• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن شمال > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
شمال (بازدید: 3982)
جمعه 28/3/1389 - 17:11 -0 تشکر 206091
برجهای تبرستان

 http://img.tebyan.net/big/1388/04/4029102361491823310923422220069031171246.jpg

هرگاه به کوهستان جنوبی ساری و سوادکوه امروزی که روزگاری بخشی از کوه قارن باستانی بوده گذر کنیم ، به دو برج آجری با قدمتی هزارساله ( متعلق به اوائل قرن پنجم هجری ) بر خواهیم خورد . برج رسکت در نزدیکی روستای به همین نام در بخش دودانگه شهرستان ساری و برج روستای لاجیم در شهرستان سوادکوه یاد آور تاریخ این سرزمین است . این دو برج یادگارانی از حکومت نخستین دودمان باوند (کیوسیه) بر کوهستان قارن می باشند . برجهای رسکت و لاجیم علاوه بر اهمیت از نظر تاریخی و معماری و هنری به خاطر دارا بودن دو کتیبه یکی به خط کوفی و دیگری به خط پهلوی دارای اهمیت فوق العاده ای هستند . کتیبه های پهلوی این دو برج توجه بسیاری از پژوهشگران را به این نکته معطوف داشته است که در این ناحیه مردم کوه نشین حتی پس از گذشت پنج قرن از فروپاشی ساسانیان ، خط و زبان آنان را زنده نگه داشتند . از اینرو است که محققانی چون اشپولر وجود کتیبه های پهلوی را بر اساس یک سنت زردشتی در این سرزمین دانسته اند .(1) برخی نیز آنرا دلیلی بر مبارزه با تسلط کامل اعراب دانسته اند .(2) ستوده وجود کتیبه پهلوی در کنار کتیبه کوفی بر بالای این دو برج را نشانة علاقمندی اهالی به هنر و خط دورة ساسانی دانسته است .(3)  می توان چون ارتور پوپ ادامه اصول سنتی دوران ساسانی را راهی برای ادامه حیات ایرانیان دانست و آنرا به خصوص در مورد این دو برج مشاهده کرد . این دو برج علیرغم اینکه در اوائل سده پنجم هجری بناشده اند یادگاری های بسیاری از معماری دورة ساسانی دارند . « طوفان خشمگین صحرانشینان سرزمین عربستان از خانه سنتی آنها آغاز شد و سپاه شاهنشاهی ساسانی را در سال 637 میلادی در نهاوند از هم فرو پاشید و شاهنشاه باقیمانده ساسانی را مجبور کرد تا برای نجات جان خود و خانواده اش به جانب چین بگریزد . با این همه جای تعجب است که ادامه حیات ایرانیان هیچگاه متوقف نگردید ، و اصول سنتی دوران ساسانیان به راه خویش ادامه داد . نیروی پیروز اسلام معماری خاصی را تحمیل نکرد زیرا از داشتن چنین تجربه و تخصصی به کلی محروم بود . اما معماری ساسانی ، پویا و بارور و از عظمتی بی نظیر برخوردار بود ، زیرا اصول و فرمهای آن برای استقامت بنابر حجمهای داخلی استوار بود . این موفقیت ایرانیان مسلمان بود که فرم های قوی واستعداد خود را برای توسعه بناهائی بازیبائی خارق العاده به کار انداخته و در نتیجه ساختمانهای سبکتر، با احساس عمیق تر و تنوع و عظمت بیشتر از پیشینیان خود به وجود آورند .»(4)

«آندره گدار» باستان شناس فرانسوی که در سال 1933 م به دیدن برج لاجیم و رسکت رفته است آنها را برجهایی آرامگاهی نظیر برج رادکان غربی معرفی می کند .(5)

پرسش مهم اینجاست که آیا این برجها تنها برجهایی آرامگاهی اند و یا اینکه به دلایل خاصی بناشده اند ؟ دلایل تاریخی ساخت این دو برج چیست ؟ چرا این دو برج در زمان ضعف وفترت خاندان باوند ساخته شده است ؟ بر اساس فرضیة پژوهش هدف اصلی از بنای دو برج نمایش عظمت و برزگی خاندان باوند در دوره ای است که این خاندان به واقع نشانی از عظمت دیرین ندارد . به عبارتی دیگر بر آورندگان این دو برج چون پدید آوردگان اسطوره ها عمل کردند . همچون فردوسی شاعر بزرگ توس که رستم را در دوران بی رستمی ایران به اول پهلوان کشور در شاهنامه بدل کرده است .

اینک ابتدا با این دو برج و متن کتیبه ها آشنا شده وسپس به علل احداث آن پرداخته خواهد شد .

برج لاجیم

برج لاجیم در روستای لاجیم از دهستان کسیلیان شهرستان سوادکوه واقع شده است . واژه ی لاجیم « سرزمین وجایی را نشان می دهد که در میان مرداب یا جای آبگیری واقع شده است ، ... اما معنی خاص کلمه،(کاسه ی بزرگ گلی است) که با شکل وساختمان ظاهری کوه مخروطی تطابق دارد.» (6)

«آندره گدار» باستان شناس فرانسوی با اطلاعاتی که از دو زمین شناس سوئیسی در مورد امام زاده عبدالله روستای لاجیم به دست آورده بود ، برای مطالعه برج وکتیبه های کوفی و پهلوی آن به سال 1933 م به لاجیم رفت . او نخستین شرق شناس غربی است که این برج را مورد بازدید و مطالعه قرار داده است . او در مورد لاجیم می نویسد : « لاجیم درسوادکوه و شرق جادة فیروزکوه به شاهی ( امروزه قائم شهر و در گذشته علی آباد) قرار دارد . از زیرآب به لاجیم که در شمال شرقی آن است برای پیاده تقریباً شش ساعت راه است . محلی است بسیار جذاب . به نظر می رسد که باید مرتباً صعود کرد . از گردنه ای مرتفع می گذریم وکمی بعد ناگهان در زیر پای خود ، اقیانوسی از سبزی و خرمی با نوعی شبه جزیره روبرو می شویم سخت وصعب العبور که از سه طرف برسه آبراهه مشرف است . برقلة این محل برجی زیبا و تنها ، در کنار دسته ای از درختان به پاسداری ایستاده است ، این برج یادآور چه واقعة تاریخی است ؟ چه چیزی پیش رو داریم ؟ در حقیقت این شبه جزیره با پرتگاههای عمیق خود قلعه مستحکمی می نماید و پس از معاینة محل معلوم می شود که در واقع چنین بوده است .»(7)

به عقیده «آندره گدار» لاجیم در حقیقت شهری با برج و باروی مستحکم بوده ، او در این مورد جنین می نویسد : «...با این همه چند سال پیش که سقف بنای اما زاده احتیاج به تعمیرات پیدا کرده بود ، ساکنین محل آجرهای مورد نیاز را از محلی که افلاطون به من نشان داد به دست آوردند . در آنجا ، در لبة پرتگاه خندقی بود با دیوارهای کاملاً عمودی که حاکی از محل وجود یک دیوار قطور بود . این دیوار که از آن برای تعمیر بنا هرچه لازم بود برداشته اند به برج بسیار بزرگ مدوری متصل می شده که با توجه به عظمت تپه ای که بر آن قرار گرفته بی شک ساختمان اصلی قلعه بوده است . افلاطون به ما گفت که این یک دیوار قدیمی است از روی پشته خاکی که  بقایای دیوار را پوشانده  معلوم بود که دیوار تا ورای تپه ادامه داشته وشبه جزیره را دور می زده است . در داخل این محوطه جا ، جاتلهایی از خاک وجود داشت که ثابت می کرد قلعه در حقیقت شهری بوده با برج و باروی مستحکم . اگر اشتباه نکنیم این شهر در قلب جنگل و به دور از راهها و اجتماعات شهری پناهگاه یک یاغی و یا جایگاه امن امیری مخلوع بوده که انتظار فرصت مناسب به سر می برده است.»(8)

برج لاجیم تحت تأثیر تفکرات مذهبی مردم روستا به امام زاده عبدالله شهرت یافت . ریشة این برداشت مذهبی از برج لاجیم متأسفانه معلوم نیست و همین تلقی مذهبی باعث شده تا مردم برج را از گزند حوادث طبیعی و غیر طبیعی محافظت نمایند . به عبارت بهتر نگاه مذهبی مردم محل به برج باعث حفظ و نگهداری آن نیز شده است . ربرت هیلن براند در این مورد می نویسد : « با یک تحول طبیعی ، آرامگاه از محیط اطراف خود جنبه تقدسی کسب می کرد و البته امکان داشت به مرور زمان به صورت یک عبادتگاه درآید . معمولاً چنین اتفاق می افتاد که هویت اصلی فرد به خاک خفته ، فراموش می شد و با شخصیت کسی که بیشتر با اعتقادات دینی محل سازگاری داشت ، تعویض می گردید . هرچند کتیبه ای که در معرض دید همگانی قرار داشت از فرد اصلی حکایت می کرد ، غالباً هویت جدید اعتباری عام می یافت . بدین سان برج واقع در لاجیم(مورخ1022 م) که یادبود بانوی مجلله ای ، احتمالاً از سلالة آل باوند بنا گردیده اکنون به نام امام زاده عبدالله شهرت دارد .»(9)

برج لاجیم بنای آجری مدور با گنبدی مخروطی شکل است که در نهایت سادگی ساخته شده ، و در داخل از یک سقف مدور برخوردار است . ورودی بنا در سمت شرق قرار دارد و پایة گنبد به وسیلة یک ردیف طاق تزئین شده است . در زیر آن دو کتیبه به خط کوفی و پهلوی بر روی هم قرار یافته و به دور برج پیچیده است . این دو کتیبه با آجرهای تراشیده در زمینه ای از گچ سفید نصب شده و از سازنده ،شخص مدفون شده و تاریخ ساخت آن حکایت می کند . این برج به شماره 185 در فهرست بناهای تاریخی ثبت شده است .(10)

«آندره گدار» کتیبه کوفی برج را چنین خوانده :

« بسم الله الرحمن الرحیم هذا قبر القیم الکیا الجلیل ابی الفوارس شهریاربن العباس بن شهریار مولی امیر المؤمنین رحمه الله امرببنائه ... فی سنه ثلاث عشره و اربعمائه عمل الحسن بن علی .»(11)

«آندره گدار» نتوانسته نام کسی که به فرمان او برج ساخته شده را بخواند ، به نظر او تاریخ و نام سازنده بنا مورد باز سازی قرارگرفته است .

«ارنست هرتسفلد» باستان شناس آلمانی پس از«آندره گدار» قرائت دیگری از کتیبه کوفی کرده و پیشنهادهایی نیز درباب خواندن برخی از واژه های کتیبه پهلوی برج ارائه کرده است. به پیشنهاد او کتیبه برج را به صورتهای زیر باید خواند :

« بسمله ... هذا قبر القبه الکیا الجلیل ابی الفورس شهریار بن العباس بن شهریار مولی امیر المومنین رحمه الله امر ببنائه السیدکریم ؟ محمد؟ بن الحسن؟ ... فی سنه ثلث عشر و اربع مائه عمل الحسین ؟ بن؟ علی؟ بسمله ... هذا قبر القبه الکیا الجلیل ابی الفورس شهریار بن العباس بن شهریار مولی امیرالمونین رحمه الله امر ببنائه السّتّه الکریمه چهر از اذبنت سلیا خور فی سنه ثلث عشر و اربع مائه عمل الحسین ؟ بن علی ؟؟ . » (12)

«رضائی باغ بیدی» کتیبه پهلوی برج لاجیم را به شکل زیر خوانده است :

« این گنبدِ شاهِ توانمند شهریار بن عباس بن شهریار مولی امیر المؤمنین (است) . فرمود کردن(= ساختن) دختِ رادِ (=بخشندة) سیسپور ، چهرزاد مادرِ او ، سالِ سیصدو هشتاد و نه ، ماه آذر ، روز سپندارمذ .»(13)

به نظر او دو کتیبه کوفی و پهلوی برج یکدیگر را تکمیل کرده و مطالب را به نحو کامل تری به خواننده ارائه می دهند . در کتیبة پهلوی روز و ماه و سال شمسی یزدگردی ساخت برج لاجیم (روز سپندارمند یا پنجم، ماه

آذر و سال 389) آمده و در کتیبة کوفی نام سازندة بنا ذکر شده است . به پیشنهاد وی با توجه به متن کتیبة پهلوی برج باید کتیبة کوفی را به شکل زیر خواند :

« بسم الله الرحمن الرحیم هذا قبر القبه الکیا الجلیل ابی الفورس شهریار بن العباس بن شهریار مولی امیرالمومنین رحمه الله امر ببنائه السّتّه الکریمه جهرازاد بنت سیسبور فی سنه ثلاث عشر و اربعمائه عمل الحسین بن علی .» (14)

با توجه به متن کتیبه ها ، برج آرامگاه و مدفن «اسپهبد شهریار بن عباس بن شهریار» است که احتمال دارد از نوادگان شهریار بن دارا (متوفی 397 هـ .ق) ـ مورخان او را آخرین اسپهبد دورة نخست حکومت باوندی  ( کیوسه) می دانند ـ باشد . می توان گمان برد شهریار بن دارا با توجه به عبارت بسم الله الرحمن الرحیم و همچنین مولی امیر المومنین ، مسلمان بوده و با ذکر کردن مولی امیر المومنین خود را وابسته به مذهب رسمی خلفای عباسی نشان داده است . همچنین باتوجه به نام پدرش ، عباس نیز باید گفت پدر او هم مسلمان بوده چرا که نام اسلامی او این مطلب را آشکار می سازد . از اینرو کاملاً پیدا است که در پایان سدة چهارم و اوائل سدة پنجم هجری قمری خاندان باوند به اسلام گرایش یافته  و خود را مولی خلیفه عباسی می دانسته اند . شخصی که به فرمان او این برج ساخته شده ، کسی نیست به جز مادر شهریار بن عباس که بنابه متن کتیبه چهرآزاد یا چهرزاد نام داشته و دختر مردی به نام سیس بوده است . همانطور که گفته شد برج درروز پنجم آذرماه سال 389 شمسی یزگردی مطابق با سال 413 هجری قمری به دست شخصی به نام حسین بن علی ساخته شده است .

آنچه به عنوان پرسش باقی می ماند مقام و مرتبة «شهریار بن عباس بن شهریار» است . کتیبة پهلوی او را «اسپهبدی» توانمند معرفی می کند ولی باید دانست سال ساخت بنا در دورة ضعف و فترت خاندان باوند است بنابراین در توانمند بودن او کاملاً تردید است . پس از مرگ «اسپهبد شهریار بن دارا» (397 هـ .ق) تا به قدرت رسیدن «اسپهبدحسام الدوله شهریار بن قارن»(466 هـ .ق) خاندان باوند به جهت تسلط آل زیار دورة ضعف خود را می گذرانده و تنها در زمان «قارن بن سرخاب پدر حسام الدوله شهریار» و با ضعیف شدن آل زیار این خاندان جانی دوباره می گیرد . اما با توجه به تاریخ خاندان باوند در قرن چهرم هجری و سکه های موجود که حکایت از بحرانهای سیاسی داخلی در خاندان باوند و انتساب آنان به دو خاندان نیرومندتر آل بویه و آل زیار دارد . می توان گفت کوهستان قارن در دوره فترت بین چند نفر از اسپهبدان ضعیف تر تقسیم شده و برجهای به یادگار مانده که تقریباً همة آنها در یک دوره بسیار نزدیک به هم ساخته شده اند این مطلب را به اثبات  می رسانند . برج رادکان غربی در کردکوی که متعلق به اسپهبد ابوجعفرمحمدبن وندرین باوندی است در سال 411 هـ .ق بناشده و به گمان پژوهشگران برج رسکت نیز که احتمالاً آرامگاه یکی از اسپهبدان است در همین سالها ساخته شده است . آنچه مسلم است مطالعات سکه شناسی مربوط به سکه های احتمالی از دوره فترت می تواند راهگشا باشد .

برج رسکت

برج رسکت در جنوب شهرستان ساری در دهستان فریم و بخش دودانگه واقع شده است . این برج تقریباً در فاصلة پانزده کیلومتری شرق برج لاجیم قرار گرفته است . اهمیت برج مانند برجهای رادکان و لاجیم به خاطر داشتن کتیبه های پهلوی و کوفی است . برج بدنه ای مدور و آجری دارد که صاف و ساده بناشده است . ورودی این برج نیز در طرف شرقی جای گرفته ، و دو قوس آجری ، شبیه قوسهای پشت نمای طاق کسری ویک کتیبة چهار سطری در بالای آن به چشم می خورد . میان کتیبة کوفی برج گچ بری با تزئینات مقرنس کاری وجود دارد . دو سوم از کتیبة کوفی برج از میان رفته است .حروف کتیبه سفید ومتن آن به رنگ آبی می باشد . کتیبة بالای در ورودی نیز فرسوده شده ، این کتیبه دارای چهار سطر که سه سطرونیم آن به خط کوفی و نیمة سطر چهارم به خط پهلوی است .(15)

«آندره گدار» پس از مطالعات و بررسی برج لاجیم به همراه راهنمای خویش از راه کوهستانی و جنگلی به برج رسکت رسید . او در مورد برج و کتیبه های آن چنین می نویسد : « حروف کتیبه به رنگ سفید بر زمینه ای به رنگ آبی جلوه گری می کند . مفاد کتیبه چنین است : بسم الله الرحمن الرحیم ـ قل هوالله الاحد الله الصمد لم یلد ولم یولد ولم یکن له کفوّا احد . بسم الله الرحمن الرحیم کلّ نفسِ ذائقه الموت ...

بالای کتیبة دیگری که آن هم از کچ ساخته شده و بسیار آسیب دیده به چشم می خورد . این کتیبه شامل چهار سطر است که سه سطر اول و نصف از سطر چهارم به خط کوفی ریحان مشابه خط کتیبة فوقانی است و نیم دیگر از سطر چهارم به خط پهلوی است . متنی که به خط کوفی نوشته شده توسط خطی عمودی به دو بخش تقسیم شده که یکی آیات قرآنی و دیگری مطالب تاریخی است . خط عمودی دیگری نوشته های کوفی را از متن پهلوی جدا ساخته است .

مفاد اولین بخش از کتیبه که به خط کوفی احتمالاً چنین است : لا اله اِلا الله مخلصاً محمد رسول الله صادقاً

این جملات نشانه ایمان به اسلام است که به آن کلمات مخلصاً و صادقاً اضافه شده است . گرچه این دو کلمه در نوشته ها کاملاً غیر معمول است ولی هنوز در ایران به هنگام بیان شفاهی شهادتین به منظور تحکیم و تایید بیشتر به کار می رود . معنای کلمة اول « با خلوص قلب » و معنای کلمه دوم « با صداقت قلب » است .

مفاد بخش تاریخی با این کلمات آغاز می شود : هذه القبه ... وبه جز این چند کلمه چیزی بر جای نمانده که بتوان خواند .به ما گفتند که کلمات بعدی لهرمزدیار ... است ،ولی قابل قبول نیست که نام کسی که این برج

برای مزار او ساخته شده بدون ذکر القاب و عناوین و بلا فاصله پس از کلمة قبه آورده شود . علاوه بر این اشکالات دیگری نیز وجود دارد . در خصوص تاریخ احداث بنا ، به نظر می رسد که در انتهای متن کوفی آخرین حروف کلمة مائه به معنای صدها خوانده می شود ولی چیز دیگری از تاریخ باقی نمانده . با این همه اگر در مورد نام ماه که خیلی صدمه دیده ولی ظاهراً شوال خوانده می شود یقین حاصل کنیم با توجه به فاصله کمی که میان کلمه شوال و مائه باقی می ماند می توان گفت که تاریخ سال دقیقاً اربعمائه(400) است . در واقع از نظر شکل معماری بنا ، این تاریخ نمی تواند 300 یا 500 باشد .»(16)

پژوهشگران را اعتقاد بر این است که این برج با توجه به نوع معماری و زمان ساخت بنا و داشتن کتیبه های کوفی و پهلوی چون برجهای رادکان و لاجیم باید مدفن یکی دیگر از اسپهبدان آل باوند در دورة فترت باشد . از نظر معماری نیز این برج ها الگویی برای دیگر برجها و گنبدهای آرامگاهی در شمال ایران   بوده اند .(17)

بهرحال آنچه از کتیبه های برج بدست می آید پیوند فرهنگ اسلامی و ساسانی را می رساند . از سویی برج دارای عبارت قرآنی و اسلامی است و از سوی دیگر کتیبة پهلوی که متأسفانه بخش اعظمش از میان رفته خود نمایی می کند . اگر این برج را بر اساس نظرات محققان مدفن یکی از اسپهبدان باوندی در اوائل قرن پنجم هجری بدانیم با توجه به شهادتین سورة توحید موجود در کتیبة پهلوی می توان گفت به احتمال اسپهبد مجهول الهویه مدفون در گنبد نیز فردی مسلمان بوده است . در مقایسه با کتیبه های برجهای گنبد قابوس ، رادکان و لاجیم باید گفت در کتیبه این برج عبارات اسلامی بیشتر ذکر شده است . ضمن آنکه برای شهادتین از کلمات مخلصاً و صادقاً استفاده شده که تاکید بیشتری بر گرایش به فرهنگ اسلامی است .

نتیجه گیری

مشاهده این دو برج و مطالعه کتیبه های آنها تلفیق فرهنگ اسلامی و ایرانی را به شکل روشنی تصویر می کند . با توجه به اینکه این منطقه دیر تر از سایر نقاط ایران زمین به اسلام گرایش پیدا یافته، سنتهای زرتشتی و خط پهلوی ماندگاری بیشتری پیدا کرده است . همانطور که در بخشهای پیشین اشاره شد این مطلب نمی تواند حکایت از مبارزة ساکنان این دیار با تسلط اسلام و اعراب باشد . آنچه تاریخ مردم کوهستان قارن به ما نشان می دهد مبارزه تا اوائل قرن سوم هجری است اما پس از آن بنابه مقتضیات سیاسی ، اجتماعی و زمانی و مکانی هم حاکمان وهم به تدریج ساکنان طبقات فرو دست جامعه به سوی اسلام گرویده اند . طوری که در سکه هایی که در نیمه قرن چهارم هجری ضرب شده به صراحت تمام گرایش به اسلام و تشیع امامیه با ضرب عبارت « علی ولی الله » به چشم می خورد . ساخت برجهای سه گانه رادکان ، رسکت و لاجیم در اوائل قرن پنجم هجری هرچند بر اساس اصول معماری ساسانی است اما بطور بسیار بارز و مشخصی فرهنگ اسلامی و گرایش مردم این ناحیه ـ حداقل طبقة حاکم ـ را به اسلام نشان می دهد . همانطوری که وجود کتیبه های پهلوی نمایانگر سنت زرتشتی موجود است ، ذکر بسم الله الرحمن الرحیم ، آوردن آیات قرآن کریم و کتیبه های خط کوفی نیز نشانگر نفوذ اسلام و فرهنگ اسلامی است . متأسفانه در پژوهش های پیشین تنها به کتیبه های پهلوی توجه شده وآنرا نشانة علاقمندی به فرهنگ و تمدن ساسانی و یا مبارزه با اسلام و اعراب در نظر آورده اند . در صورتی که وجود کتیبه های کوفی و عبارت قرآنی و اسلامی نیز خود به روشنی حاکی از قبول و پذیرش فرهنگ اسلامی است . تا جائیکه حتی بنابه پژوهش محققان کتیبه های پهلوی و کوفی ـ به خصوص در برج لاجیم ـ تکمیل کننده یکدیگر نیز به شمار می روند . علیرغم کسانی که خواسته اند فرهنگ مردم این منطقه را درطی پنج قرن بدون تنها خدشه ای ازفرهنگ اسلامی نشان دهند،می توان گفت که وجود این کتیبه ها وهمچنین سکه ها که سال ضرب آنها به سده چهارم هجری بر می گردد همه نشانة تغییر و تحولات فرهنگی عظیمی است که ضمن حفظ دستاوردهای فرهنگی و سنتی ایران باستان به کسب فرهنگ جدید اسلامی نیز پرداخته است . به واقع باید گفت نیاکان ما بسیار واقع بینانه تر و طبیعی تر از ماکه دچار تعصبات باستان گرایی شده ایم عمل نموده اند .

از مطالعه سال احداث این برحها آنچه به نظر می رسد تقلید از الگویی در بخش شرقی تبرستان است . برج گنبد قابوس که بنابر کتیبة آن توسط امیر قابوس بن وشمگیر به سال 397 هجری قمری ساخته شده الگویی برای بنای دیگربرجها بوده است . شاید متخصصان معماری این سخن را نپذیرند ، اما باید گفت منظور از الگو پذیری از برج قابوس در سبک و شیوه معماری آن نیست ، بلکه در  انگیزه های ساخت برج است . به نظر  می آید قابوس برای نشان دادن شکوه عظمت خود دستور به ساخت این برج داده باشد . آرتورپوپ نیز این شکوه را از نظرمعماری تأیید کرده می گوید : « برج آرامگاه از هر گونه آرایشی مبرا است ، جنگنده ای با نیروی ایمان در قتال رو در روی ، پادشاهی شاعر در نبرد با ابدیت ، آیا آرامگاهی چنین عظیم و مقتدر وجود دارد ؟ »(18)

برج رادکان در کردکوی امروزی آرامگاه «اسپهبد ابو جعفر محمدبن وندرین باوندی» در سال 411 هـ .ق بنا شده است . همچنین برج لاجیم نیز بر اساس کتیبة آن در سال 413 هـ .ق برای «شهریار بن عباس بن شهریار باوند» ساخته شده است . برج رسکت نیز با توجه به پژوهش محققان مقبره یکی از اسپهبدان باوندی و مربوط به قرن پنجم هجری و به احتمال اوائل این قرن است . با توجه به سال ساخت و نزدیکی برج رادکان به برج قابوس می توان نتیجه گرفت که نخستین الگو برداری از برج قابوس در رادکان به اجرا در آمده و سپس به نواحی غربی کوه قارن کشیده شده است .بحث اصلی اینجاست اگر قابوس بن وشمگیر باساخت برجی چنین که محققان آنرا کاخی نیز پنداشته اند ، قصد نمایش شکوه و عظمت و قدرت خود را داشته است ، آیا اسپهبدان باوندی نیز بر چنین باوری بوده اند ؟ قابوس بافتح تبرستان و شکست دادن رقیب دیرین خود آل بویه به اقتدار دست یافته و سعی در جاودانه کردن خود داشته است ، اما اسپهبدان باوندی که از او شکست یافته اند به چه واسطه ای خواستار نمایش شکوه و عظمت خود بوده اند؟

اگر دوباره نگاهی به تاریخ آل باوند در اواخر قرن چهارم و اوائل  قرن پنجم بیفکنیم ، پی خواهیم برد که در این دوران ، اسپهبدان باوندی دچار ضعف مفرطی شده و بر اثر اختلافات خانوادگی ستاره اقبالشان رو به افول نهاده است . علیرغم شکست از آل زیار ، حکومت اسپهبدان باوندی به کلی از میان نرفته بلکه آنان منتظر فرصت جدیدی برای احیا خاندان خود بوده اند . در این دوره که به دوران فترت خاندان باوند شهرت یافته ، ساخت بناهایی جهت نمایش شکوه و عظمت گذشته می توانسته مفید بوده و تحریک گر احساسات برای تلاش به رسیدن قدرت دوباره باشد . آنچه از بررسی کتیبه پهلوی برج لاجیم دریافت می شود اینست که عبارت اسپهبد توائمند با توجه به اوضاع وسیاسی خاندان باوند  نمی تواند صفت مناسبی برای شهریاربن عباس باشد. عبارت اسپهبد توانمند در این کتیبه ما را رهنمون به این مسئله می کند که اسپهبدان کم قدرت باوندی در دورة فترت سعی داشت اند با توجه به رواج سنت زرتشتی و خط پهلوی در منطقه از طریق کتیبة پهلوی خود را توانند نشان داده و شکست های گذشته را به هیچ انگارند . بنابراین هدف اصلی از ساخت برجهای آرامگاهی آنهم در اوئل سدة پنجم هجری که دوران ضعف و افول خاندان باوند است همانا یاد آوری شکوه و عظمت گذشته است . شاید اصل ونسب ساختگی آل باوند ـ که آنان را از فرزندان کیوس فرزند قباد شاهنشاه ساسانی می شناسد ـ در دورة مورد بحث بیشتر به یاری اسپهبدان ناتوان باوندی در دست یابی به قدرت دوباره بر آمده باشد.

 

 

پاورقی:

 1- تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی ج1 ،ص355

2- « کتب پهلوی در سه قرن اول هجری » ، ص 77 – 82

3- از آستارا تا استراباد ،منوچهر ستوده ،اداره کل انتشارات و تبلیغات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،تهران، ج4 ،ب1 ،ص398

4- معماری ایرانی ، ارتورپوپ ، ترجمه رضا بصیری ، انتشارت میر( گوتنبرگ) ، بی جا ، چاپ اول ، 1363 ، ص74

5- آثار ایران ، آندره گدارودیگران ، ترجمه ابوالحسن سروقدمقدم ، آستان قدس رضوی، مشهد ، چاپ دوم 1371 ، ج3 ، ص274

6- پژوهشی در زمینه نام های باستانی مازندران ،ص181

7- آثار ایران ،ج3،ص274

8- همان ،ص275

9- معماری ایران ( دوره اسلامی ) ، زبرت هیلن براند ، ترجمه کرامت الله افسر ، گرد آورندة محمد یوسف کیانی ، سمت ، تهران، چاپ اول بهار 1379 ، ص67

10- از آستارا تا استراباد ، ج4 ،ب1 ،ص398

11- آثار ایران ،ج3،ص 277

12- « کتیبة پهلوی – کوفی برج لاجیم » حسن رضائی باغ بیدی،ص13

13- همان ، ص18

14- همان ،ص20

15- از آستارا تا استراباد  ، ج4 ب2 ، ص 774 و 755 و تاریخ ادبیات مازندران ، سید محمد طاهری شهاب ، تصحیح   زین العابدین درگاهی ، رسانش ، تهران ، چاپ اول 1381 ، ج2 ، ص881

16- آثار ایران ،ج3،ص 283 و 284

17- از آستارا تا استراباد ، ج4 ،ب2 ،ص776

18- معماری ایرانی ، ص80

جنت عدن است گويي کشور مازندران     در حريم حرمت اسپهبد اسپهبدان
 
 
 
يکشنبه 30/3/1389 - 16:41 - 0 تشکر 206397

متاسفانه حکایت همیشگی عدم توجه مسئولین به داشته های فرهنگی و آثار تاریخی همچنان باقیست.

دیده ها حاکیست که علی رغم اقداماتی که در سالهای اخیر برای حفظ بناهای تاریخی صورت گرفته؛ اما باز شاهد هسیم که به این مسائل همچنان کم توجهی می شود.

از جمله میتوان به همین برج «رسکت» که مطالبش در بالا یاد شده است اشاره نمود. بواقع این اثر مهم تاریخی زیر بی مهری های مسئولین امر، امروزه قدم خم نموده است. که جا دارد هر چه زودتر به آن رسیدگی شود.
از دوست خوبمان جناب «mazeroni» به خاطر ایجاد این مبحث متشکریم.


از خـــــم ابروی توام هیچ گشــــایشی نشد***وه که در این خیال کج عمر عزیز شد تلف

  چنــد بنـــاز پرورم مهــر بتـــــان سنـگ دل***یـــاد پدر نمی کــــنند این پســـران نا خــلف 

 حافظ اگر قدم زنی در ره خانــدان به صدق***بدرقــــه رهــت شود همت شحــنه نجـــــف

 

  ₪₪۩۞۩  بفرمایید اینجا ۩۞۩₪₪  
 

 

 

دوشنبه 31/3/1389 - 16:5 - 0 تشکر 206549

اتفاقا تنها برجی که آن را در مازندران مرمت کردند همین برج رسکت بود. البته این مرمت بسیار جزئی بود و فقط برای این انجام شد که از فرو ریختن برج جلوگیری شود.
ولی باید بدانیم که در هر دهستانی که درون سرزمین شرقی مازندران بوده همواره 1الی7 برج وجود داشته که اغلب آنها را مازیار(پادشاه قارنوندی) و یا پادشاهان باوندی ساخته اند. ولی به علت بی توجهی مسئولین از ایالت داران و شهربان دوره قاجار گرفته تا همین آقایان استاندار و شهردار امروزی این بناها اکثرا به علت جو نامساعد مازندران(رطوبت) از بین رفته اند و فقط عده قلیلی مانده اند.
ولی در مقابل امامزاده ها هر روز بیشتر از قبل میشوند. البته این امامزاده هایی که میگویم مقبره سرداران و سپاهیان علویان تبرستان و یا پاک دامنان روستایی است که بعدها با نام سید و بعدا هم امامزاده مورد لطف واقع شدند. البته من منکر آن نیستم که باید به اماکن مقدس هم احترام قائل شد و آنها را مرمت کرد ولی به همان اندازه یا حداقل نصف آن بودجه را باید برای مرمت چنین برجهایی که بعضی به دوران هخامنشی میرسند توجه نمود زیرا قدمت بسیار طولانی تری دارند و متقابلا زودتر فرسوده میشوند.

جنت عدن است گويي کشور مازندران     در حريم حرمت اسپهبد اسپهبدان
 
 
 
سه شنبه 15/4/1389 - 13:31 - 0 تشکر 209738

سلام
متاسفانه طبق معمول توجه مسئولین به آثار باستانی کمه .

موفق باشید.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.