تبیان، دستیار زندگی

سلام

قبل از اینکه بحث به خونید بهتره بگم اگه بد بود به بزرگی خودتون ببخشید نسخه آپدیت شدش بهتر می شه!!

من همیشه چنتا سوال تو ذهنم بود و وقتی تنها می شدم پیش خودم به دنبال جواب اونها می گشتم تا وقتی که یک اتفاق مهم تو کشور رخ داد و همین سوالا از زبون یه عده ای مطرح و جواب هایی هم داده شد که بد نبود اما ...

بهتره یکم سریع تر بریم جلو.......لابد می پرسید کدوم سوالات خوب میگم خدمتتون

اول ابتدایی که بودم می رفتم یه مسجدی تا اینکه یه روز بیرونمون انداختن با خودم گفتم چرا؟

دوم ابتدایی که بودم علی رغم اینکه تا کلاس چهارمو بلد بودم نگذاشتن جهشی بخونم بازم به خودم گفتم چرا؟

(عجله نکنید پله پله جلو می ریم تا به اصل مطلب برسیم)

پنچم ابتدایی که بودم توی امتحان تیزهوشان شرکت کردم بعد ازگذروندن مرحله اول اطلاعیه زدن اونایی که می خوان مرحله دوم رو امتحان بدن فلان قد پول کلاس تقویتی بدن بعد برن برا امتحان (اتفاقا سوالا همونایی بود که تو اون کلاس تدریس میشد)من نرفتم و قبول هم نشدم بعد که نکته تو پرانتزو فهمیدم اگه گفتین چی گفتم؟ آفرین! گفتم چرا؟

اول راهنمایی که رسیدم بچه های محل به بعضی سران کشور و به نظام بد و بیراه می گفتن بازم پرسیدم چرا؟(البته اشتباه نکنید خیلی از این چرا ها به همراه خودش جواب داشت و به دیگران هم داده می شد که جلوتر میگم اما خب چرا؟)

باز همون راهنمایی بودم که چند بار به دلیل کمبود جا تو نماز خونه یا هم زمانی با ساعت کلاس یا صف از نماز جماعت جا موندم باز هم پرسیدم چرا؟

اول دبیرستان که رفتم فهمیدم جاهایی هست که دانش آموزا میرن و مهارت های علمی شونو افزایش میدن از ابتدایی تا ... با خودم گفتم چرا ما تا حالا خبر نداشتیم خوب آخه چرا؟

(داره خسته کننده میشه آخه؟ یکی نیست بگه اینا به ما چه ربطی داره که برامون می نویسی، اما عجله نکنید اینا زنگ تفریحه به حساب هم می رسیم)

تا شما به این چرا ها فکر کنید منم برم یه کم بخوابم (ساعت 2:55بامداده)آخه صبح علی الطلوع هم باد برم سر کار هم سر کلاس هم دو تحقیقو آماده کنم هم برم بازار و هم  ...

اما بهتون قول می دم هر چه سریعتر بیامو تمومش کنم و بگم چرا؟

سلام

بی رغبتی شما از خوندن و جواب دادن نشون داد که خوشتون نیومد برا همین دیگه معطل نمی کنم و می رم سر اصل مطلب

اصل مطلب مربوط میشه به جریان فتنه ؛ پس از اون خیلی ها اومدن و از دلایل سقوط خواص و اینکه چرا عدالت آموزشی، اجتماعی، اقتصادی و خیلی موارد دیگه رعایت نمی شه سخنرانی های کردند که نگو

اما چراهایی که تو این سال ها از خودم پرسیده بودم سبب شده تا خودم همواره به دنبال جواب باشم همین ها باعث شده بود تا این اتفاق ها غیر منتظره نباشه و حتی خدا رو به خاطر این اتفاق ها شکر می کردم(از ته دل) لابد می پرسید چرا؟

این پیش بینی ها اولین بار از اونجا شروع شد که توی کتاب تاریخ در مورد مصدق مطالبی خوندم از آنجا که در مورد دوره مشروطه و آیت الله کاشانی و شهید نواب صفوی اطلاعاتی داشتم با خودم پرسیدم چرا کتاب جوری پیش میره که انگار مصدق قهرمان ملیه در حالی که به شدت با این مسئله مخالف بودم تا اینکه جوابش رو در انتخاباتی که بنی صدر رئیس جمهور شد پیدا کردم دلیلش رو فهمیدم می دونید چی بود

وقتی که تاریخ به خوبی برای مردم بازگو نشه آنها همان اشتباهاتی را می کنند که در گذشته کرده اند مثلا انتخاب مصدق این عوامل را به همراه داشت: تجربه مدیریتی او سابقه کار سیاسی و مخالفت با برخی اقدامات شاه این ها در حالی بود که مردم می دانستند او در دوره قاجار بسایر خوش خدمت بوده و دلائل مخالفش نیز سلب آزادی عملش بود اما عدم اعتماد به خود یعنی عذم اعتماد به نیروهای انقلابی برای اداره کشور سبب این انتخاب شد و وقتی تاریخ خوب گفته نشد همان اتفاق در انتخاب بنی صدر روی داد

در جنگ نیز بسیاری افراد کارهایی کردند که اگر ما پی می بردیم ریشه آنها را می خشکاندیم اما عدم بازگو کردن اسناد بسیاری از وقایع و یا شرح بسیاری از گفتنی ها مانع از اقدام صحیح مردم می شد

مثلا اینکه هیچ وقت گفته نشد چرا فاو سقوط کرد ، چرا جبهه جنوب به غرب تغییر مکان داد، چرا همه خوبان ما بار سفر بر بستند و بازگشت به شهر را عذاب می دانستند و از شوق وصال می سوختند، چرا امام فرمود جام زهر را می نوشم

وقتی مردم دلیل این چراها را ندانند خیلی راهت می توان کارهای قبلی را تکرار کرد خونشان را مکید ارزش هایشان را پایمال کرد و آب از آب تکان نخورد

آب از آب تکان نخورد برای کسانی که از همان ابتدا به دنبال اهداف شوم خود بودند

یک تذکر: شهید دیالمه در ابتدای انقلاب اسنادی علیه عده ای داشت که نشان می داد نفوذی اند اما پس از آنکه ترور شد و آن اسناد ربوده شد هاله ای از سکوت دور نام او را فرا گرفت کسی در موردش نمی گفت چرا که ممکن بود مردم حساس شوند اما پس فتنه دوباره نامش بر زبان ها افتاد فکر می کنید چرا همان هایی که آن موقع سکوت کردند الان سخن می گویند آیا برای این نیست که مردم نگویند شما گروهی نادان بودید که هر اتفاقی می افتاد نمی فهمیدید  آنها با این حرف ها می خواستند بگویند اگر حرف بزدیم ما را می کشتند مجبور بودیم سکوت کنیم تا مبادا مورد مواخذه مردم قرار نگیرند

اماسکوت آن موقع انها خیانت بود و سخن امروزشان نیز گریزی برای حفظ موقعیتشان (غیر از برخی استثنا ء ها)

خوبان ما در آن موقع راهی جبهه بودند در حالی که آنها ورود یک مسوول به جبهه را اشتباه تاکتیکی می خواندند

خوبان ما شهید شدند  وآنها ماندند و این کشور به جولانگاهی بی رقیب برایشان تبدیل شد هر کار که خواستند کردند حالا که مردم هویت شان را فهمیدندبا سپر قرار دادن فتنه گران داخلی می خواهند خود را دوباره بالا بکشند اما شما بدانید که از نسل گذشته کسی نیست که بخواهد جبران این عقب ماندگی را نماید و کسانی که منعهدند مجال حضور نیافتند یا خانه نشین شدند یا به لقاء الله پیوستند

شما نسل سومی ها امید کشور و رهبر هستید چشم به انتظار آنها نباشید هیچ کدامشان چه آنها که سقوط کردند چه آنها که هنوز خود را لو نداده اند؛ بدانید که باقی مانده شان به خاطر  یک عمر هم نشینی با کسانی که به اشرافی گری و سیستم سرمایه داری دامن می زدند خود نیز به همین عقیده رسیده اند

برای همین مقام معظم رهبری در اکثر سخنرانی های خود چه آنجا که با مراجع و علما ست چه در جمع اساتید ، مردم و غیره همواره از نسل جوان صحبت می کند زیرا ایشان می دانند که این نسل هنوز آلوده به عوامل فریب نسل قبلی نشده است

اما جواب تمام چرا ها

این گونه نیست که چون برخی قدرت طلب، ضعیف الایمان و غیره در پست های اجرایی قرار گرفتند به این درد مبتلا شدیم دلیل آن این است که ما خواب بودیم ما که دم از ارزش ها می زنیم برای اصلاح قدمی برنداشتیم اگر ما وارد عمل نشویم همین واقعه باز تکرار می شود ما باید خودمان افراد لایق را شناسایی کنیم و آنها را حمایت کرده کاندید نمایندگی مجلس و شوراها کنیم اعتماد به افراد مومن و انقلابی داشته باشیم و به آنها اعتماد به نفس دهیم تا حضور یابند سکانداران مدیریتی را یکی پس از دیگری اصلاح کنیم و همانگونه مقام معظم رهبری فرمودند ما جوانان بایدارزش های انقلاب را از مسوولان مطالبه کنیم ارزش هایی همچون پایبندی بهساده زیستی عدالت خادم الملة  بودن و ... را دست به کار شوید

برای این پست بنویسید تا کنون چه کاری برای تحقق این اندیشه کرده اید در خانواده محله مدرسه دانشگاه و شهرمان

بنویسید و راه کار دهید و بیایید باهم قدم در این را بگذاریم

اینا چراهاییه که خودت باید جواب بدی و بستگی به همت خودت و امکانات اون موقع خودت داشته

سلام

خوب بود...خوندم....میدونید، سوالاتون میتونه سوالای خیلیهای دیگه هم باشه...اینكه كثلا درباره مصدق گفتید....دقیقا خاطر همین عدم اطلاعه كه ماها اشتباه میكنیم.....من چیز زیادی بلد نیستم، فقط اینو میدونم اگه تك تك سخنان امام خمینی و آقا رو زیر ذره بین ببریم (اصلا سطحی) میشه در مسیر درست قرار گرفت

راه كار هم....خب هه چی برمیگرده به همون شناخت...تا من ندونم وظیفم چیه كه نمیدونم باید چیكار كنم....به هر حال باید نگاه به اون بالا باشه...هرجای كارمون واسه نفس بود مطمئنا به دره میافتیم...اما اگه رضایت خدا باشه نه....میدونم كلی گفتم ولی اگه قرار باشه ریز شد....من فعلا وظیفم درس خوندنمه و همون بصیرتی كه آقا فرمودن....فرمودنن آگاه شید و دیگران رو هم آگاه كنین

ممنون از شما

حق یارتون

سلام بر دوستان عزیز تبیانی

در ادمه پست قبلی باید بگم که از اونجایی که می خوام اولین عمل کننده به حرفم خودم باشم از اقداماتی که خودم انجام دادم شروع می کنم

لابد در باره فعالیت مساجد اهواز چیزی شنیده اید همون فعالیت هایی رو می گم که باعث شد رهبر عزیزمون در این مورد بگویند"جوانان خوزستان و اهواز از جمله مجموعه‏هاى كم‏نظیرى هستند كه تأثیر خود را در حراست از استقلال كشور، انقلاب اسلامى و عزّت ملى نشان داده‏اند"

حاصل فعالیت هایی که در مساجد اهواز انجام میشه پاسداری از ارزش های انقلاب و فرصت دادن به جوانان و نوجوانان برای پیدا کردن هویت حقیقیه خودشونه، هویت اسلامی و انقلابی

اما اینکه من این وسط چیکاره ام باید بگم هیچی اما برای خالی نبودن عریضه دست به یه کاری زدم که الان بهتون می گم..

جوانانی که در مساجد اهواز فعالیت می کنند تجربه خوبی در زمینه اجرایی به دست میارن چرا که همواره با امور فرهنگی، سیاسی و اجتماعی سر وکار دارن و به خاطر داشتن تعهد توی انجام کار از هیچی فروگذار نمی کنن وبه نظر من اگه به اونا فرصت داده بشه می تونن در زمینه های مختلف کمک حال مسوولان شهر باشند و حتی منجر به قرار گرفتن امور در مجرای صحیحش بشن، این فقط نظر من نیست مسوولان شهر هم به این نکته اعتراف کرده اند اما ........... در مقام عمل باید بگم(بهتره نگنم)

خوب من  برای اینکه مردم شهر با فعالیت ها و توانایی فرزندان خودشون بیشتر آشنا بشن یه سری گزارشات از فعالیت های مساجد تهیه کردم و توی هفته نامه ای به اسم ندای رسا چاپ کردم اولین گزارش مساجد رو که زدم ازش استقبال شد و میشه گفت تهیه گزارش از فعالیت های مساجد از برنامه ثابت هفته نامه است

توی این گزارشات از ساختار تشکیلاتی ، موضوعاتی که در مساجد به آن پرداخته میشه و به طور کلی نحوه فعالیت در مساجد اهواز مختصری نوشتم و امیدوارم زمینه ای باشه برای اینکه افراد متعهد و متخصص در جامعه بیشتر شناخته بشن و فعالیت های نیروهای ارزشی برای مردم شناخته بشه

خوب نظر شما در این زمینه چیه؟ چه اقدامی می تونه در این زمینه به ما کمک بیشتری کنه؟ نظرات و فعالیت هایی که در این زمینه کردید برامون بنویسید هر چه قدر هم جزیی به نظر بیاد مهم نیست شاید تلنگری برا یه اقدام موثر باشه

با تشکر

سلام بر دوستان عزیز تببیانی آیا نمی خواهید در این زمینه با هم هم اندیشی کنیم؟ نا سلامتی نسل سوم خیلی علاقه مند به سر نوشت کشور بود پس چی شد؟

سلام به همه دوستان تبیانی

آیا تمایل دارید در ادامه این بحث گزارشاتیو که از مساجد تهیه کردم براتون بذارم تا با شیوه کار تو مساجد اهواز آشنا بشید؟ یا به نظرتون تو یه بحث جداگانه به آن بپردازم؟

شما سه عکس العمل در مقابل این نوشته دارید

1. موافق هستید که در این صورت خوش به حال من میشه و مطلب رو همین جا می نویسم

2. مخالفید که باز هم خوش به حالم میشه و مطلب رو تو یه بحث جدید می نویسم

3. نظری ندارید که در این صورت من باز هم با کمال پر رویی یه بحث جدید ایجاد می کنم و باز هم خوش به حالم میشه

در پناه حق

سلام دوستان

چرا از توی روابط اجتماعیمون بوی همدلی و صمیمیت نمی آد؟

چرا فلسطین هنوز آزاد نشده؟

چرا ما میگیم منتظرم منتظرم تا فصل هم عهدی بیاد اما خودمون خون تو دل آقا می کنیم؟

چرا بعضی مسلمونا قبل از اینکه مسلمون باشد اول مثلا ایرانی یا مثلا عرب هستن؟

چرا مسلمونا در حقیقتی که باور دارن پراکنده اند اما کفار بر باطل خودشون جمع؟

چرا من این همه  باید منتظر جواب های شما باشم؟

اصلا چرا شما باید به من جواب بدید مگه بیکارید؟