سلام

میدونید كه انسان جایزالسوتیه و....

خیلی از ما در رفتار هایی كه داشتیم سوتی هایی دادیم كه این سوتی ها باعث خنده دیگران شده وما هم كلی خجالت از بابت این سوتی ها كشیدیم...

این تاپیك خونه ی سوتی های ماست .بیایید سوتی هامون رو اینجا ثیت كنیم..شاید با این كار گل لبخند رو لبای بقیه بنشونیم.اولیش رو من ثبت می كنم:

قرار بود جلسه ای در اداره ما برگزار بشه وقرآن اول جلسه رو هم من بخونم.جلسه بر گزار شد ومنم قرآن خوندم.بعدا كه فیلم جلسه رو نگاه میكردم دیدم یه سوتی عجیب دادم كه خدا رو شكر اون موفع بعلت شلوغی كسی متوجه نشده بود.سوتی این بود:

دیدید كه بعضی از قاری ها در پایان كه قرآن رو می بندند به قرآت بوسه میزنند وبه پیشونی می چسبونند.من قرآن رو بسته بودم بعد

میكروفن رو بوسه ای زده وبه پیشونی چسبونده بودم.

وای ثمره ...مردم از خنده .. دستت درد نکنه تعریف کردی ... چه خودمونی هم شده بودی با این بنده خدا :))

خب حالا از این حرفا بگذریم .. چه خبر از هوشنگ .. هه هه ههه :)) :)) :))))))

سلام من یه مدت پیش یه روز  صبح خیلی عجله داشتم دیگه به چادرم نگاه نکردم .بعد دیدم مردم دارن بد جوری نگاه می کنن!!! منم با اعتماد به نفس کامل  رامو گرفتمو رفتم بعد از اینکه رسیدم کلاس دیدم چادرم تا زانومه و خیلی کوتاهه!(بعد از اون ور مغنه چانه دار و اینا پوشیده بودم)خلاصه وقتی رسیدم کلاس سریع چادرمو در آوردم و واسه دو قدم راه برگشت یه آژانس گرفتم که دیگه سوژه خنده نشم...

سلام
یه بار تو صف نماز جماعت بودم امام جماعت الله اکبر گفت منم یدونه گفتم و رفتم قنوت وسط قنوت فکر کردم گفتم مکبر که گفته تکبیرة الاحرام نزدیک بود از خنده بترکم از نو تبیر گفتم:)

(دوران راهنمایی) یکی از دوستای ما سر صف می خواست از جلو نظام بده.

هووووووووووووشنگ

هوشنگ!

سلام
بابا بازم خوبه گفته هوشنگ
اگه میگفت هوشی یا مثلا هوشی جون چهار تا خواهر داره که خیلی خیلی بدتر تر بود که .........