وقتی که «اعتدال» نباشد، دوام نیست
آمد ز راه، دولت مردی فراجناح
احزاب جمله کاسه به دست اند و سهم خواه
ما هم به سهم اندک خود قانعیم، اگر
پولی دهند، شعر نگوییم هیچ گاه
تا هست سوژه واژه ی جذاب «اعتدال»
من با «کلید و قفل» ندارم سر مزاح !
با اعتدال آب و هوا خوب می شود
از زیر خاک سبز شود سبزه و گیاه!
اوضاع کشت و کار شود باز روبراه
خندان روی درخت شود پسته، قاه قاه !
با اعتدال باغ و گلستان شود جهان
افراط سرشکسته و تفریط روسیاه
در خاور میانه شود صلح برقرار
دیگر نیاز نداریم بمب یا سلاح
او عضو خانواده عدل و عدالت است
امّا خلاف آن دو، متین است و سر براه!
با اعتدال ارز و طلا رام می شوند
افتد فشار مَسکَن و دارو رسد ز راه
نه!، شعر من هنوز به پایان نیامده
مانده هنوز تا سر «فرهنگ» بی کلاه!
فرهنگ اعتدال، نبود دخالت است
تنها نظارت است و حمایت$$به اصطلاح!
از دست و پای اهل هنر بند وا شود
چرخد قلم به صفحه تدبیر دل بخواه
صدها سفیر، آنور این آب خاک می خورند!
سرمایه های ملّی ما در زمان شاه !!
فرهنگ باید از قفس خود رها شود
با هرج و مرج نگیرد کس اشتباه
ای آن که ادعای مدام تو نوکریست
نوکر شود رئیس، به بار آید افتضاح
وقتی که «اعتدال» نباشد، دوام نیست
حالا هزار تا پروژه هِی کن افتتاح !
http://topdata.ir/?cat=7253
گرداوری: تاپ دیتا