بنام خدا
سلام
4- طلا شدن سنگریزه
یكى از اهالى مدائن مى گوید:
به همراه رفیقم، به حج مى رفتیم.
در
نزدیكى موقف، فقیرى به سوى ما آمد.
ما به او جواب ردّ دادیم.
سپس به سوى
جوانى خوش سیما كه ردایى پوشیده بود رفت.
او، سنگى از روى زمین برداشت و به
فقیر داد.
شخص فقیر، مدّت زیادى در حق او دعا مى كرد.
در این هنگام، آن
جوان غائب شد.
ما به نزد مرد فقیر رفتیم و گفتیم:
«واى بر تو! آیا براى
گرفتن یك سنگ، این قدر دعا مى كنى؟»
كه ناگهان در دست او سنگى از طلا دیدیم
كه در حدود بیست مثقال مى شد.
وقتى در مورد آن جوان از اهل مكّه و مدینه
سوال كردیم،
گفتند: «چنین شخصى از علویان است و هر سال با پاى پیاده به حج
مى آید.».[*]
*اصول كافى، ج 1، ص 332; مدینه المعاجز، ج 8، ص 71.
آنان که بنظر خاک کیمیا کنند
آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند