سلام به شاعرای گل تبیانی
مدتیه خیلی دوست دارم 2 تا سوال از شما عزیزان بپرسم
1-در چه شهری سکونت دارید؟
2-آیا در کلاس های انجمن شاعران شهر خود شرکت می کنید؟
اگر جواب بدهید خیلی لطف کرده اید
با تشکر(عضو جدید انجمن)فانوس شب
من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم ماند
به اميدي که تو فانوس شب من باشي
براي سلامتي و ظهور امام زمان(عج) صلوات ختم کنيد.
کل آیتم ها 16
سَلَامٌ قَوْلًا مِن رَّبٍّ رَّحِیمٍ
مرحبا طایر فرخ پی فرخنده پیام...خیر مقدم ..چه خبر راه کجا یار کدام؟
خوش اومدید فانوس شب عزیز
من یه سوال به این سوالات اضافه میکنم
دوستان شاعرمون تخلصی هم که برای خودشون در نظر دارند بنویسند
من خیلی شاعر نیستم...
نوشته هام بیشتر نثر منثور میشه تا شعر..
ولی سوالات رو پاسخ میدم
1. تهران
2. خیر شرکت نکردم
نمونه ای از شعرم رو اینجا ببینید
موفق و پاک باشید
باید بروم در خلوت سرخ
تا بتوانم ترانه ی آگاهی بخوانم
و خدا است تنها پناهم
خلوت، تولد حقیقتم خواهد شد
سلام حس غریب عزیز
ممنون از اینکه به سوالم جواب دادی و فکر می کنم دونستن تخلص شاعرای تبیانی کار قشنگ و هوشمندانه ای باشد.
خیلی شکسته نفسی کردید اتفاقا تصویر سازی و روان بودن شعرتون خیلی جلب توجه می کنه اگه نثرتون اینه شعراتون که لابد محشره!!!!
بازم ممنون از اینکه جواب دادید راستی اگه انجمن شاعران تهران محیط سالمی داره رفتن به اینجور محافل باعث رشد شعر می شه.
همه دنیا در حکم یه دوربین عکاسی است لبخند بزنید !!
با سلام
اولی بابل
دومی نه همین تو تبیانم
سومی که حس غریب پرسیدند ندارم و هنوز بهش فکر نکردم ولی اسم دفتر اولمو گذاشتم غم نامه.
با تشکر آنلاکر
سلام unloker عزیز
ممنون که به این سوال جواب دادی.
مشتاقم که از غم نامه شعر بخونم حتما شعرای قشنگی سرودید.
برام جالب شد نه شما و نه حس غریب عزیز در انجمن شاعران شرکت نمیکنید نمیدونم محیطش رو خوب نمیدونید یا علت دیگه ای داره.
امید وارم موفق باشید.
سلام
البته من نمیدونم جز دسته ی گلش هستم یا نه
1-اصفهان
2-بله،در كلاس های مختلفی شركت كردم
اما الان فقط دریك كلاس شركت میكنم كه خوشبختانه باوجود استاد همیشه خوبم،تونستم پیشرفت كنم
3-از تخلص خوشم نمیاد زیاد...خداراچه دیدی....شاید روزگاری مانیزذو التخلص میشویــــــم
در پناه حق
دعا میكنم كه خداازتو بگیرد،هرآنچه كه خداراازتو گرفت...دكترعلی شریعتی
سلام پنجره ی خیال عزیز
حتما گلی. چون مخاطبای من تو تبیان همه گل اند.
شما اولین نفری هستی که کلاس های مختلف را شرکت کردی و رسما استاد داری.
ولی مثل من و بقیه تخلصی انتخاب نکردی.
موفق باشی.
دوست عزیز فانوس شب من تو یه تاپیک به اسم انجمن بزرگ شاعران کوچک اشعاری که نوشتم و قرار میدم میتونید برید اونجا بخونید و یا نظر بدید اینم آدرسش
http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=17257&threadID=77451&forumID=452
شعراتون رو خوندم جسارتا نکاتی که در مورد هر کدام به نظرم رسید برایتان می نویسم امیدوارم نقد صریح من احساس شاعرانه ی شما را جریحه دار نکند........
شعر اول(این حال مرا...)
من متوجه نشدم قالبش چیه فکر کنم قافیه ها درست نباشند و نکته ای که باید در این شعر مد نظرتون باشد این است که تصویر سازی باعث زیبایی شعر است ! شعر های منزوی و کتاب "باد روسری را تکان می داد"از "مهدی فرجی" به پخته تر شدن خیال کمک می کند.
شعر دوم (شب بود ...)
.مهمانی" ردیف سختی است که در بسیاری از ابیات جا نیفتاده است به نظرم بهتر است شعرهای قیصر امین پور را بخوانید چون برای قوی شدن زبان شعر فوق العاده است
شعر سوم(باز عطش درون...)کلماتی چون "کین طریق همی هان و..."کلماتی قدیمی هستند که ما جز در شعرهای تاریخی-آن هم به ندرت-مجاز به استفاده از آن ها نیستیم و باید به زبانی که حرف میزنیم شعر بسراییم فراموش نکنید شعر باید عوام فهم و خواص پسند باشد با خواندن شعرهای قیصر ان شاءالله مشکل برطرف می شود.
شعر چهارم (دل برای ذره ای...)مشکل وزنی دارد مخصوصا بیت چهارمش . زبانش قدیمی است اگر می خواهید شعرتان مورد قبول واقع شود هرگز و هرگز! "ز" را به جای" از" به کار نبرید-بیت سوم-
دو شعر آخر(مادرم شب را و دلم خوش بود...)
به شدت اشکال وزنی دارند. رشته و میزان تحصیلات شما را نمی دانم ولی آسانترین راه برای حل مشکل وزنی مطالعه ی عروض و قافیه ی پیش دانشگاهی است و اگر میخواهید گوشتان عروضی شود شعرهای کلاسیک زیاد مطالعه کنید.
باز هم امید وارم مرا ببخشید. من خودم تازه کارم و تا مدتی قبل زبان شعرم قدیمی بود که با خوندن شعرهای قیصر برطرف شد هر چه زودتر برای این مسئله اقدام کنید زودتر و آسون تر حل میشه .
این شعر اولین شعر عاشقانه ی من و اولین شعری است که مشکل قدیمی بودن زبانم تا حدودی حل شده خوشحال می شوم اکر نقد بفرمایید=
دل برای تو و عشقت نگران است هنوز
اشک از دیده ی من آب روان است هنوز
کاش چشمان تو دست از سر من بر می داشت
رود پر آتش آن در جریان است هنوز
گرچه از پچ پچ این حادثه دنیا پر بود
باورت می شود این راز نهان است هنوز؟
طالع من و شما لایق خوشبختی بود
این میان کار فلک حدس و گمان است هنوز
بلبل قصه ی ما هم به گلستان نرسید
قسمتت فکر کنم فصل خزان است هنوز .
با تشکر از unloker
بخندیم ، امّا سرمایه خنده ما، گریه دیگران نباشد."استاد محمد تقی جعفری"
salam , man shaer hastam ama hanuz ozve anjoman nashodam , ghazalet kheili khub bud behet tabrik migam , omidvaram ruz be ruz behta va behtar beshi . movafagh bashi . shaere shab hastam .... !
سلامpejman_skyعزیز
این نظر لطف شماست وگرنه شعر من قابل تعریف نبود...
برام جالب شد!علت خاصی داره که در هیچ انجمنی شرکت نکرده اید؟
امیدوارم هر چه زودتر انجمن مناسبی پیدا کنید و در عرصه ی شعر هر چه بیشتر بدرخشید.
خیلی دوست دارم شعرهای شما را بخوانم و مشتاقم بدانم شما اهل کدام شهر هستید(چون هر شهر امکانات بالقوه ی خاص خود را دارد)
موید باشید