• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن شمال > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
شمال (بازدید: 31421)
جمعه 4/4/1389 - 14:22 -0 تشکر 207231
همه چیز درباره شهر بابل

 

 

بابل

اطلاعات کلی

نام رسمی:

بابل

کشور:

ایران

استان:

مازندران

شهرستان:

بابل

بخش:

مرکزی

نام محلی:

بابل

مردم

جمعیت

۲۰۱٬۳۳۵

کل جمعیت:

500000

تراکم جمعیت:

؟
نفر بر کیلومتر مربع

زبان‌های گفتاری:

فارسی

مذهب:

شیعه

جغرافیای طبیعی

مساحت:

1431کیلومتر مربع

ارتفاع از سطح دریا:

۷۶

آب‌وهوا

میانگین دمای سالانه:

؟

بارش سالانه:

؟

روزهای یخبندان سالانه:

؟

اطلاعات شهری

شهردار:

؟

ره‌آورد:

؟

پیش‌شماره تلفنی:

0111

جملهٔ خوش‌آمد به شهر

خش بیمویی

شهر بابل مرکز شهرستان بابل در استان مازندران است. این شهر تقریبا در ۵۰ کیلومتری غرب ساری واقع است . جمعیت آن در سرشماری سال ۸۵ برابر با ۲۰۱٬۳۳۵ نفر بوده‌است.

 

 نام شناسی

اولین نامی که از بابل در تاریخ ذکر شده ( دین تیر) می‌باشد که کوروش کبیر در بیانیه خود – که از حفاری‌های بابل بدست آمده و در موزه انگلستان نگهداری می‌شود - از آن به ( تین تیر) یاد کرده‌است.
شهر بابُل را پیشینیان با نام مامیترا می‌خوانده‌اند. در نوشته‌های عربی و دوران پس از اسلام این شهر را مامطیر و ممطیر هم نوشته‌اند.[نیازمند منبع]

تا دوره پهلوی اول، این شهر را بارفروش یا بارفروش ده می‌نامیدند. بعد از آن را بابل نهادند.

دوران معاصر

  • در روز یکم آذر سال ۱۳۱۰ هجری خورشیدی نام بارفروش همراه با ساخت ساختمانهای تازه دولتی همچون اداره پست (۱۳۱۵)، در کنار سبز میدان و ساختمانهای شهرداری و شهربانی(۱۳۱۴) به شهر بابل تغییر نام یافت. نام بابل از نام رودخانه باوُل گرفته شد، که در بر غربی شهر روان است و اکنون به رود بابل معروف است.البته امروزه با توجه به ساخت و سازهای فراوان و گسترش فضای شهر این رودخانه تقریباً در قسمت‌های مرکزی شهر قرار گرفته‌است.
  • جنگلهای طبیعی شهرستان بابل ۴۹۹۳۶ هکتار بوده و رودخانه بابل از رودهای مهم این شهر به شمار می‌رود . این شهر دارای آب و هوای معتدل و مرطوب می‌باشد .
  • بابل دارای ۷ شهر تاسیس شده و ۱ شهر مصوب ، ۶ بخش ، ۱۳ دهستان و ۶۵۳ روستا و ۹۵ دهیاری می‌باشد.

وسعت این شهرستان ۱۵۷۸ کیلومتر مربع می‌باشد

  • بابل یکی از شهرهای مهم شمال کشور در امور تجارت - دانشگاهی - پزشکی و کشاورزی می‌باشد.درحال حاضر بیش از ۲۲۵۰۰۰نفر جمعیت شهری و۲۴۰۰۰۰نفرجمعیت روستائی در این شهرستان ساکن می‌باشند.
  • پل محمدحسن‌خان توسط محمدحسن خان قاجار با قدمتی بیش از ۲۰۰ سال و دراواخر دوره افشار بر روی رودخانه بابل ساخته شده‌است.نکته جالب در ساخت این پل استفاده از زرده تخم مرغ می‌باشد.
  • در دروه صفوی دریاچه‌ای بسیار بزرگ و زیبا در جنوب شهروجود داشته که در وسط آن تپه‌ای همانند یک جزیره کوچک خودنمادی می‌کرده که بعلت سرسبزی و زیبائی باغهای اطراف این دریاچه زیبا این محل بنام (بحر ارم) نامگذاری شده‌است . این دریاچه سالها پیش خشکیده و در حال حاضر محل سکونت مردم می‌باشد که به دوقسمت بحرارم غربی و بحرارم شرقی معروف است.
  • از ۲۰ نفر پایه گذاران اولیه حزب ملی ایران در سال ۱۳۲۰، ۳ نفر از اهالی شهر بابل بودند.
  • در منطقه مازندران و گیلان که در زمان رضا شاه به استان‌های اول و دوم نامگذاری شده بودند، رضا شاه تنها در بابل دارای کاخ و محل سکونت بود.ازاین کاخ هم اکنون بعنوان کتابخانه دانشگاه علوم پزشکی بهره برداری می‌شود.
  • بابل همچنین با کد تلفنی ۰۱۱۱ مر کز یکی از ۸ بخش مخابراتی ایران است.

مشاهیر

شیخ کبیر
مرعشی
نوشیروانی - خیر
محمد صادق شفیع زاده -خیر
امیرپازواری - شاعر
عبدالرضا کیانی نژاد (مازیار) -خواننده
مهدی فلاح - خواننده خطاط
بیژن بیژنی - خواننده
اسرافیل شیرچی - نقاش خطاط
امامعلی حبیبی - قهرمان کشتی المپیک
عصمت باقر پور بارفروشی-دلکش-خواننده
داوود رشیدی-بازیگر
هرمز شجاعی مهر-مجری
بیژن مرتضوی-ویولونیست وخواننده
افشین (افشین سعیدی) - خواننده
زین العابدین رهنما-نویسنده
شاهرخ مسکوب-نویسنده وشاهنانه پژوه

اماکن تاریخی و مذهبی

بقعه امامزاده قاسم معروف به آستانه
بقعه سلطان محمد طاهر
بقعه درویش فخرالدین
مسجدجامع
تکیه پیرعلم
تکیه مقریکلا
تکیه حصیرفروشان
قصر سابق شاه
برج دیده بانی
پل محمدحسن خان
ساختمان شهرداری
ساختمان شهربانی
ساختمان پست که به دستور آیت الله روحانی در سال ۱۳۷۷ تخریب شد
بازار ماهی فروشها
مقبره ی درویش علمبازی
پارک پردیس بابل واقع در متی کلا
مقبره حاج شیخ موسی در ییلاق شیخ موسی واقعه در بخش بند پی شرقی

سقاخانه شیاده واقعه در بخش بندپی غربی

مراکزآموزش عالی

دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل
دانشگاه علوم پزشکی
دانشگاه علوم و فنون
دانشگاه آزاد اسلامی - واحدبابل
دانشگاه پیام نور - واحدبابل
موسسه آموزش عالی صنعتی مازندران
موسسه آموزش عالی طبری
موسسه آموزش عالی راه دانش
دانشگاه علمی کاربردی - واحدبابل
دانشسرای تربیت معلم
دانشکده سما واحد بابل دانشگاه پرستاری و مامایی

پانویس‌ها

 


 

 

تاریخچه شهر بابل

 

 

نخستین مورخانی كه از مامطیر یاد كرده‌اند ابن رسته و ابن فقیه (290 ه.ق) می‌باشند.همچنین نویسندگانی مثل اصطخری (340 ه.ق) بصورت ممطیر و مامطیر (1) ابن حوقل (376 ه.ق) بصورت مامطیر از این شهر نام برده اند.
در كتاب حدود العالم (372 ه.ق) نیز می‌آید : مامطیر شهركیست با آبهای روان و از وی حصیری خیزد سطبر و سخت نیكو كه به تابستان به كار دارند» و در سخن اندر رودها می‌خوانیم: «و دیگر رودیست كی رود باول خوانند، از كوه قارن برود و بر مامطیر بگذرد و اندر دریای خزران افتد. و مقدسی (375 ه.ق) مامطیر را شهری از قصبه آمل می‌شمارد و مامطیر و ممطیر را دو شهر جداگانه می‌پندارند.
از شواهد چنین برمی‌آید كه از سده 5 و 6 ه.ق مامطیر رو به ترقی و توسعه نهاده، چنانكه در اوایل سده هفتم بقول یاقوت حموی از جاههای برجسته طبرستان به شمار می‌آمد.

وجه تسمیه مامطیر

 
ابن اسفندیار درباره بنای مامطیر و نام آن می‌آورد : چون امام حسن ابن علی (ع) در زمان خلافت عمر به مامطیر رسید و مالك اشتر نخعی و سپاه عرب با او بودند آن موضع كه مامطیر است به چشم امام حسن ابن علی (ع) دلگشای و نزه آمد، آبگیرها و مرغان و شكوفه‌ها و ارتفاع بقعه و نزدیك به ساحل دریا دید گفت: بقعه طیبه ماء و طیر، از آن تاریخ مختصر عمارتی پدید آمد تا به عهد محمدابن خالد كه والی ولایت بود، بازار فرو نهاد و بیشتر عمارت فرمود در سنه ستین و مایه مازیار بن قارن مسجد جامع بنیاد نهاد و شهر گردانید.
ولی اولیاءاله آملی می‌آورد : در عهد خلافت اصحاب از قبل خلفای راشدین، هیچ كس، تخصیص به تبرستان نیامد و آنچه در تاریخ تبرستان مسطور است كه در ایام خلافت عمربن الخطاب امام ابومحمدالحسن علی (ع)، و عبداله ابن عمر، و مالك بن حارث الاشتر و قسیم بن العباس به تبرستان آمده‌اند به حقیقت اصلی ندارد.در این باره اختلاف نظر زیادی وجود دارد. از جمله آنكه عده‌ای فتح طبرستان را در زمان عثمان می‌دانند نه به عهد خلافت عمر ؛ و عده‌ای از مورخین نیز حضور امام حسن را در فتح طبرستان صریحا نفی كرده‌اند و عده‌ای دیگر به حضور آن حضرت در فتح طبرستان اشاره‌ای نمی‌كنند. اما براساس مدارك به دست آمده نام مامطیر در یك واقعه تاریخی مربوط به سال (250 ه.ق) هنگام قیام حسن بن زید علوی (داعی كبیر) ضد حكمران عرب طبرستان آمده است.

وجه تسمیه مامیترا
بعضی از متاخران از دو كلمه (ممطیر) و (مه میترا) چنین نتیجه گرفته‌اند كه: شهر بابل امروزی شهری بود پاك و مقدس، در نزدیكیهای دریا و برای جای داشتن (میترای بزرگ) یا (آتشكده‌ی میتر)، بومیان آنرا (مه‌میترا) یا جایگاه میترای بزرگ می‌نامیدند.از سال (250 ه.ق) به بعد نام مامطیر در اغلب حوادث طبرستان عنوان می‌شود كه در قرن پنجم و ششم، مامطیر رو به وسعت و آبادانی می‌رود بطوریكه در اوایل قرن هفتم به روایت یاقوت حموی از نقاط معتبر طبرستان به شمار می‌آید.

بابل در دوران سید قوام‌الدین مرعشی 
در سال (750 ه.ق) كیاییان جلالی _ با قتل فخرالدوله حسن در 750 ه.ق سلسله باوندیان سوم پایان یافت. كیافخرالدین در ساری حاكم شد و از این پس این دودمان با عنوان جلالیان بر مازندران مستولی شدند‌ ـ مامطیر را نیز متصرف شدند و مدت 13 سال (تا 763 در آنجا حكومت كردند. در سال 763 سادات مرعشی سرپرستی میربزرگ در آمل قیام كردند و آنجا را متصرف شده و خود را آماده حمله و تصرف مامطیر و ساری می‌نمودند ، كیائیان جلالی بالاخره شكست خوردند و مامطیر را از دست دادند.
سید‌قوام‌الدین مرعشی پس از شكست دادن كیائیان جلالی با فرزندان خود در آنجا استقرار یافتند و چندی نگذشت كه مامطیر به سبب رونق بازارهای هفته و موقعیت شهر در نیمه راه میان ساری و آمل و از سوی دیگر نزدیكی دریا به احتمال از قرن هشتم به «بارفروش‌ده» تغییر نام یافت.سیدقوام‌الدین مرعشی پس از استقرار در بارفروشده به ترویج امور دینی پرداخت و اهالی آن دیار نیز با او به بیعت نمودند.تا اینكه : در محرم سنه هفتصد و هشتاد و یك ‍(حضرت سیدهدایت قباب) را مرض طاری گشت. و روز به روز صورت تضاعف می‌پذیرفت. و سید را مقام و مسكن بارفروش‌ده بوده است چون وصیت تمام شد؛ دعوت حق را لبیك اجابت فرمود چون مطابق وصیت خواستند او را در حجره خودش دفن كنند (سیدرضی‌الدین) مانع گشت، از آنجا نقل كرده به آمل آوردند، و دفن كردند.بعد از فوت سیدقوام‌الدین مرعشی، سید غیاث‌الدین در بارفروش‌ده اقامت نمود. و در احوال وی می‌خوانیم : چون سیدغیاث‌الدین به بارفروشده درآمد و مدتی برآمد، با جد خود آنجه وظیفه خدمت داشته بود به تقدیم نمی‌رسانید، تا به حدی كه درویشان جهت سید خواستند كه زراعت برنج بكنند، راضی نشد. و تخم برنج كه افشانده بودند خود رفت و ویران كرد.

بابل در زمان تیموریان
جوزفا باربارو درباره اوضاع مازندران و بارفروش‌ده در زمان تیموریان می‌آورد : مردم مازندران جنگجوترین مردم ایران بشمار می‌رفتند و تا مدتی نسبتا مدید در برابر نیروی تیمور پایداری كردند شهرهای عمده آن عبارتست از ساری مركز مازندران، بارفروش ـ بابل امروزی _كه بیش از یكصد هزار تن جمعیت دارد و بارفروشده به عنون یك مركز تجاری در زمان حكومت شاه عباس اول صفوی كه مادرش از مرعشیان تبرستان بود، توسعه یافت.
غلامحسین افضل الملك كه در سال نهم جمادی الاخر هزار و سیصد و بیست و دو از بارفروش دیدن می‌كند، درباره ‌ی بنای این شهر می‌آورد : سابقا اینجا ده بوده و در جزء جمع دفتری (بارفروش‌ده) نام اینجا بوده است. در عهد خاقان مغفور فتحعلی شاه قاجار آنجا را بنای شهر گذاشته‌اند و معابر صحیحه در آن قرار داده‌اند. تقریبا نود سال است كه اینجا را ساخته‌اند.آنچه از منابع متعدد برمی‌آید نام بارفروش‌ده تا اواخر دوران صفویه به این منطقه اطلاق می‌گشت.

بابل درزمان زندیه
در زمان زندیه و هنگام نقل فعالیتهای آقا محمد حسن خان آغامحمدخان قاجار ذكر بارفروش بسیار به میان می‌آید و جالب توجه آنكه كلمه‌ی ده از آخر آن برداشته شده است. گ. ملگونف، سیاح معروف كه در سالهای 1858 و 1860 میلادی از سواحل دریای خزر دیدن می‌كند می‌آورد : بابل پیش از انقلا 1917 م. روسیه، یكی از مراكز بازرگانی مهم شمال كشور و محل واردات امتعه‌ی خارجی و همچنین مركز خرید محصولات طبیعی و مصنوعی قرای و قصبه‌های عمده‌ی مازندران محسوب می‌گردید و به همین لحاظ بارفروش نامیده شده بود. بعضی محققان را اعتقاد بر آنست كه : از سده‌ی هشتم ه.ق یعنی از حكومت میرقوام‌الدین مرعشی، بارفروش دیه و از سده‌ی سیزدهم یعنی از زمان پادشاهی فتحعلی شاه قاجار بارفروش خوانده شده است.
حوادث سیاسی اواخر عهد زندیه نقطه عطفی در تاریخ بارفروش محسوب می‌شود. از سال 1165 ه.ق كه محمدحسن‌خان شكست سختی به سپاه كریم‌خان زند وارد آورد آهنگ مازندران كرد، از آن سال سرتاسر مازندران تحت سیطره‌ی محمدحسن‌خان درآمد. محمدحسن‌خان تا سال 1172 ه. ق بر مازندران حكمرانی كرد. اما در پانزدهم جمادی‌الثانی 1172 ه.ق جنگی بین وی و شیخعلی خان زند درگرفت با حمله شیخعلی خان محمدحسن‌خان عقب‌نشینی را ترجیح داد و از راه شاه عباسی به سوی استرآباد فرار كرد اما سبزعلی كرد و محمدعلی آقا جاردولو ـ یا به قولی رستم بیگ كرد مدانلو ـ سر وی را بردیدند و برای كریم‌خان به تهران فرستادند. از آن زمان به بعد بارفروش مورد توجه زندیان قرار گرفت تا وقتی كه زندیه آن ایالت را فتح و پایتخت را به بارفروش منتقل كردند.
موقعی كه در سال 1771 مسیحی سیاح معروف گملن از این حدود مازندران عبور می‌كرد ذكر می كند : پایتخت چنان كه گفته شده به باروفروش انتقال یافته بود.
پس از بازگشت علی محمدخان زند در سال 1190 ه.ق به شیراز حسینقلی خان مجددا پرچم خودسری برافراشت و صبحگاهی بطور پنهانی با سرعت هرچه تمامتر خود را به بارفروش مقر مهدی‌خان دادو رساند. حمله غافلگیرانه حسینقلی‌خان به بارفروش، مقر حكومت مهدی‌خان دادو» و برچیدن بساط حكومت وی، عصبانیت كریم‌خان را سبب شد، پس زكی خان را در سال 1190 ه. ق روانه مازندران كرد.

بابل در زمان قاجاریه
مرگ كریمخان زند در سال 1193 ه.ق فرصتی پیش آورد تا آقامحمدخان پسر بزرگ محمدحسن خان كه شانزده سال به عنوان گروگان نزد وی به سر می‌برد بتواند فرار كند آقا محمدخان در 28 ذیقعده 1294 در بارفروش به انتظام امور پرداخت. اما رضاقلیخان قاجار به همدستی لاریجانیها در ذیحجه 1195 ه.ق به بارفروش آمده و مقر آغامحمدخان قاجار را محاصره كردند. و آغامحمدخان را به اسارت درآوردند. ولی دوستداران آغامحمدخان در بندپی به بهانه مراقبت سخت‌تر از او، وی را به بندپی بردند. از سویی مرتضی قلیخان و مهدیقلیخان قاجار و مصطفی‌قلیخان قاجار پس از شنیدن خبر محاصره‌ی برادر بزرگ خود را به بارفروش رساندند و رضاقلیخان را برآن داشتند كه خان ابدال خان را به جنگ ایشان بفرستد، اما شكست خورده و اسیر شد. دوستان آقا محمدخان پس از این ماجرا وی را با دویست تفنگچی به بارفروش بردند. آقامحمدخان تا صفر سال 1197 از دست برادران كه علیه او دست به آشوب زده بودند آسوده شد و به استرآباد و پس از مدتی توقف در آنجا در 23 ربیع‌الاول 1197 ه.ق به ساری بازگشت.همین كه آغا محمدخان قاجار اساس حكومتش را در مازندران استحكام بخشید باز مركز را بساری انتقال داد. گرچه تا اواخر دوره‌ی قاجاریه ساری حاكم نشین مازندران بود اما به سبب وجود ادارات مالیه، اوقاف، تطمیه، كارگزاری، فواعِد عامه و دربارفروش، این شهر اهمیت بسزایی در امور مازندران داشت.
در سال 1214 ه.ق فتحعلی شاه بعد از كشمكش با مدعیان قدرت، پسر یازده ساله خود محمدقلی میرزا را به حكومت مازندران منصوب كرد. در این زمان سپاهیان مازندرانی كه به پیشنهاد قائم مقام جانباز خواندند در جنگ اول ایران و روس كه در 1218 ه.ق/ 1812 م درگرفت شركت داشتند.
پادشاهی محمدشاه،‌فظعلی‌خان قراباغی 1251- 1252 ه.ق به حكومت مازندران گمارده شد. از كتیبه‌ای در مسجد جامع بارفروش دانسته می‌شود كه فظعلی خان به دستور محمدشاه، در سال 1251 ه.ق مالیات نانواها را ملغی كرده بود.

بابل و فرقه بابیه
از وقایع مهم بارفروش در اوایل سلطنت ناصرالدین شاه (1264-1313) واقعه قلعه‌ی شیخ طبرسی و فتنه بابی‌ها می‌باشد. پیروان سیدباب در هر ولایتی بنیاد ظهور و خروج نهادند و قصور خلافت و بروج نیابت خود را بزور بر كیوان عروج دادند. از شاهرود روی ببارفروش نهادند ـ در آن زمان مازندران حاكم نداشت و تنها شهر مازندران كه وابستگی قومی و طایفه‌ای در آن دیده نمی‌شد بارفروش بود و ملامحمدعلی قدوس خود اهل بارفروش بوده است ـ و در خارج شهر و حوالی بحر ارم كه معروف است بسبزمیدان رحل اقامت فروگرفتند.
سخنان آنطایفه را بجناب سعیدالعما بردند و بدیشان پاسخهای سخت آوردند و این طایفه به طریقه ارباب خروج با اسلحه در شهر و بازار آمد و شد گرفتند جناب سعید العلما و علمای مازندران اجتماع این طایفه غریبه را در آنولایت صلاح ندانستند و برخروج امر كردند. نقار و غبار در میانه پدید آمد سخنان نرم بدرشت كشید و ضرب زبان بزخم مشت انجامید عباسقلی‌خان سرتیپ لاریجانی بنامه سعیدالعما از این كارآگاه گشته تا ایشانرا از بارفروش بار بر خر نهاده دجال‌وار روانه دیار بوار نماید كار بنزاع و دفاع انجامید دوازده كس از بابیه مقتول شدند و چند تن از اینان زخمدار گشتند ملاحسین ـ بشرویه‌ای ـ و حاجی محمد علی مازندرانی كه روسای آن گروه بودند مستدعی شدند كه بجانب عراق روند سردار لاریجانی مضایقتی نكرد و برایشان سخت نگرفت از علی‌آباد ـ قائمشهر كنونی ـ بگذرانیده بعراق روانه سازد و ایشان كوچ دادند و روی براه نهادند چون بعلی‌آباد رسیدند خسرونامی قادی كلائی از قوای علی‌آباد بطمع اموال ایشان افتاده با جمعیتی دنبال آن كاروان گرفت و به اسم همراهی و محافظت رشوتی خواست آنان نیز مضایقه نكردند ولی طمع خسروگدا. طبع از كرم و درم آنان افزوده بود. ایشانرا از گذشتن منع كرد و بدان اموال امر نمود و دو تن از همراهان ملاحسین كشته شدند و قریب به غروب بمقبره‌ی شیخ طبرسی رسیدند متحیر ماندند از خسرو بیك و همراهان او نیز سخت خایف و مضطر شدند و خسرو اسب سواری ملاحسین را گرفتن خواست و در شمشیر او نیز طمع كرد ملاحسین بشرویه ـ بشرویه‌ای ـ تیغی بر خسرو راند كه بخون غلطید و جمعی از موافقانش را نیز بكشت و معدودی فرار كردند.
ملاحسین كه دید كار به اینجا كشیده شد از رفتن به عراق پشیمان شد و در محوطه مقبره مرقد شیخ طبرسی متحسن شد. بشروئی وقتی بآنجا آمد؛ وضعیت آن محل را چنین مناسب دید كه آنجا را مركز جنگ هولناك خود قرار دهد. پس شروع بساختن پناهگاه و كمینگاهها و بلند ساختن برج‌ها و دیوارها كرد چون از ساختن قلعه و استحكامات فارغ شد شروع به جمع آوری اسلحه كردند، تكمیل مهمات، تمرین بابیان به طرز استعمال اسلحه‌ی آتشی و شمشیر زدن و تهیه مهمات و ذخایر جنگی كرد پس پیروانش را به چند دسته تقسیم نمود و آنها را به دهات و شهرهای اطراف فرستاد تا بقدر كفایت یكماه یا زیادتر گوسفند و خواربار و علوفه حیوانات خریداری نمایند وگرنه با غارت و چپاول تهیه سازند. آنها این عملیات را در زمان كمی انجام دادند. آنگاه نواب و دعات خویش را باطراف فرستاد تا مردم را بسوی باب دعوت كنند.
چون خبر جماعت بابیه در شیخ طبرسی و دراز دستی ایشان در نهب و غارت اطراف مازندران گوشزد شاهنشان ایران ـ ناصرالدین شاه ـ گشت، فرمان داد كه بزرگان مازندران لشكر آماده كرده بر ایشان بتازند و جهان را از وجود آن جماعت بپردازند اول آقا عبدالله برادر حاجی مصطفی‌خان هزار جریبی دویست نفر از مردم هزار جریب را منتخب ساخته با تفنگچی سورتی به ساری آمد و در آن جا میرزا آقا نیز از افاغنه‌ی ساكن ساری و سوادكوه و ترك جمعیتی فراهم كرده به اتفاق تا علی‌آباد رفتند و از مردم علی‌آباد جماعتی نیز امداد ایشان كردند. جماعت بابیه بر آقاعبدالله بتاختند و مبارزتی سخت دست داده در آن نزاع سی نفر از تفنگچیان آقا عبدالله مقتول گشتند و باقی منهزم شدند ملاحسین بی‌ترس و بیم خود را به آقا عبدالله رسانیده و او را با تیغ دو نیمه كرد اول بار تفنگچیان را طعمه‌ی شمشیر ساختند. پس به كار اهل قریه پرداختند و اناثأ و ذكورأ و صغارأ و كبارأ تمامی را با شمشیر و خنجر پاره پاره كردند. پس از آن آتش بدان قریه زدند و اموال و اثقال ایشان را غارت كردند چون خبر قتل آقا عبدالله و غارت افرا معرض شاهنشاه افتاد، شاهزاده مهدیقلی‌میرزا را به قلع آنها مامور ساخت ملاحسین و حاجی محمدعلی از حالت آن لشگر آگهی یافتند بابیه‌ی از جان گذشته به عزم شبیخون طریق واسكس پیش گرفتند آتش در آن سرای انداخته تمامت آن عمارت با بهاربندی كه یك طرف آن بود و عمارت حسینیه كه در جنب آن بوده با جماعتی كه در آن جاها مسكن داشتند، یكسره بسوختند و بعضی را هم كشتند و جسد ایشان را در آتش افكندند و جماعتی از تفنگچیان اشرف، در كنار لشگرگاه سنگری ساخته بودند گلوله بر سینه‌ی ملاحسین آمده پس جسد او را در زیر دیوار مرقد شیخ طبرسی، با جامه و شمشیر به خاك سپردند چون مدت محاصره‌ی قلعه شیخ طبرسی وجلادت جماعت بابیه به چهار ماه كشید، شاهنشاه به اهل مازندران خشم فرموده، سلیمان خان افشار را فرمان داد تا با لشكر ی خونخوار به جانب مازندران روان شود پس از این واقعه، دیگر در قلعه‌ی شیخ طبرسی برگ درخت و علف زمین و استخوان و چرم تمام شد و راه فرار مسدود گشت، ناچار جماعت بابیه زنهار طلبیدند سعیدالعلما و دیگر اهالی بر قتل حاجی محمدعلی و بزرگان بابیه فتوی دادند و گفتند بازگشت ایشان در شریعت مقبول نباشد و تمام را در سبزه میدان بارفروش مقتول ساختند. در این فتنه از جماعت بابیه هزار و پانصد نفر به معرض تلف درآدمدند.
بین سالهای (1267- 1271 ه.ق) دو كارخانه شكر و قند در شهرهای ساری و بارفروش به سعی مصطفی‌قلی‌میرزا حاكم مازندران و ابتكارات صدراعظم معروف آن دوره ـ میرزاتقی‌خان امیركبیرـ بنا شد و به اهمیت تجاری و بازرگانی شهرهای ساری و بارفروش افروده شد و بر اثر تجارت و بازرگانی فوق‌العاده بارفروش دولت روسیه بر اثر نفوذی كه پس از عهدنامه تركمانچای در ایران به دست آورده بود. یك نفر نماینده تجاری به نام آگنط ـ آگنت ـ در بارفروش داشت.
در بیستم ربیع الاول 1273 هجری قمری میرزا اسداله وزیر برای سركشی كارخانه شكرریزی دولتی به بارفروش آمد و در آنجا خبر فتح هرات توسط سپاهیان ایرانی به او رسید به همین مناسبت به دستور او و به اهتمام حاكم بارفروش ـ میرزا شفیع ـ شهر را چراغانی كردند و خود وی در مسجد جامع بارفروش حاضر شده و مژده این پیروزی را به مردم داد. میرزا شفیع به پاس كوششهایی كه در این باره انجام داد از طرف حاكم مازندران به یك «طاقه شال ترمه» مفتخر گردید.
مسعود میرزا ظل‌السلطان، كه روزگاری والی مازندران بود در سال 1278 ه.ق درباره‌ی بارفروش می‌آورد : شهر دوم مازندران بارفروش است. این اسمی است با مسمی در اینجا رد و بدل و خرید و فروش می‌شود. در این شهر، از داغستانی و لزجی و اهل آذربایجان و عراقی و ارمنی و تركمان و غیره و غیره، همه گروهی هستند، یك كمپانی روس هم هست برای ترویج تجارت و تربیت مردم تازه.
در سال 1292 ه.ق به دستور ناصرالدین شاه را ه مستحكم بارفروش و ساری و راه كالسكه رو با پلهای مستحكم بین آمل و بارفروش ساخته شد. و علیرضاخان عضدالملك در مدت حكمرانی خود در زمان غلامعلی‌خان نظام السلطان نوری 1326 ه.ق حاكم مازندران، برای تشكیل انجمن ولایتی، از مجلس شورای ملی كه به وی تلگراف شد.
بارفروش به عنوان مركز مازندران
در سفرنامه تحف بخارا در این باره آمده: حكومت به اهالی ساری و بارفروش حكم مجلس شورا را ابلاغ نمود. اهالی ساری به واسطه‌ی نفاق و بی‌اطلاعی خود غفلت كردند، والی اهالی بارفروش، چون نسبت به اهالی ساری اندك جهان دیده ـ ترـ و باهوش‌ و صاحب ثروت و عده‌ی ‌نفوسشان هم زیاد بود، فورأ انجمن نظارت تشكیل داده، به تصویب حكومت، شش وكیل جهت انجمن ولایتی و دو مبعوث، جهت پارلمان طهران انتخاب كرده، وكلای طهران را روانه نمودند. انجمن ولایتی ایشان هم مفتوح شد. اهالی ساری بعد از شنیدن این خبر هشیار شده،‌مدعی شدند كه مركز حكومت نشین ساری است، سایر شهرهای مازندران باید تابع ساری باشند. بارفروش ابدأ حق وكیل فرستادن به طهران را ندارد، با وكیل خود را به ساری فرستاده، در بارفروش انجمن بلدی بگشایند. انجمن ولایتی در ساری كه مركز است باید منعقد باشد. بعد از قیل و قال كشال، اهالی ساری هم در منزل شیخ علی اكبرنام، یكی از ملای پیش نماز، به معیت شیخ غلامعلی پیش نماز انجمنی تشكیل داده،‌بدون تعیین نظار و وكلای سته‌ی ‌ولایتی، دو نفر مبعوث به اكثریت آرا انتخاب كرده، به طهران روانه نمودند. ولی وكیلهای ساری را در پالمان قبول نكرده وكلای بارفروش، پذیرفته شدند و تیلگرافی هم از مجلس شورای ملی به نظام السلطان، حكومت ـ حاكم ـ مازندران، رسید كه انجمن ولایتی به واسطه‌ی اهمیت داشتنش باید در بارفروش منعقد بوده، انجمن ساری بلدی باشد. بارفروش هم اگرچه انجمن رسمی داشتند، ولی ترتیب درستی نداشته، تمام اختیارات در دست علامه ـ ملامحمد جان علامه ـ نام ملای پیش نمازی بود.

بابل در زمان مشروطیت
مخبر انجمن ـ آقا حسن بادكوبه‌ای ـ بود كه یادداشت‌های مهم روز را برای روزنامه «حبل‌المتین» می‌فرستاد. اعضای انجمن به دستور تلگرافی مجلس شورای ملی، آقایان مفتخرالممالك ـ شهریارپوری ـ و حاج ابراهیم ماهوت فروش را به سمت نمایندگی انتخاب و به تهران فرستادند. مخالفان برای كشتن علامه و معین التجار پافشاری می‌كردند.ـ و ـ آنان هم مجبور شدند خود را مخفی كنند. حسین لطیفی،‌حاجی كسروی و شعبان كوچك سرایی و چند نفر دیگر مامور قتل علامه بودند. منزل علامه در محله آستانه در كوچه بن‌بستی بود، چند نفر هم مسلح، حفاظت از آنرا به عهده داشتند. در یكی از شبها آنها حمله كردند، نگهبانان منزل متواری و ترورسیتها از پشت بام وارد خانه می‌شوند. در خانه بین محافظین جان علامه و تروریستها تیراندازی می‌شود، همسر مرحوم علامه از این موقعیت استفاده و نردبانی آماده می‌كند كه علامه از گذرگاه ویژه‌ای به خانه یكی از همسایگان برود، همینكه علامه به آخرین پله نردبان می‌رسد،‌پایه نردبان می‌لغزد و علامه به زمین می‌افتد و دچار شكستگی فك و سر و بالاخره خونریزی مغزی می‌شود و به فاصله یكی دو روز بعد در می‌گذرد. در تشیع جنازه‌اش جز چند نفر از مشروطة خواهان كسی شركت نمی‌كند.
بعد از این كه كار مشروطه خواهان در تهران تا حدودی ضعیف شد و شاه بر ملت غلبه نمود،‌از مازندران به كلی اسم مشروطه برداشته شد. و در بارفروش هم «ملامحمدجان علامه» و معین التجار مشروطه‌خواه به سال 1288 ش/ 1330 ه.ق با توطئه مستبدین محلی به اسامی حاجی كسروی و حسین لطیفی و علیقلی گومیج و حسین نامی كشته شدند. در همین سال «خبر رسید كه چند نفر از مجاهدین قفقازی به ریاست «پانوف» ـ پانف ـ نام بلغاری، از دریا با كشتی بخاری به بندر مشهدسر ـ بابلسر امروزی ـ سربرآمده،‌گمروك خانه و تیلگرافخانه را ضبط كرده، در گمروك خانه هرچه نقده بود گرفته، از طرف خودشان در گمروك آدم گذاشته‌ی ‌بارفروش می‌آیند. پسر اسماعیل خان سوادگوهر با چند سوار جلوتر رفته در بارفروش در كاروان سرایی منزل داشت. مجاهدین رفته خواستند او را بكشند ، ممكن نشده، آنها خبر شده، سر دروازه‌ی كاروان سرا را سنگر كرده دعوا و تیراندازی كردند. بعد از صرف تیر و تفنگ زیاد، پانوف زخمی شده برگشته به منزل شاه‌زاده اعظام السلطنه ـ و بعد با كمك مشروطه خواهان محلی به بندر گز روانه شدند، ورود آزادی خواهان به سركردگی پانف از بندرگز به گرگان مورد استقبال مردم به رهبری شیخ محمدحسین روحانی مشروطه‌خواه قرار گرفت. در همان سال مردم بارفروش علیه یهودیان این شهر شوریدند و چهارده تن از یهودیان را كشتند.

وجه تسمیه بابل
بارفروش همواره بعنوان یكی از شهرهای مهم، صحنه‌ی زد و خوردهای سیاسی و تاریخی بوده است.
در سال 1904 اعلامیه‌ای خطاب به نمایندگان خارجی در روز اول آذر سال 1310 هجری شمسی نام بارفروش همراه با احداث ساختمانهای جدید دولتی از قبیل اداره پست (1315)، در كنار سبز میدان و ساختمان شهرداری (1314) به شهر بابل تغییر نام یافت. نام بابل از نام رودخانه (باوُل) گرفته شد، كه در ضلع غربی شهر جریان دارد.

بابل در زمان اشغال ایران توسط متفقین
در شهریور 1320- قوای شوروی و انگلستان و بدنبال آن ارتش امریكا از شمال و جنوب وارد ایران شد. در نتیجه دستگاه پادشاهی رضاخان فرو ریخت. مازندران مانند سایر استانهای شمالی ایران به وسیله قوای شوروی اشغال شد ـ شهر بابل كه مركز اداری و قضایی مازندران غربی بود بتصرف سربازان روسی در آمد،‌ قصر شاه، باغ وزیر جنگ، ـ یا باغ شاهنشاهی ـ از سه راه فرهنگ تا چهار راه فرهنگ و از سبزه میدان تا اول مخابرات و خیابان مدرس فعلی باغهای داداشپوری و اسدالله خانی و سایر ساختمانهای مهم شهر و اطراف آن بوسیله قوای شوروی اشغال و پایگاه نظامی شد.
در آنزمان قویترین سازمان سیاسی ایران، حزب توده بود كه این حزب در پیروی سیاست شوروی تلاش میكرد و شهرستان بابل از مراكز مهم حزب توده بوده است كه وضعیت و سیاست فعال و تشكیلات وسیع و جا افتاده‌ای را در برداشت و مبارزه علیه حزب مزبور در شهر بابل و دهستانهای كوهستانی اطراف آن بویژه در دامنه‌ی كوههای بندپی وضع تدافعی بخود گرفته بود. در هشتم شهریور 1324 مصادف با بیست و یكم ماه رمضان وقایع زد و خورد حزب توده با جمعیتهای مخالف در شهر بابل كه در پناه سربازان روسی انجام شده و عده‌ای از محترمین و مجاهدین بابل بازداشت شدند. ولی بتدریج ملی شدن نفت در سراسر ایران در سرلوحه كارهای سیاسی كشور قرار گرفت. در 28 تیرماه 1329 لایحه قرار داد الحاقی نفت گس- گلشاییان از سوی دولت ساعد به مجلس داده شد در استانهای كشور از جمله در مازندران و شهرهای آن بویژه در شهر بابل روحانیونی به جمعیت ایرانی هواداران صلح پیوستند و اعلامیه‌ها و بیانیه‌هایی را امضا و منتشر كردند

                

جمعه 4/4/1389 - 14:23 - 0 تشکر 207232


بازارها و قلعه‌های قدیمی

بابل ( بارفروش ) در قدیم مركز خرید و فروش كالاهای شهرهای مختلف اطراف و مسیر تجاری كالاهای روسی بود رضاقلی میرزا در مسافرت خود به خوارزم درباره بارفروش ( بابل ) می نویسد : بافروش در قدیم دهی بوده است و بارهایی كه با كشتی از حاجی ترخان به بندر مشهد سر می آوردند به آن دیه حمل كرده و می فروخته اند لهذا نام این قریه بارفروش ده شد بتدریج جماعتی از تجار در آن ساكن شدند و آباد شد .
ابت ( Abbott ) كه در سال 1260 هجری قمری از بابل دیدن كرده است در مورد بازار شهر چنین می نویسد : بازار اینجا خیابانی صاف و مستقیم است نه فراوانی نعمت دار د و نه زیبا ست چهارصد تا پانصد دكان دارد كه هفتاد دكان آن اجناس اروپایی و محلی می فروشند تعداد تجار شهر بالغ بر 100 نفرند تجار اینجا نسبت به تاجران سایر شهرها كم مایه ترند ، 40 یا 50 تن ایشان اهمیتی دارند 25 تن ایشان با تجار هشتر خان ارتباط دارند شهر دارای 12 كاروانسرا است.
بدلیل اهمیت تجاری كه بافروش از قدیم داشته كاروانسراهای متعددی در این شهر ایجاد شد كه دفاتر تجاری و محل انبار برخی از كالاها در كاروانسراها ی مستقر در بازار بوده است كه متاسفانه در حال حاضر تعدادی از آنها از بین رفته است.

بازارهای سنتی
یكشنبه بازار
این بازار در كیلومتر 18 جاده بابل به بندپی شرقی تشكیل می شود و بازار آن به بازار زوارده معروف است بانی این بازار فرد خیری به نام حاجی فیروزی بوده است و قدمت آن حدود 60 سال است طول این بازار حدودا 200 متر و عرض آن 25 متر می باشد عمدتا كالاهای كه در این بازار عرضه می شوند عبارتند از سبزیجات ، حبوبات ، انواع میوههای جنگلی ، مرغ ، تخم مرغ ، مرغابی ، غاز ، اردك ، شیرینی خانگی ، البسه و غیره می باشد.

دوشنبه بازار
این بازار در كیلومتر 15 جاده گنج افروز به دازكلا در محله هلی دشت واقع است قدمت این بازار به حدود 55 سال می رسد طول تقریبی این بازار 100 متر و عرض آن حدود 30 متر می باشد.

جمعه بازار
این بازار در روزهای جمعه در امیركلا محله دیوكلا برگزار می شود قدمت آن حدود 70 سال است طول این بازار حدود 1000 متر و عرض آن 25 متر می باشد این بازار در گذشته در ابتدای میدان امیركلا به سمت چهل ستون تشكیل می شده است اجناسی كه در این بازار عرضه می شود عبارتند از انواع پوشاك ، مواد غذایی ، حبوبات ، سبزیجات محلی ، میوه و تره بار ، لبنیات ، شیرینیهای محلی ، ماهی ، انواع پرندگان اهلی و وحشی از قبیل مرغ ، خروس ، غاز و اردك.

پنجشنبه بازار
این بازار قبلا در محله ای به همین نام در پشت خیابان چهارسوق و در جنب مدرسه علمیه صدراعظم تشكیل می شد كه به مرور زمان به علت عدم گنجایش كافی به محله سیدزین العابدین واقع در جنب مسجد استاد و پنجشنبه بازار فعلی انتقال یافت.
قلعه‌های قدیمی بابل

قلعه‌های قدیمی بابل عموما در بندپی واقع شده‌اند. زیرا موقعیت خاص جغرافیایی منطقه همیشه پناهگاه مناسبی برای شخصیت‌های سیاسی بوده است. اكثر این قلعه‌ها به دوران پس از اسلام تعلق دارند.

قلعه پیروزی
این قلعه كه به قلعه فیروزشاه نیز معروف بوده است در بندپی و در كنار سجادرود و بر بالای كوه واقع بوده است. قدمت این قلعه به پیش از قرن دهم می‌رسد. قلعه كه به مرور زمان متروك شده بود در حدود سال 939 شمسی در عهد شاه طهماسب صفوی توسط یكی از اعضای خاندان مرعشی به نام میرعلی خان تعمیر و از نو آباد شد. در عهد سلطان محمد خدابنده صفوی قلعه پیروزی توسط سلطان مرادخان فتح شد. و میرعلی خان مدتها بعد از مشكلات فراوان آن را از میرزاخان پسر سلطان مرادخان پس گرفت. پس از فتح كتابخانه‌ای در قلعه به تصرف درآمد كه مملو بود از كتب نفیس كه آن را به مبلغ شش هزار تومان تقویم كردند و تمام را سیاهه كرده به درگاه سلطان محمدخدابنده فرستادند.

قلعه جخرود
این قلعه در لمسو كلای بندپی واقع است و به موزی كتی شهرت دارد. این قلعه در زمان ناصرالدین شاه قاجار پابرجا بوده است. ساختمان آن را از گچ و آجر ساخته شده بود و حمام و حوضی داشته است.

قلعه كتی
قلعه كتی در میان دهكده‌ی‌ بزرودپی و شانه تراش بندپی واقع است. این قلعه كه در گذشته به قلعهء شرك یا شهرك معروف بود اكنون زیر خاك مدفون است.

قلعه توجی
این قلعه كه در واقع شهركی آباد بوده است در منابع به صورت ترجی، ترنجه،‌ تژیر و تریجه نیز ضبط شده است. به قول مولف حدودالعالم توجی قدیمترین شهر مازندران بوده است. بنای این شهر كه شهری ساسانی بود و محل آن پیش از آن توران جیر خوانده می‌شد، به فرخان نسبت داده شده است. سرانجام این شهر با قلعه‌اش توسط تیمور لنگ در 880 ه.ق ویران شد و دیگر اثری از آن باقی نماند. اكنون برخی محل آن را در روستای ابولاحسن‌كلا (در جنوب بابل) و برخی دیگر در نواحی اطراف شمال بابل می‌دانند.

دیگر قلعه‌های تاریخی: قلعه‌كوپی سرا در حوالی روستای كوپی‌سرای بندپی و در كنار رودخانه سجادرود ، قلعه عموان برفراز كوهی در حوالی روستای عموان بندپی ، قلعه خشت رودپی در نزدیكی روستای خشت رودپی ، قلعه كش در غرب روستای سوته ، قلعه ولوكلا در روستای ولوكلا ، قلعه پیل پاهان بین روستای نشل و لزور بندپی، قلعه لمسركلا در دو فرسنگی روستای شیخ موسی ، قلعه پا قلعه در یك فرسنگی روستای لمسركل) و قلعه مرزناك در حوالی روستای مرزناك و گردرودبار. از این قلعه‌ها جز تلی از خاك اثری باقی نمانده است

جمعه 4/4/1389 - 14:24 - 0 تشکر 207233

مساجد قدیمی شهر بابل

مسجد جامع
این مسجد در محله مسجد جامع واقع شده است. ابن اسفندیار گوید : این مسجد را ابتدا مازیار بن قارن بنا كرد (سال 160 ق). این مسجد در عهد فتحعلی شاه قاجار بر اثر زلزله خراب شد و در سال 1225 ق به قرمان این شاه قاجار و به مباشرت میرزا محمد شفیع بندپی‌ای صدر اعظم توسط میر محمد حسین ـ متولیان ـ دوباره ساخته شد.


مسجد مولانا
این مسجد در زرگر محله واقع است و آن را سید حسن مولانا، از تاجران صاحب نام بارفروش، ساخته است. این مسجد كه حیاطی كوچك دارد به مسجد رانندگان نیز معروف است.

مسجد خان بیك
مسجد كوچكی است كه در حیاط مقبره بیكاییها واقع است.

مسجد طوقدار بن
این مسجد در محله طوقدار بن واقع است، دارای حیاط كوچكی است و محراب آن در ضلع جنوبی حیاط واقع است. بر كاشیهای محراب آیاتی از قرآن مجید به خط نستعلیق نوشته شده است. این بنا در سال 1349 به همت حاج محمدعلی ایمانی كه بانی بسیاری از امور خیر دیگر در بابل بوده تعمیر شد.

مسجد قهاریه
این مسجد در حوالی محله شهدا واقع بوده بانی این مسجد قهار قلی خان، حاكم بارفروش عهد قاجاریه بود. این مسجد زیبا دارای حیاط كوچكی بود و محرابه آن در ضلع جنوبی حیاط قرار داشت. بنای قدیمی مسجد قهاریه در سال 1377 تخریب شد و دیگر اثری از آن باقی نماند.

تكیه پیر علم یا تكیه مرادبیك
مراد بیك برادر كاظم بیك (بانی مسجد كاظم بیك) بوده است، تكیه پیر علم یا تكیه مراد بیك از یادگارهای اوست. این تكیه در محله مراد بیك واقع است و از تكایای قدیمی شهر محسوب می‌شود.


كیجا تكیه
كیجا تكیه در دوره ناصرالدین شاه قاجار ساخته شده و در محله حمزه كلا واقع است. كیجا تكیه سقاتالاری دو طبقه دارد كه بنا بر روایتی دو دختر با فروش جهیزیه خود این بنا را ساخته‌اند و از اینرو كیجا تكیه نامیده می‌شود. ستونهای مارپیچ و سرستونهای دهان اژدری و نقاشیهای اساطیری ان این سقاتالار را زیباترین سقاتالار ایران و گستردگی موضوعات اساطیری و داستانی منقوش بر در و دیوار و سقف این بنا كیجا تكیه را شگفت انگیزترین و دیدنی‌ترین اثر تاریخی بابل ساخته است. این بنا از شهرت ملی برخوردار است.


مسجد كاظم بیك
این مسجد در میدان سرحمام واقع است. این بنا در سال 1092 توسط حاج كاظم بیك، از معتمدین بارفروش، ساخته شد. در سال 1101 پسر او آقا محمدرضا و در سال 1169 مولانا میرنظام الدین محمد به تعمیر آن همت گماشتند. مسجد كاظم بیك در ابتدا محل تدریس علوم دینی نیز بوده است. در طرف شرقی مسجد اتاقی است كه مقبره چند تن از علما است. مسجد دارای كتیبه‌هایی به خط نستعلیق است. در كنار مسجد كاظم بیك مقبره‌های ملامحمد حمزه و فرزندش شیخ محمدحسن و شیخعلی شریعتمدار و شیخ محمد حسن شریعتمدار قرار دارد. محمدجعفر كاظم بیكی، كه هنوز در قید حیات است ، متولی این مسجد می‌باشد. او در سال 1342 مسجد را تعمیر كرده است. این مسجد و مقبره‌های كنارش بیش از ده كتیبه دارد.

مسجد گلشن
این مسجد در محله گلشن در حوالی مسجد بی‌سر تكیه و چهارراه شهدا واقع شده است. حدس ‌زده می‌شود كه قدمت این مسجد احتمالا به دوره صفویه باز می‌گردد. اما امروزه در مسجد گلشن عموما آثار قدیمی دیده نمی‌شود.


مسجد محدثین
این مسجد در محله طوقدار بن واقع است. ملانصیرا در عالم شهود به دیدار امام زمان (ع) مشرق شد و همو دستور ساختن محراب این مسجد را داده است و كتیبه‌ای كه بر محراب مسجد نوشته شده گویای این امر است. در ضلع شمالی مسجد مقبره‌های ملانصیرا و شیخ كبیر قرار دارند.


مسجد بی‌سر تكیه
این مسجد در محله بی سر تكیه واقع شده است. دارای حیاط كوچكی است و گلدسته‌ای زیبا دارد. مسجد بی سر تكیه از یادگارهای عهد قاجاریه است.

مسجد چهارسوق
این مسجد در محله چهارسوق واقع است. مسجد چهارسوق در دوره صفویه ساخته شده است.از روی كتیبه‌ای كه اكنون در دیوار جنوبی حیاط ـ كه دیوار اصلی محرابه است ـ قرار دارد در می‌یابیم كه این مسجد در سال 1211 ق توسط حاجی حسین نامی تجدید بنا شد.


مسجد چال
این مسجد كه به مسجد حاجی میرزا بابا نیز معروف است در محله چهارسوق واقع است، مسجد چال حیاطی است كه دوازده حجره دارد و محرابه مسجد در ضلع جنوبی حیاط واقع است. بر كتیبه مسجد تاریخ 1323 قمری و نام كاتب شیخ محمدرضا و متولی آن آقا علی حك شده است.

جمعه 4/4/1389 - 14:26 - 0 تشکر 207234

بابل - پل محمد حسن خان

بیهقی از پلی چوبی بر روی بابلرود كه مسعود غزنوی در لشكركشی‌اش به مازندران از آن به سختی گذشت یاد می‌كند. بعدها نصیرالدوله شاه غازی (558- 536) زربه بخروارها ریخته بود و پلی از خشت و آهك بنا كرد. كه تا عهد زندیه باقی بود و احتمالا همان پلی است كه ظهیرالدین‌مرعشی از آن بعنوان گذرگاه زیار یاد می‌كند. در اوایل حكمرانی كریم خان زند در سال 1146 به امر محمد حسن خان جد آقا محمدخان قاجار، كه در آشفته بازار سیاسی آن عهد حكومت مستقلی برای خود در مازندران ساخته بود و بعدها به دست كریم خان زند كشته شد با صرف دوازده هزار تومان پل با شكوهی بر سر راه قدیم بارفروش و آمل بنا شد كه 140 متر درازا و 5 تا 6 متر پهنا و 8 متر ارتفاع و 8 چشمه (طاق) دارد 6 چشمه اصلی آن بزرگتر و دهانه هر یك 755 سانتیمتر است و دو چشمه فرعی آن در طرف این شش چشمه قرار دارد كه كوچكتر است و پهنای هر یك از آن دو 410 سانتیمتر است. پل محمدحسن خان در زمان رضاخان تعمیر شد. تا سال 1343 ارتباط بابل و آمل از طریق همین پل ممكن بود تا اینكه در این سال راه جدید كه از سوی غرب شهر آغاز می‌شد ساخته شد.
پل محمدحسن خان از یادگارهای مهم تاریخ عهد زندیه است و هنوز هم یكی از مهمترین پلهای استان مازندران از نظر مسایل اقتصادی، اجتماعی و ارتباطی به شمار می‌رود.

جمعه 4/4/1389 - 14:27 - 0 تشکر 207235

مدرسه های قدیمی بابل

اعظامیه
این دبستان اولین مدرسه ای است كه در بابل شروع به كار كرده است اعظامیه در سال 1283 شمسی ( مقارن با دوران سلطنت مظفرالدین شاه قاجار ) به همت شش تن به قرار ذیل بنیان نهاده شد: حسینعلی میرزا اعظام السلطنه ، حاكم بافروش و یكی از صدها نوه ناصرالدین شاه كه مدرسه به افتخار او اعظامیه نامیده شد، آقا حسن بادكوبه ای ، ملامحمدجان علامه ، حاج محمدتقی شاهرودی ، میرزا عبدالغنی و محمد علی معین التجار.
این شش تن جملگی وابسته به احزاب سیاسی ترقی خواه ـ آزادی خواه و مشروطه خواه بودند از این بین ملامحمدجان علامه یكی از مهمترین اعضای جامع آدمیت بود ، جامع آدمیت گونه ای فراماسونری بود كه از جمله فعالیتهای آن ترویج تعلیم و تربیت به سبك نوین بود اما از میان این شش تن آقاحسن بادكوبه ای را باید بنیانگذار واقعی این مدرسه به شمار آورد بودجه اعظامیه از طریق كمكهای مالی برخی از فرهنگ دوستان و شهریه شاگردانش تامین می شد . در سال 1326 قمری كه محمدعلی شاه ( جانشین مظفرالدین شاه ) در مخالفت با مشروطه مجلس را به توپ بست ، اعظامیه تعطیل شد و پس از این بانیان مدرسه كه مشروطه خواه بودند مورد تعقیب دولت قرار گرفتند ملامحمدجان علامه و معین التجار ترور شدند . یك سال بعد در 1327 قمری تهران توسط مشروطه خواهان فتح شد ، محمدعلی شاه خلع و پسرش احمدمیرزا به سلطنت رسید در پی آن درهای اعظامیه یك بار دیگر گشوده شد ، اما دو سال بعد در 1329 قمری نجم الملك ، سرپرست و مدیر اعظامیه كه از جمله مشروطه خواهان بود ، علی الظاهر دست به خودكشی زد ، اما به احتمال قریب به یقین وی نیز به قتل رسید . با خودكشی / قتل نجم الملك اعظامیه در همین سال منحل شد.

نوریه
این دبستان در سال 1324 قمری ـ 1285 شمسی توسط شیخ نورالدین خوانساری تاسیس و به نام وی نوریه نامیده شد. شیخ نورالدین یكی از معلمان اعظامیه بود كه بر اثر اختلافاتی كه با یكی از معلمان دیگر این مدرسه پیدا كرده بود از آنجا برید و خود این مدرسه را بنیان گذاشت نوریه بعد از هشت سال در سال 1331قمری تعطیل شد.

سعادت
مدرسه سعادت عمومیه شعبه تربیت در سال 1330 قمری ـ 1290 شمسی در لـرمحله افتتاح شد. دبستان پسرانه متعلق به جامعه بهائیان ایران بوده است. این مدرسه ملی ، خصوصی، بود و یك سوم شاگردان آن از پرداخت شهریه معاف بودند. در مدرسه سعادت زبان روسی تدریس می شد ، این نكته بیانگر وابستگی فرقه بهائی به روسیه است. در سال 1313 شمسی سعادت ـ چون همه مدارس بهائی كشور ـ به دستور دولت رضاخان تعطیل شد.

بارفروش
دبستان پسرانه بارفروش در سال 1331 قمری ـ 1291 شمسی با حمایت معنیوی و مادی دولت روسیه در زرگر محله تاسیس شد. در این مدرسه زبان روسی بعنوان یكی از دروس اصلی تدریس می شد. مدیریت ‌آن را آقاحسن بادكوبه ای و نظامت آن را آقا سیدهاشم معلم به عهده داشتند. دو سال پس از تاسیس این دبستان، روسیه وارد جنگ جهانی اول شد ( 1914 م ) . فشار شدیدی كه بر اثر جنگ خارجی و بحرانهای داخلی بر پیكر فرسوده دولت تزاری روسیه وارد آمد مانع از توجه این دولت نسبت به بارفروش شد. در سال 1335 قمری ـ 1295 شمسی ـ 1916 میلادی این مدرسه تعطیل شد.

بنات
بنات ( جمع بنت به معنی دختران ) نخستین مدرسه بارفروش بوده است. این مدرسه به همت ملوك كیا، فخری حافظی و شوكت آشتی بقایی در سال 1332 قمری ـ 1292 شمسی افتتاح شد ، گر چه بنیانگذار واقعی آن تنها ملوك كیا بوده است. ساختمان استیجاری این مدرسه در لرمحله واقع بوده است. بنات كه ابتدا با دو كلاس شروع بكار كرد در سال 1337قمری بصورت یك دبستان شش كلاسه و كامل درآمد. در سال 1305 شمسی دو كلاس 7 و 8 ( از سیكل اول ) به كلاسهای مدرسه اضافه شد. در سال 1306 شمسی مدرسه بنات به شاهدخت موسوم گردید. در سال 1308 محل مدرسه شاهدخت به محله پنجشنیه بازار قدیم ، به عمارت سیدعلی رازقی ، انتقال یافت. در سال 1309 بعد از واقعه تظاهرات دانش آموزان مدرسه شاهپور محل مدرسه به محله بی سرتكیه ، مدرسه كمال فعلی ، انتقال یافت. در سال 1316 كلاسهای اول و دوم دانشسرای مقدماتی و در سال 1317 كتابخانه‌ای به آن اضافه شد. دانشسرا در سال 1320 تعطیل شد و بجای آن كلاسهای اول و دوم متوسطه ، سیكل دوم ، به شاهدخت ضمیمه شد. درسال 1322 محل دبیرستان شاهدخت به محل مسجد جامع ، به عمارت احمد شهمیری و اكنون محل ساختمان سازمان تبلیغات اسلامی ، منتقل شد و دبستان شاهدخت همچنان در محل سابق باقی بود، تا اینكه در سال 1325 به محله سبزمیدان ، در كوچه پلنگ و در عمارت محمدعلی پلنگ ، انتقال یافت. در سال 1338 دبستان شاهدخت ـ علی الظاهر جهت تمیز از دبیرستان شاهدخت ـ به ایراندخت تغییر نام داد و در سال 1357 منحل شد و شاگردانش در مدارس دیگر ادغام شدند. طلعت بصاری و خورشید تیرگری مشهورترین مدیران این دبستان بودند. اما دبیرستان شاهدخت در سال 1335 به محله مرادبیگ و در سال بعد به باغ شاهنشاهی در سبزمیدان منتقل شد. در سال 1349 ، در عهد ریاست آموزش و پرورش احسان عظیمی سجادی ، شورای منطقه ای آموزش و پرورش بابل تصویب كرد كه مدارس محدوده باغ شاهنشاهی بصورت مجتمعی ‌آموزشی ( از كودكستان تا پایان دبیرستان ) درآیند. در پی آن دبستان نمونه به ساختمان دبیرستان شاهدخت منتقل شد و در حیاط دبیرستان شاهدخت ساختمان دبیرستان دیگری احداث گردید كه به آزرم معروف شد . (1353 ) تا به این ترتیب كمبود فضای آموزشی دبیرستان شاهدخت برطرف شد. در سال 1357 دبیرستان شاهدخت منحل و شاگردانش در دبیرستان آزرم ادغام شدند. دبیرستان آزرم در سال 1374 به دبیرستان قناد در خیابان گل منتقل شد.

اسلامیه
این دبستان در سال 1333 قمری ـ 1293 شمسی تاسیس شد. این دبستان ملی بود و بنیانگذار ‌آن میرزاحبیبالله خان نام داشت از تاریخ انحلال این مدرسه هیچ اطلاعی در دست نیست. اما در اسناد موجود مربوطه به سال 1301 ش و بعد نامی از این مدرسه دیده نمی شود. بنابراین اسلامیه به دلایلی نامعلوم ـ احتمالا به دلیل مشكلات مالی یا افتتاح مدارس دولتی ـ پیش از سال 1301 ش ـ بعنی پس از افتتاح آن ـ منحل شد.

احمدی
مدرسه احمدی در سال 1333قمری ـ 1293 شمسی در دوران پادشاهی احمدشاه قاجار ـ كه به افتخار او احمدی نامیده شد ـ به همت عبدالحسین صادقی نژاد در زرگر محله افتتاح شد. در سال 1333 قمری اداره معارف و اوقاف بارفروش تاسیس شد و عبدالحسین خان نخستین رئیس آن بوده است. در سال 1305 كلاس هفتم ، سال اول دوره اول متوسطه ، به این مدرسه افزوده شد. در سال 1306 مدرسه احمدی به شاهپور تغییر نام داد. در هیمن سال كلاس هشتم و در سال بعد ، 1307 ، كلاس نهم افتتاح شد . در سال 1308 میرزا زین العابدین خان هادی زاده فروهری به ریاست معارف بارفروش و بعلاوه به ریاست این مدرسه برگزیده شد.
در این سال دستور وی مبنی بر تدریس چند تن از معلمین مرد در مدرسه دخترانه بنات ، شاهدخت ـ كه از نظر اهالی دارای حسن اخلاق و سوابق خوبی نبودند ـ منجر به درگیری و اجتماع دانش آموزان مدرسه شاهپور در خیابان پهلوی شد. با اینكه رئیس معارف مازندران شخصا به بارفروش آمدتا اوضاع را سامان بخشد اما اقداماتش موثر واقع نشد و همچنان به مخالفت اهالی و دانش آموزان معترض و اجتماع آنان در مقابل اداره معارف افزوده می شد . راپورت همه این درگیریها به وزارت داخلی رسید. تیمورتاش وزیر دربار پهلوی وزات معارف را مكلف كردكه هر چه سریع تر به اوضاع نگران كننده امور معارفی بارفروش پایان بخشد. در پی آن وزارت معارف در سال 1309 هادی زاده فروهری را از ریاست معارف و مدرسه شاهپور عزل كرد. شاهپور در سال 1310 به اوجابن انتقال یافت تا دو سال بعد (1312) یكبار دیگر به بی سرتكیه تغییر مكان دهد. در سال 1315 كتابخانه دبیرستان شاهپور افتتاح شد. در سال 1316 ساختمان مدرن این دبیرستان در محله سبزمیدان و در كنار باغ ملی افتتاح شد تا شاگردان دبیرستان شاهپور به این ساختمان انتقال یابند. اما دبستان شاهپور از سال 1316 تا سال 1324 به محله های برج بن ، پل پیش و یكبار دیگر به برج بن تغییر مكان داد. مشهورترین مدیر دبستان شاهپور رجبعلی شعبانپور بود. در سال 1336 دبستان شاهپور به حافظ تغییر نام داد كه تا به امروز در همین محله برج بن باقی است. اما دبیرستان شاهپور در سال 1324 دارای كلاس دهم شد. در سال 1327 فردیناند نوپارس فرانسوی به عنوان معلم زبان فرانسه وارد این مدرسه شد. در سال 1357 این دبیرستان به امام خمینی تغییر نام داد. در سال 1368 شاگردان این دبیرستان به ساختمانی نوساز در كنار پل موزیرج انتقال داده شدند كه به دبیرستان علی بن موسی الرضا(ع) معروف است.

شرافت
این دبستان ملی در سال 1333 قمری ـ 1293 شمسی به همت ‌آقاسیدهاشم معلم در محله بی سرتكیه ( در عمارت جعفرداداشپور و مدرسه كمال كنونی ) تاسیس شد . مدرسه شرافت چهاركلاسه بود و كلیه اثاثیه آن به موسس تعلق داشت. بعد از مرگ وی در سال 1337 قمری شرافت در اختیار اداره معراف بارفروش قرار گرفت و به صورت دولتی در آمد . در سال 1309 مدرسه شرافت به دلیل مال الاجاره بالای آن به مدرسه قهار یه در كنار مسجد قهاریه ـ كه از موقوفات قهار قلی خان حاكم بارفروش بود ـ تغییر مكان داده كه تا امروزه در همین نقطه باقی است. در این سال احمد صابر به مدیریت این مدرسه منصوب شد. او حجرات این مدرسه دینی قدیمی را تعمیر نمود. و اصلاحات دیگری انجام داد. در سال 1312 مدرسه شرافت به افتخار احمدخان بدر نصیرالدوله ، وزیر فرهنگ ، به دبستان بدر تغییر نام داد تا به امروز باقی است.

حافظ
بنیاینگذار این مدرسه ملی ، همایون خان حافظی نام داشت. این مدرسه چهار كلاسه در حصیرفروشان واقع بوده است. تاریخ تاسیس و انحلال آن نا معلوم است، اما بنا بر اسناد موجود بین سالهای 1294 و 1300 شمسی دایر بوده است.

خیام
دبستان پسرانه خیام در سال 1305 در محله سرمیدان امیركلا ( در عمارت حاجی آقا بزرگ ) تاسیس شد. از قرار معلوم نخستین مدیر مدرسه ادیب نام داشته است. پس از وی در سال 1308 ابوالقاسم اعظم به مدیریت مدرسه منصوب شد. در 1312 خیام از سرمیدان به محله مقبره پیش ( در عمارت مشهدی زین العابدین ) منتقل شد تا دو سال بعد یك بار دیگر به محل سابقش سرمیدان تغییر مكان دهد. در 1315 خیام به ساختمانی دولتی در مقبره پیش انتقال یافت. محمود مهدویان از قدیم ترین و مشهورترین معلمان و مدیران این مدرسه به شمار می رود. وی در رشد و تعالی این مدرسه سهم بسزایی داشته است. در سال 1327 محمدصادق شفیع زاده كار ساختمان مدرسه ای را در محله سرمیدان كه پس از آن شفاعت ( یا شفیع زاده ) نایمده شد به پایان رساند. شاگردان خیام به این مدرسه منتقل شدند و مدرسه از آن پس به شفاعت تغییر نام داد. دبستان شفاعت در سال 1337 امتیاز تشكیل كلاسهای دوره اول متوسطه ( سیكل اول ) گرفت و عملا دارای دو بخش دبستان و دبیرستان شد. اما دبیرستان چندان نپایید، چنانكه در سال بعد (1338 ) با تاسیس نخستین دبیرستان امیركلا با نام ابن سینا، شاگردان دوره متوسطه این مدرسه به این دبیرستان جدیدالاحداث منتقل شدند دبستان پسرانه شفاعت قدیم ترین مدرسه امیركلا محسوب می شود.

دوشیزگان سعدی
این دبستان مدتی در سال 1307 شمسی به همت ملوك كیا ( موسس مدرسه بنات ) در محله مرادبیگ تاسیس شد. نخستین مدیر این مدرسه ربابه دانش خواه، نام داشت . نمی دانیم در چه تاریخی ـ اما قطعا در دهه دوم سال 1300 شمسی ـ این مدرسه به مدرسه پروین اعتصامی تغییر نام داد. در این دهه مدرسه پروین به دو محله حصیر فروشان و آستانه تغییر مكان داد. در سال 1337 دبستان پروین به دبیرستان بدل شد و در سال 1342 محل آن به محله خشت كوره سرانتقال یافت. در سال 1357 شاگردان مدرسه پروین به دبیرستان قناد و چند سال بعد به ساختمانی كه در ضلع شمالی باغ شاهنشاهی سابق و در كنار دبیرستان توحید واقع است ، منتقل شدند.

پهلوی
این مدرسه در سال 1309 ش به همت اسماعیل بهشتی كمال صالحی و محمدرضا سلیمی در محل مدرسه روحیه تاسیس شد . مدیریت مدرسه از بدو تاسیس تا پایان حیات آ ن به عهده اسماعیل بهشتی بود. دبستان پهلوی در سال 1314 به تنگه ملك و یكسال بعد به محله پنج شنبه بازار قدیم ( به عمارت علی رازقی ) و در سال 1332 به كوچه محلوجی ( به عمارت علی آبادیان ) در خیابان بازار ، بین سه راه فرهنگ و شهدا ، انتقال یافت. در سال 1357 دبستان پهلوی به نام مدیر و صاحب امتیاز آن به دبستان اسماعیل بهشتی تغییر نام داد. دبستان بهشتی با مرگ اسماعیل بهشتی در سال 1360 تعطیل شد.

تربیت
این دبستان ملی در سال 1313 به همت احمد صابر ( كه در عین حال مدیریت دبستان شرافت را نیز به عهده داشت ) در محله مسجد جامع ( در عمارت اردشیر برزگر ) تاسیس شد. یك سال بعد محل مدرسه به بی سرتكیه ( به عمارت محمد اشرفی ) و در سال 1316 به كوچه عباس علی محلوجی انتقال یافت. دبستان ملی تربیت توانست طی سالهای 1325 تا 1329 رتبه اول آزمون نهایی سال ششم را در كل استان مازندران به خود اختصاص دهد. در سال 1327 محل مدرسه بار دیگر به محله مسجدجامع ( به عمارت احمد شهمیری ) منتقل شد. محمدابراهیم صابری ـ برادر احمد صابر ـ بزرگترین مدیر این مدرسه بوده است. در سال 1359 دبستان تربیت با تغییر نام به دبستان دولتی شهید اكبرزاده به كاسه گر محله در كوچه پلنگ انتقال یافت كه تا امروز در همین نقطه باقی است. از سال 1376 دانش آموزان مدرسه دخترانه نجم در نوبت مخالف این مدرسه سازماندهی شدند.

هفده دی
این دبستان دخترانه دولتی در سال 1315 در خیابان پهلوی تاسیس شد. دبستان هفده دی تا سال 1325 مختلط بوده است ، از این سال به صورت مطلقا دخترانه درآمد. طاووس سعیدی زند ، زهره دانش ، سالار عظیمیان و ایران ( فاطمه ) صابری ـ خواهر احمد صابر ـ قدیم ترین مدیران این مدرسه بودند. در سال 1357 دبستان هفده دی به هفده شهریور تغییر نام داد. در اوایل سال 1378 ساختمان قدیمی این مدرسه تخریب شد.

سعدی
در كوچه باقر ناظر محله سرحمام مدرسه ای قدیمی وجود داشت كه به مدرسه باقر ناظر یا قاضی معروف بود. این مدرسه دینی در سال 1319 تخریب شد و بجای آن دبستانی تاسیس شد كه به سعدی معروف گشت. با تلاش انجمن فارغ التحصیلان دانشسرای مقدماتی شاهپور، سعدی یك بار دیگر در سال 1342 ، در عهد ریاست آموزش و پرورش بهرام پیربازاری ، مورد تعمیر قرار گرفت. سیدمحمدآل مجید از قدیم ترین و احمد طاهری از مشهورترین مدیران این مدرسه بوده اند. دبستان تاریخی سعدی بعلت فرسودگی ساختمانش در سال 1377 تعطیل شد و شاگردانش در مدارس دیگر شهر سازماندهی شدند.

پانزده بهمن
این دبستان در سال 1319 در مرادبیگ تاسیس شد. ساختمان مدرسه استیجاری بود و عربی به عنوان زبان بیگانه در آن تدریس می شد. پانزده بهمن در سال 1332 به بیدآباد وصل به مسجد ابو، به همان نقطه ای كه اكنون محل دبستان محمود صبوری است ، منتقل شد. پس از تصویب قانون احداث ساختمان مدارس بوسیه بانك ساختمانی ، از اوایل سال 34- 1333 سه مدرسه توسط این بانك ساخته شد كه یكی از آنها مدرسه پانزده بهمن بود. پانزده بهمن پس از این از بیدآباد به این ساختمان جدیدالاحداث در محله سیدجلال منتقل شد. در سال 1354 پانزده بهمن به ساختمان نوسازی تغییر مكان داد كه آن را بازرگانی بنام عبداللهی به آموزش و پرورش اهدا كرده بود و در محله دروریش خیل قرار داشته است.در سال 1357 دبستان پانزده بهمن منحل شد و ساختمان آن به مركز آموزش كوتاه مدت ضمن خدمت فرهنگیان بدل شد. محمدرضا مظاهری ، حسین موقر و احمد قانعی از جمله قدیم ترین و مشهورترین مدیران این مدرسه بودند.

نجم
این دبستان در سال 1322 در حوالی چهار راه شهدا در محل مدرسه دینی و قدیمی روحیه تاسیس شد. نجم ابتدا مختلط بود تا اینكه در سال 1330 به صورت دخترانه درآمد. حلیمه بینا از جمله قدیم ترین و باسابقه ترین مدیران این مدرسه بوده است. دبستان نجم در سال 1353 به محله طوق داربن ( در نوبت مخالف مدرسه پیروز ) منتقل شد تا در سال 1366 از این نقطه به محله برج بن ( در نوبت مخالف مدرسه حافظ ) تغییر مكان داد. دو سال بعد مدرسه نجم به كاسه گر محله ( به ساختمان دبستان محلوجی ) ، در سال 1373 به سبزمیدان ( در ساختمانی كه پیش از این محل دبیرستان پسرانه شیخ كبیر بود ) و در سال 1376 به آخرین محل استقرارش در كاسه گر محله ( در نوبت مخالف دبستان پسرانه شهید اكبرزاده ، نگاه كنید به مدرسه تربیت ) تغییر مكان داد. دبستان نجم یكی از قدیم ترین مدارس بابل محسوب می شود.

مازیار
این دبستان پسرانه، كه به افتخار مازیاربن قارن، یكی از بزرگترین اسپهبدان مازندارن ، به مازیار معروف شد ، در سال تحصیلی 26-1325 تاسیس شد. محل مدرسه در ساختمان قدیمی‌ای قرار داشت كه در پشت اداره فرهنگ، در باغ شاهنشاهی ( باغ وزیر جنگ ) واقع بود . نخستین مدیر این مدرسه حسین فروتن و یكی از بزرگترین مدیران آن جمال الدین بزرگ زاده بود. در سال 1339 دبستان مازیار به محله برج بن منتقل شد تا شاگردان آن در نوبت مخالف دبستان حافظ ( دبستان شاهپور سابق ) سازماندهی شوند. مازیار در سال 1342 در دبستان حافظ منحل شد.

شهناز
این دبستان دخترانه در سال 1329 در محله آستانه در ساختمانی استیجاری كه به عباس عموزاده تعلق داشت تاسیس شد در سال 1334 ربابه پلنگ عهده دار مدیریت مدرسه شد تا خود را به عنوان یكی از بزرگترین مدیران آموزش و پرورش بابل بشناساند در همین سال محل مدرسه به ساختمان استیجاری دیگر در كنار محل سابق انتقال یافت در سال بعد شهناز به صورت دبستانی شش كلاسه در آمد و در پی آن به محل سید جلال ، به ساختمانی كه محل دبستان پانزده بهمن بود ، انتقال یافت. در سال 1338 این دبستان به محله مرادبیگ ، به ساختمانی كه آموزش و پرورش ساخته بود ، منتقل شد. در سال 1357 دبستان شهناز به دبستان نهضت تغییر نام داد.

رحمانی
دبستان پسرانه رحمانی در سال 1329 تاسیس شد. محل مدرسه در چال زمین واقع بوده است. ساختمان مدرسه را بازرگانی به نام رحمانی ( معروف به حاج آقا روغن ) به اداره فرهنگ بابل اهدا كرد احمد عبادی مشهورترین مدیر این مدرسه بود مدرسه رحمانی تنها مدرسه بابل است كه از آغاز فعالیتش تا كنون نغییر مكان و تغییر نام نداده است.

قناد
این دبیرستان در سال 1330 تاسیس شد ساختمان مدرسه را كه در خیابان زندان قدیم ( امروزه گل ) قرار داشته است بازرگانی نیكوكار به نام حسین قناد به آموزش و پرورش اهدا كرده بود مدیریت مدرسه به عهده محمدكاظم علامه زاده بود در سال 1355 دبیرستان قناد به صورت دخترانه درآمد.

عموزاده
این دبیرستان در تاریخ 8/12/1332 با ساختمانی كه عباس عموزاده در اختیار آموزش و پروش قرار داده بود در محله قاضی كتی تاسیس شد شاگردان اولیه آن همان شاگردان شعبه دوم كلاس سوم و كلاسهای چهارم تا ششم دبستان دولتی مازیار بودند زیرا مازیار در این سال مشكل فضای آموزشی داشته است نخستین مدیر این مدرسه رحمت اله محمدزاده مرزن آبادی و بزرگترین آن محمدتقی ضیاءبخش بوده است. در سال 1362 ساختمان بسیار مدرن این مدرسه تخریب شد تا محل آن بخشی از میدان معروف قاضی كتی ( شهرداری ) و بلوار كمربندی غربی را تشكیل دهد.

ثریا
دبستان دخترانه ثریا در سال 1333 در محله همت آباد تاسیس شد رقیه امین زاده نخستین مدیر این مدرسه بود در سال 1355 دبستان دخترانه اسلامی انصاریه به نوبت مخالف این مدرسه پیوست . ثریا در سال 1357 به سمیه تغییر نام داد در سال 1377 شاگردان دبستان سمیه به علت فرسودگی ساختمان مدرسه به نوبت مخالف دبستان پسرانه صبوری منتقل شدند.

كتایون
دبستان دخترانه كتایون در سال 1336 تاسیس شد. ساختمان مدرسه در محله چهارشنبه پیش و در كنار مقبره امامزاده عبدالله واقع بود. در سال 1338 محل دبستان پانزده بهمن از بیدآباد به سید جلال تغییر مكان داد و بجای آن كتایون به این ساختمان انتقال یافت. نخستین مدیر این مدرسه بانو نعمتی بود و مدتی بعد عذرا هندی نژاد ( 4 - 1342 ) و فروغیه رضوانی ( 50 - 1344 ) عهده این عنوان شد ند. كتایون در 1351 منحل شد. و اكثر شاگردانش در دبستان شهناز ( در مرادبیگ ) سازماندهی شدند. پس از انحلال این مدرسه، محل دبستان پسرانه صبوری كه در چهارشنبه پیش واقع بود، به ساختمان این مدرسه انتقال یافت.

سپهر
در سال 1338 محل اداره آموزش و پرورش به ساختمان مقیمی در خیابان ثریا ( بعدها فرح ، امروزه آیت الله سعیدی ) ، منتقل شد و بجایش در آن محل ، دبستان دخترانه سپهر تاسیس شد. یك سال بعد شاگردان سپهر به دبستان مازیار ـ كه در همین باغ شاهنشاهی واقع بود و در این زمان به نوبت مخالف دبستان حافظ ( در برج بن ) پیوسته بود ـ منتقل شدند تا اداره آموزش و پرورش به محل سابقش بازگردد. سپهر در سال 1341 به كاسه گر محله ( در كوچه عریان ، در عمارت عباسعلی محلوجی ) منتقل شد. در سال 1345 دبستان سپهر به «‌ دبستان محلوجی » تغییر نام داد. در سال 1359 با تغییر مكان به خیابان كشاورز و استقرار در ساختمان نوسازی كه قطعه زمین آن را مرحون محمدیوسف زمانی به اداره آموزش و پرورش اهدا كرده بود، به دبستان 16 آذر تغییر نام داد. كشور شاهكوئی مشهورترین مدیر این مدرسه بود.

محمود صبوری
دبستان پسرانه محمود صبوری در سال 1338 در محله سنگ پل افتتاح شد. در 1339 محل مدرسه به محل9 سرحمام بیژن حاجی و در 1340 از این نقطه به محله چهارشنبه پیش و در كنار مقبره امامزاده عبدالله كه پیش از این محل دبستان كتابون بود ، انتقال یافت. پرویز امین زاده ( 50 - 1338 ) نخستین و معروفترین مدیر این مدرسه بود. در سال 1351 دبستان صبوری از چارشنبه پیش به محله بیدآباد ، به محل دبستان كتایون كه از چهارشنبه پیش به این ساختمان انتقال یافته (1338 ) و در این سال دیگر منحل شده بود (1351) مننتقل شد و از آن سو ساختمان دبستان صبوری در چهارشنبه پیش به مدرسه جدیدالتاسیس راهنمایی تحصیلی سعیدالعلما درآمد. در سال 1375 ساختمان قدیمی دبستان صبوری ( كه روزگاری محل دبستان پانزده بهمن و سپس كتایون بود ) تخریب شد و بجای آن در محل ، ساختمانی نوساز و دو طبقه احداث گردید. در سال 1377 دانش آموزان دبستان سمیه به نوبت مخالف این مدرسه پیوستند.

مهستی
این دبستان دخترانه در سال 1338 در محله پل پیش افتتاح شد. نخستین مدیر مدرسه شوكت آشتی بقائی بود. در سال 1349 محل مدرسه به گل محله منتقل شد تا در سال بعد از این نقطه به خیابان برق قدیم تغییر مكان دهد. دبستان مهستی در سال 1352 منحل شد و شاگردانش در دبستان دهه انقلاب ساماندهی شدند.

ابن سینا
مدرسه ابن سینا در سال 1338 در حوالی سه راه سجادی امیركلا افتتاح شد. زمین مدرسه را بازرگانی بنام رحمانی به آموزش و پرروش اهدا كرد و ساختمان آن به همت اهالی و مساعدت آموزش و پرورش احداث شد. ابن سینا ابتدا دبیرستانی پسرانه بوده است، و نخستین مدیر آن احمد گلسرخ تبار نام داشت. در این دبیرستان تنها سه كلاس دوره اول متوسطه ( سیكل اول ) دایر بود كه در سال تاسیس ، شاگردان آن اساسا از مدرسه شفاعت انتقال یافته بودند. دبیرستان ابن سینا در سال 1350 بصورت راهنمایی تحصیلی درآمد كه تاكنون باقی است.

معتمدی
مدرسه معتمدی در سال 1338 در خیابان شاهپور ، در محله چهارشنبه پیش ، تاسیس شد. ساختمان این مدرسه را بازرگانی معروف بنام حاج محمدتقی معتمدی به ادراه فرهنگ اهدا كرد. مدرسه معتمدی ابتدا بصورت دبیرستان فعالت می كرد و شخصیت هایی چون حسین حسین پور ، علی هرندی ، علی نقی اوصیا و محمدزمان فراست ، خوشنویس بزرگ ، مدیریت آن را به عهده داشتند. دبیرستان پسرانه معتمدی چندی بعد از انقلاب اسلامی بصورت دبیرستانی دخترانه درآمد ، تا اینكه در سال 1373 دبیرستان دخترانه معتمدی به راهنمایی تحصیلی پسرانه بدل شد كه تاكنون در همین نقطه برقرار است.

نمونه
دبستان پسرانه نمونه در سال 1343 افتتاح شد. ساختمان مدرسه نوساز بود و در كنار اداره آموزش و پرورش در چهار راه فرهنك واقع بوده است. این دبستان از آن رو نمونه نامیده شد كه در آن سالها تنها مدرسه بابل بود كه مجهز به همه گونه وسایل آموزشی بود ، شاگردانش لباس متحدالشكل داشتند و سوالات آزمونها بصورت ماشین نویسی شده در اختیار آنها گذاشته می شد. نخستین مدیر مدرسه حسین موقر بود. در سال 1349 در عهد ریاست آموزش و پرورش احسان عظیمی سجادی شورای منطقهای آموزش و پرورش بابل تصویب كرد كه مدارس مستقر در محدوده باغ شاهنشاهی بصورت یك مجتمع آموزشی ( از كودكسان تا پایان دبیرستان ) درآیند. در پی آن دبستان نمونه به ساختمان دبیرستان شاهدخت منتقل شد تا در ساختمان آن شاگردان كودكستانی جای گیرند. دبستان نمونه در سال 1357 به نام نویسنده مبارز آذربایجانی صمد بهرنگی و در سال 1360 به شهید باهنر تغییر نام داد. دبستان شهید باهنر چندی بعد ازانقلاب اسلامی به پشت بیمارستان شهید یحیی نژاد تغییر مكان داد.

عالم
دبیرستان ملی پسرانه عالم در سال 1343 توسط گروه فرهنگی رازی، به ریاست عیسی عالم‌زاد، تاسیس شد. محل مدرسه در خیابان فرح ( امروزه آیت الله سعیدی ) ، واقع بود. مدرسه عالم در سال 1346 به دبیرستان رضا تغییر نام داد. در این مدرسه هر سه رشته ادبی ، ریاضی و طبیعی وجود داشت. دبیرستان رضا تنها دبیرستان بابل بود كه فقط به افت تحصیلی و فساد اخلاقی محیط آموزشی معروف بود و در سال 1357 منحل شد.

دانش
دبیرستان ملی دانش در سال 1344 به همت اسماعیل قاسمی تاسیس شد. محل مدرسه ابتدا در چهارشنبه پیش واقع بود و شش ماه بعد به محل دائمی‌اش در ششم بهمن ، در كوچه حمام مركزی ، منتقل شد. دبیرستان دانش یكی از بهترین مدارس بابل ، چه به لحاظ علمی كه شهرت استانی داشت و چه به لحاظ اخلاقی كه شهره عام و خاص بود، به شمار می رفت.

بیكایی
این مدرسه ملی بود و بنیانگذار آن یكی از قدیم ترین و مشهورترین فرهنگیان بابل است : فخری السادات بیكائی ، بانویی كه در سال 1344 نشان افتخار گرفت . در سال بعد در 1346 این مدرسه را ، كه دارای كودكستان ، آمادگی و دبستان بود، در بی سر تكیه بنیان گذاشت. او در سال 1350 محل استیجاری مدرسه را رها كرد و شاگردان مدرسه اش را به ساختمانی كه خود در محله چاله زمین ، در كوچه بدخشان ، احداث كرده بود ، انتقال داد. فرخی السادات بیكائی در سال 1353 یعنی در همان سالی كه به دستور دولت كلیه مدارس كشور رایگان اعلام شد. مدرسه اش را منحل كرد.

طبرستان
طبرستان نام دبستانی ملی بود كه در سال 1347 توسط هفده تن از فرهنگیان شهر در خیابان فرح ( امروز آیت الله سعیدی) تاسیس شده بود. پرویز امین زاده ، ناصر قلی پور و عیسی عالمزاد سرشناس ترین سهامداران این مدرسه ملی بودند. این دبستان پسرانه چندان نپایید و به دلیل مشكل فضای آموزشی ، زیانهایی مالی و در پی آن دلسردی برخی از سهامدراران در سال 1352 منحل اعلام شد.

فرخنده
این دبیرستان ملی در سال 1347 تاسیس شد . محل مدرسه در خیابان پهلوی ( مدرس فعلی ) ، نبش چهار راه فرهنگ ، روبروی دبستان نمونه، واقع بود. بنیانگذاران این دبیرستان شش تن بودند و مدرسه بنام یكی از این سهامداران ، فرخنده خجسته رستگار ، فرخنده نامیده شد. دبیرستان ملی فرخنده در همان سال تاسیس با دلسردی برخی از هیات موسس مواجه و در سال 1348 منحل شد.

راستی
دبیرستان ملی راستی كه در سال 1349 تاسیس شد نخستین دبیرستان دخترانه امیركلا بوده است. هیات موسس این مدرسه پنجتن بودند و مدیریت مدرسه به عهده مهین دخت حمزه پور، یكی از سهامداران بود . در راستی تنها كلاسهای دوره اول متوسطه ( سیكل اول ) دایر بود. این دبیرستان ملی در سال 1353 منحل شد.

پیشاهنگ
در عهد ریاست فرهنگ احمد علوی ( 33 - 1330 ) آموزش و پرورش بابل ، همچون گذشته ، در غرقاب كمبود فضای آموزشی دست و پا می زد. با تلاشهای احمد علوی و عباس اسلامی ـ وكیل بابلی مجلس وقت ـ هیات وزیران تصویب كرد كه ، ساختمان اداره رسومات شهر ، كه در مؤمن آباد و در آن سالها در حوالی شهر واقع بود ، در اختیار اداره آموزش و پرورش بابل قرار گیرد تا در محل مدرسه ای بنا گردد. چندی بعد آموزش و پرورش بابل نظر اولیه اش را كه تاسیس مدرسه ای در محل باغ رسومات بوده تغییر داد و تصمیم به احداث مدرسه ای در خود شهر گرفت. در این اوضاع و احوال مخالفان قدرتمند عباس اسلامی مانع از تحقق این امر شدند و مساله احداث مدرسه مزبور تا سال 1350 به بوته فراموشی سپرده شد. در این سال كه دیگر اوضاع و احوال تغییر یافته بود اداره آموزش و پرورش ، ساختمان مخروبه و متروكه اداره رسمومات شهر را تخریب و بجای آن ساختمان مدرسه راهنمائی تحصیلی رسومات را بنا كرد . پرویز امین زاده ( كه در ا ین سال مدیر دبستان صبوری بود ) به مدیریت مدرسه منصوب شد . دو ماه بعد از تاسیس مدرسه ، به پیشنهاد علی اصغر نعمت نژاد ، مدیر فنی و رئیس سازمان پیشاهنگی بابل ، این مدرسه به پیشاهنگ معروف شد. پیشاهنگ در سال 1357 به شهید مرتاضیان و چندی بعد به شهید غلامزاده میر تغییر نام داد.

امیر پازواری
این مدرسه راهنمایی در سال 1350 در محله دیوكلای امیركلا تاسیس شد. سیدعباس فرشاد نخستین ومشهورترین مدیر این مدرسه بود. مدرسه پسرانه امیر پازواری در سال 1366 ، در عهد مدیریت منصور عرب ، به شهدای كعبه تغییر نام داد. شهدای كعبه یك سال بعد به دبیرستان بدل شدتا در سال 1368 در نوبت اول مخالفش دبیرستان دیگری تحت نام دبیرستان ایزدشناس افتتاح شود.

دكتر اقبال
مدرسه راهنمایی تحصیلی دخترانه اقبال در سال 1351 در محله حمزه كلا و در كنار مدسه كوروش كبیر بنیان گذاشته شد. این مدرسه در سال 1357 به مایده تغییر نام داد. در سال 1371 به پسرانه بدل شد و به مدرسه راهنمایی تحصیلی شماره 99 شاهد پسران بابل تغییر نام داد.

دهه انقلاب
این دبستان دخترانه كه به مناسبت انقلاب سفید ـ شاه و مردم، پهلوی دوم دهه انقلاب نامیده شده بود، در سال 1351 در رودگر محله ، در پشت ساختمان شهربانی ، تاسیس شد . یك سال بعد دبستان مهستی منحل شد و شاگردانش به این مدرسه كه در این تاریخ تنها كلاسهای آمادگی و اول داشت ، منتقل شدند . در سال 1353 این دبستان به ابوریحان بیرونی و در سال 1359 به شهید نیما سرمد تغییر نام داد.

فردای روشن
مدرسه ملی فردای روشن با دو كلاس اول و دوم در سال 1351 آغاز به كار كرد. محل مدرسه در بیدآباد واقع بود و هیات موسس مدرسه تحت نام گروه فرهنگی مامطیر پنج تن بودند. در سال 1353 كلاس سوم به مدرسه اضافه شد. فردای روشن در سال 1358 منحل شد.

كوروش كبیر
مدرسه راهنمایی كوروش كبیر درسال 1352 تاسیس شد. محل آن در حمزه كلا و در كنار میدان معروف این محله ، میدان جمهوری اسلامی ، واقع بود. كوروش كبیر، كه با مدیریت حسین والا تاسیس شده بود ، در سال 1357 به دكتر فاطمی و در 1360 به شهید هاشمی نژاد تغییر نام داد، در سال 1372 شاگردان این مدرسه به مدرسه راهنمایی تحصیلی شهید اسماعیل مسرور، واقع در مقابل ساختمان دانشگاه آزاد اسلامی ، منتقل شدند تا جای آنان را شاگردان دبیرستان آیت الله غفاری ( آیت الله نوری سابق ) بگیرند و چندی بعد شاگردان دبیرستان شهید دكتر مفتح ( تاسیس 1359 ) در نوبت مخالف آن سازماندهی شوند.

دكتر معین
دبیرستان پسرانه دكتر معین در سال 1353 تاسیس شد. محل مدرسه اساسا جزئی از حیاط دبیرستان شاهپور بوده است و ساختمان نوساز آن نیز بخشی از كلاسهای این دبیرستان را تشكیل داده است. دبیرستان دكتر معین در سال 1357 به دكتر شریعتی و در 1361 به شهید دكتر بهشتی تغییر نام داد.

ناصر مقدم
ناصر مقدم طی سالهای 53 - 1350 ریاست آموزش و پرورش بابل را به عهده داشته است. به دستور او ساختمانی در ضلع شرقی حیاط دبیرستان شاهپور بنا شد تا به این ترتیب كمبود فضای آموزشی این دبیرستان رفع شود . پایان كار ساختمان آن مصادف با مرگ وی بود، بنابراین ساختمان مزبور به مدرسه‌ی راهنمایی تحصیلی تحت نام ناصر مقدم معروف شد. مدرسه ناصر مقدم در سال 1357 به آزادی معروف شد. در سال 1365 مدرسه آزادی به بحر ارم شرقی تغییر مكان داد تا ساختمان آن محل مجتمع آموزشی رزمندگان اسلام و در سال 1368 محل هنرستان فنی امیركبیر ( پیش از این تحت نام هنرستان آیت الله كاشانی در سیدجلال واقع بود ) باشد. در سال 1370 هنرستان فنی امیركبیر به ساختمان دبیرستان امام خمینی ( شاهپور سابق ) منتقل شد تا دبیرستان پسرانه فهیما از كاسه گرمحله به این ساختمان ( ناصر مقدم ) منتقل شود . به دلیل ازدیاد شاگردان این مدرسه ، دبیرستانی تحت نام شیخ مفید ( تاسیس 1374 ) به نوبت مخالف مدرسه افزوده شد.

رستاخیز
رستاخیز عنوان هنرستانی صنعتی بود كه در سال 1354 در محله درویش خیل تاسیس شده بود. در رستاخیز رشته های اتومكانیك و الكترونیك تدریس می شد. این هنرستان در سال 1357 به شهید واقفی تغییر نام داد.
منبع: نخبگان علمی بابل - جلد 1 - آموزش و پرورش بابل - 1370

جمعه 4/4/1389 - 14:28 - 0 تشکر 207236

گنجینه بابل

ساختمان گنجینه بابل در سال 1307 هجری شمسی به عنوان بلدیه بنا شده است.این بنا كه به شماره 1526 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده، در اسفند ماه 1374 با كاربری فرهنگی در اختیار میراث فرهنگی مازندران قرار گرفت. ساختمان فوق پس از مرمت و احیا در بهمن ماه 1375 جهت بازدید و استفاده پژوهشگران شروع به فعالیت نموده است.این مجتمع فرهنگی دارای گنجینه آثار تاریخی و فرهنگی،‌نمایشگاه آثار فرهنگی هنری،‌كلاسهای آموزش هنرهای سنتی و كتابخانه تخصصی می‌باشد. گنجینه بابل به معرفی آثاری ساخته شده از سفال ، فلز ، سنگ ، شیشه ، چوب بجا مانده از دوران پیش از تاریخ، تاریخی و اسلامی می‌پردازد. دوره پیش از تاریخ در ایران با پیدایش بشر آغاز می‌شود و تا حدود هزاره سوم ق.م یعنی هنگام ظهور نخستین نمادهای نگارش در سیلك كاشان ادامه می‌یابد. با نگاهی به آثار سفالین موجود از نقاطی چون شوش در جنوب غربی ایران ـ تپه حصار دامغان ـ سیلك كاشان و نیز آثار كرانه دریای خزر منجمله مارلیك می‌توان به شواهدی مكفی در اثبات فرهنگ و تاریخ كهن ایران دست یافت. بر مبنای آخرین كشفیات و تحقیقات باستان‌شناسی در ایران كه در غار هوتو كمربند بهشهر انجام گرفت فن و هنر سفالگری ایران به حدود هزاره هشتم قبل از میلاد میرسد. گل رس كه ماده اولیه مورد نیاز در هنر سفالگری است انسان را قادر می‌نماید تا از آن، جهت ساخت ظروف مختلف سفالین استفاده كند. این ظروف كه در ابتدای امر ساده و دست سازند بیشتر جهت رفع نیازمندیهای اولیه زندگی و تعدادی نیز بر اساس اعتقادات مذهبی در مراسم مختلف از جمله تدفین كاربرد داشته‌اند. به تدریج با اختراع چرخ سفالگری در هزاره پنجم ق.م و بعد از آن رواج لعاب به عنوان پوشش و تزیین ظروف، در دوران تاریخی عمده‌ای در تولید آثار سفالی ایجاد گردید. نقوش حیوانی- گیاهی و انسانی جایگزین نقوش ساده هندسی شدند. ساخت ظروف به شكل پیكره‌های حیوانات از قبیل بز ، كاو نر كوهاندار ، سگ و گوزن رواج یافت به این گونه ظروف كه معمولا آبریزی در لبه آنها دیده می‌شود ریتوان می‌گویند. ریتون كه سیر تكاملی آن تا دوره ساسانی ادامه پیدا می‌كند به عنوان ساغر و ظرف نوشیدنی پیشكشی مورد استفاده قرار می‌گرفته است. در قرون اولیه اسلامی شیوه سفالگری كم و بیش همانند دوره قبل از اسلام (ساسانی) ادامه پیدا كرد. از قرن سوم هجری در صنعت سفالگری دگرگونی و تحولی شگرف پدید آمد و هنر سفالگری از نظر فن لعاب‌دهی و نقوش و نیز استفاده از كتیبه جهت تزیین ظروف و ظروف زرین‌فام به مراحل پیشرفته‌ای رسید. به طوری كه اوج این تحولات را از اواخر عصر سلجوقیان و خوارزمشاهیان می‌توان مشاهده نمود. در كنار آثار سفالی، روند تكاملی و تحولات چشمگیر صنعت زیبای آبگینه را نمی‌تواند نادیده گرفت. قدمت این صنعت زیبا و ظریف به 2500 تا 3000 سال ق.م می‌رسد و احتمال می‌رود كه سازنده اولین اشیا شیشه‌ای مصریان باشند. صنعت شیشه‌گری در ایران با تحمل فراز و نشیبهای فراوان همچنان حضور خود را در میان دیگر صنایع دستی به عنوان یك صنعت ارزنده ایرانی حفظ نموده است. در فاصله سالهای 2500 و 600 ق.م اقوام مختلفی از جمله كاسیها و آشوریها از لرستان گذر كردند و اشیایی از خود بر جای نهادند كه امروزه به نام مفرغهای لرستان شهرت یافته‌اند. آثار مفرغی باقیمانده از دوران تاریخ در این گنجینه كه شامل انواع ابزار جنگی و پیكره‌های حیوانی و زینت آلات زنان است خود در روشن‌سازی گوشه دیگری از هنر و تمدن سرزمین ایران نقش آفرینی می‌كند. بخش مردم شناسی گنجینه شامل لباسهای محلی استان مازندران و نیز ابزار آلات زندگی روزمره است. آخرین بخش گنجینه شامل آثار چوبی استان مازندران از قبیل در، دریجه و صندوق می‌باشد. از آنجایی كه حاشیه در یای خزر جنگلی است و انواع چوب در دسترس بوده، هنرمند مازندرانی با استفاده از چوبهای جنگلی و با اعتقاد و ایمانی راسخ به خلق آثاری زیبا پرداخته،‌كه در آنها انواع هنر از قبیل خطاطی، كنده‌كاری، قابل و گره‌سازی جلوه‌ای خاص پیدا كرده است.

جمعه 4/4/1389 - 14:29 - 0 تشکر 207237

کاخ شاهپور
در جنوب بارفروش‌ده در عصر صفوی دریاچه‌ای وجود داشت كه در میان آن جزیره‌ای بسیار زیبا واقع بود كه آب آن از رودی به نام آقارود كه شعبه‌ای از بابلرود بود تامین می‌شده است. شاه عباس اول كه به مازندران عشق می‌ورزید در این جزیره،‌كه آن را باغ شاه‌نامید، عماراتی عالیه بنیان نهاد. تا از این پس این نقطه تفرجگاهی فرحبخش برای وی و دولتخانه‌ی حاكم بارفروش‌ده باشد. همه‌ی سیاحان و سفرنامه نویسانی كه از بارفروش دیدن كرده‌اند به وصف عمارات دلكش و باغات دلگشای این جزیره پرداخته‌اند. جزیره، پر از درختان نارنج و مرغزاری باشكوه و نخجیرگاهی مورد آرزو بود و سطح دریاچه پوشیده از گلهای نیلوفر آبی و انواع و اقسام پرندگان،‌به ویژه مرغابی بود. جزیره از عهد شاه عباس،‌به وسیله‌ی ‌یك پل به شهر وصل می‌شد.
از آن پس شاهان دیگری چون شاه عباس دوم، آقا محمدخان قاجار، فتحعلیشاه و ناصرالدین شاه نیز به بارفروش آمدند تا در رویای بهشت عدن و باغ ارم دیگری چند روزی در جزیره و دریاچه‌ی گلهای نیلوفر بحر ارم (نامی كه گویند از عهد فتحعلیشاه رایج شد) به شكار و عیش و نوش بپردازند. از آن سو جزیره بحر ارم می‌توانست امن‌ترین نقطه برای كاخ شاهی و مقر حكومتی بارفروش باشد. كاخ شاه عباس در اواخر دوره فرمانروای خاندان زند مخروب و متروك شد. آقا محمدخان قاجار درجنوب جزیره كاخ دیگری بنا نهاد. چندی بعد فتحعلیشاه قاجار آن عمارات رفیع و فضاهای وسیع عهد شاه عباس را تعمیر نمود، اما از قرار معلوم تاثیر این مرمت دیری نپایید، چنانكه وقتی چارلز استوات سیاح در 1735 میلادی و مدتی بعد ملگنوف به بحر ارم پا می‌نهند آن را خرابه‌ای بیش نمی‌یابند. كاخ شاه آقامحمدخان قاجار به عهد سلطان صاحبقران ناصرالدین شاه تعمیر شد، اما اواخر عهد قاجاریه آب دریاچه رو به نقصان نهاد و به تدریج به صورت باتلاق درآمد بویژه ضلع شرقی آن با جزیره هم سطح و هموار شد. در سال 1310 به دستور دولت رضاخان بقیه‌ی بخشهای دریاچه خشك و هموار شد تا پس از این بخشی از شهر بابل را تشكیل دهد. امروزه ضلع شمالی دریاچه را محله بحر ارم (یا دزدك چال،‌چنانكه در برخی منابع نسبتا متاخر نیز آمده است) شرقی و غربی، ضلع غربی آن را پارك شهید شكری، بازار روز و پایانه جنوب و ضلع جنوبی آن را روستای ملاكلا تشكیل می‌دهد
رضاخان در وسط همین جزیره‌ای كه از عهد شاه عباس اول صفوی به بعد محل تفرج و شكار شاهان و شاهزادگان و حكام این شهر بوده، كاخی بسیار زیبا بنیان نهاد. كاخی دو طبقه با اتاقها و تالارهای متعدد كه مزین به گچبریهای بسیار زیبا هستند. این كاخ در سال 1362 به دانشگاه علوم پزشكی بدل شد. زیبایی منحصر به فرد نمای خارجی كاخ و درختان بهم تنیده و چمنزارهای باشكوه آن هنوز هم بازتاباننده‌ی بخشی از شكوه بی‌نظیر آن دریاچه و جزیره گلهای نیلوفر آبی است كه چونان باغ ارم رویای آن هنوز هم در خیال پر است

جمعه 4/4/1389 - 14:31 - 0 تشکر 207238

سیری در مطبوعات بابل
مطبوعات یكی از نیكوترین عوامل گسترش فرهنگها و تمدن است و وسیله‌ای مفید در اطلاع‌رسانی. این رسانه مهم به علت عدم امكانات مناسب چاپ در شهرستانها، عدم آزادی بیان و از تكامل لازم برخوردار نبوده است. و به علت نگارش مطالبی كه مورد پسند عامه مردم نبود به زودی رو به افول می‌رفت.
در ذیل صورت جراید و مجلات و سالنامه‌هاییكه در شهرستان بابل منتشر شده‌اند به ترتیب حروف الفبا ذكر می‌نماییم.
آوای مازندران
هفته نامه‌ای مذهبی،‌سیاسی، اجتماعی،‌اقتصادی،‌ورزشی به امتیاز و مدیریت امیرحسین علامه‌زاده از سال 1358 در بابل شروع به انتشار نموده و سردبیری این هفته‌نامه با بهرام حیدری‌فرد بوده كه به بهای 10 ریال به خوانندگان عرضه می‌شد. این هفته‌نامه بطور مستمر تاكنون منتشر می‌گردد.

ارمغان سالكی
مجله ماهیانه دینی و ادبی و تاریخی و فلسفی به مدیریت محمد سیف‌زاده سالكی بابلی در شهر بابل در سال 1311 شمسی شروع به انتشار نموده و پس از نشر چند شماره كه در پیرامون دعاوی مسیحیه و كشف اختلافات كتاب عهدین عتیق و جدید بحث می‌نمود تعطیل گردید.
اعتراف
با روش خبری،‌انتقادی، اجتماعی، سیاسی و ادبی در سال 1330 شمسی به صاحب امتیازی نورالدین علامه‌زاده و سردبیری علی‌اصغر اشجاری و بعدها هوشنگ علامه‌زاده به طور هفتگی در بابل انتشار می‌یافت، و به نشر وقایع و اخبار استان می‌پرداخت. این هفته‌نامه در سال 1358 به نام ـ آوای مازندران ـ تغییر یافت.

انتقاد روز
این روزنامه به مدیریت قاسم رحیمیان لاربن در چهار صفحه از تاریخ 26 تیرماه 1330 شمسی در شهر بابل منتشر و طرفدار و ناشر افكار جمعیت قرآن بوده و بواسطه انتقادهای بسیار شدید از عباس اسلامی وكیل دادگستری و بعدها نماینده مردم بابل در مجلس شورای ملی، بیش از چند شماره چاپ نگردید.

بابل
در برخی منابع از این روزنامه به مدیریت عفت زرین‌پور یاد می‌شود كه اطلاعات بیشتری از این جریده به دست نیامد.
بابلشهر
هفته‌نامه انتقادی و سیاسی، اجتماعی،‌ ادبی بابلشهر به مدیریت و امتیاز احمد ضیا بخش‌طبری در چهار صفحه در تاریخ یكشنبه 14 دی ماه 1330 شمسی در شهر بابل منتشر و تا مرداد ماه 1332 منتشر می‌گردید، و حاوی یك سلسله مقالات و آثار انجمن ادبی شعرای مازندران بوده است.


پیام طبرستان
امتیاز این روزنامه توسط اردشیر حسن‌زاده برزگر دریافت شد ولی به علت عدم تمكن مالی به چاپ نرسید.

پیك بابل
این جریده به مدیریت عبدالباقی آزادگان در شهر بابل منتشر می‌شد. از تاریخ دقیق انتشار این جریده اطلاعات بیشتری به دست نیامد.

پیك شمال
روزنامه پیك شمال به صاحب امتیازی عبدالله روحی از سال 1330 شمسی در شهر ساری منتشر می‌شد ولی اجازه انتشار یك شماره آن در سال 1330 ش به جعفر نیاكی داده شد و در یك شماره گزارش میتینگ انجمن صلح بابل و عكسهای متعددی از آن بود.


جریده رسمی ثبت مازندران
این جریده به مدیریت ابراهیم متكان از كارمندان ثبت اسناد در خرداد ماه 1310 ش در شهر بابل هفته‌ای سه شماره منتشر و تا ده شماره اولیه حاوی مطالب ادبی و تاریخی و كشاورزی و اخبار محلی و در هر شماره شرح حال و آثار یك نفر از شعرای گذشته و معاصر استان بود. ولی پس از شماره یازدهم روش قبلی را رها كرده و فقط بعنوان چاپ آگهی ثبتی اختصاص یافت و بصورت مجله رسمی ثبت مازندران تا اواخر 1318 ش در بابل انتشار می‌یافت.
جنگ مازندران
جنگ مازندران ماهنامه‌ای است كه با استفاده از امتیاز روزنامه اعتراف به مدیریت نورالدین علامه‌زاده در فروردین و اردیبهشت با روش و مقالات هنری و ادبی در بابل انتشار می‌یافت و از شماره سوم متوقف شده است.

چنگال
هفته‌نامه چنگال با روش خبری،‌انتقادی، سیاسی و ادبی در سال 1328 ش به مدیریت نورالدین علامه‌زاده در بابل منتشر می‌شد.

روح‌الامین
اردشیر برزگر در جلد یكم تاریخ طبرستان درباره این روزنامه می‌آورد: انتشار روزنامه روح‌الامین در سال 1281 ش در بارفروش به مدیریت شادروان آقا حسن ـ بادكوبه‌ای ـ بود.


زبان ملت
هفته‌نامه زبان ملت به مدیریت عباس اسلامی از سال 1322 ش در بابل منتشر و حاوی مطالب خبری،‌سیاسی و اقتصادی و وابسته به عضو جبهه آزادی بود. زبان ملت از سال 1326 در تهران انتشار می‌یافت. این جریده تا سال 1328 ش منتشر می‌شد.
سالنامه‌ ادبی پروانه
در سال 1340 ش سالنامه ادبی پروانه ویژه روشنفكران و دانشجویان به مدیریت علی‌اصغر اشجاری در بابل به چاپ می‌رسید و شامل مقالات تحقیقی و ادبی بود.

سالنامه میهن
این سالنامه از سال 1323 ش به مدیریت امیر توسلی با روش تقویم و اجتماعی انتشار می‌یافت.

شهروند مازندرانی
هفته نامه شهروند مازندرانی از سال 1377 ش با مدیریت سیدعلی طبری‌پور با روش اجتماعی،‌فرهنگی،‌اقتصادی، سیاسی در بابل شروع به انتشار كرد. ولی در حال حاضر عملا بصورت گاهنامه درآمده است.
صدای مازندران
در تاریخ 19 فروردین ماه 1305 ش شورای عالی معارف امتیاز روزنامه صدای مازندران را به مدیریت میرزا غلامحسین وحیدی ـ صاحب داروخانه مركزی بابل ـ در مازندران تصویب نموده است. ولی موفق به چاپ آن نشد.


طبرستان
جریده طبرستان با مدیریت علی صدرآرا در مهرماه 1309 ش در شهر بارفروش، هفته‌ای سه شماره منتشر و تا یكسال قریب به هفتاد شماره طبع و توزیع گردید. این روزنامه در چهار صفحه و حاوی مقالات و ترجمه‌های علمی و ادبی و اخبار محلی بود. و تا تیرماه 1310 ش انتشار می‌یافت ولی سپس به علل فنی تعطیل شد.

كیوان
سالنامه كیوان از سال 1320 در بابل انتشار می‌یافت كه اطلاعات بیشتری از این سالنامه به دست نیامد.

گنج امروز
این هفته‌نامه به صاحب امتیازی محمدكاظم علامه‌زاده و به مدیریت نورالدین علامه‌زاده از سال 1330 ش در دو صفحه با روش سیاسی، اجتماعی و ادبی در بابل منتشر می‌شد.
مازیار
هفته‌نامه انتقادی مازیار با مدیریت علی حقوقی از شهریور ماه 1328 ش در بابل منتشر می‌گردید.این جریده ابتدا در دو صفحه و سپس در چهار صفحه طبع و توزیع می‌گردید و در دوران انتشار سه ساله خود به علت مبارزات سرسختانه با روسای ادارات وقت و جنبه طرفداری از رنجبران چند دفعه دچار توقیف شده و با همه ناملایمات با مقالات سیاسی و انتقادی و ادبی به فعالیت ادامه می‌داد.

نامه طبری
هفته‌نامه طبری با امتیاز و مدیریت حسین طبری ـ شیخ حسین ـ وكیل دادگستری با مطالب سیاسی، اجتماعی، ادبی و قضایی از سال 1330 در بابل منتشر می‌شد.

ندای بابل
هفته‌نامه ندای بابل با مدیریت محمد ابراهیم صابری ـ مدیر مدرسه تربیت ـ با مطالب اجتماعی در سال 1320 ش تا سه شماره به چاپ ‌رسید.

منابع
سرتیپ‌زاده، بیژن. خداپرست، كبری. فهرست روزنامه‌های موجود در كتابخانه ملی ایران. تهران؛ كتابخانه ملی ایران: 1356
برزین، مسعود. مطبوعات ایران. تهران؛ شركت سهامی افست: 1354
ترابیان، حسین. مطبوعات ایران از شهریور 1320 تا 1336. تهران؛ اطلاعات: 1336
یادداشتهای دكتر جعفر نیاكی


پنج شنبه 31/4/1389 - 21:5 - 0 تشکر 213361

سلام
خسته نباشید
خیلی جالب بود!
ممنونم

جمعه 27/12/1389 - 7:59 - 0 تشکر 299896

خیلی خوب بود.
فقط اگه در مورد موقعیت مخابراتی شهر بابل بیشتر توضیح میدادین عالی میشد.
ممنون

يکشنبه 30/5/1390 - 22:25 - 0 تشکر 356745

سلام
خیلی خوب بود ممنون از این که اطلاعات کاملی از شهرتون قرار دادین

عده ای دائم مینالند که گل سرخ خار دارد، ما باید شاد باشیم که خارها گل دارند.
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.