همانگونه که جسم انسان برای زنده بودن و ادامه حیات ة نیار به روح دارد و جسم بدون روح سرد است و پژمرده ، زندگی زناشویی نیز برای سعادت و شادابی و با ثمر بودن و پویایی ، نیاز به روح دارد و روح آن عشق و محبت است و زندگی بدون آن ، مانند جسم بی روح می باشد .
عشق کیمیای سعادت است و به دلهای افسرده و ناامید ، نشاط و امید می دهد و سردیها را به گرمی و حرارت تبدیل می کند .
اگر عشق و محبت ، بر زندگی حاکم باشد و زن و شوهر یکدیگر را از صمیم قلب دوست داشته باشند ، بسیاری از مشکلات آسان می شود و اصلا مشکل بحساب نمی آید ! وقتی عشق و علاقه باشد ، زن و شوهر عینک زیبا بینی بر چشمان خود می زنند و هرچه می بینند خوبی و زیبایی است و با کم و کاستی های هم می سازند حتی ممکن است عیبهای یکدیگر را هم زیبا ببینند !
زن و شوهر می خواهند یک عمر درکنار هم زندگی کنند و در طول این زندگی ، سختی ها و دشواریهای فراوانی که لازمه زندگی این دنیاست ، پیش خواهد آمد. اگر از ابتدای زندگی ، علاقه و محبت نیرومندی میان زن و شوهر وجود داشته باشد می توانند تا آخر مسیر ، دوشادوش هم پیش بروند و به سر منزل سعادت برسند .
دو نوع عشق و علاقه وجود دارد :
1- عشقهای هوسی و شهوانی : که بر اساس هوس و جاذبه های جنسی و کششهای شهوانی می باشد . این نوع عشق ، هرچند که در انتخاب همسر و زندگی مشترک لازم است و حتما باید وجود داشته باشد ، اما به تنهایی کافی نیست زیرا پس از گذشت چند صباحی از زندگی مشترک ، شهوتها و هوسها فروکش خواهد کرد و جاذبه های اولیه جنسی به تدریج کم رنگ می شوند و با افزایش سن و بچه دار شدن ...طراوت جوانی کم خواهد شد و چهره و اندامها ، آن شکل قبلی خود را از دست خواهند داد و آن وقت است که دیگر انگیزه نیرومندی برای استمرار سعادتمندانه زندگی وجود نخواهد داشت . درصورتیکه عشق و علاقه زندگی باید آنچنان نیرومند باشد که در همه مراحل زندگی ، دوام آورد و بتواند بنا را پا برجا و مستحکم نگه دارد و این نوع عشق ، به تنهایی چنین توانی را ندارد.
2- عشقهای متعالی : در این نوع عشق ، علاقه انسان بر مبنای ارزشهای متعالی شکل می گیرد و در حقیقت احساس عاطفه و محبت نسبت به یکدیگر و صفا و صمیمیت و اتحاد دو روح است.
در زندگی زنا شویی هر دو نوع عشق ، لازم است و هر کدام به تنهایی کافی نیست . استاد شهید مطهری می فرماید :
«احساسات انسان انواع و مراتبی دارد . برخی از آنها از مقوله شهوت و مخصوصاً شهوت جنسی است و از وجوه مشترک انسان و سایر حیوانات است .... از مبادی جنسی سرچشمه می گیرد و به همانجا خاتمه می یابد . افزایش و کاهشش بستگی زیادی دارد به فعالیتهای فیزولوژیکی دستگاه تناسلی و قهراً به سنین جوانی . با پا گذاشتن سن از یک طرف ، و اشباع وافر از طرف دیگر کاهش می یابد . منتفی می گردد.....
انسان نوعی دیگر احساسات دارد که از لحاظ حقیقت و ماهیت با شهوت مغایر است . بهتر است نام آنرا عاطفه و یا به تعبیر قرآن مؤدت و رحمت بگذاریم .... در قرآن کریم رابطه میان زوجین را با کلمه مؤدت و رحمت تعبیر می کند و این نکتة بسیار عالی است . اشاره به جنبه انسانی و فوق حیوانی زندگی زناشویی است . اشاره به اینست که عامل شهوت تنها رابط زندگی زناشویی نیست . رابط اصلی ، صفا و صمیمیت و اتحاد دو روح است ... »