• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن قرآن و عترت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
قرآن و عترت (بازدید: 23795)
دوشنبه 10/5/1390 - 13:15 -0 تشکر 346390
"شرح و تفسیر دعای مكارم الاخلاق"

 

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یا بقیة الله الاعظم

سلام

 

حلول ماه مبارك رمضان را به همه شما مهمانان ضیافت الهی تبریك می گویم
و از همه شما خوبان التماس دعا دارم.

 

 

 

 

 

مکارم اخلاق همان اخلاق خوب و حسن می‌باشد که از انسان سر ‌زده و انسان در مقابل انجام آن کارها مورد ستایش قرار گرفته و ثواب نیز خواهد برد. با این توضیح که مکارم جمع مکرمه به معنای کریمه و پسندیده و اخلاق نیز جمع خلق به معنای ملکه نفسانیه است که از آن فعل و کار به سهولت و بدون دیدن و تفکر در مورد آن کار از انسان صادر می‌شود با این بیان که دو نوع اخلاق داریم یکی اخلاق زیبا و پسندیده که حسن خلق نامیده می‌شود و دیگری اخلاق قبیح ومذموم که خلق سیئه نامیده می‌شود.

دعای معروف مکارم الاخلاق بیستمین دعا  از صحیفه سجادیه می‌باشد  كه در آخر مفاتیح الجنان هم آمده است.این دعا یک
برنامه انسان سازی است که خلقیات کریمه و سجایای انسانی را بیان فرموده است، اگر کسی بتواند آن طوری که شایسته است به عمق معنا و مفهوم این دعا پی ببرد و آنها را به عمل بگیرد طبق فرموده امام سجاد علیه السلام به مقام رفیع انسانیت نایل می‌گردد.

این دعا از سی قسمت تشکیل شده که هر قسمت با درود بر محمد و آل محمد شروع ‌گردیده و با در خواستهایی که هر کدام اخلاق پسندیده می‌باشد دنبال می گردد و همه آن سی قسمت مضمونشان درخواست توفیق الهی  می‌باشد"موضوعات و درخواستهایی که در این سی فراز آمده بدین ترتیب می‌باشد:


ایمان کامل ، بهترین عمل، تکمیل نیت، وسعت رزق، بی اعتنایی به ثروت مال اندوزان، توازن بین جسم و روح پایداری در راه حق، درخواست طول عمر مشروط، اصلاح خصلت ناپسند، درخواست تبدیل حسد به مودت، تبدیل دشمنی نزدیکان به دوستی، درخواست دستی توانا در مقابل ظالم، درخواست رفع خدعه مکاران، رد عیب جویی به خواهان گسترش عدل، درخواست رزق در کهنسالی، درخواست دفع ستم دیگران به حریم آمرزش الهی وارد شده، درخواست سخن گفتن در هدایت مردم و پیمودن راه برتر، درخواست پیروزی قیامت و عوامل استخلاص نفس، درخواست کفایت از عیب جویی مردم و دفع عوامل ضرر و زیان، درخواست تاج لیاقت وگشایش مالی، برکناری از اسراف و مصونیت از تباه شدن رزق، درخواست قضا حوائج، درخواست پایان عمر با عفو الهی، به یاد خدا بودن در تمام مواقع ، برترین درود خدا بر پیامبر، درخواست حسنه دنیا و آخرت و مصونیت از عذاب.

 

 

 

مرحوم محمد تقی فلسفی این دعای شریف را شرح كرده اند،كه در سه جلد با عنوان "شرح و تفسیر دعای مكارم الاخلاق" چاپ شده است.برای شادی آن مرحوم صلوات و فاتحه ای نثار كنیم.

 

در راستای ویژه برنامه انجمن قران وعترت در رمضان 90 كه goolha  گرامی مسولیت هماهنگی آن را به عهده گرفته اند؛من در این مبحث به یاری خدای متعال متن این دعای شریف و شرح آن را به مرور می آورم.انشاءالله در این ماه مبارك رمضان كه فرصت مغتنمی برای خود سازی است،بتوانیم از مضامین بلند این دعا درسهایی اخلاقی بیاموزیم و در زندگی خود به كار بندیم.

 

 دعای مكارم الاخلاق را بشنوید

 

این بحث و آثار نیك به جای مانده از آن را تقدیم می كنم به مولایم مهدی روحی لتراب مقدمه الفداه

 

 

 

خدا كند آقایمان همین ماه ظهور كنند تا نماز عید رابه امامت ایشان به جا بیاوریم

و عید فطرمان عید در عید شود.

 

اللهم عجل لولیك الفرج

(جلد ۱)

 

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

يکشنبه 23/5/1390 - 5:36 - 0 تشکر 352310


بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیك یا صاحب الزمان
سلام؛طاعات قبول



3- بَلِّغْ بِإِیمَانِى أَكْمَلَ الْإِیمَانِ وَ اجْعَلْ یَقِینِى أَفْضَلَ الْیَقِینِ،


بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
به خواست خداوند، موضوع بحث در سخنرانى امروز شرح این دو جمله از دعاى شریف ((مكارم الاخلاق )) است : اول راه نیل به ایمان كامل و دوم قدر و منزلت ((یقین )) در اسلام . مطالعه در آیات الهى و دقت در نظام منظم آفرینش ما را به وجود خداوند دانا و حكیم ، مؤ من و معتقد مى نماید ولى باید توجه داشت كه تنها اعتقاد به وجود آفریدگار، ایمان كامل نیست . بلكه لازم است اندیشه و افكار ما و همچنین گفتار و رفتار ما بر وفق رضاى حضرت بارى تعالى باشد تا به مقام شامخ ایمان كامل نایل شویم ، و براى شناخت رضاى او باید نسبت به تمام آنچه رسول گرامیش از راه وحى الهى فراگرفته و به مردم ابلاغ نموده است عقد قلبى داشته باشیم و بر طبق آنها عمل نماییم . راه وصول به ایمان كامل در حدیثى از امان موسى بن جعفر علیهما السلام ارئه شده است :
عن الكاظم علیه السلام قال : وجدت علم الناس فى اربع : اولها ان تعرف ربك و الثانى ان تعرف ما صنع بك والثالث اءن تعرف ما اراد و الرابع ان تعرف ما یخرجك من دینك (50)
در بعضى از كتب ، این حدیث از امام صادق (ع) هم نقل گردیده است . اما ترجمه حدیث :
موسى بن جعفر علیهما السلام مى فرماید: من علم مردم را در چهار چیز یافته ام : اول آنكه خدایت را بشناسى ، دوم آنكه بدانى در تو چه صنایعى را به كار برده ، سوم آنكه بدانى در آفرینش تو چه اراده اى داشته ، چهارم آنكه بدانى چه چیز ترا از دینت بیرون مى برد. مى توان گفت : كه این چهار علم ، چهار آگاهى و معرفت واجب است كه تمام مردم دینا در همه ادوار باید فراگیرند و عملا از آنها استفاده كنند تا بتوانند خویشتن را انسان بسازند و زمینه سعادت ابدى و كمال واقعى خود را مهیا نمایند.

50- بحار، (چاپ جدید)، ج 75، ص 328.




اللهم عجل لولیك الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

يکشنبه 23/5/1390 - 7:23 - 0 تشکر 352331

بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیك یا بقیة الله الاعظم

اولها ان تعرف ربك
علم اول ، معرفت بارى تعالى و ایمان به وجود خالق حكیم است . شناخت خداوند به صورت معرفت فطرى با سرشت تمام انسانها آمیخته و بیشتر مردم جهان در تمام ادوار با كشش آن معرفت متوجه آفریدگار شده و به الهیون پیوسته اند، اما این ایمان آن نیست كه بتنهایى در انسان ایجاد مسئولیت كند و به انجام وظایف انسانیش وادار سازد. این ایمان آن نیست كه پیمبران الهى فقط براى آن مبعوث شده باشند و در پیشبردش با خطرات عظیم مواجه گردند و بعضى از آنان ، سرانجام ، حیات خود را براى آن از دست بدهند. این ایمان فقط مى تواند شخص مؤ من را از صف مادیون جدا كند و در صف الهیون قرار دهد. ایمان مورد نظر پیمبران الهى آن ایمانى است كه حس مسئولیت را در نهاد انسانها بیدار مى كند و آنان را بر نیك و بد اعمال خویش ‍ مكلف و مواخذ مى سازد، نه تنها آنكه با مطالعه در آیات الهى و نظام حكیمانه خلقت ، تنها به آفریدگار حكیم مؤ من شوند ولى منفعل از كنار آن ایمان بگذرند و كمترین اثر علمى در آنان نگذارد. ایمانى كه رسول معظم اسلام بر آن مبعوث گردیده و ماءموریت دارد مردم را بر طبق آن بسازد ایمانى است كه قرآن شریف درباره كسانى كه واجد آن گردیده و از آن عقیده مهم برخوردارند فرموده است :
انما المومنون الذین اذا ذكر الله و جلت قلوبهم (51)
مردمان با ایمان و پیوستگان واقعى به قرآن كسانى هستند كه وقتى نام خدا ذكر مى شوند از ابهت و عظمت بارى تعالى دلهاى آنان مى لرزد و دچار حالت خشیت درونى مى گردند. این ایمان است كه مردم را از گناه و سرپیچى باز مى دارد و آنان را به صراط مستقیم سوق مى دهد و وادارشان مى كند كه اوامر الهى را بى چون و چرا به كار بندند و كوچكترین ظلم و ستمى را درباره بندگان خدا روا ندارند. براى نیل به ایمان انسان ساز و دست یافتن به چنین عقیده مقدسى آدمى باید از مرحله اول علم چهارگانه اى كه حضرت موسى بن جعفر فرموده است بگذرد و به مرحله دوم آن برسد و در این مرحله عقل خود را به كار اندازد و در خویشتن مطالعه نماید.

51- سوره 8، آیه 2.
اللهم عجل لولیك الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

يکشنبه 23/5/1390 - 7:34 - 0 تشکر 352333

بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیك یا مولای یا صاحب الزمان

والثانى ان تعرف ما صنع بك .
علم دوم آن است كه بدانى آفریدگار بزرگ در وجود تو چه صنایعى را به كار برده و چه ودایع گرانقدرى را به تو سپرده و تو را واجد چه سرمایه هاى عظیمى ساخته است . علم دوم ، آن علمى است كه آدمى را از خواب غفلت بیدار مى كند، پرده ناآگاهى و بى خبرى را مى درد، انسان را به وادى دیگرى مى برد و وامى دارد كه آدمى در كتاب خلقت خود دقت كند و خویشتن را به قدر قابلیت و لیاقت خود بشناسد. در علم دوم ، آدمى متوجه این نكته مى شود كه من و جمیع حیوانات و كلیه جهان هستى مخلوق آفریدگار حكیم ، خداوند به من و همه حیوانات و كلیه جهان هستى مخلوق آفریدگار حكیمم ، خداوند به من و همه حیوانات برى و بحرى صفات و تمایلات حیوانى از قبیل : شهوت و غریزه جنسى ، غضب ، حب خواب و میل به استراحت ، حب غذا، حب اولاد، حب ذات ، حس دفاع ، انتقامجویى ، تفوق طلبى و برترى خواهى و دیگر تمنیات حیوانى را بخشیده است .
تمام این صفات ، مشترك بین حیوانات و انسان است ، ولى در كنار این صفات حیوانى خداوند به انسان عقل و هوش سرشار داده ، وجدان اخلاقى و تمایلات عالیه انسانى عطا فرموده ، آزادى عمل وقدرت تكامل نامحدود بخشیده ، نطق و بیان براى شرح افكار خود به او ارزانى داشته ، و این جهان با عظمت و محتویات كره زمین را محكوم و مقهور و مسخره او ساخته ، این انسان قدرى كه فكر كند از خود مى پرسد كه آیا همه سرمایه را بى حساب به من داده ، آیا لغو و بیهوده اینقدر مرا مهم ساخته ، آیا ممكن است در این جهان منظم ، من یك عضو زاید و بى حسابى باشم كه در خلقت من دقت نشده باشد، هرگز! بلكه او داراى عقل و تفكر است و خداوند درباره انسانى كه داراى خرد است و تعقل مى كند فرموده :
ان فى خلق الیموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار لآیات لاولى الالباب . الذین یذكرون الله قیاما و قعودا و على جنوبهم و یتفكرون فى خلق السماوات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا(52)
در آفرینش آسمان و زمین و اختلاف شب و روز آیاتى است براى صاحبان عقل و درایت ، آنانكه در حال قیام و قعود و در حالى كه به پهلو دراز كشیده اند به یاد خدا هستند، در خلقت آسمانها و زمین مى اندیشند و مى گویند: بارالها این ساختمان عظیم خلقت را باطل و بیهوده نیافریدى .
خرامیدن لاجوردى سپهر
همى گرد گردیدن ماه و مهر
مپندار از روى بازیگریست
سراپرده اى اینچنین سرسریست
در این پرده یك رشته بیكار نیست
سر رشته را برما پدیدار نیست
نه زین رشته سر مى توان تافتن
نه سر رشته را مى توان یافتن
انسان عاقلى كه مى گوید: پروردگارا! خلقت آسمانها و زمین بى حساب نیست ، این انسان عاقل چطور مى تواند بگوید خلقت من با این مزایا و سرمایه هاى پر ارزش بى حساب است ، چطور مى تواند به این مطلب تفوه كند كه خداى خالق فرموده است :
خلق لكم ما فى الارض جمعیا(53)
سخر لكم مافى السموات و ما فى الارض جمیعا(54)
من تمام محتویات زمین را براى شما آفریده ام و همه آنچه را كه در آسمانها و زمین است براى شما مسخر و مقهور ساخته ام ، تفوه كند به اینكه این انسان لغو آفریده شده ، هرگز این سرمایه ها بیهوده به وى داده شده است ، هرگز. باید قدم به قدم روى هر سرمایه اى دقت كند و روى هر یك از ودایع الهى فكر كند و دنبال هر فكرى به مسولیتى متوجه گردد و خود را براى صراط مستقیم و پیمودن راه سعادت آماده نماید.
در این موقع ، علم سوم آغاز مى شود كه موسى بن جعفر علیهما السلام فرموده :
و الثالث ان تعرف ما ارادمنك

52- سوره 3، آیه 191.
53- سوره 3، آیه 191.
54- سوره 45، آیه 13.

اللهم عجل لولیك الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

يکشنبه 23/5/1390 - 7:59 - 0 تشکر 352334

بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیك یا عین الله الناظرة

در این موقع ، علم سوم آغاز مى شود كه موسى بن جعفر علیهما السلام فرموده :
و الثالث ان تعرف ما ارادمنك
علم سوم این است كه آدمى بداند خداوند از خلقت انسان چه اراده فرموده و از او چه مى خواهد. اگر مقصود بارى تعالى را درك نماید و به هدف حكیمانه ذات اقدس الهى پى برد آن وقت وارد شاءن اساسى انسانیت مى شود، خود را در اعمال خویش مسئول مى یابد و باید آن خطى را بپیماید كه خدا اراده فرموده و از وى خواسته است .
شناخت اراده الهى در مورد انسان جز به وحى بارى تعالى و اخبار ذات اقدس او نمى شود، یعنى ما اگر بخواهیم بدانیم كه خدا در خلقت ما چه اراده دارد و از ما چه مى خواهد باید خودش بفرماید و باید از راه وحى به ما الهام نماید. اگر انسان بزرگى ، خود لایق مقام نبوت است و خداوند وحى خود را براى او مى فرستد او از راه وحى الهى وظیفه خود را تشخیص مى دهد و اراده خدا را درباره خودش مى یابد. اما مردمانى كه داراى این صلاحیت نیستند و وحى الهى مستقیما بر آنان نازل نمى شود ناچار براى شناخت اراده الهى باید به انبیا مراجعه نمایند و از راه پیمبران به اراده خدا پى ببرند و دستورهاى بارى تعالى را از فرستادگان خدا بگیرند، و این برنامه در طول قرون متمادى در بین نسلهاى مختلف بشر در سراسر كره زمین معمول بوده و هر قومى پیمبرى داشته كه خداوند به وسیله او اراده الهى و مقصود حكیمانه خود را در خلقت بشر، به آنان انسانها ابلاغ فرموده است .
این منطقى است كه در مواقعى ، بعضى از صحابه ائمه معصومین علیهم السلام در مقام احتجاج با بعضى از مخالفین خود بحث نموده و از آن راه به هدف تعلیم و تربیت دینى رسیده اند. یكى از آن افراد، مرد عالم و دانایى است به نام منصور بن حازم . او از اصحاب امام صادق (ع) است و در مقام مناظره با گروهى از همین منطق استفاده نموده ، با آنان بحث كرده و سپس گفته خود را براى امام صادق (ع) شرح داده و مورد تاءیید قرار گرفته است . منصور حازم به امام عرض كرد:
قلت : من عرف اءن له ربا ینبغى له ان یعرف لذلك الرب رضى وسخطا و انه لایعرف رضاه وسخطه الا بوحى اورسول ، فمن لم یاته الوحى فقد ینبغى له ان یطلب الرسل ، فاذا لقیهم عرف انهم الحجه و ان لهم الطاعه المفترضه (55)
من به آنان گفتم كسى كه مى داند خداوند او را آفریده و ذات اقدس الهى مالك اوست باید بداند و سزاوار است بداند كه براى آن مالك و خالق خشنودى و خشمى است و اینكه رضا و سخطش جز از راه وحى نازل نمى شود شایسته است از پى رسولان الهى برود و اراده بارى تعالى را از گفته آنان بفهمد و در مقام عمل به كار بندد. موقعى كه فرستادگان خدا را ملاقات مى كند از راه شواهد و دلایلى كه در آنها و در سخنان آنها است متوجه مى شود كه اینان حجت الهى هستند و اطاعتشان بر مردم واجب و لازم است . آن كس كه فرستاده خدا را شناخت و به وى ایمان آورد باید بدون قید و شرط مطیع اوامر او باشد و تعالیمش را بدون چون و چرا به كار بندد، زیرا اطاعت از او اطاعت از خداوند است و دستورهایش چیزى جز اراده و خواسته حضرت بارى تعالى نیست .
قرآن شریف مى فرماید:
من یطع الرسول فقد اطاع الله (56)
كسى كه رسول خدا را اطاعت كند بى گمان خدا را اطاعت نموده است ، اطاعت از پیغمبر اطاعت از اراده الهى است و اطاعت از اراده الهى موجب نیل به كمال ایمان است و این همان است كه امام كاظم (ع) فرموده :
و الثالث ان تعرف ما اراد منك
سومین علمى كه بشر باید بشناسد و بداند این است كه عارف شود كه خداوند آفریدگار از خلقت او چه اراده فرموده است . قرآن شریف كه هم اكنون در دست ماست حاوى اراده هاى الهى در شئون مختلف براى سعادت بشر و نیل به كمال انسانیت است . اما لازم است نكته اى همواره مورد توجه باشد و آن نكته این است كه پروردگار عالم اراده خود را به صورت آیاتى فرستاده كه بیان پیغمبر لازم بود آنها را توضیح دهد، فرموده :
اقیموا الصلوه (57)
اما نماز چیست ؟
اتوا الزكوه (58)
چقدر زكوه داده شود؟
و از چه چیزهایى زكوه پرداخت گردد، و امثال آن . و لذا در قرآن شریف ، خداوند به پیغمبرش فرموده است :
و انزلنا الیك الذكر لتبین للناس مانزل الیهم (59)
ما قرآن را بر تو نازل نمودیم تا آنچه را كه خداوند به منظور تبیین اراده خود، بر مردم فروفرستاده است براى آنان بیان كنى و توضیح دهى .
در حیات پیشواى گرامى اسلام ، مبین كتاب وحى ، شخص رسول اكرم صلى الله علیه و آله بود. براى اینكه بعد از آن حضرت حجت بر مردم تمام باشد و مسلمانان در شناخت اراده الهى دچار حیرت نشوند، به موجب روایات بسیارى كه تمام علماى عامه و خاصه ، با مختصر تفاوتى در عبارت ، از آن حضرت نقل نموده و در كتب خود آورده اند تبیین كتاب وحى را به عهده اهل بیت معظم خود، كه عالم به دقایق دستورهاى الهى هستند، گذارد و مردم را متوجه آنان نمود. از جمله آن احادیث ، این روایت شریف است :
عن النبى صلى الله علیه و آله قال : انى مخلف فیكم الثقلین : كتاب الله و عترتى اهل بیتى لن تضلوا ما تمسكتم بهما و انهما لن یفترقا حتى یردا على الحوض (60)
من دو امانت سنگین را بین شما به جاى مى گذارم : یكى كتاب خداست و آن دیگر عترتم یعنى اهل بیتم ، مادامى كه به این دو متمسكید از گمراهى مصونید و این دو از هم جدا نمى شوند تا در كنار حوض به من وارد گردند.
شناخت اراده الهى در خلقت بشر، علوم سوم است كه در حدیث امام كاظم (ع) ذكر شده . اگر كسى اراده بارى تعالى را از راه قرآن شریف كه وحى الهى است تشخیص دهد و بر طبق آن عمل نماید به ایمان كامل نایل مى گردد، ولى باید هوشیار بود و توجه داشت ، چه هواى نفس در هر انسانى دشمنى است بسیار قوى و خطرناك ، آدمى را از صراط مستقیم منحرف مى كند، نه تنها راه كمال ایمان را به روى انسان مى بندد، بلكه ممكن است ایمان را برباید و آدمى را بى دین سازد. جمله چهارم حدیث امام كاظم (ع) ناظر به همین مطلب است كه فرمود:
والرابع ان تعرف ما یخرجك من دینك چهارمین علمى كه آموختن آن ضرورت دارد این است كه بدانى چه چیز ترا از دین خدا خارج مى سازد. از آنچه مذكور افتاد، قسمت اول بحث این سخنرانى راجع به راه نیل به كمال ایمان بود و این مطلب روشن شد.

55- كافى ، ج 1، ص 168.
56- سوره 4، آیه 80.
57- سوره 2، آیه 43.
58- سوره 2، آیه 43.
59- سوره 16، آیه 44.
60- سفینه البحار، ج 1، ص 132.

اللهم عجل لولیك الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

دوشنبه 14/6/1390 - 22:20 - 0 تشکر 362935

بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیك یا صاحب الزمان
سلام

از اینكه مدتی توفیق ادامه بحث را نداشتم و از وقفه پیش آمده عذر خواهی می كنم.

اللهم عجل لولیك الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

دوشنبه 14/6/1390 - 22:52 - 0 تشکر 362953

بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیك یا بقیة الله الاعظم

قسمت دوم بحث ، درباره قدر و منزلت ((یقین )) در دین مقدس اسلام است . امام سجاد (ع) در پیشگاه الهى عرض مى كند:
و اجعل یقینى افضل الیقین
بارالها! یقین مرا از برترین و بالاترین یقینها قرار ده .
در اسلام روایات بسیارى درباره قدر و قیمت یقین رسیده است كه در این بحث پاره اى از آنها را ذكر مى شود.
كان امیر المؤ منین علیه السلام یقول : و اسالوا الله الیقین و ارغبوا الیه فى العاقبه و خیر ما دار فى القلب الیقین (61)
على (ع) مى فرمود:از خدا ((یقین )) را بخواهید و راغب باشید كه پرونده زندگى شما با یقین بسته شود و بهترین سرمایه معنوى كه در قلب دوران دارد یقین است . راغب در معناى ((یقین )) مى گوید:
الیقین من صفه العلم و هو سكون الفهم مع ثبات الحكم (62)
یقین از صفات علم است و آن عبارت است از اینكه دل آدمى و فهم انسان آرامش و سكون پیدا كند با توجه به اینكه حكم مورد یقین ثابت و محقق است .
عن النبى صلى الله علیه و آله : خیر ما القى فى القلب الیقین (63)
رسول اكرم فرموده است : بهترین ذخیره و سرمایه اى كه در قلب افكنده مى شود ((یقین )) و اطمینان خاطر است .
عن جابر الجعفى عن ابیعبد الله علیه السلام انه قال : یا اخاجعفى : ان الیقین افضل من الایمان و ما من شى ء اعز من الیقین (64)
امام صادق (ع) به جابر جعفى فرموده است : جابر! یقین از ایمان برتر و بالاتر است و چیزى گرانقدر و ارزشمند از یقین نیست . به قدرى یقین در پیشگاه الهى اهمیت دارد كه در حدیث دگرى آمده :
اذا اراد الله بعبد خیر فقهه فى الدین و الهمه الیقین (65)
وقتى خدا به بنده اى اراده نیكى كند و بخواهد او را مشمول خیر و رحمت خود قرار دهد، اولا او را دین شناس مى كند و به مقررات اسلامى آگاه مى نماید، و ثانیا یقین را به او الهام مى كند و دل او را از این نعمت مهم برخوردار مى سازد. در روایات متعدد آمده است كه یقین از ایمان مقام رفیعتر و بالاترى دارد. به همین جهت امام سجاد (ع) در دعاى ((مكارم الاخلاق )) صحیفه ، اول از پروردگار درخواست مى كند: بارالها! ایمان مرا به كاملترین مدارج ایمان برسان و سپس مى گوید: بارالها! یقین مرا از بهترین یقینها قرار ده . اینكه یقین را بعد از ایمان آورده مبین این است كه یقین تقاضاى بالاترى است و اخبار هم مى گوید: یقین از ایمان بالاتر است . در اینجا ممكن است این سؤ ال پیش آید: با اینكه ایمان حالت باور معنوى و قطع قلبى است كه در آن تردید وجود ندارد، پس چطور یقین از آن بالاتر است ، مگر حالت روانى ایمان با یقین چه تفاوت دارد. در پاسخ مى توان گفت : زمینه این مطلب در سخن ابراهیم خلیل در قرآن شریف آمده است .
ابراهیم گفت :
رب ارنى كیف تحیى الموتى (66)
پروردگارا به من بنمایان كه چگونه مرده را زنده مى كنى .
خطاب آمد:
اولم تومن (67)
آیا به احیاء موتى از ناحیه من ایمان ندارى ؟
قال بلى (68)
گفت : بلى ، ایمان دارم .
و لكن لیطمئن قلبى (69)
اما مى خواهم اطمینان خاطر پیدا كنم .
از این جمله ابراهیم استفاده مى شود كه یقین و اطمینان خاطر هر دو در یك مرحله در روان انسان است ، صاحبان یقین اطمینان دارند و صاحبان اطمینان یقین دارند و در قرآن شریف هم وقتى درباره مؤ منین صحبت مى كند مى فرماید:
و بشر الذین آمنوا و عملوا الصالحات ان لهم جنات (70)
اى پیغمبر گرامى ! مژده بده به آنان كه ایمان آورده اند و اعمال صالحه داشته اند كه براى آنان جنات و بهشتهایى آماده و مهیاست ، اما وقتى درباره صاحبان اطمینان سخن مى گوید مى فرماید:
یا ایتها النفس المطمئنه . ارجعى الى ربك راضیه مرضیه . فادخلى فى عبادى . و ادخلى جنتى (71)
اى صاحبان نفس مطمئن و اى كسانى كه واجد مقام مقدس یقین هستید! برگردید به سوى خدا و رجوع كنید به حضرت آفریدگار، در حالى كه شما از خدا راضى هستید و خدا هم از شما خشنود است ، سپس ‍ مى فرماید اى گروه مطمئن ! در عباد من وارد شوید یعنى در گروه بندگان عالى مقام كه مراقب تمام دقایق و وظایف عملى خود بوده اند.
فادخلى فى عبادى و ادخلى جنتى
و بعلاوه آنكه در گروه عباد خالص وارد مى شوید به بهشت من وارد شوید.
بنابراین مؤ منین داراى عمل صالح به بهشت مى روند اما آن كسانى كه نفس مطمئن دارند به بهشت خدا مى روند. تمام بهشتها متعلق به خداست ، اما اینكه بهشت افراد مطمئن را به خود منتسب مى كند، این نمونه و نشانه مقام عالى تر و بالاتر است ، مثل قضیه شهدا، تمام مردم بعد از مرگ در عالم برزخ زنده اند، اما درباره شهیدان مى فرماید: گمان نكنید كه شهیدان مرده اند.
بل احیاء عند ربهم برزقون (72)
اینان زنده اند و نزد خدایشان روزى دارند.
نزد خداى خود روزى داشتن غیر از زنده بودن مطلق و روزى داشتن است .
عن صفوان قال ساءلت ابا الحسین الرضا علیه السلام عن قول الله لابراهیم علیه السلام ((اءولم تومن . قال بلى ولكن لیطمئن قلبى )) اءكان فى قلبه شك ؟ قال لا، ولكنه اراد من الله الزیاده فى یقینه (73)
صفوان از امام اباالحسین الرضا (ع) سؤ ال مى كند از سخنى كه خداوند به ابراهیم گفت : آیا ایمان ندارى ؟ و ابراهیم گفت : ایمان دارم ولكن مى خواهم قلبم مطمئن شود. امام رضا (ع) در تفسیر این جمله مى فرماید: ابراهیم مى خواست بر یقینش افزوده شود و اطمینانش بیشتر گردد.
مى توان گفت : ((یقین )) آن تسلیم بى قید و شرط است كه بعد از ایمان واقعى در ضمیر افراد مؤ من پدیدار مى گردد. این تسلیم مقدس همان است كه ابراهیم و اسماعیل واجد آن بودند و قرآن شریف درباره آن دو فرموده است :
فلما اسلما و تله للجبین (74)
یعنى بر اثر اطمینان خاطر و یقین معنوى ، ابراهیم و اسماعیل دانستند كه امر قربانى از طرف بارى تعالى است ، هر دو سر فرود آوردند و تسلیم امر الهى شدند.

61- میزان الحكمه ، ج 10، ص 773.
62- مفردات راغب ، ماده ((یقن )).
63- میزان الحكمه ، ج 10، ص 773.
64- مستدرك الوسائل ، ج 2، صص 284 و 285.
65- مستدرك الوسائل ، ج 2، صص 284 و 285.
66- سوره 2، آیه 260.
67- سوره 2، آیه 260.
68- سوره 2، آیه 260.
69- سوره 2، آیه 260.
70- سوره 2، آیه 25.
71- سوره 89، آیات 27 تا 30.
72- سوره 3، آیه 169.
73- مستدرك الوسائل ، ج 2، ص 284.
74- سوره 37، آیه 103.


اللهم عجل لولیك الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

دوشنبه 14/6/1390 - 23:9 - 0 تشکر 362961

بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیك یا مولای یا صاحب الزمان

در حدیثى از على (ع) آمده است كه آن حضرت نیز ((یقین )) را به تسلیم واقعى معنى كرده و فرموده است :
ان الاسلام هو التسلیم و التسلیم هو الیقین (75)
على (ع) مى فرماید: اسلام عبارت از تسلیم است و تسلیم همان یقین واقعى و اطمینان خاطرى است كه در ضمیر مسلمانان راستین پدید مى آید.
در ابتداى سوره بقره خداوند مى فرماید:
و الذین یؤ منون بما انزل الیك و ما انزل من قبلك و بالآخره هم یوقنون (76)
مؤ منین راستین كسانى هستند كه به تمام آنچه از طرف پروردگار عالم بر تو نازل شده است ایمان دارند و همچنین به آنچه قبل از تو بر دیگر پیمبران نازل شده مؤ من و معتقدند، و بعد درباره آخرت مى فرماید:
و بالآخره هم یوقنون
این افراد با ایمان به آخرت یقین و اطمینان قلبى دارند.
ملاحضه مى كنید كه خداوند، امر معاد را با یقین آورده است براى اینكه بزرگترین عامل موثر در بازداشتن مردم از گناه و واداشتن آنان به اطاعت اوامر الهى همان یقین به معاد و مطمئن بودن به پاداش و كیفر الهى در روز حشر است .
این حالت است كه اگر در دنیا براى كسى پدید آمد تمام اعمالش منظم مى گردد و كوچكترین تخلفى از امر بارى تعالى نمى نماید، این حالت معنوى و مقدس است كه اگر براى كسى حاصل شود سرمایه هاى خوب خود را در راه خدا انفاق مى كند براى اینكه به مقام سعادت و بر برسد. در قرآن شریف فرموده :
لن تنالوا البر حتى تنفقوا مما تحبون (77)
هرگز به مقام بر و نیكوكارى نمى رسید تا وقتى كه انفاق كنید در راه خدا آن چیزهایى را كه خود به آنها علاقه دارید و دوستدار آنها هستید. انجام چنین عمل مقدسى ناشى از یقین درونى و اطمینان خاطر است .
على (ع) فرموده :
من ایقن بالخلف جاد بالعطیه (78)
اگر كسى به روز جزا یقین داشته باشد از اموال و دارایى خود آنچه بهتر و عالى تر است در راه رضاى بارى تعالى به مردم عطا مى كند. نه تنها مال بلكه از جان خویش كه به مراتب عزیزتر از مال است چشم مى پوشد و با كمال خلوص و صمیمیت آن را در راه اعلاى حق فدا مى كند. سرمایه پر ارج یقین به قدرى ارزشمند و گرانقدر است كه در هر زمان عده معدودى از مؤ منین واجد آن بوده اند.
عن ابى الحسین علیه السلام قال : و ما قسم فى الناس شى ء اقل من الیقین (79)
حضرت ابى الحسن (ع) مى فرماید: هیچ چیزى كمتر از یقین به ایمان ، بین مردم تقسیم نشده است ، یعنى اهل یقین در هر عصر و زمان عده معدودى بوده و هستند. بیشتر مردم از این نعمت بزرگ برخوردار نگردیده اند.
از آنچه مذكور افتاد قسمت دوم بحث این سخنرانى ، یعنى قدر و منزلت یقین در اسلام ، روشن شد و امام سجاد (ع) در پیشگاه الهى عرض نموده است :
و اجعل یقینى افضل الیقین
بارالها! یقین مرا از گروه یقین برتر و افضل قرار بده و در این فیض بزرگ مرا مشمول عنایات خود بفرما.

75- كافى ، ج 2 ص 45.
76- سوره 2، آیه 4.
77- سوره 3، آیه 92.
78- نهج البلاغه (صبحى صالح )، كلمه 138.
79- كافى ، ج 2، ص 51.

اللهم عجل لولیك الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.