• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
فرهنگ پایداری (بازدید: 4804)
سه شنبه 31/6/1388 - 12:56 -0 تشکر 153306
راهیان نور مجازی

 

 

از گذشته نمی گیم...روایت می کنیم گذشته را...نه برای آن که حسرت بخوری...و نه برای آنکه جا مانده ای...و یا جا مانده ایم،نه!!بلکه برای اینکه من و تو برای فردای ظهوریم و ظهور غربالی است که هر روزنه آن یک داستان عاشورا از کربلاست از دیروز و 8سال حماسه و یا حسین امروز و راهیان نور:نه یک گردش...    نه یک سفر...     و نه یک اردوست ،تماشاخانه ایست از تاریخ  و حماسه و قرارگاهیست برای دل منتظران...    و شاید...

آمادگاه تربیت نیرو برای زمینه سازی اهتزاز پرچم یالثارات الحسین علیه السلام...

    جاده و اسب محیاست بیا تا برویم / کربلا منتظر ماست بیا تابرویم     

          

قراره بریم یه جایی

 

بریم به مکانی که زمانی زیر آتش دشمن بودند

 

به سمت غرب،بله غرب

 

فقط مناطق جنوب نیستند که روزی درگیر جنگ بودند مناطق غرب  قبل از این که 31 شهریور برسه جنگ رو حس کردند

 

و حتی غیر از عراق با منافقین هم مبارزه کردند

 

حالا می خواهیم یه سری به جاهایی بزنیم که روزی زیر پوتین های دلاورانی بودند که وجودمون به وجودشون بسته است.

 

به مناطق عملیاتی غرب کشور

 

به کرمانشاه و کردستان

 

 

حالا که باهامون همراه شدین هر وقت که از یه منطقه ای بازدید کردیم حستون رو در موردش بگین.          

"برای دانلود فایلهای صوتی ابتدا روی لینك كلیك كرده و سپس روی(دریافت)كلیك راست و save target as را بزنید"

یاران مردانه رفتند؛ اما هنوز تکبیر وفاداری‌شان از مناره‌های غیرت این دیار به گوش می‌رسد. یاران عاشقانه رفتند؛ اما هنوز لاله‌های سرخ دشت‌های این خاک به یمن آنان به پا ایستاده‌اند.

 انجمن فرهنگ پایداری


سه شنبه 31/6/1388 - 13:9 - 0 تشکر 153309

 بسم رب شهدا والصدیقین

پاوه

این شهر مهم‌ترین اتفاق نظامی‌اش را یک‌سال قبل از جنگ تجربه کرد. کلاً شهرهای استان‌های غربی یکی ـ دوسال زودتر به استقبال جنگ رفتند و به نوعی پیشکسوت عرصة دفاع مقدس هستند! حدوداً شش ماه از انقلاب می‌گذشت که حزب دمکرات به سرکردگی «قاسملو» و گروهک‌های ضدانقلابی دیگر، بعد از فتح سنگر به سنگر به پاوه رسیده بودند و در آنجا هم شروع کرده بودند به تیر و تیراندازی و راه‌بستن و کشت و کشتار. بازرگان هم که آن زمان نخست وزیر دولت موقت بود، مهرورزی‌اش گل کرده بود و اعتقادی به برخورد مسلحانه نداشت. دکتر چمران هم که معاون نخست وزیر بود عازم پاوه شد تا قضیه را مسالمت‌آمیز حل کند. بالگرد آنان به پاوه رسیده، نرسیده مواجه شد با بارانی از گلوله که از هر طرف به سمتش می‌رفت. با هر زحمتی بود بالگرد نشست و سرنشینان سینه‌خیز خودشان را به پشت دیواری رساندند تا حداقل برای مذاکره زنده باشند. در همین اوضاع درهم و شیرتوشیر، هواپیمای فانتومی هم که برای شناسایی و کمک آمده بود، نرسیده به پاوه رفت توی دل کوه. ته دل مدافعان شهر کم‌کم خالی شده بود که روز بعد فرود بالگرد کورسوی امیدی در دلشان پدید آورد. رسیدن مهمات و آذوقه و انتقال مجروحین در آن شرایط چیز کمی نبود، اما نیروهای ضدانقلاب بالگرد را هم پیاده کردند و تمام مجروحین و خدمه شهید شدند. شرایط خیلی بدی بود. فقط مانده بود خانة پاسداران در مرکز شهر و ژاندارمری در غرب. دشمن بیمارستان را همان روز گرفته بود، با 25 پاسدار مجروح که حتی توان حرکت نداشتند. همة آنها را پشت دیوار بیمارستان به گلوله بستند؛ سر بعضی‌شان را بریدند و... .

اوضاع ناجوری بود. دشمن شهر را درو می‌کرد و پیش می‌آمد و از آنجا که برحسب عادت شروع کرده بودند به غارت مردم. یادشان رفته بود برای چه به پاوه آمده‌اند! به خاطر همین، سرکردگان، ماشین راه می‌انداختند و با بلندگو اعلام می‌کردند: «ما فقط آمده‌ایم پاسداران و دکتر چمران را سر ببریم!» اما آنها کار خودشان را می‌کردند و همین باعث شد که به‌آرامی به سمت ژاندارمری و خانة سپاه در حرکت باشند. حلقة محاصره تنگ‌تر می‌شد که صبح شد. دو هواپیمای فانتوم مواضع اسلحة سنگین دشمن را کوبیدند و فشار کمتر شد، اما هنوز هیچ امیدی نبود. شهری به هم ریخته، با مهاجمانی مسلح، قتل و غارت و آتش‌سوزی. چمران بالای دیوار خانة پاسداران ایستاده بود و به این شهر نگاه می‌کرد. ناگهان فریاد الله‌اکبر پاسدارها بلند شد. امام(ره) پیام داده بود: «... به دولت و ارتش و ژاندارمری اخطار می‌کنم اگر با توپ‌ها، تانک‌ها و قوای مجهز تا 24 ساعت دیگر حرکت به سوی پاوه نشود، من همه را مسئول می‌دانم... تا دستور ثانوی، من مسئول این کشتار وحشیانه را قوای انتظامی می‌دانم...» سربازانِ خسته، روحیه گرفتند و خیلی از افراد ضدانقلاب با هوش سرشار و آینده‌نگری‌شان فرار را بر قرار ترجیح دادند و خودشان را در کوه‌ها گم‌وگور کردند. نیروها از تمام شهرهای اطراف، حتی با پای پیاده خودشان را به پاوه رساند و پاوه آزاد شد. پاوه را چمران آزاد کرد، پاوه را مردم آزاد کردند، پاوه را پاسداران آزاد کردند؛ اما قبل از همه فرمان امام، پاوه را آزاد کرد.

*فایل صوتی معرفی پاوه *

یاران مردانه رفتند؛ اما هنوز تکبیر وفاداری‌شان از مناره‌های غیرت این دیار به گوش می‌رسد. یاران عاشقانه رفتند؛ اما هنوز لاله‌های سرخ دشت‌های این خاک به یمن آنان به پا ایستاده‌اند.

 انجمن فرهنگ پایداری


سه شنبه 31/6/1388 - 16:21 - 0 تشکر 153400

سلام

فال نیک

اردوی راهیان نور واقعی نمیذارین

موفق

سه شنبه 31/6/1388 - 19:3 - 0 تشکر 153438

alireza2932گرامی پیگیری های زیادی کردیم ولی متاسفانه فعلا به جایی نرسیدیم

حالا که از پاوه دیدن کردید چه احساسی نسبت به اونجا دارید.

برنامه فردا بازدید از ارتفاعات بازی داراز

منتظر باشید...

یاران مردانه رفتند؛ اما هنوز تکبیر وفاداری‌شان از مناره‌های غیرت این دیار به گوش می‌رسد. یاران عاشقانه رفتند؛ اما هنوز لاله‌های سرخ دشت‌های این خاک به یمن آنان به پا ایستاده‌اند.

 انجمن فرهنگ پایداری


چهارشنبه 1/7/1388 - 10:29 - 0 تشکر 153538

ارتفاعات بازی‌دراز

منطقة کوهستانی و استراتژیکی است که همان اول جنگ، عراقی‌ها گرفتندش و بی‌خیالش هم نمی‌شدند. از آنجا می‌شد جاده‌های ورودی به شهرهای اطراف را کوبید، پرواز هواپیماها را کنترل کرد و هزار کار دیگر. این ارتفاعات آن‌قدر مهم بود که صدام دستور مراقبت شدید از آن را داده بود و گفته بود: «اگر ایرانی‌ها این ارتفاعات را پس بگیرند، کلید بغداد را به آنها می‌دهم!» آنها هم جاده‌سازی کرده بودند و کلی آدم آنجا مستقر کرده بودند که نکند کلید بغداد دست ما بیفتد!

شناسایی، در اردیبهشت سال 1360 بود که عملیاتی هشت روزه شروع شد و بعد از کلی تک و پاتک، ارتفاعات به دست ما افتاد. در این عملیات علی‌اکبر شیرودی پشت تپه‌ها پنهان می‌شد و ناغافل می‌رفت سروقت تجهیزات دشمن. در یکی از همین عملیات‌ها بود که مورد اصابت گلوله‌های عراقی قرار گرفت و رفت به آغوش شهادت.

صدام حق داشت وعدة دادن کلید بغداد را بدهد. چون بازپس‌گیری این ارتفاعات کار آسانی نبود. شاید اصلاً کار ما نبود. اسرای عراقی سراغ فرمانده رزمنده‌های ایرانی را می‌گرفتند، فرمانده‌ای که سوار بر اسب سفید، فرماندهی رزمندگان ایرانی را بر عهده داشته است. آنجا رزمنده‌ها هم فهمیدند چه خبر است! شهید بهشتی گفت: «خانقاه عرفان واقعی، بازی‌دراز است».

*فایل صوتی معرفی ارتفاعات بازی دراز*

یاران مردانه رفتند؛ اما هنوز تکبیر وفاداری‌شان از مناره‌های غیرت این دیار به گوش می‌رسد. یاران عاشقانه رفتند؛ اما هنوز لاله‌های سرخ دشت‌های این خاک به یمن آنان به پا ایستاده‌اند.

 انجمن فرهنگ پایداری


پنج شنبه 2/7/1388 - 9:46 - 0 تشکر 153764

سومار

این شهر در مرز ایران و عراق است و فقط پانزده کیلومتر با شهر «مندلی» عراق فاصله دارد. این شهر در ابتدای جنگ به تصرف نیروهای عراقی درآمد. از مهم‌ترین عملیات‌های انجام شده در این منطقه، عملیات مطلع‌الفجر است.

در مهرماه 1366 مورد حملة شیمیایی قرار گرفت و خودتان می‌دانید یعنی چه؛ یعنی کشته شدن بسیاری از مردم شهر، یعنی بیماری‌های ژنتیکی، یعنی... در هشتم مرداد 1367 بود که سومار به طور کامل آزاد شد.

الان سومار، تنها شهر بدون شهروند ایران است. این شهر پر است از خانه‌های نیمه‌کارة ساخته شدة خالی و البته یک شهرداری که دنبال کسی می‌گردد که از او عوارض شهرداری بگیرد. البته یک مشتری دائمی هم دارد، مغازه‌ای که به سربازان سیگار و ساندیس می‌فروشد!

مزرعه‌های سومار هنوز پر هستند از مین‌های خنثا نشده‌ای که منتظر پایی است که... هر سال مراسمی می‌گیرند به مناسبت بیماران شیمیایی سومار که اگر این هم نبود، سومار فراموش می‌شد؛ همان‌طور که ساکنین‌اش فراموشش کردند.

*فایل صوتی معرفی سومار*

یاران مردانه رفتند؛ اما هنوز تکبیر وفاداری‌شان از مناره‌های غیرت این دیار به گوش می‌رسد. یاران عاشقانه رفتند؛ اما هنوز لاله‌های سرخ دشت‌های این خاک به یمن آنان به پا ایستاده‌اند.

 انجمن فرهنگ پایداری


پنج شنبه 2/7/1388 - 11:20 - 0 تشکر 153784

تنگة چارزبر (گردنة مرصاد)

برعکس خیلی از مناطق کردستان که مهم‌ترین وقایعشان را در طول هشت سال جنگ تحمیلی و یا حتی زودتر از آن تجربه کردند، تنگة چارزبر بعد از قطعنامه بود که بر سر زبان‌ها افتاد. بعد از قطعنامة 598، منافقین که احساس می‌کردند دستشان در پوست گردو خواهد ماند. رفتند پیش پدرخوانده‌شان و قول دادند تهران را در پنج روز فتح کنند. پدرخوانده هم از اینکه فرزندانش مثل خودش خالی می‌بندند به وجد آمده بود. قول همه‌گونه همکاری را داد. منافقین از مرزهای غربی وارد شدند و به خاطر عقب‌نشینی نیروهای نظامی از مرز (به علت قطعنامه) خیلی راحت تا اسلام‌آباد پیش آمدند، اما همین مورد هم باعث نشد که آنها از کار همیشگی‌شان غافل شوند و در بین راه علاوه بر کشتار که کار روزمره‌شان بود، در بیمارستان اسلام‌آباد، تمام نیروهای بسیجی و پاسدار را سربریدند. آنها که به آسانی تا آنجا پیش آمده بودند، در این فکر بودند که به ازای هر روز زودتر به تهران رسیدن چقدر پاداش بگیرند!در همین حال و هوا بودند که با مقاومت رزمندگان و مردم و با دیدن تجهیزاتشان به فرماندهی شهید صیاد شیرازی به خودشان آمدند، اما تا بخواهند به خودشان بیایند، 1500 کشته داده بودند. بعد از آن هم غیورانه(!!) به سمت خاک عراق عقب‌نشینی تاکتیکی(!!) کردند و هواپیماهای بعثی هم با حمایتی که از آنها کردند، عملیات فرار را با موفقیت انجام دادند(!!)

در سال 71 کلنگ احداث یادمان این عملیات را شهید صیاد شیرازی به زمین زد و خود او بود که در سال 75 این یادمان را افتتاح کرد. منافقین سال‌ها بعد در لباس مأمور شهرداری صیاد را به شهادت رساندند. آنها حتی در این کار هم منافق بودند.

*فایل صوتی معرفی تنگه مرصاد*

یاران مردانه رفتند؛ اما هنوز تکبیر وفاداری‌شان از مناره‌های غیرت این دیار به گوش می‌رسد. یاران عاشقانه رفتند؛ اما هنوز لاله‌های سرخ دشت‌های این خاک به یمن آنان به پا ایستاده‌اند.

 انجمن فرهنگ پایداری


شنبه 4/7/1388 - 11:47 - 0 تشکر 154268

قصرشیرین

اسم قصرشیرین بیشتر از هرچیز عشق را در ذهن آدم زنده می‌كند. آن هم نه از این عشق‌های سه كیلو صدتومانی. عشقی به بلندای عشق فرهاد. فكر می‌كنی صدای تیشه‌های فرهاد است كه در شهر می‌پیچد و هنوز عشوه‌گری‌های شیرین. اگر از مردم در مورد دهة 60 بپرسی هم همه از عشق می‌گویند. می‌گویم عشق فرهاد؟ می‌خندند. این است قصرشیرین

:

قبل از شروع رسمی جنگ و آن موقع كه عراق در فكر حمله كردن یا نكردن به ایران بود سر توپ‌هایشان را گرفتند سمت قصرشیرین و شروع كردن به كوبیدن شهر. یعنی قصرشیرین از خردادماه كه حملة آزمایش و طرح كاد ارتش عراق بود زیر توپ و موشك بود. هر روز گلوله‌ها و بمب‌ها به سمت شهر شلیك می‌شد و هربار قسمتی از شهر تخریب، تا اینكه آخر شهریورماه، جنگ به صورت رسمی شروع شد. در همان دو ـ سه روز اول عراقی‌ها به قصرشیرین رسیدند. گرچه مقاومت مردم شهر و نیروهای نظامی با عقب‌نشینی مقطعی آنان همراه بود، ولی بعثی‌ها با حمله از محورهای دیگر شهر را محاصره كردند. ریختند توی شهر، مردم را اسیر كردند، نیروهای انقلابی را دار زدند، از زنان و بچه‌ها به عنوان نیروهای خدماتی بهره جستند و ناگوارتر از همه اینكه به زنان و كودكان... در شهر گروهی پنج نفره به صورت چریكی با عراقی‌ها جنگ می‌كردند كه پس از سقوط كامل شهر در چهارم مهرماه رفتند به سمت ارتفاعات «بازی‌دراز». این پنج نفر حدود صد زن و كودك را هم از جهنمی كه عراقی‌ها درست كرده بودند نجات دادند

. قصرشیرین 21 ماه در تصرف كامل عراقی‌ها بود كه شكست‌های مكرر ارتش عراق در منطقة جنوبی، باعث عقب‌نشینی سراسری آنها شد. از آنجا كه هر كسی دوست دارد در هر زمان و فرصتی ویژگی‌های برجسته‌اش را به رخ بكشد، عراقی‌ها هم شرارت خود را در عقب‌نشینی به طور كامل نشان دادند. آنها تمام شهر را به جز «مسجد مهدیه» تخریب كردند و بیمارستان نوساز قصرشیرین را با مواد منفجره فرستادند هوا. اما مهم شهر بود كه حالا دست ما بود.


بعد از امضای قطعنامه و به منظور پشتیبانی از عملیات منافقین، عراق یك‌بار دیگر قصر شیرین را تصرف كرد، ولی باز هم با شكست نیروهایش مجبور به عقب‌نشینی شد. قصرشیرین قبل از شروع جنگ و بعد از قطعنامه درگیر جنگ با عراق بود و در تمام این مدت صدای تیشة فرهاد بود كه می‌آمد.

کربلا 295 کیلومتر- تابلویی که حسابی آدم را هوایی می کند.
خروجی شهر قصر شیرین - بزرگراه راه کربلاء نزدیک مرز خسروی

یاران مردانه رفتند؛ اما هنوز تکبیر وفاداری‌شان از مناره‌های غیرت این دیار به گوش می‌رسد. یاران عاشقانه رفتند؛ اما هنوز لاله‌های سرخ دشت‌های این خاک به یمن آنان به پا ایستاده‌اند.

 انجمن فرهنگ پایداری


شنبه 4/7/1388 - 21:34 - 0 تشکر 154439

بسم رب الشهدا والصدیقین

با نام و یاد شهدای هشت سال دفاع مقدس و جانبازان گرانقدر

از مناطق عملیاتی غرب کشور و بازی دراز که در آن منطقه در شهریور سال 60 عملیاتی با نام شهیدان رجایی و باهنر در ارتفاعات بازی دراز انجام شد.

هدف این عملیات تصرف ارتفاع 1150 و 1100 صخره ای که در دست دشمن بود،در ضمن نیروهای ما در یک ارتفاع دیگر که انهم 1100 بود مستقر بودند.

فرمانده عملیات سپاه در منطقه غرب شهید ناصر کاظمی بودند و شهید پیچیک نیز در این عملیات نقش درخشانی داشتند.

بعد از نفوذ نیروهای ما در زیر خط راس دشمن و با فرمان عملیات نیروهای توپخانه با آتش و تهیه سعی در برهم زدن نیروهای دشمن کردند و متعاقب آن نیروهای ما حمله کرده ارتفاع 1150 هجوم آوردند و نبرد تن به تن در گرفت ،که در نهایت قله 1150 و متعاقب آن 1100 صخره ای رو تصرف کردند.

جنگ در ارتفاعات بسیار سخت و طاقت فرساست ،چون دشمن در بالا قرار گرفته و ما باید از پایین حمله ور شویم.

افضل العبادة انتظار الفرج‏

یاران همه رفتند جامانده ام من           ازکاروان عشق وامانده ام من

دوشنبه 6/7/1388 - 9:50 - 0 تشکر 154788

قوچ‌سلطان

یکی دیگر از ارتفاعات استراتژیک کردستان است. بلندترین قله در این منطقه «کله‌قندی» است که از بالای آن تمام مناطق این‌ور و آن‌ور دیده می‌شود. یک هفته بعد از بمب‌گذاری در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی و شهادت 72 تن از یاران ملت بود که حاج احمد متوسلیان و سرگرد عبادت رفتند توی نخ آزادسازی قوچ سلطان. البته نه ماه قبل هم سرگرد عبادت عملیاتی در این منطقه داشت که ناموفق بود. اما این دفعه با یک برنامه‌ریزی، طرح دقیق آماده شده بودند برای عملیات. عملیات شروع شد و سرگرد عبادت از اولین شهدای این عملیات بود، چون اولین نفری بود که شجاعانه به سنگر آتشبار عراق هجوم برد. خلبان‌های هوانیروز هم می‌آمدند تا بیست متری سنگرها و آن وقت راکت‌ها را می‌چپاندند توی سنگرها. بعد هم نیروها الله‌اکبر گویان تهاجم اصلی را آغاز کردند.

یکی از افسران عراقی اسیر شده گفت: «آن الله‌اکبری که شما می‌گفتید با آن دویدنتان، گفتیم لابد نیروی انبوهی از ارتفاع به پایین می‌آید. به خاطر همین تسلیم شدیمهرچیز کوه و ارتفاعات که برای جنگ بد باشد، خوبی‌اش این است که معلوم نیست چند نفرید و همین به اضافة روحیة بالای نیروها و الله‌اکبر گفتنشان به کمک نیروهای ما آمد؛ نیروهایی کمتر از دویست نفر! با این عملیات بود که برای اولین‌بار در این منطقه به داخل خاک عراق نفوذ کردیم.

یاران مردانه رفتند؛ اما هنوز تکبیر وفاداری‌شان از مناره‌های غیرت این دیار به گوش می‌رسد. یاران عاشقانه رفتند؛ اما هنوز لاله‌های سرخ دشت‌های این خاک به یمن آنان به پا ایستاده‌اند.

 انجمن فرهنگ پایداری


برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.