تبیان، دستیار زندگی

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

خیلی ساده بگم که درباره چی بحث کنیم:

خیلی ها هستن قرآن میخونن ... نماز میخونن

خیلی قشنگ دینی و امامی حرف میزنن

خیلی از چیزای دینی حفظن و خوب سخنرانی میکنن

ولی در عمل آدم چیزی نمیبینه

خیلی راحتن !!

چون حرف برای مردمه نه خودشون

بنظرتون چه چیزایی باعث این میشه؟

یکی بی سواده ولی بهتر این میفهمه

یکی با سواده نه متوجه نمیشه

یکی هم که اصلن متوجه نیس فقط دم میزنه

چی شد که آدما اینطور شدن؟

چیکار کنیم که به عمل نزدیک بشیم؟

چرا به عمل نزدیک نمیشیم؟

پس بحث ما: عمل کردن واقعی

با سلام

بله ، دلیل چیه ؟ آخه منم با اون چه گفتین فاصله ای ندارم . :D واقعا دلیل چیه؟

سر مشق های آب بابا یادمان رفت،
رسم نوشتن با قلم ها یادمان رفت ،
شعر خدای مهربان را حفظ کردیم،
اما خدای مهربان را یادمان رفت

سلام.
واقعاً یه درد به حساب میاد، توی جامعه ی اسلامی حرف از اسلام باشه. داریم به كجا میرسیم كسانی هستند (این حرفی كه میزنم به چشم خودم شاهدش بودم) كه ادعای با ایمانی و عمل به اسلام و اعتقاد بالا دارند اما در عمل كاری به اعتقاداتشان ندارند؛ حرف از اسلام میزنند اما به همان اوامری كه اسلام فرموده عمل نمیكنند واقعاً درده ، واقعاً زجر آوره،
امیدوارم این مباحث نتیجه مفیدی داشته باشه.

تشکر از تاپیک خوبت جی طیبه......یه سر هم به ما در بهداشت بزن.....اما ....تشکر از تاپیک خوبت...یه سوال حیاتی :اگه آدم مبزونی نیستیم! خودمو میگم به کسی برنخوره و ایده آل نیستیم، بهتره حرفهای خووب بزنیم یا بهتره ساکت بمونیم حتی نظرات خودمون از دیگران دریغ کنیم. فرض کنید من یه حدیثو بلدم خب؟ اما بهش عمل نمی کنم و وجهه منم خیلی مذهبی نیست آیا درسته اونو یجا تعریف کنم؟ باید رو میدونم! هی نگید خب عمل کن! یکی ممکنه عمل نکنه خب! بهرته بگه یا بهتره ساکت بمونه؟

چون الان یه جوری شده که کسی به عملکرد آدما نگاه نمی کنه
همون ریاکاری و ظاهرالصلاح بودن کار آدمو راه میندازه و باعث پیشرفت می شه
اینجوریه که اونجوری می شه!!

با سلام
موافقم با این حرف.جامعه ما پر شده از یک عالمه حرف از اسل

با سلام
موافقم با این حرف.جامعه ما پر شده از یک عالمه حرف از اسلام و لی خالی شده از اعمال دینی.
بقولی:مسلمان هستیم ولی مسلمانی نمی کنیم.

به نام خدا
با عرض ادب و احترام خدمت جناب میکرو، خانم گلها و دیگر دوستان عزیز
دلیل اصلیش ایمان یعنی ایمان داشتن به قوانین الهی یعنی اینکه ما قوانین الهی رو پایه و اساس زندگیمون قرار بدیم نه در کنار زندگیمون و باور داشته باشیم بجز این ارزشها هویت دیگه‌ای نداریم و پیشبینی کنیم غیر از رسیدن به ارزشهای الهی جای دیگه‌ای برای رفتن نداریم
البته همیشه عمل کردن خیلی سختتر از حرف زدن و باید یادمون باشه که حرف زدن ما اگه صادقانه باشه نشان دهنده مقدار تمایل ما به ارزشهاست اما عمل ما نشون میده چقدر اون ارزشها رو مال خود کردیم و به جانمون نشستن، سراسر زندگی و بنظر من بصورت خاص عرصه سیاست آزمون عملی برای محفوظات تئوریک ماست و باید همیشه توجه داشته باشیم که در این امتحان باید از اون محفوظات استفاده کنیم تا به جواب برسیم و در این امتحانات متعدد سر بلند باشیم
پروردگارا کمکمون کن بفهمیم و باورمون بشه که فقط تویی که اهمیت داری و همه همت ما برای خودت صرف بشه

سلام