• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن طنز و سرگرمی > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
طنز و سرگرمی (بازدید: 31070)
شنبه 3/2/1390 - 15:3 -0 تشکر 310950
سوتی خونه

سلام

bliss.gif                                      bliss.gif

میدونید كه انسان جایزالسوتیه و....

خیلی از ما در رفتار هایی كه داشتیم سوتی هایی دادیم كه این سوتی ها باعث خنده دیگران شده وما هم كلی خجالت از بابت این سوتی ها كشیدیم...

این تاپیك خونه ی سوتی های ماست .بیایید سوتی هامون رو اینجا ثیت كنیم..شاید با این كار گل لبخند رو لبای بقیه بنشونیم.اولیش رو من ثبت می كنم:

قرار بود جلسه ای در اداره ما برگزار بشه وقرآن اول جلسه رو هم من بخونم.جلسه بر گزار شد ومنم قرآن خوندم.بعدا كه فیلم جلسه رو نگاه میكردم دیدم یه سوتی عجیب دادم كه خدا رو شكر اون موفع بعلت شلوغی كسی متوجه نشده بود.سوتی این بود:

دیدید كه بعضی از قاری ها در پایان كه قرآن رو می بندند به قرآت بوسه میزنند وبه پیشونی می چسبونند.من قرآن رو بسته بودم بعد

میكروفن رو بوسه ای زده وبه پیشونی چسبونده بودم.

 

                          این نیز بگذرد.....
يکشنبه 25/2/1390 - 14:8 - 0 تشکر 317830

سلام
یک دونه سوتی باحال
یک سالی با دوستام رفته بودیم اردوهای راهیان نور و یک پسربچه 8 ساله هم توی اتوبوس ما بود و ما هم خیلی دوستش داشتیم و هی می گفتیم این پسر خوشگله کیه ؟همه می گفتند علیرضا ، علیرضا
یک روز که چند تا از دوستام داشتن از منطقه برمیگشتند و در یک موقعیتی بودن که چند تا از آقا پسر ها ی کاروانمون نزدیکشون نشسته بودند و علیرضا هم یکم جلوتر از اونا راه می رفت
دوستم می خواسته بگه که این آقا خوشگله که داره جلوی ما راه می ره کیه که حواسش نبوده می گه این آقا خوشگله که اینجا نشسته کیه؟؟؟
اینو که می گه تازه می فهمه چه گندی زده حالا ندو تا کی بدو
تا اتوبوسمون دویده بود که نکنه بشناسنش

 

غرق نعمتیم ؛ حالیمون نیست ...

الهی رضا برضائک!

 
يکشنبه 25/2/1390 - 14:8 - 0 تشکر 317831

سلام
یک دونه سوتی باحال دیگه

همون سالی که رفته بودیم راهیان

یکی از دوستا م شب بعد از نماز از طرف سرویس های بهداشتی داشت تنها بر می گشته که یک دفعه یک 206 پشتش وای میسته و یکی آقای وحشتناک از توش پیاده می شه و شروع می کنه به دویدن " آخه فرض کنین وسط بیابون هوای تاریک تنها ...خدا وکیلی وحشتناکه "این دوست ما هم که فکر می کنه این آقا سر داره دنبالش می کنه شروع می کنه به دویدن

بعد بالاخره می رسه توی اتوبوسو یک نفس عمیق می کشه که یک دفعه راننده می گه : خانم شما اینجا چی کار می کنید بفرمایید بیرون

چشماشو باز می کنه می بینه که بله 40 تا از پسر های کاروان روبروش نشستن .

حالا شما فرض کنین این دوست من چه حسی پیدا کرده بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

وقتی واسه ی ما تعریف می کرد همه می خندیدم بهش و مسخرش می کردیم آخه شوهرش مسئول فرهنگی اتوبوس پسرا بوده و ...

 

غرق نعمتیم ؛ حالیمون نیست ...

الهی رضا برضائک!

 
دوشنبه 26/2/1390 - 0:50 - 0 تشکر 318027

سلام
امروز می خواستم آیه ان الله و ملائکته و... رو بخونم تا جمعیت صلوات بفرستند
حدود 200 تا 250 نفری بودند
گفتم ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین
امنوا صلو علیه و آله..
یه دفعه ایستادم اشتباه بود مخم هم کار نمی کرد یادم نمی اومد درستش چی
کمتر از یه ثانیه یه نفر گفت و سلم تسلیما
منم گفتم بعدش هم انگار از ذهنم پاک شده بود و یادم نمی اومد
خوشبختانه مردم باصفان و به روم نیوردن و عادی تلقی کردن
به قول معروف برنامه زندس
رفتم پیش یکی از بچه ها تازه دیدم و سلموا تسلیماست
بعد از 6، هفت سال که این آیه رو هر روز می خونی حال می کنی چه جور گیر می کنی(البته دلیلش اخلاقی بود و بماند)
موفق باشید

دوشنبه 26/2/1390 - 10:7 - 0 تشکر 318069

سلام
چه بامزه اینكه جلوی پسرها آدم سوتی بده خیلی بده!!
جناب غزه معلوم نبود شما حواست كجا بوده ها!!!!!!!!!!!

گاهي به آسمان خيالم عبور کن

شعر مرا نيم نگاهي مرور کن

دل مرده ام،قبول . . .!

تو اما مسيحا باش،

يک جمعه هم زيارت اهل قبور کن.

دوشنبه 26/2/1390 - 15:6 - 0 تشکر 318160

QaEtha گفته است :
[quote=QaEtha;562786;318027]سلام
امروز می خواستم آیه ان الله و ملائکته و... رو بخونم تا جمعیت صلوات بفرستند
حدود 200 تا 250 نفری بودند
گفتم ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین
امنوا صلو علیه و آله..
یه دفعه ایستادم اشتباه بود مخم هم کار نمی کرد یادم نمی اومد درستش چی
کمتر از یه ثانیه یه نفر گفت و سلم تسلیما
منم گفتم بعدش هم انگار از ذهنم پاک شده بود و یادم نمی اومد
خوشبختانه مردم باصفان و به روم نیوردن و عادی تلقی کردن
به قول معروف برنامه زندس
رفتم پیش یکی از بچه ها تازه دیدم و سلموا تسلیماست
بعد از 6، هفت سال که این آیه رو هر روز می خونی حال می کنی چه جور گیر می کنی(البته دلیلش اخلاقی بود و بماند)
موفق باشید

سلام

ممنون از غزه عزیزFlower

یه سوتی مشابه از دوستم بگم ،دوستم می گفت:

زمان جنگ بود وما در پادگان دو كوهه بودیم.من صدای خوبی داشتم وگاهی هم آماتوری مداحی می كردم.یه روز كه حموم رفته بودم زیر دوش واسه خودم زده بودم زیر آواز ومداحی می كردم.حالا نگو فرمانده گردان هم توی دوش بغلیه .وقتی بیرون اومدیم  موقع لباس پوشیدن گفت :صدات خیلی خوبه ..امشب در حسینیه دو كوهه مراسم داریم .یادت باشه بیای وبه مداح گردان كمك كنی.

شب به حسینیه رفتم .مداح نوحه گفت وبچه ها سینه خوبی زدند وبعدموقع خوندن واحد رسید .مداح میكرفون رو بمن داد ومن شروع كردم.مصرع اول رو خوندم:

ای حرمت قبله ی حاجات ما...سینه زن گفت:ابوالفضل..ابوالفضل ..ومنتظر تا من مصرع بعدی رو بخونم

اما چشمتون روز بد نبینه ..هر چی فكر كردم بقیه شعر یادم نیومد..سینه زن هم هی پشت سر هم ابوالفضل می گفت تا شاید من یادم بیاد..اما فایده ای نداشت..من كه خیلی خجالت كشیده بودم میكروفون رو زمین گذاشتم وبطرف بیرون حسینیه فرار كردم

                          این نیز بگذرد.....
دوشنبه 26/2/1390 - 16:29 - 0 تشکر 318185

سلام
مرد که فرار نمی کنه شعرو عوض می کرد خودش هم می زد به اون راه:))

سه شنبه 27/2/1390 - 19:46 - 0 تشکر 318506

سلام
معمولا توی شرایط سخت آدم راهی به ذهنش نمیرسه

یه سوتی دیگم رو بگم
توی یکی از انجمن ها یه تاپیک زدم که موضوعش همش عکس بود غافل از اینکه این عکسهارو باید اول آپلود کنم!!
چشمتون روز بد نبینه ما این تاپیک رو زدیم و هر کی میومد میدید میگفت این عکسها که باز نمیشه!!و یه جورایی فکر میکردن سر کاریه
خدا خیر بده مدیر انجمن رو که اون تاپیک رو حذف کردن(:

گاهي به آسمان خيالم عبور کن

شعر مرا نيم نگاهي مرور کن

دل مرده ام،قبول . . .!

تو اما مسيحا باش،

يک جمعه هم زيارت اهل قبور کن.

جمعه 30/2/1390 - 16:16 - 0 تشکر 319120

یک سوتی باحال دیگه
برای خواهر دوستم خواستگار میاد
خواستگارش خیلی از این باکلاس ها و حساس ها بوده
فامیله خواستگاره خاکی بوده
نظر خواهرش منفی بوده
مامان دوستم داشته با مامان خواستگار صحبت می کرده
می خواسته بگه خانم خاکی جان دختر من نظرش منفیه
" جمله ی اصلیشو نمی دونم مهم سوتی "
حواسش نبوده می خواسته میگه :
بادوم خاکی جان ....
کلی خندیدممممممممممممممممممممم

 

غرق نعمتیم ؛ حالیمون نیست ...

الهی رضا برضائک!

 
جمعه 30/2/1390 - 16:18 - 0 تشکر 319121

یکی دیگه
یکی از دوستام با مامانش و یکی از فامیلاش که ام اس داشتن می رن بهشت رضا
اونجا یکی از فامیل های دورشون رو می بینن
اون بنده خدا به مامان دوستم میگه :
چرا خانم فلانی روی ویلچر نشستند
چه مشکلی براشون پیش اومده
مامان دوستم می خواسته بگه ایشون ام اس داردن
حواسش نبوده می گه
آخه ایشون اس ام اس دارند

 

غرق نعمتیم ؛ حالیمون نیست ...

الهی رضا برضائک!

 
يکشنبه 1/3/1390 - 11:17 - 0 تشکر 319721

یه بار از دانشگاه داشتیم با بچه ها برمیگشیتم روز سختی بود 12 واحد داشتیم اون روز!! میخواستیم با مترو بریم همه رفتن منم حواسم یه لحظه رفت به کسی که بلیطشو زد توی دستگاه ((بلیطشو زد بعد از اون ور دستگاه اومد بیرون بود))) !!! من حواسم نبود میخواستم به زور کارت الکترونیکیم رو بچپونم داخل دستگاه!! بچه ها هم اونور کرکر میخندیدن!

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.