به این نحو جمع بندی می کند:

واژه انگلیسی سکولار مشتقی از کلمه لاتین سکیولام(SAECULUM) که به معنای نسل یا یک دوره یا روح دوران به کار می رفت و گاه بر طول یک دوره نیز دلالت داشت. بعدها این کلمه لاتین به صورت مبهمی به کار رفت، به طوری که هم به معنای یک دوره زمانی به کار می رفت که این معنا از نظر مذهبی خنثی بود و هم بر این دنیا که در کنترل شیطان است دلالت داشت، که معنای اخیر از نظر مذهبی منفی بود.

در قرون وسطی مفهوم این دنیا هم تا حدی به صورت خنثی به کار می رفت، به طوری که عبارتی چون روحانی عرفی(Secular Clergy) ضدیت با مذهب را القا نمی کرد.

نخستین باری که کلمه عرفی شدن با معنایی نزدیک به کاربرد امروزین آن مورد استفاده قرار گرفت در جریان مذاکرات صلح وستافالیا بود. در آن محفل نمایندگان فرانسه ، این واژه را در انتقال کنترل املاک و دارایی های کلیسا به دولت وضع کردند. در قرن هیجدهم گروهی مدعی بودند که اصولا کلیه دارایی های کلیسا باید به دولت منتقل گردد. البته در جریان انقلاب فرانسه این اصل به همه حوزه های زندگی تسری داده شد.

در قرن نوزدهم، مشهورترین کاربرد شناخته شده عرفی شدن به معنای ستیزه جویانه آن توسط هولیک (Holyoake) و سازمان آزاداندیش وی به نام جامعه عرفی مطرح شد او برنامه اش را عرفی شدن می خواند و آن را فلسفه ای ملی برای مردم می دانست که هدف آن تنتظیم امور زندگی بدون استعانت از ماورای طبیعت بود.

در کنار این معنای برنامه ای و تهاجمی از عرفی شدن، معنای دیگری نیز پدید آمد که عرفی شدن را دیدگاهی میانه می دانست که نسبت به نهادها و مناسک دینی خنثی است.

رسوخ تاریخی بیشترِ این معانیِ مربوط به گذشته را می توان در واژه "سکولاریسم" و "عرفی شدن" به صورتی که امروز متداول است ملاحظه کرد.

با این وجود، مفاهیم غالب این دو واژه که بازنمای مبارزه علیه حاکمیت کلیسا و جهان بینی مسیحی است؛ لاقید، ضد روحانی و غیر دینی هستند.

با این حال، از جنگ هانی دوم موضع کاملا متفاوتی در بین شمار قابل توجهی از علمای الهیات دیده شده است که معتقدند عرفی شدن نه تنها تا حدی نتیجه باورهای مسیحی است، بلکه به خاطر آزادی و مسئولیتی که در شرایط عرفی بر عهده مومنین است، امری مطلوب و سفارش شده هم می باشد.

استقلال علم و فرهنگ از جهان بینی مسیحیت، نتیجه منطقی و مطلوب تفویض مسئولیت دنیا توسط خداوند به انسان است.

بسیاری از علمای الهیات نیز عرفی شدن را به عنوان یک تحول مثبت می شناسند و در زمره اینان کاتولیک های پیشروی هستند که ازجامعه عرفی با لحنی مثبت یاد می کنند و جامعه دینی قرون وسطی را پدیده ای تاریخی می دانند.

اکثر این متفکران نسبتاً میانه روتر کاتولیک و پروتستان، "استحاله گرایانی" (Transformationist)هستند که معتقدند امر مقدس باید خمیر مایه جامعه عرفی باشد.

جمعه 29/11/1389 - 3:52 - 0 تشکر 285653

نسبت عرفی سازی و عرفی شدن و عرفی

از آنجا که برخی تبیین های جامعه شناختی در باب عرفی سازی بر اساس مفاهیم و مقدماتی در باب دین، انسان و جامعه و ... است که حاصل آن مفاهیم و مقدمات خواه ناخواه نتیجه گیری فرآیند عرفی سازی است، این دست تبیین ها سکولاریزاسیونیستی خوانده شده است؛ یعنی تحلیل ظاهراً بی طرفانه و جامعه شناختی فرآیندی اجتماعی که مبتنی بر پیش داوری و نتیجه گیری از پیش و گرایش های مشخص نظری است.

پس از تحقق عرفی سازی، ساختاری حاصل می آید که از آن به عرفی شده تعبیر می شود؛ حاصل آمدن عرفی شده، امری نسبی است، اگر عرفی سازی را فرآیندی دارای مراحل و مراتب بدانیم که هنوز به سرانجام خود نرسیده؛ بنابراین ساختارهای موجود اجتماعی، سیاسی تنها مراتبی از عرفی شدن است و حصول نهایی آن به تحقق نهایی عرفی سازی بستگی دارد و اگر عرفی سازی را فرآیندی پایان یافته، حداقل در بخش هایی از جهان تلقی کنیم در این صورت عرفی شده خاصل آمده هم صورت نهایی ساختارهای مترتب بر فرآیند عرفی شده خواهد بود.

جمعه 29/11/1389 - 3:53 - 0 تشکر 285654

روند عرفی شدن مسیحیت

همان طور که در متن بالا که از زبان پولس بیان شده مشخص است که چنین کسی تغییرات عمده ای را در باورهای مسسیحیان پس از خود ایجاد کرد که تا به امروز رگه های آن را می توان به صورت کاملا عرفی شده مشاهده کرد.

از منظر عرفی، اقدامات پولس در موارد ذیل فهرست پذیر است:

نفی شریعت

اطاعت بی قید و شرط از حاکمان

ملعون خواندن مسیح


قبل از اینکه به توضیح این سه مورد بپردازم بد نیست به بیان مضمون روایتی پیرامون پولس بپردازم:

در روایتی از هفت جایگاه بسیار بد در جهنم یاد شده که متعلق به هفت نفر می باشد؛ این جایگاه ها که به تابوت جهنم معروف هستند طبق روایت کسانی را در خود جای می دهند که مانع گرایش مردم به دین جدید می شدند کسانی که مانع شدند یهودیان مسیحی شوند کسانی که مانع شدند مسیحیان مسلمان شوند و کسانی که مانع شدند مسلمانان راه صحیح اسلام راه طی کنند و در صراط مستقیم قرار گیرند.

این افراد از طرق گوناگون به انحراف در دین قبلی می پرداختند و با گسترش دین تحریف شده و تعصباتی که نسبت به آن بوجود می آید مانع شدند تا مردم حقیقت ادیان الهی را درک کنند و همین عامل سبب جدایی ادیان شد.

کسی که نقش مهمی در انحراف مسیحیان داشت و آنها را از حقیقت دیت دور کرد همین شخص پولس بود و در روایت از پولس به عنوان شخصی که صاحب یکی از این هفت تابوت در جهنم است یاد شده است.

جمعه 29/11/1389 - 3:55 - 0 تشکر 285655

نفی شریعت

در حالی که حضرت عیسی به روشنی و با قاطعیت مسیحیان را موظف به انجام دستورات شریعت نموده بود؛ " گمان نکنید که آمده ام تا تورات یا صحف انبیا را باطل سازم، نیامده ام تا باطل نمایم بلکه آمده ام تا تمام کنم زیرا هر آینه به شما می گویم تا آسما و زمین زایل نشود، همزه یا نقطه ای از تورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود؛ پس هرکه یکی از این احکام کوچکترین را بشکند و به مردم چنین تعلیم دهد، در ملکوت آسمان ها کمترین شمرده شود اما هر که به عمل آورد و تعلیم نماید، او در ملکوت آسمان بزرگ خوانده خواهد شد."(انجیل متی 5: 17-19)

نفی شریعت و نامیدن دوره مسیحیت به عهد جدید خداوند که دیگر خبری از واجبات و منهیات الهی در آن نیست، خلأ تئوریک دینی را در عرصه عمومی و سیاست برای باورمندان به آیین مسیحیت را به بار آورد.

این خلأ باعث روی آوری مسسیحیان به قدرت های این جهانی و عرفی شد که پولس نیز به عنوان جایگزین شریعت بدان اشاره می کند.

(1- عقیده به گناه نخستین و تسری آن به همه انسان ها از جمله اصولی است که اکثریت قریب به اتفاق مسیحیان به آن اعتقاد دارند؛ این عقیده که در هیچ یک از کتب عهد عتیق سابقه ندارد و هیچ کدام از پیامبران از آن صحبت نکرده اند.

در هیچ یک از کتب مقدس از محکومیت همه مردم به جهنم و عذاب الهی سخن به میان نیامده است و حضرت مسیح نیز هرگز سخنی از این عقیده به میان نیاورده است اما با این وجود پولس مدعی این دکترین بوده است و برای اولین بار این نظریه را مطرح کرد.

شرح این عقیده: آدم در بهشت از خوردن میوه یک درخت منع شد اما مار او را فریب داد و آدم از آن درخت استفاده کرد و بدینسان آدم که سمبل انسان ها بود، گناه کرد.

خدا بر انسان ها غضب کرد و همه مردم به خاطر گناه آدم که سمبل انسان ها بوده، محکوم به جهنم هستند. از طرفی از آنجا که خداوند عادل است و نمی تواند گناه آدم را بدون دلیل ببخشد نیاز به واسطه ای است که با فدا شدن مردم را از زیر بار سنگین این گناه رها سازد.

مسیح به عنوان یگانه یگانه پسر حقیقی خداوند (و خدای حقیقی) حاضر شد تا به لباس انسانی در آید و با تحمل درد و رنج و در نهایت به صلیب کشیده شدن، مردم را از خشم و غضب خدای پدر برهاند.(نامه پولس به فیلیپان 2 : 7-8 و نامه اول پولس به قرنتیان 15 : 22)

جمعه 29/11/1389 - 3:56 - 0 تشکر 285656

اطاعت بی قید شرط از حاکمان

یکی از آموزه های پولس که در واقع تلاش وی برای پر کردن خلأ تئوریک شریعت بوده و با تعالیم حضرت مسیح در تقابلی آشکار قرار دارد، اطاعت بی قید و شرط از حاکمان است."هر شخصی مطیع قدرت های برتر بشود، زیرا که قدرتی جز از خدا نیست و آنهایی که هست از جانب خدا مرتب شده است، حتی هرکه با قدرت مقاومت نماید، مقاومت با ترتیب خدا نموده باشد..... زیرا خادم خداست برای تو به نیکویی، لکن هرگاه بدی کنی بترس، چون که شمشیر را عبث بر نمی دارد، زیرا او خادم خداست و با غضب انتقام از بدکاران می شکد، لهذا لازم است که مطیع او شوی."(رومیان 13: 1-5)

آموزه های پولس بی خبری وی از عیسی و تعالیم وی را نشان می دهد؛ در انجیل لوقا در مورد برخورد حضرت عیسی به حاکم جائر چنین می خوانیم:" در همان روز چند نفر از فریسیان آمده به وی گفتند دور شو و از اینجا برو زیرا که هیرودیس می خواهد تو را به قتل برساند؛ ایشان گفت: بروید و به آن روباه بگویید اینک امروز و فردا دیوها را بیرون می کنم و مریضان را صحت می بخشم و در روز سوم کامل خواهم شد، لیکن می باید امروز و فردا راه روم."(انجیل لوقا 13 : 31-33)

چنانچه مشاهده می شود، حضرت عیسی نه تنها به حاکم و پادشاه احترام نگذاشت بلکه با صراحت وی را روباه خطاب نمود علاوه براین مسیح در شب آخر حواریون را به خرید سلاح امر کرد؛" پس به ایشان گفت: لیکن الان هر که کیسه دارد، آن را بردارد و همچنین توشه دان را و کسی که شمشیر ندارد، جامه خود را فروخته، آن را بخرد."(انجیل لوقا 22 : 36)

آموزه های مسیح در تضاد بر عرفی اندیشی مسیحیت امروز که از پولس آغاز شده است و خرید شمشیر به معنای مبارزه با قدرت دنیوی است که بر خلاف آموزه های دینی شکل گرفت.

جمعه 29/11/1389 - 3:56 - 0 تشکر 285657

ملعون خواندن مسیح

نفی شریعت و سر سپردگی محض به قدرت دنیوی از سوی هر انسانی، در نهایت به نفی صاحب شریعت می پردازد.

پولس سرانجام در اثر برداشت نادرست از مسیحیت، حضرت مسیح را ملعون خواند." مسیح ما را از لعنت شریعت فدا کرد، چون که در راه ما لعنت شد. چنانکه مکتوب است، ملعون است هر که بر دار آویخته شود."(نامه پولس به غلاطیان 3 :13)

پولس برای تایید حرف خود به کتاب مقدس متمسک شده که آمده است:" و اگر کسی گناهی را که مستلزم موت است، کرده باشد و کشته شود و او را به دار کشیده باشی، بدنش شب بر دار نماند او را البته در همان روز دفن کن زیرا آنکه بر دار آویخته شود ملعون است."(سفر تثنیه 21 : 22-23)

جمعه 29/11/1389 - 17:24 - 0 تشکر 285812

سلام به همه دوستان با معرفت تبیانی
ان شاء الله ادامه مقاله رو با صهیونیسم مسیحی، پروتستانانیزم پسالوتری(همون پروتستان خودمون)، بررسی تطبیقیمنجی عرفی شده با منجی دینی، منجی گرایی در حوزه باور و منجی گرایی در حوزه عمل ادامه می دم

منتظر نظرات سازنده شما هستم

پنج شنبه 5/12/1389 - 20:2 - 0 تشکر 289977

صهیونیسم مسیحی

امروزه جامعه مسیحی عرفی شده در قالب جنبش صهیونیسم مسیحی و باورهای آنان نمود یافته است که برای فهم بهتر آن، ناگزیریم مروری بر پروستانیزم کنیم که به اعتقاد ما این جنبش ریشه در خیزش بزرگ عرفی دارد.

جنبش بزرگ مسیحیان یهودی در اصل به جنبش "اصلاح دینی" در اروپای قرن شانزدهم بر می گردد، از این جنبش معمولا به " رستاخیز عبری" یا یهودی تعبیر می شود به گونه ای که نگرش های جدید به گذشته و حال و آینده یهودیان از آن نشأت می گیرد.

امروزه دیگر کسی یهود را مستوجب لعن ندانسته و آنان را یاغی و سرکش و قاتلان عیسی مسیح تلقی نمی کند و این نتیجه تفسیر عرفی از عهد جدید است.

پس از قرن شانزدهم و اصلاح دینی، اختلاف عمیق فکری در بین دو شاخه مسیحیت سنتی(کاتولیک) و مسیحیت جدید(پروتستان) پدیدار شد.

پروستانیزم در اروپا سرآغاز بزرگترین انحراف  در دین مسیحیت بود؛ مارتین لوتر(بانی آیین جدید پروتستان) رهبر جنبش اصلاح دینی در طول زندگی خود بسیار تحت تاثیر کتاب عهد قدیم(تورات) بود، وی سعی می کرد تا تفسیری از کتاب عهد جدید(انجیل) ارائه کند که مطابق با نظریات تورات باشد این در حالی است که انجیل باید مفسر تورات باشد نه بالعکس این مسأله در زمان خود لوتر نیز سر و صدای زیادی کرد.

 لوتر در کتاب خود تحت عنوان "یهودیان خویشاوندان خداوند ما(عیسی مسیح) هستند، برادران و پسر عموهای اویند(اگه از ابتدای مطلب خونده باشید حتما می دونید در یهودیت تحریف شده یعقوب برادر خداست) روی سخنم با کاتولیک هاست اگر از اینکه مرا کافر بنامید خسته شده اید بهتر است مرا یهودی بنامید."

یکی از اساسی ترین اختلافات بین کاتولیک ها و پروتستان ها در طرز تلقی از یهود و عملکرد آنها هویدا شد، به این بیان که کلیسای کاتولیک بر این باور بود که آنچه به عنوان "امت یهود" از آن یاد می شود به پایان رسیده است و پروردگار برای مجازات یهودیان به خاطر کشتن مسیح، آنان را از فلسطین به بابل تبعید نمود.

کلیسای کاتولیک پیش گویی هایی مرتبط به بازگشت یهود را بازگشت از بابل می دانست که عملا  توسط کوروش پادشاه ایران تحقق یافت (پس از آنکه یهود توسط بخت النصر قتل عام شدند و در اسارت به سر می بردند این کوروش بود که آنها را رهایی بخشید و از فلسطین به همراه خود آورد) ولی جنبش اصلاح پروتستان با مطرح کردن آیین "خود کشیشی" و طرد قرائت واحد کلیسا از متون دینی مقدس، به نوعی پلورالیسم دینی منتهی شد که یهودیان در کنار آن رسمیت یافته و قدرت مانور فراوانی پیدا کردند.

پروتستان ها، یهودیان را قوم برگزیده تلقی کرده و عهد قدیم را مرجع اصلی اعتقادات خویش محسوب نموده اند.

پنج شنبه 5/12/1389 - 20:8 - 0 تشکر 289979

 لوتر و اهداف او از ایجاد آیین پروتستان

 لوتر کشیش و استاد فلسفه دانشگاه "ارفورت" و بانی جدید آیین پروتستان بود وی کلیسای غرب را به دو بخش کاتولیک و پروتستان تجزیه کرد؛ از انحرافات کلیسا انتقاد می کرد و خواستار اصلاح کلیسا با رجوع به کتاب مقدس بود. او اعتقاد داشت که کلیسا یک موسسه نیست بلکه کلیسا جماعتی از مومنان است و سلطه دینی متعلق به کتاب مقدس است و هر مومن مسیحی شایستگی آن را دارد که خود کشیشی باشد که به تنهایی و بدون قیومیت کشیشیان، کتاب مقدس را بفهمد.

هدف لوتر

هدف لوتر هدایت یهودیان به آیین پروتستان بود ولی در عمل، این مسیحیان بودند که جذب یهودیان شدند و به جمع یهودیان روز به روز افزوده شد لذا بعد ها لوتر در کتاب دیگر خود به نام دروغ گویی های یهود (1544) نفرت خود را از یهودیان بیان می کند و می خواهد که آنان را از آلمان اخراج کند. (البته این نظر نگارنده است اما به نظر من لوتر با مخفی نگه داشتن عقیده حقیقی خود در اصل می خواست از انقراض یهود جلوگیری کند چراکه در صد جمعیت آنان نسبت به سایر ادیان از جمله اسلام و مسیحیت و حتی ادیان باطل مانند بت پرستی روز به روز در حال کم شدن بود و لوتر و با ایجاد آیینی جدید که در میان مسیحیت و یهودیت قرار داشت به چیزی جز صهیونیسم و عرفی شدن دامن نزد و این همان هدف اصلی او بود، صهیونیسم برای تشکیل حکومت در سرزمین وعده داده شده علاوه بر برنامه ریزی نیاز به نیروی انسانی دارد کسانی که قرار است در آینده در آن زندگی کنند اگر چنین کسانی وجود نداشته باشد چگونه حکومت خود را تشکیل دهند؟ از این رو در تمامی ادیان شعبه هایی ایجاد کردند که یک سر آن به دست صهیونیسم است و به گسترش آن کمک می کند در مسحیت همان پروتستان، در اسلام از آنجا که به دو شاخه مهم تقسیم می شد به گونه ای که انحراف در هیچ یک در دیگری تاثیر ندارد، 2 آیین ایجاد کردند برای اهل تسنن شاخه انحرافی وهابیت و برای شیعیان آیین انحرافی بهاییت، آیین وهابیت گسترش چشمگیری پیدا کرد چه در میان حکومت ها و چه در میان افراد که همه ما به خوبی از گسترش آن با خبریم اما بهاییت نسبت به وهابیت از رشد آنچنانی برخوردار نبود از این رو با گسترش نفوذ خود در حکومت های کشورهای مسلمان از جمله رژیم پهلوی سعی در بقای خود داشت؛ دلیل اینکه گسترش بهاییت با مشکل مواجه شد پیروی مردم از مرجعیت دینی بود همان چیزی که امروز به ولایت فقیه معروف است این یکی از بارزترین خصوصیات شیعه است که همواره سبب شده شیعیان در طول سالهای غیبت همچنان ثابت قدم باشند به همین دلیل است که دشمنان اسلام و ایران حمله به حکومتی که در راس آن ولایت فقیه است را در راس امور خود قرار داده اند چرا که می دانند راز ماندگاری شیعه و از جمله نظام اسلامی ایران در آن نهفته است. ان شاء الله پس از روند عرفی شدن در مسیحیت مقاله بعدی را به دین اسلام اختصاص خواهم داد و البته قبل از آن مقاله ای در مورد خروج یهودیان از اروپا و همین ادعای نفرت لوتر خواهم پرداخت از این رو در مقاله ای جدا گونه به آن می پردازم چرا که رد پای آن در تمام وقایع مهم تاریخ یافت می شود).

رضا هلال با برجسته کردن نقش جنبش اصلاح پروتستان در شکل گیری صهیونیسم مسیحی معتقد می شود هنگامی که حرکت اصلاح دینی از تبدیل آیین یهودی به پروتستانیزم مأیوس شد شعار بازگشت یهودیان به فلسطین را برای رهایی از دست آنان مطرح ساخت و این در واقع اعلام تاسیس مسیحیت صهیونیست بود.

در واقع می شود اذعان کرد که پروتستان ها، یهودیان را مانع رشد عقاید خود می دیدند لذا در نیمه سال 1600 پروتستان ها شروع به نوشتن پیمان نامه هایی کردند که در آنها به کلیه یهودیان اخطار شده بود اروپا را به مقصد فلسطین ترک کنند و الیور کرمول به عنوان متولی کشورهای مشترک المنافع بریتانیا که به تازگی تاسیس شده بود اعلام کرد "حضور یهودیان در فلسطین زمینه را برای آمدن دوباره مسیح آماده خواهد ساخت." (البته به نظر من این اقدام در راستای گسترش تفکر صهیونیسم بود که در لباس دیگری رخ نموده بود که در پرانتز قبلی به آن اشاره شد و کامل تر آن در مقاله ای دیگر خواهد آمد).

جان لاک در کتاب تعلیقات بر رساله های پولس قدیس(شما بخوانید ملعون) می نویسد: "پروردگار قادر است که همه یهودیان را در کشور واحدی جمع کند و آنان را در میهن خود در رفاه و شکوفایی قرار دهد."

اسحاق نیوتن در کتاب ملاحظاتی درباره پیشگویی های دانیال و مکاشفات یوحنای قدیس نوشته است: " یهودیان به وطنشان باز خواهند گشت... نمی دانم چگونه این کار انجام خواهد شد باید بگذاریم زمان این امر را تفسیر کند." و یا ژان ژاک روسو در کتاب امیل (1762) آورده است: " ما انگیزه های درونی یهود را هرگز نخواهیم شناخت مگر اینکه ایشان صاحب کشوری آزاد باشند و خود مدارس و دانشگاههایشان را اداره کنند." امانوئل کانت نیز یهودیان را فلسطینی هایی می داند که در میان آلمانی ها زندگی می کنند. (می بینید که چگونه در طول تاریخ تفکر تعلق فلسطین به یهودیان و تشکیل دولت یهودی نهادینه می شود تا هنگام اقدام آنها در این زمینه مخالفت ها کمتر شود و اکنون شاهدیم که اروپا کاملا این نظر را قبول دارند و حتی خیلی از مردم اروپا که امروز علیه کشتار فلسطینیان اعتراض می کنند می گویند دولت اسراییل با دولت فلسطین صلح کند یعنی در موجودیت آن شکی ندارند چرا که همان طور که نیوتن گفت زمان معلوم کرد...!!!)

می توان گفت مسیحیت صهیونیسم در پایان قرن نوزدهم به صورت جریان عمیقی در فرهنگ غرب رسوخ نمود و از آن زمان به بعد از میدان کلام و فلسفه و ادبیات و رمز و راز به صحنه سیاست تغییر جهت داد، جریانی  که هدف اصلی آن تشکل دولت عرفی در اسراییل به منظور مقدمه ای برای ظهور دوباره مسیح عرفی بود؛ چراکه به باور مومنان یهودی و مسیحی راستین، دولت اسراییل و تشکیل آن ریشه دینی ندارد و تنها دولت مشروع آنان در زمان پسا ظهور مسیح محقق خواهد شد.

يکشنبه 15/12/1389 - 4:43 - 0 تشکر 294499

بنیادگرایان fundamentalists

سلام

 پس از کمی تاخییر با ادامه مطلب با عنوان بنیادگرایان در خدمتتون هستم

این افراد نیز در اعتقادات خود متعصب اند و تفکراتی بسیار نزدیک به یهودیان صهیونیست دارند این گروه را در این جا "مسیحیان صهیونیست" می نامیم.

فعالیت عمده این گروه پس از جنگ جهانی دوم مشهود شد.جان نلسون داربی کشیش معروف انگلستان است که گفته می شود اولین نظریه پرداز مسیحیت صهیونیسم بوده و سیروس سکوفیلد، دی ال مودی، ویلیام بلاکسون از کشیشان پروتستان آمریکایی ، مبلغ آموزه های این جنبش در ایالت متحده می باشند. اثر اسکوفیلد در تفسیر کتاب مقدس تحت عنوان "انجیل مرجع سکوفیلد" حاوی حوادث تاریخی بر اساس پیشگویی های کتاب مقدس است که تمام وقایع گذشته، حال و آینده اسراییل را شرح می دهد

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.