• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن روانشناسي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
روانشناسي (بازدید: 10773)
شنبه 13/4/1388 - 10:56 -0 تشکر 129003
اعتیادی به نام خرافـــات!!

 

کمتر کسی هست که ته ته ذهنش برای ذره ای هم که شده خرافاتی نباشه.اما این اعتقادات چی هستند که ما دست از سرشون برنمیداریم؟

خرافات به شکل غیر قابل انکاری در وجود همه ما هست.فقط میزان پای بندی به خرافات در ما فرق میکنه.کمتر کسی از ما هست که در ابتدای صبح وقتی صدای قارقار کلاغ رو میشنوه فکر بدشانسی در روزی که پیش رو داره از ذهنش عبور نکنه هر چند اگر در کمتر از ثانیه فراموش کنه و تا پایان روز به یادش نیاد.اما اگر از بد اقبالی اتفاق نا مساعدی براش پیش بیاد بی شک یه بار دیگه به صدای قارقار کلاغ در اول صبح فکر میکنه...

توی این تاپیک قراره در مورد مطالب زیر بیشتر بدونیم و واسه خیلی از علامت سو الامون جواب پیدا کنیم.

با ما همراه بشین...

خرافات از کجا ناشی میشود؟

خرافه بیماری است یا...؟

چه زمانی به خرافات روی می آوریم؟

گرایش به خرافات قابل درمان است؟

چه افرادی به خرافه گرایش دارند؟

خرافه چگونه به باورهای ما راه پیدا کرد؟

و فلسفه و ریشه خرافاتی چون رد شدن از زیر نردبان،نحس بودن عدد 13،شومی شکستن آینه و...

 

 

-----------------------------------------------------------------

"یاد خدا آرامبخش قلبهاست"

مدیریت انجمن روانشناسی

anjoman.ravanshenasi@tebyan.org

----------------------------------------------------------------

شنبه 13/4/1388 - 11:21 - 0 تشکر 129010

به نام هستی بخش عالم

سلام

نگین عزیز به مطلب خوبی اشاره کردی ......منتظر مطالب خوبتون هستم...

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

شنبه 13/4/1388 - 11:29 - 0 تشکر 129015

                                                   اعتیادی به نام خرافات

آدمها را در برخورد با خرافات میتوان به دو دسته تقسیم کرد.آنها که خرافات برایشان شوخی است و آنها که نگاهی جدی به آن دارند.گروه اول را نمیتوان آدمهای خرافاتی دانست اینها باورهایی اجتماعی است که با آنها بزرگ شده ایم و درونی ما شده است.

اما گروه دوم که زندگی خود را بر پایه این باورها می سازند و بدون یاری گرفتن از فال و طالع بینی تصمیمی نمیگیرند در گروه آدمهای خرافی جای میگیرند.آدمهای خرافی برای باورهای خود دلیلی نمیتوانند ارائه دهند ولی مثال هایی دارند از لحظاتی که خرافات زندگی آنها را تعیین کرده یا به زندگی آنها خط داده است.

نازنین خانم 45 ساله ای است که تا حدودی فال قهوه بلد است اما فال گیری را میشناسد که به درستی حرف ها و پیش بینی هایش ایمان دارد و برای هر تصمیمی اگر فرصت مراجعه به او را نداشته باشد حتما تلفنی نیت میکند تا برایش فال بگیرد!!نازنین در پاسخ چرایی اعتقاد راسخش به این فال گیر میگوید: اولین بار که رفتم پیشش تازه ازدواج کرده بودم،به من گفت که خیلی زود صاحب دو دختر میشم...

وقتی از نازنین میپرسیم که آیا گفته های آن فالگیر درست از آب درآمد می گوید: نه ولی وقتی برای کاری مضطربم حرف هایش به من آرامش میدهد.

نازنین چنان شیفته فال شده که سعی کرده خودش هم نشانه های فال قهوه را یاد بگیرد اما میگوید برای خودم و خانواده ام نمیتوانم فال بگیرم.

دکتر امان الله قرایی مقدم جامعه شناس و استاد دانشگاه درباره دلیل گرایش به خرافاتی چون فال میگوید :انسان هر وقت مستاصل میشود یعنی زمان هایی که هدف دارد اما ابزار رسیدن به هدفش را مهیا نمیبیند به کارهایی از این دست گرایش پیدا میکند.

دیدگاه دکتر مقدم را روانشناسان نیز تایید میکنند.از نظر روانشناسان ناکامی و شکست فرد را به سوی خرافات می کشاند .دکتر منصور محمدی روانشناس میگوید:شرایط زندگی برای آدمها دشوار شده و از این رو برخی از آدمها برای کاهش درد ها تخلیه بار روانی و غلبه بر یاس و ناامیدی به فال و پیش گویی رو می آورند به امید اینکه شرایط آتی را مناسب تر بیابند و به آن دلخوش شوند.

انواع و اقسام خرافات..

-----------------------------------------------------------------

"یاد خدا آرامبخش قلبهاست"

مدیریت انجمن روانشناسی

anjoman.ravanshenasi@tebyan.org

----------------------------------------------------------------

شنبه 13/4/1388 - 11:33 - 0 تشکر 129023

خرافات از کجا ناشی میشود؟

چه زمانی به خرافات روی می آوریم؟

حقیقت این است که وقتی برخی از انسان ها توانایی برآورده کردن نیازها و خواسته هایشان را از لحاظ فکری، اقتصادی و اجتماعی ندارند یا و نیز از قدرت تفکر و اندیشه و تعقل خود استفاده نمی کنند و نمی توانند به خواسته هایی مثل ازدواج، طلاق و... دست پیدا کنند به خرافات و فالگیری رو می آورند. خرافات پدیده هایی هستند که از نظر اقتصادی تن پروری و بیهوده گری را گسترش می دهند و از نظر اجتماعی موجب ضعف روحیه ی تلاش و کوشش در جامعه می شوند و نوعی انفعال را در پیکره جامعه تزریق می کنند.گرایش به خرافات از هر نوعی که باشد متناقض با ایمان به خداوند متعال است. هر عاملی که باعث گردد بنده خدا برای تامین خواسته های خود به عواملی که از بی اعتقادی و بی اعتمادی به قدرت لایزال الهی نشات می گیرد متوسل گردد دقیقا عین بی ایمانی می باشد و شک درقدرت یکتای بی همتاست.

دل دریای من بی تو مرداب است

 

شنبه 13/4/1388 - 11:44 - 0 تشکر 129028

درباره سرچشمه و خاستگاه خرافات، دیدگاه های بسیار متنوعی وجود دارد؛از جمله كسانی كه بسیار درباره خرافات سخن گفته اند روان شناسان هستند، برخی از آنها براین نظرند كه منشأ خرافات اشتباهات است، و برخی دیگر ناهشیار یا ناخودآگاه را منشأ خرافات می پندارند، و برخی دیگر پاسخ های شرطی را خاستگاه آن می دانند. اما تحلیل های جامعه شناختی نیز جایگاه خاص خود را دارد، برخی خرافات را پدیده های اجتماعی می دانند. نرسیدن به تصمیم قاطع از راه های معمولی، در زمان های حساس، یا در امور مهم یا نسبتاً مهم نیز زمینه می شود كه برای رسیدن به قطعیت به خرافات پناهنده شوند.البته شكی نیست كه شیوه تفكر نیز می تواند خاستگاه مهمی برای پدیدآیی خرافات باشد. یكی از نمادهای ناآگاهی از علل در پدیدآیی خرافات، نداشتن درك درستی از علیت است؛ خرافات در روان افراد جوانه می زنند، در جامعه شكل می گیرند و گسترش می یابند و به صورت عناصری از فرهنگ، رفتار اجتماعی را شكل می دهند و روان و تفكر انسان با آنها درگیر می شود. آسان كردن كار تفكر و تحلیل عامیانه پدیده ها و علت تراشی ها به جای علت یابی درباره پدیده های طبیعی و فوق طبیعی، سبب اعتقاد به اموری می شود كه برتمام گستره باورها و برنامه های زندگی برخی انسان ها سایه می افكند. از نظر قرآن، جهل، تقلید كوركورانه، تفكر نكردن، و پیروی از خواسته های نفس از عوامل جدی خرافات است. 
اما باید پذیرفت كه هیچ بذری در زمین نامساعد نخواهد رویید. فطرت، طبیعت و امور شبه غریزی در انسان، زمینه اصلی ظهور خرافات است. شاید این سوال پیش آید که فطرت چرا؟ فطرت به عنوان سرچشمه ناب ترین و اصیل ترین باورها، نمی تواند و نباید زمینه رشد آلایش ها و ویروس های خرافات باشد. 
اما همین سرچشمه نیز ممكن است گل آلوده شده جان انسان را به آلودگی شرك آمیزترین و خرافی ترین باورها مبتلا كند. مثلاً فطرت انسان او را به سمت پرستش نیرویی برتر راهنمایی می كند كه یكتا و مدیر و مدبّر است، و قدرتی فراتر از آن وجود ندارد. اگر همین سرچشمه نیاز به پرستش نبود، در طول تاریخ یك انسان پرستش گر نیز پیدا نمی شد، ولی همین احساس نیاز جدی به پرستش زمینه آن شد كه برخی از انسان هاو اجتماعات، ماه، خورشید، دریا و یا انسان های فانی یا برخی از پدیده های مصنوع دست خود انسان را به عنوان معبود جا بزنند. مانند كودكی كه به طور غریزی پستان پرشیر را می مكد، اما نیاز به مكیدن، او را دچار فرعی به نام پستانك می سازد. فطرت خداجویی انسان نیز او را به سوی پرستش بر می انگیزاند، اما انحراف اجتماعی و راهنمایان نادان یا متجاهل، به جای اینكه پستان حقیقت را به دهان او بگذارند، پستانك خرافات را در دهان او نهاده او را ساكت می كنند.

دل دریای من بی تو مرداب است

 

شنبه 13/4/1388 - 11:57 - 0 تشکر 129030

با سلام

خرافه پرستی تو ایران از دوره حکومت مغولان در ایران رواج پیدا کرد نمونه بارزشم سال های حیوانی.

نمیشه گفت خرافه بیماری اونطوری که بعضی از خرافات به آدم امید میدند فکر نکنم بیماری باشند.

زمانی به خرافات رو می آوریم که در مورد یه موضوع گیج و بلا تکلیف میمونیم و نمیدونیم چیکار کنیم!

بله ولی تقریبی هست نمیشه این موضوع رو برای همیشه حذف کرد چه انسان بخواد و نخواد این مسئله همیشه اتفاق میفته.

اکثرا افراد قدیمی بیشتر و در بین نسل جوان هم اونایی که بر پایه اصول قدیمی ها تاکید دارند و یا اینکه جای خالی رو احساس میکنند.

در این مورد توضیح دادم در دوره مغولان این باورها در بین مردم شدت بیشتری گرفت وجود داشت ولی شدتش بیشتر شد.

از ایجاد اولین گروه های انسانی خرافه بوده مثلا نقاشی ها و آثار و الواح گلی و نحوه تدفین مردگان این امر و اثبات میکنه.

با تشکر آنلاکر

گر مرد رهی ، غم مخور از دوری و دیری / دانی که رسیدن هنر گام زمانست
شنبه 13/4/1388 - 12:7 - 0 تشکر 129033

خرافه گرایی از دیدگاه قرآن 

قرآن گرفتن باورهای خرافی را از نسل گذشته تقبیح می كند. یكی از نمونه های آشكار خرافات این است كه چیزهایی را كه نه در عقل و نه شرع، منعی از خوردن و استفاده كردن از آن وجود ندارد، بر خویش تحریم كنیم، خداوند در این زمینه هشدار می دهد كه حلال ها را بر خویش تحریم نكنید. بدی و بدكاری نیز از چیزهایی است كه شیطان انسان را به آن فرا می خواند، تا انسان چیزهایی را كه دستور خدا نیست، به عنوان سخن خدا و فرمان دین بپذیرد؛ چیزهایی كه هیچ دلیل و علمی برای شرعی بودن آن وجود ندارد.

هنگامی كه پیامبران و عالمان ربانی با چنین خرافاتی به رویارویی برخیزند و مردم را از این خرافات برحذر بدارند، پاسخ جاهلانه ای دریافت می كنند: پدران ما چنین كردند، ما نیز همان را انجام می دهیم آیا این توجیه منطقی است؟ حتی اگر پدران آنان از ترازوی خرد استفاده نكرده و راه راست را نیافته باشند:

"یا أیها الناس كلوا ممّا فی الأرض حلالاً طیباً و لاتتّبعوا خطوات الشیطان إنّه لكم عدوّ مبین. إنّما یأمركم بالسوء و الفحشاء و أن تقولوا علی الله مالاتعلمون... و إذا قیل لهم اتّبعوا ما أنزل الله قالوا بل نتّبع ما ألفینا علیه آباءنا أولوكان آباؤهم لایعقلون شیئاً و لایهتدون. و مثل الّذین كفروا كمثل الّذی ینعق بما لایسمع إلاّ دعاء و نداء صمّ بكم عمی فهم لایعقلون" بقره/168ـ171 

"و إذا فعلوا فاحشة قالوا وجدنا علیها آباءنا و الله أمرنا بها قل إنّ الله لایأمر بالفحشاء أتقولون علی الله ما لاتعلمون. قل أمر ربّی بالقسط و أقیموا وجوهكم عند كلّ مسجد و ادعوه مخلصین له الدین كما بدأكم تعودون" اعراف/28و29

آنچه در این آیات قابل توجه است این است كه قرآن این باورها را تنها به این دلیل كه از پدران آنها برای ایشان به میراث مانده نقد و نفی نمی كند، بلكه آن دسته از باورهایی را كه پدرانشان بدون خردورزی داشته اند و به ارث گذاشته اند مورد نقد قرار می دهد، به بیان دیگر قرآن سنت های فرهنگی را تنها به این دلیل كه سنت و امری فرهنگی به جا مانده از نسل گذشته است ناپسند و ناروا نمی شمارد، زیرا نسل امروز می تواند از خوبی ها و روشن بینی های نسل گذشته بهره برده كجی و كاستی های آن را راست و تكیمل كند. آنجا كه میراث فرهنگی گذشته معقول، پذیرفتنی و خردمندانه و فطرت پسندی باشد، هیچ نكوهشی بر آن نیست:

"أم كنتم شهداء إذ حضر یعقوب الموت إذ قال لبنیه ما تعبدون من بعدی قالوا نعبد إلهك و إله آبائك إبراهیم و إسماعیل و إسحاق إلهاً واحداً و نحن له مسلمون" بقره/133

اعتقاد توحیدی نیز می تواند از پدران موحد به فرزندان منتقل شود، با این فرق كه چنین اعتقادی هم خود بر اساس خرد و فطرت استوار است و هم پدران موحّد این باورها را بر اساس تعقل و فطرت پذیرفته و به فرزندان خویش آموزش داده اند؛ همان كاری كه همه پیامبران انجام می دادند، یعنی پیروی از خودشان را فقط با وجود بصیرت روا می شمردند؛ زیرا ملاك درستی باورها و برنامه ها این است كه بر اساس آگاهی و بصیرت باشد، و گرنه از شرك در امان نخواهد ماند: "قل هذه سبیلی أدعو إلی الله علی بصیرة أنا و من اتّبعنی و سبحان الله و ما أنا من المشركین" یوسف/108

دل دریای من بی تو مرداب است

 

شنبه 13/4/1388 - 17:51 - 0 تشکر 129125

مرسی از دوستای خوبم goolha,unloker,rozgol

ممنون که به این بحث توجه لازم رو دارید.اما از همه دوستان میخوام فقط در مورد سرتیتری که برای هر دفعه تعیین میشه اگر مطلب یا نظر یا تجربه ای دارن ارائه بدن تا بحثمون نظم و روال خودش رو حفظ کنه و با سازماندهی بهتری پیش بریم.

از همراهی و همکاری همگی ممنونم (:

-----------------------------------------------------------------

"یاد خدا آرامبخش قلبهاست"

مدیریت انجمن روانشناسی

anjoman.ravanshenasi@tebyan.org

----------------------------------------------------------------

شنبه 13/4/1388 - 19:8 - 0 تشکر 129147

به نام خدا سلام

آرسو ، حاضر

نگین جان موضوع خوبیه . این خرافاتی که خط آخر نوشتی من فقط همون نحسی 13 رو شنیده بودم . بقیش ناآشناست برام  از این به بعد دقت کنم به این موارد .

الان باید به خرافات از کجا ناشی میشود جواب بدم ؟

خب منم میخواستم همینایی که نوشتی رو بگم . برای آرامش کاذبی که ایجاد می کنه ممکنه به خرافات پناه ببریم . اما گاهی هم استرس ایجاد می کنه .

بعد ممکنه ما تو یه روز همش بد بیاریم . دنبال یه دلیل می گردیم تا همه چیو نسبت بدیم به اون . مثلا من هر وقت موش میدیدم امتحانمو خوب میدادم اما گربه نه ! گاهی هم برعکس میشد . بعدا به این نتیجه رسیدم که به هیچ کدوم از اینا ربطی نداره .

شاد باشین

شنبه 13/4/1388 - 23:33 - 0 تشکر 129193

سلام

الان سرتیترتعیین شده كجاست؟؟

هوووم؟؟

یاحق

دعا میكنم كه خداازتو بگیرد،هرآنچه كه خداراازتو گرفت...دكترعلی شریعتی

    

 

يکشنبه 14/4/1388 - 10:37 - 0 تشکر 129272

باریکلا به آرسوی عزیز که همیشه حاضره.یه مثبت گرفتی .مثبتات 3 تا بشه یک نمره به پایان ترمت اضافه میکنم

همونطور که خودتم اشاره کردی وقتایی که استرس داریم وقتایی که برای سوالامون جوابی پیدا نمیکنیم و احساس میکنیم کنترل محیط اطرافمونو از دست دادیم ناخوداگاه به سمت اینجور خرافات گرایش پیدا میکنیم.حالا ممکنه واقعیت بطور شانسی با اونی که ما تو ذهنمون ساختیم جور دربیاد مثل همون موش و گربه ای که گفتی.دیگه مطمئن میشیم که بین اتفاقات خوب و بد و چیزایی که تو ذهنمون ساختیم واقعا رابطه ای وجود داره.

اتفاقا در مورد موش و گربه هم یه چیزای جالبی داریم که در ادامه توضیحشو میذارم.

پنجره خیال عزیز در پایان پست بالایی مشکی  نوشتم :انواع و اقسام خرافات.

قراره در این مورد یه سری اطلاعات داشته باشیم.مرسی از توجهت.

-----------------------------------------------------------------

"یاد خدا آرامبخش قلبهاست"

مدیریت انجمن روانشناسی

anjoman.ravanshenasi@tebyan.org

----------------------------------------------------------------

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.