تبیان، دستیار زندگی

تحمل كن اگه حتی تحمل كردنش سخته

آدم وقتی كه مهمونی داره بدبختِ بدبخته



تصور كن جهانی رو كه توش مهمونی افسانهَ‌س

تموم جشنای دنیا شدن مشغول آتش بس!



نه موز خوشه‌ای داره نه شیرینی نه هندونه

دیگه هیچ آدمی گازش روی سیب جانمی‌مونه



تمام ماهیا شادن همه بی دردِ بی دردَن

تو روزنامه نمی‌خونی نهنگا پُرخوری كردن



تصور كن اگه حتی تصور كردنش جرمه

كه برپا شه یه مهمونی فقط با سبزیِ قرمه!



تصور كن تو مهمونی كباب بره ارزش نیست

هجوم خوردن جوجه شبیه زنگ ورزش نیست



می‌شه با سفره‌ای ساده یه مهمونی بشه برپا

«تصور كن تو می‌تونی بشی تعبیر این رویا»!

منم همیشه می گم : مگه آدم واسه شکمش میره مهمونی؟!!!!
ممنون از شعر زیبا

جلب و جالب./ شعر زیبایی بود./ ممنون دوست عزیز./

عالی بود
گنجینه جان از این شعرا بیشتر بذار
من منتظرم

نسیم جان فکر کنم اصفهانی هستی درسته

بیشتر تو انجمن نصف جهان دیدم ات که مطلب میذاری

این نظر بهت نمی خوره ها یهنی کلا به اصفهانی ها نمی خوره

البته شوخی کردم ناراحت نشی

:D

"drmgangineh " گرامی جالب بود


همین ماه مبارک چقدر مردم افطاری میدن تالارها از یک ماه قبل رزرو شده پیغمبر اکرم (ص) و ائمه در مورد فضایل افطار دادن خیلی سفارش کردند اما اگر تمام کتاب های حدیثی رو زیر و رو کنید حدیثی پیدا نمی کنید که گفته باشند هرکه سفره اش رنگی تر باشه و غذای اضافه اش بیشتر ثوابش هم بیشتره این سنت حسنه هم اسباب سیئه ای به نام اسراف شده .... در حالی که در گوشه و کنار شهرمون چقدر دست های نیازمند زیادن
همین جشن رمضان یه مشتی از خروار این آدماست ...

"drmgangineh " گرامی یه شعر هم من ثبت می کنم طنز نیست اما چون به موضوع مناسبت داره ثبت می کنم :

یه روزی خیابونا خاکی بودن / آدما نوری و افلاکی بودن
روزی که سفره ها رنگی نبودن / دلای آدما سنگی نبودن
اون روزا اسراف گناه سختی بود / جنس انفاق از مدال تختی بود
حالا اما، قد سفره نشون بزرگیه / رنگ بیشتر نشون سترگیه
یکی از کثرت خوردن، روی زمین پهن میشه / یکی از گرسنگی، رو به قبله دفن میشه
انگاری حرف خوراک تنها کلوم عالمه / سفره خالی و پر تنها نشون آدمه
یه کمی خوبی ها رو نقل مجالس بکنیم / انفاق و هدیه به ایتام و نقل محافل بکنیم
می دونید هفته اکرام همین نزدیکی هاست؟ / می دونید سوگ علی درددل ایتام ماست؟
می دونید انفاق و اکرام نشان شیعه هاست؟ / زکات اهل رکوع نشان ابو تراب اولیاست؟
بشتابید، شتاب، امر خدا یاد شماست؟ ( استبقوا بالخیرات) / گر بگویی نشنیدم به دندان بگزم دست
این کلام حسرت شیطونک ها، روز خداست / جا نمانی ز صف السابقون تا بزم برپاست
tab که دارد تب و تاب نیکی و احسان و کار / از خدا می طلبد گوی سبقت این بار

شعر بسیار زیبایی بود و حقیقت تلخی را بیان می کرد. انشاءالله که برطرف شود.

مهمونی های الان كه هیچ چیزی جز خوردن ندارن...همه با هم دشمن شدن...خوردنش هم حذف بشه دیگه هیچچی نمیمونه...!