دوستای عزیز سلام
امروز یه اتفاق جالبی برام افتاد گفتم اینجا بذارم شاید شما بتونین بهم
کمک کنین و برای این علامت سوال بزرگی که تو ذهنم نقش بسته یه
جواب پیدا کنین
قبل از گزارش ماجرا لازمه یه مقدمه کوتاه بگم براتون
من یه ماشین شخصی دارم که روی شیشه عقبش به نیت تبرک یه جمله در
رابطه با امام زمان(عج) نوشتم .
معنای جملم بر میگرده به غریبی امام زمان.
جمله درج شده :
چه انتظار عجیبی...
تو بین منتظران هم عزیز من چه غریبی..!!! و اما اصل ماجرا:
امروز حدودای ظهر بود که تو ترافیک و گرمای کلافه کننده تهران
پشت چراغ قرمز ایستاده بودم و آروم آروم همراه با ثانیه شماره
چراغ راهنما گذشت عمرم رو مرور میکردم
110....109.....108....107.....
تا اینکه احساس کردم راننده کناریم داره صدام میکنه:
- سلام داداش
- علیک سلام
- ببخش این جمله ای که رو شیشه عقب ماشین نوشتی ؛
منظورت کیه؟امام زمانه؟
- به نظر شما باید مربوط به کس دیگه ای باشه؟
- ببین داداش ، هرچی که بهت میگن و میکنن تو مخت باور نکن
(راستش بعد از شنیدن این جمله یه لحظه بهت منو گرفت و تعجب
کردم که این بنده خدا تو این گرما داره چی میگه)
- ببخشید متوجه منظورتون نشدم
- ببین داداش...سعی کن فکر کنی...سعی کن یه دور قرآن رو با
ترجمش بخونی...بعد میفهمی من چی میگم
(اما من هنوز متوجه نمیشدم داشت چی میگفت)
- منظورت با امام زمانه؟؟؟
- آره...برو بخون میفهمی
- اگه بگم همه قرآنو که دروغ گفتم...اما گه گداری یه سری بهش
میزنم...تو قرآن نه تنها مغایرتی با این جمله نمیبینم بلکه تأییدم
میکنه کار منو
- تأیید؟ (یه پوزخندی به حالت تمسخر زد ) باشه داداش هرجور راحتی
(یه نگاه به ثانیه شمار کردم . خیلی وقت برای بیرون اومدن از این
بهت اجباری نداشتم . شاید برای اولین بار بود که از کم شدن
ثانیه های چراغ قرمز ناراحت میشدم)
42....41....40....
- اما داداش من هنوز منظورتو نفهمیدم. مگه تو قرآن اومدن یه
منجی بشارت داده نشده...؟
-آره شده ...یه منجی...اون میتونه تو باشی...تو جانشین خدا رو
زمینی...چرا خودتو دست کم میگیری....خود تو میتونی اون منجی
بشارت داده شده باشی....
(بنده خدا همینجوری داشت حرف میزد ...
اما از اینجا به بعد فقط نگاه من به صورتش بود و هیچی از حرفاش
نمیشنیدم . بهت عجیبی منو گرفته بود....آخه این چه دیدیه که یه
مسلمون میتونه داشته باشه...یعنی چی آخه؟ یه منجی باید معصوم
باشه...باید برگزیده باشه...آخه شنیدن این حرف از زبون کسی که
دایهء خواندن قرآن رو یدک میکشه چه معنی میتونه داشته باشه....
وای خدا....
بووووووووق بوووووووووووووووووق بوووووووووووووووووووووووق
برو آقا.....خوابی؟؟؟
مسخرشو درآوردی....
بعده دو ساعت ایستادن یاده بدهکاریاش افتاده
برو دیگه
یهو به خودم اودم
ایندفعه به جای چراغ قرمز چراغ سبز روشن بود
و بازهم ثانیه گواه گذشتن عمرم بودن
78...77....76....
و من راه افتادم اما با 1001 سوال در ذهن
نظر شما چیه در این رابطه؟؟
جواب بدین و منو از سر در گمی در بیارین