.:.:.:.:.مفهوم آزادی.:.:.:.:.
در اندیشه آیتالله مطهری، آزادی بزرگترین و عالیترین ارزشهای انسانی و مافوق ارزشهای مادی است.
انسانهایی كه بویی ازانسانیت بردهاند حاضرند با شكم گرسنه و تن برهنه در سختترین شرایط زندگی كنندولی در اسارت دیگران و محكوم یكدیگر نباشند.
ر.ك. مرتضی مطهری، انسان كامل، ص 5-48.
از آنجا كه گوهر انسان، آزادی است و طبیعتی مختار و آزادانه دارد میتواند سمت و سوی حركت خودرا انتخاب كند.
مطهری انسان را فرزند رشید و بالغ طبیعت میداند كه نیازی به قیمومیت ندارد.
«آنچه سایر جانداران با نیروی غیرقابل سرپیچی غریزه انجام میدهند او در محیط آزاد عقل و قوانین قراردادی انجام میدهد.»مرتضی مطهری، ختم نبوت، ص 20.
مطهری میان عقلگرایی و آزادی رابطه برقرار میكند و بر این باور است كه یكی از مسائلی كه باعث شده نبوت خاتمه یابد، روند تكامل عقل آدمی است كه بشر را قادر ساخته با عقل خویش سره را از ناسره تشخیص دهد و راه خود را آزادانه انتخاب كند.
به باور مطهری انسان موجودی مركب از عقل و نفس یا جان وتن است:
«محال است كه [انسان] بتواند در هر دو قسمت وجودی خود از بینهایت درجه آزادی برخوردار باشد.
رهایی هر یك از دو قسمت عالی و سافل وجود انسان،مساوی است با محدود شدن قسمت دیگر.»مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی ص 101.
«از دیدگاه اسلام آزادی و دموكراسی بر اساس آن چیزی است كه تكامل انسان ایجاب میكند.
یعنی آزادی، حق ناشی از میل افراد و تمایلات آنها و دموكراسی در اسلام یعنی انسانیت رها شده، حال آنكه این واژه در قاموس غرب (به) معنای حیوانات رها شده است».همان، صص 103 و 102.
دیدگاه مطهری در مورد انسان، دیدگاه اندیشوری است كهق ائل به آزادی تمام و كمال آدمی است تا بتواند استعدادهایش را به فعالیت درآورد و ابتدا از آن در جهت كمال و پیشرفت استفاده كند.
در اندیشه او آدمی دارای خصلتهای آزادی خواهانه است و :
«روح آزادیخواهی و حریت در تمام دستورات اسلامی به چشم میخورد» همان، صص 42و 41.
و نیز:
«تعلیمات لیبرالیستی در متن تعالیم اسلامی وجوددارد... اسلام دین حریت و آزادی است.»همان، ص 53.
به باور وی اعتقاد به خدا نه تنها آزادی انسان را سلب نمیكند بلكه این خود باعث تقویت روح آزادیخواهی و حریتمنشی در انسان میگردد و درواقع :
«اعتقاد به خدا مساوی است بااینكه انسان آزاد و مختار باشد.» مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 1 ص 526.
آزادی در نگاه مطهری دو ركن دارد:
یكی عصیان و تمرد و دیگری تسلیم وانقیاد:
«بدون عصیان و تمرد، ركود واسارت است و بدون تسلیم و انقیاد و اصولی بودن، هرج و مرج است.» حسین یزدی، آزادی در نگاه استاد مطهری، ص 32.
از زاویه دیگر:
آزادی در اندیشه مطهری یك راه و روش برای رسیدن به مقصد است.
آزادی خود هدف و مقصد نیست.
بلكه تنها معبر وگذرگاهی است برای دستیابی به هدفهایی برتر و بالاتر.
به تعبیرشهید مطهری:
آزادی «كمال وسیلهای» است نه «كمال هدفی». هدف انسان این نیست كه آزاد باشد، ولی انسان باید آزاد باشد تا به كمالات خودش برسد.
آزادی یعنی اختیار، انسان در میان موجودات تنها موجودیاست كه خود باید راه خود را انتخاب كند و حتی به تعبیر دقیقتر خودش باید خودش راانتخاب كند، (همچنانكه) یك موجود مجبور نمیتواند به آنجا برسد.
پس آزادی، یك كمال وسیلهای است، نه تنها یك كمال هدفی.مرتضی مطهری، انسان كامل، ص 347، 436.
بنابراین، آزادی در اندیشه مطهری به خودی خود دارای تقدس و ارزش نیست، بلكه از آن جهت ارزشمند و متعالی است كه در فقدان آن انسان نیز همچون سایر موجودات از قدرت انتخاب برخوردار نبوده و در نتیجه تجلی و ظهور استعدادها در انسان معنا و مفهومی نخواهد یافت.
آزادی از آن رو قابل تقدیر است كه انسان میتواند به آن وسیله به حركت درآید و در مسیر زندگی خود دست به انتخاب بزند و جهت زندگی خویش را برگزیند:
«با آزادی است كه ممكن است انسان به عالیترین كمالات و مقامات برسد و ممكن است به اسفل السافلین سقوط كند.»همان، ص 347.