در پستهای آتی برآنیم تا از بعضی مشاهیر طبرستان(مازندران) مواردی را یاد کنیم.که ابتدا راجع به امیر پازواری صحبت خواهیم نمود.
امیر پازواری مشهور به امیر مازندرانی، شیخ العجم و امیرالشعرا، از شاعران تبریسرای مازندران بود.نام و زندگی وی در پرده ابهام مانده است. از سروده های منسوب به وی می توان گفت كه از مردم شیعی روستای پازوار بارفروش( بابل ) بود .
شماری از منابع درباره زندگی، آغاز شاعری و عرفان امیر چندان به خطا رفته اند كه به افسانه مانند است. برخی نام وی را شیخ محمد پازواری و برادرانش را كریم و رحیم دانسته اندو نوشته اند كه در زمان حكومت محمد صفوی در پازوار به دنیا آمد و پس از برانداختن فرمانروایان محلی و تصرف مازندران بدست شاه عباس صفوی به وی پیوست. امیر از آن پس با شاه بود و از شاه لقب شیخ العجم و امیرالشعرا گرفت. پس از مرگ شاه عباس ( 1038 ) وی به بوكلای پازوار بازگشت و در همانجا درگذشت و در كنار برادرانش به خاك سپرده شد.
شماری از منابع گمان می دادند كه امیر از سادات مرعشی پازواری بود. دائرةالمعارف تشیع وی را از شاعران پایانی سده نهم و اوایل سده دهم هجری آورده است. همین منبع وی را معاصر امیر تیمور گورگانی ( 807) دانسته اند و آورده اند كه تیمور از سر خشم وی را به هند تبعید كرد و پس از چندی بخشید و روستای پازوار را به او سپرد. همین كتاب به خطا امیر پازواری و امیر ساروی (مازندرانی) را به یك تن دانسته است.
و یادآور می شود كه تاكنون در هیچیك از متون سده هشتم تا دوازدهم هجری از وی یاد نشده است.
نخستین بار الكساندر شود زكو/ خودزكو ، ایرانشناس لهستانی ( 1806 - 1881 م ) ، در 1842 م ، چند سروده منسوب به امیر را به چاپ رساند و از وی به نام شیخ العجم امیر پازواری یاد كرد.
پس از آن بر نهار دورن ( 1805- 1881) به دستیاری میرزا محمد شفیع بارفروشی دیوان منسوب به امیر را به نام كنزالاسرار مازندرانی در سن پترزبورگ به چاپ رساند.
نخستین بار در ایران رضاقلی هدایت ( 1218 - 1288 ) در فرهنگ انجمن آرای ناصری و تذكره ریاض العارفین ( نگارش 1260 ) از او یاد كرده است.
به امید خدا در آینده راجع به خصوصیات شعری امیر پازواری صحبت خواهیم نمود.
خدا جا خوامی شمه خسته تن نخار نبوئه