ادبیات فارسی بعد از اسلام
از قرن سوم هجری، زبان دری در مشرق ایران به عنوان زبان رسمی و ادبی مورد توجه و استعمال قرار گرفت. رفته رفته با نفوذ سیاسی اعراب، کاربرد کلمات و اصطلاحات دینی، سیاسی و علمی در زبان دری معمول گشت و این از لحاظ روانی و فصاحت اهمیت دارد. از قرن چهارم به بعد، در عراق، آذربایجان و فارس نیز زبان دری راه یافت و در نتیجه، لغات و اصطلاحات و حتی برخی قواعد زبان عربی در زبان فارسی نفوذ کرد.
تأثیر زبان عربی بر زبان فارسی
پس از سقوط حکومت ساسانی و نفوذ اعراب در ایران، زبان پهلوی جای خود را به لهجههای محلی، از جمله زبان فارسی دری داد. افزون بر این، لهجههای دیگری از جمله کردی و طبری را نیز میتوان برشمرد که هنوز اشعار مکتوبی از این لهجهها در دست است. نفوذ زبان عربی در زبان فارسی روز به روز افزایش یافت و عدهای از ایرانیان به تصنیف کتاب و سرودن شعر به زبان عربی پرداختند. اوزان شعر فارسی که گاه از اوزان شعر عربی اقتباس یافته نیز، از شواهد این امرند.
نظم و نثر فارسی از قرن چهارم هجری
ترقی و رونق ادبیات منظوم و منثور از دوره سامانیان آغاز گشت. در منطقه نفوذ این سلسله، یعنی در خراسان و ماوراءالنهر، شاعران و نویسندگانی میزیستند که مورد توجه و احترام پادشاهان سامانی قرار میگرفتند و آثار ادبی چندی پدید آوردند. توضیح درباره کتابها و شرح حال شاعران و نویسندگان این دوره در تذکرهها آمده است.
از قرن چهارم تا قرن نهم، شاعران و نویسندگان برجستهای در ایران ظهور کردند که عدهای از آنها از مفاخر بزرگ ادبی جهان به شمار میروند و گروهی در ایران و میان فارسیزبانان شهرت یافتند.
برگرفته از : ماهنامه گلبرگ ، شماره 54