تبیان، دستیار زندگی

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام خدمت دوستان عزیز تبیانی من این بحثو میزارم که هرکی از دوستان خودشون شهر گفتن شعرهای خودشونو اینجا بزارن اول خودم شروع میکنم.

آتش دل سرد گشته در فراق روی تو 

مرد سیسلاب غرورم بی هوای موی تو

سوخت پروانه آب شد شمع وجود

مرد شب بو مرد عاشق در هجوم سخت رود

درسکوت بی کسی در خروش بادها

در غروب زندگی در هجوم سالها

باورم کن باورم کن bitoمیمیرد بهارو هم نفس

باورم باورم کن bito میمیرد تن وجان در قفس

آشیانه عشق را پرپر کنین

دل را آوره عالم کنین 

ما راه به رندی افسانه کردند/پیرانه جاهل شیخانه گمراه 

سلام

اسم شمامنو یادیکی انداخت که شاعره وتخلش شعریش هم «بی تو»هست....

موفق باشید

ودرپناه حق مانا

سلام دوستان

این شعر را خودم سرودم،امیدوارم خوشتان بیاید.

چه کرده ام که با دگران همزبان شده ای

در عاشقی ماندی  وآواه ی جهان شده ای

تویی که در ملک دل فتنه انداخته ای

در آسمان و زمین،معشوق زمان شده ای

طعم فراق تو را من بارها چشیده ام

دگر مرو از پیش از من که تازه عیان شده ای

بدان که چسان من به کوی تو رفتم

به غزالی که شد زباغ،خزان شده ای

گمان مبر ز موج عشق خلاص شدی

اسیر طوفان بحر بی کران شده ای

سروش،سخن گفتی و آگاه کردی

در انتخاب سخن چون سخنوران شده ای

پنجره ی خیال عزیز من خیلی وقته شعر میگم اما معلوم نیست شعرام بدرد میخورن یا نه قشنگه یا خیر .

shikh70واقعا شعر خیلی قشنگیه احسنت فقط باید کار کنین تمرین وبکار بردن احساسات توی شعر شعرتونو نرم میکنه مرسی.

سلام

ازنیمه ماه رمضان ماه بر آمد

با آمدنش فصل غم ورنج سر آمد

شاد است رسول دوسرا حضرت طاها

زیرا كه كنون سبط كبیرش به بر آمد

در بیت علی غلغله وشور بپا شد

جبریل امین شاد بر او جلوه گر آمد

گو یوسف مصری برود باز به چاهش

چون یوسف زهرا زدل چاه بر آمد

شد نام نكویش حسن ونیك بگویم

این نام زدرگاه خدای قدر آمد

باید كه فراموش كنی حاتم طائی

بر سلسله جود وكرم راهبر آمد

او كشتی صبر است به دریای بلاها

ایوب كه باشد چو علی را پسر آمد

ای شیعه مبارك به تو این روز خدایی

از بحر ولایت به تو این تاج سر آمد

15رمضان 1388

دوست عزیز شعر خیلی قشنگی بود احسنت.