زمان به میگه چقدر فرصت داریم.
دوستان عزیز !
ما وقتی زمان برای هدفمون تعیین می کنیم ، هر چی به پایان زمان نزدیک میشیم تلاشمون بیشتر میشه ، اهرم زمان بهمون میگه بدو ، زمانی نمونده ، بیشتر تلاش کن داری میرسی!
ولی وقتی زمان تعیین نکنیم ، 15 سال میگذره میگیم من هنوز میخوام یه خونه بخرم ها ، نمیرسی به هدف.
دقت کنید که زمان ما باید منطقی و اصولی باشه ، من میخوام تا 6 ماه دیگه صاحب 5 میلیارد تومن پول بشم ، منطقیه ؟ نه.
زمان ما رو متعهد می کنه ، در یک چهارچوب حرکت می کنیم ، زمان تلاشهای ما رو متمرکز می کنه.
چه ایرادی داره هدف 5 ساله داشته باشیم ؟ هدف بزرگ تعیین کنیم 5 ساله باشه چه ایرادی داره ؟
پیتر دراکر – پدر علم مدیریت – میگه : ما برای اهداف یکساله زمان زیادی صرف می کنیم ، ولی برای اهداف 5 ساله مون هیچ برنامه ای نداریم.
من 5 سال دیگه دکترا قبول شدم ، عضو هیات علمی شدم.
بعدا میگیم چیکارش کن. فعلا هدف گنده هه رو تعیین کن.
الان من و شما خدمتکار زمان هستیم ، ولی الان برعکسه ، زمان تعیین می کنه ما کجاییم .
دوستان عزیز ، یادمون باشه ، ما باید در ماشین زندگی راننده باشیم نه مسافر.
خب ، من میخوام دکترای طب سوزنی از دانشگاه پکن در چین 8 سال دیگه بگیرم ، خب این زمان طولانی اشتیاق رو در ما میکشه.
ای آقا دلت خوشه ، 8 سال دیگه ؟ کی مرده کی زنده ؟
خب چیکار کنیم ؟
یادتونه تو بحث شرط گذاری گفتیم ذهن ما برای چیزهای دراز مدت تمایلی نشون نمیده.
خب ، ما برای حل این مسئله ، هدف بزرگمون رو خرد می کنیم و کوچیک می کنیم .
در ارتش امریکا اومدن گفتن ما وقتی میخوایم به سربازایی که تازه وارد ارتش شدن آموزش تیراندازی بدیم ، ولی اونا خیلی کم به هدف میزنن ، با روانشناسها مشورت کردن ، روانشانس ها گفتن یه کاری بکنید ، فاصله ی سیبل هر چقدر هست نصف کنید ، وقتی فاصله کم میشه تیراندازی ها بهتر میشه. و بهتر هم شد.
بعد مدتی دوباره روانشناس ها گفتن حالا سیبل ها رو به جای اصلیشون برگردونید ، اتفاق جالبی که افتاد این بود که سرباز ها به خوبی به هدف میزدن ، چرا که این باور در اونها بوجود اومده بود که پس میشه به هدف زد ، اصلا سخت نیست.